سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تمدن اسلامی ب ذ :

... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ؟ ... .

سلام علیکم

السلام علیک یا امام الانس والجان

اشاره :

امشب برا این زدم بیرون که بقول پدرم ، بقول آقا امام ششم علیه السلام بنویسم که نپرّه!

چی!؟ خب حرف دیگه ! کجا!؟ بقولی :

یه حرف دارم قل قلیه ، می زنم زمین هوا میره ، نمی دونی تا کجا میره!

البته : من این حرفو نداشتم!

تو خبرای تلویزیون ، شایدم صدر اخبارش! اومده بود : آزاد سازی سهام عدالت!

حالا بمونه سهام؛ "داده" شده!؟ یا گرفته شده!؟ آخه شاید گفته بشه به همه "داده" شده! ولی آیا همه گرفتن!؟ یا مثل اون سه میلیونه!؟ : "همه" رو میگم !؟ یا وام یه میلیونی گرفته !؟ که گویا دو نیم میلیون از همش سیمکارتی بنام نداشتن!؟ حالا بدون سیمکارت اوناییم که یارانه ی خودشونو جدانکردن بمونه! که تا هیجده اردیبهشت فرصت دارن بهشون سیمکارت داده بشه!  نه اینکه برن حتی از پست هم بگیرن! چه رسه به دفاتر پیشخوان!

ووو

خلاصه این روزا بعضیا به هر دری میزنن که بمونن! فقط مونده که برن نجف(پانوشت) و یکیم بهشون انگشتری بده که بابا :

ید الله فوق ایدیهم!

جالبتر اینکه مانند مثلا رئیس جمهور ایالات متحده ! ی آمریکا میگن وضع ما از "همه" بهتره! بلکه کویتِ کویته!

بقول پدرم : بگذریم ! یه پیشنهاد :

میگم این "همه" سحری و بسته ی غذایی که مثلا سازمان بسیج : "مستضعفین" سپاه ، کمیته ی امداد ، بهزیستی ، ووو ، خصوصا بنیاد مستضعفان و بقول روزنامه ی "جرثومه"ای بخوانید همان "مستضعفین" !که تا حالا : "داده" اند نه! بلکه تا آخر ماه رمضانم فرصتشو دارن ، آیا کافیه که یه آماری "داده" بشه به مثلا رئیس برنامه و بودجه این :

ج.ا

خب!  برا اینکه دیگه نیازمند! این نباشه که نیازمندا! اعلام نیاز! کنن دیگه! اونم بعد چهل سال برنامه و بودجه برا : همه!

 ناگفته نمونه که بقول معاون اول رئیس جمهور این :

ج.ا

میشه از خیّرینی که بقولی خودجوش! یا مثلا آتش به اختیار و یا "تعبیر"اتی از این دست مانند مثلا : "یاوران علی"  استان قم هم کمک بگیرن، اگه از چششون "دور" مانده باشه! و باهاشون اُنس گرفته نشده باشه!

نه از گوششون ! آخه میپره!

شب بخیر و مکتوب باشید ان شاءالله

----------------------------------------

پانوشت :

مراجعه شود به نوشته ی قبلی (تمدن اسلامی ب ح) 


  
سلام علیکم
مطلب زیر برگرفته از اینجا است :

سلام علیکم

امروز برای کاری رفته بودم شهر و کارم که در شهرداری تمام شد در مسیر
شهرداری تا ایستگاه این چیه ون های محل ما یک جایی بود که بارها از جلویش
رد می شدم و کلی آدم آنجا بود ولی این بار خیلی خلوت بود !

در آنجا که قبلها مدرسه ای ابتدایی بود حالا اختصاصش داده بودند به محل ثبت نام برای سهام عدالت .

یکبار یادم می آید عیال از بس گفت که بابا دارند ثبت نام می کنند و
فلان و فلانی می گویند رفتم آنجا و خیلی شلوغ بود ، همین دم عیدی سال
گذشته و پیش از انتخابات ، که همان در دریافتم که بی ربط بوده اخبار ثبت
نام ! هرچند با آن شلوغی اگر هم ربطی بما داشت فکر نمی کنم نوبت به من می
رسید . 

امروز دیدم خلوته و گفتم یک سری بزنم ، کارهم که نداشتم و داشتم برمی
گشتم خانه ، وارد حیاط و بعد هم یکی از اطاقها شدم که چند نفر آقا و خانم
پشت میز و این چیه رایانه مشغول بودند و یکی دو تا هم ارباب رجوع داشتند .

از یکی از آقایان پرسیدم ما برای ثبت نام چه باید بکنیم ؟ گفت روستای
هستی ، گفتم خیر ، بعدش پرسید ، کارمند ؟ بازنشسته ؟ راننده ی تاکسی ؟ و
یکی دوتای دیگر که یادم نمانده که پاسخم خیر بود .

یکی از آنها اینکه آیا بیمه هستم ؟

خلاصه عذر خواست که فقط اینها را ثبت نام می کنند و ما هم از آنجا خارج
شدیم و به طرف ایستگاه این چیه ون ها راه افتادیم که برگردیم خانه


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :83
بازدید دیروز :327
کل بازدید : 1343448
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ