از مسجد چی باقیمانده !؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .
با سلام و ضمن وقت بخیر ، امیدوارم نیم هفته ی خوبی رو پشت سر بگذاریم و باز بیاد ماندنیم باشه ان شاءالله تعالی .
... ، الم ، غُلِبَ ... .
:"بقول پدر" (الف) ، وقتی که دید گفتم :
از مسجد چی باقیمانده !؟
میشه تو خونه هم حرف زد و گفت :
... ، إِیاکَ نَعْبُدُ وَ ... .
که حرف ما ! قبل از تو خونه هم ، که با خودمون حرف می زنیم ، هم همینه !
خب ! بقولش :"از خونه چی باقیمونده !؟" !؟ حالا :
از ما ! چی باقیمونده !؟ بمونه !
اول و آخر مجلس :
یا فاطمه !
----------------------------
زیرنویس :
الف :
"بقول پدر" حالا بمونه که مثلا بقول آقا امام حسن ثانی علیه السلام :
بدترین یتیمی ، یتیمیِ سیاسیه .
حالا بمونه که چرا بدترین ، یتیمی :"دینی" نیست !؟ یا مثلا یتیمی :"علمی" نیست !؟ البته اگه گفته بشه :
علم یا دانش سیاست !
نه سیاست علم یا دانش ! مثل :
دیانت سیاست !
و مثل : ... ، ایّاک نعبد و ... .
و نه حتی : نعبد ایّاک و ... !
مانند اینکه گفته شده ! مثلا :
تو را دوست دارم و ... .
فرق داره با :
دوست دارم تو را و ... .
یا بقول پدر :"بشرح ایضا" همین : بقول پدرم !
یعنی : ... پدر من ... !
حتی پدر دینی ! چه رسه به پدری (ب) ! که در قید حیاته و مقید به :"زمان" ، :"مکان" و قانونه ! قانون :"علّیّت" ه مثلا ! و فرزندشم از دنیا نرفته ! و بقولی :
نرسته
یعنی :"رستگار" نشده ! چه رسه به پدر !
ب :
حالا چه بقول ... تلویزیون ، شبکه ی دانایی و برنامه یمعرفتش ! و چه برنامه ی معرفت شبکه ی دانایی تلویزیون این :
ج.ا
که جمعه شب گذشته :"سیگنال" ش به گوش رسیده باشه و نهایتشم :"توان" شنیده شده و بقولی ! بعد :"مجرد از حسّ"شم به بایگانیم سپرده شده باشه !
چراکه خب بعدش چی !؟ حالا "سیگنال" ، "توان" ووو ی قبلشم بمونه !
... لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَ ... .
ضمن آرزوی نیمه ی بهتر از نیمه ی پشت سر گذاشته شده ، چه در خود ، و چه در خونه ، و چه بیرون از خونه ، که مثل بیرون از خوده ، وقت بخیر .
معرفت علمی :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ ... .
... وَ ... .
... انْشَقَّ الْقَمَرُ، ... .
اشاره :
ضمن عرض تسلیت ، و آرزوی بهبود ، بابت زلزله که تا آخرین خبر(پ) ی که بگوشم رسیده کم تر از 320 کشته و کمتر از 3950 مجروحم نداشته ، که امیدوارم زیاد گسترده تر از این نبوده باشه و تا میشه هم نباشه ، هرچند از آن (پ2) گفته یا نوشته شده و میشه و خواهد شد ، ولی فقط شنیدنی با گوش ، یا خواندنی با چشم نبود !
خب دیشب حسش کردیم ! نه حرکت پرده ها ، چراغای آویزون و .. رو با چشم ، و بعدش :
زلزله
رو با گوش ، بلکه مثلا همون که شبکه ی خبر تلویزیونم بعدش خبر از :"حسّ" ش در تهرانم داد و ... .
و مردم مثلا محل ما هم رفتن بیرون ، و ماشین یا خودرو هاشونم از پارکینگ در ! آوردن ، خب مام اگه داشتیم در میاوردیم دیگه ! خودش که نمی تونست ! حالا نمیگم یه روزی اونقد پیشرفت کنه که تا "حس" کرد ، نه اینکه شنید یا خوندش ! نه تنها خودش بیاد بیرون ، بلکه در پارکینگم باز کنه ! یا بشه براش ! چه رسه به اینکه مثل حیوونی مارم خبر کنه ! که می خواد یه خبری بشه ! و مثلا با بوق زدنش ! یا ... .
شناخت دانشی ! :
یا دانش بنانش ! :
بعد از ظهر :
دیشب که مردم اومده بودن تو کوچه ، چشم به بچه ای نیفتاد ! البته بچه که میگم بچه ای رو میگم که نمی تونسته خودش بیاد .
خب شادید همسایه ها هممثل ما بچه ی کوچیک نداشتن ، ولی اگه داشتن چی ؟ و اگه مادر یا پدرش ، و یا خواهر یا برادری که می تونست بیاد ، اونم بغل نمیکرد بیاره !؟
واگه میاورد در گستره ی کدوم حس بود !؟ حس شنوایی ؟ بیناییش !؟ و یا مثلا همونی که زلزله رو درک کرد !؟ یا با زلزله درکش کرد !؟
باچی !؟ و گستره ی چی !؟ که گستره ی ایندو! حس ، بلکه دوشدن حسم در گستره ی اونه !؟ که گفته میشه : ایندو ، این سه ، ووو حس ! حتی : حس !
مثل همون که گفتم تلویزیون گفت : در تهرانم حس شد ! حتی اگه مقصودم :"لمس" باشه ! بنام "لمس" و قلمی لمسم .
پ – که از تلویزیون ، از شبکه ی خبرسیمای جمهوری اسلامی ایران ، بگوش رسیده .
پ2 – که گویا در عراق به ثبت رسیده بوده ، که ته تغاری رو از تهرون راهی ما کرده بود که خبر از ما بگیره ! و وقتی تونست تماس بگیره احساسشو حس کردم !
حالا بمونه که در گستره ی :"مجازی" در :"کربلا" هم به ثبت رسیده بود !
همینطور ، شبکه خبرم که اول در :"حلبچه" و بعد در :"خانقین" به ثبت رسوند ، که تا خبر از تلفاتی جانی و بدنی در :"قصرشیرین" داد ، دیگه نیازی به مجوز ، :"روادید" و یا ... نداشت ! (پ3)
خب گویا الحمدلله ! که در :"همسایه" گی ما نبوده ! و در آخرین خبری که بگوشم رسیده ، در :"سرپل ذهان" ثبت شده !
راستی از عراق چه خبر!؟ حس کردن ! و ... !؟
راستی از داعش چه خبر !؟ به :"گردن" نگرفته !؟ خب معلومه که نه ! :"طبیعی" رو هم به گردن بگیره !؟ اونم زیرزمینیشو!؟ بقولی :"بابا تو دیگه کی هستی!؟" ، یا :"به تعبیر معروف " دیگه :"جلل الخالق!؟" چی آفریده یا خلق کرده ! خدا دیگه ! پس کی !؟ طبیعت مثلا !؟ خب بله گفتم طبیعیه ! ولی طبیعت رو چی !؟ مثل "خودرو" !؟ یا ماشین رو چی !؟ ماشین یا خودرو آفرید !؟ یا خلق کرد !؟
پ3 – مثلا :
زلزله زلزله ما داریم میاییم ، ... .
خواندن داستان :
... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ... طسم ... .
سلام علیکم ، روز بخیر .
تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ...
در قرآن عظیم که قلب یا دل پیامبر ، خاتم پیام آوران از طرف خدا ، گیرنده ی آن بوده ، پس از سوره ی نمل ، که در آن داستان نوشتن نامه حضرت سلیمان علیه السلام آمده ، در سوره ی بعدی داستان حضرت موسی علیه السلام که یکی از پنج پیام آور بزرگ از پیام آورانیست که گفته شده صدو بیست چهار هزار نفرن ، آمده .
نَتْلُو عَلَیکَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ ...
البته داستان ایشان و فرعون ، چرا ؟
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیعًا یسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیسْتَحْیی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ...
برای اینکه فرعون ادعای بزرگی و بزرگتری داره و ... ، در حالیکه اونایی که کوچیک و حتی کمتر از یکدهم ، یکصدم ووو بحساب میاره ، نه تنها صفریک ، ده ، صد ووو نیستن بلکه :
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ...
بعدشم :
وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یحْذَرُونَ ...
و آغاز داستان که اینگونه است :
وَأَوْحَینَا إِلَى أُمِّ مُوسَى ...
اینگونه بوده و هست و خواهد بود ، ولو اینکه خود موسویانم داستانو نشنیده باشن و فرعونیان همشم شنیدن باشن ، حتی خوانده باشن و از روی قرآنم !