سلام علیکم .
چرا با سلامی دوباره :
خب گوشی که باهاش می نوشتم ، روش آب ریخته شده بود و دادم تعمیر و بعدشم دادم به یکی و رفتم یه گوشی دیگه خریدم .
تو گوشی قبلی رمز های ورودی به اینجا رو ذخیره کرده بودم و تو گوشی جدید رموز رو فراموش کرده بودم ، به مهندس فخری عزیز ، مدیر پارسی بلاگ پیام دادم و قضیه رو گفتم . ایشون رمز جدیدی رو بهم داد و تونستم که خدمت برسم برا عرض ادب و سلامی دوباره .
مسئله این بود ، گویا هنوزم هست ! این که گفتم بیش اونکه منتظرش بودم طول کشید !
خب با جاهایی مثل تلگرام ووو ، و حتی ایرانیشم و جمهوری اسلامیشم ! اینجا دیگه حال و هوای گذشتشو نداره !
یادش بخیر ! و گفتم با سلامی دوباره دست بکار بشم ! گویا دنیا و اینجا هم بتبع عوض شده ، خب منم بتبع ؟ یا ...
شکر کامل :
مطلبو می خواستم تو محرم و روز علی اصغر قلمی کنم ، خب نشد , که تقدیم بچه های غزه کنم ، ولی ! داستان ، یا سریال قربانیای بی گناه جنگا و درگیریا ادامه داره !
تقدیم می کنم بهشون ، هرکجا که هستن و گویا خواهند بود ! خصوصا به هرچه شیرخوارترشون ، که دست پای فرار بمونه ، ولی زبون چی ؟! چی میگن !؟
جالبه ؟ نه ؟ که گفته شده و میشه و منم بگم زبون اونا هستم !!؟؟
خب ، ظهر جمعه گذشت و برم سر اصل مطلب ، و برا خالی نبودن عریضه ، که تو محرم بگم که در مسیر رفتن امام به کوفه ، تو نامه ها و دعوت نامه ها که می رسید ، تو یکیش پرسشی مطرح شده بود به این مضمون که :
تو اینجا (صمد) رو مثلاً بی نیاز ووو معنا می کنند ، و نظر امام خواسته شده بود .
اباعبدالله کتبی پاسخ داد :
چون بشر نمی تونست صمد رو معنی کنه ، خدا معنی کرد :
... ، لم یلد و لم یولد ، ولم یکن له کفوا احد .
فعلا به همین بسنده کنم که حرف از سه چیزه , که برا بشر قابل فهمه .
یا فهم بشر همین سه چیزه ، یلد ، یولد و کفو ، و صمد این سه نیست .
اینم بگم که این عوض نشده ، در عصر مثلاً تلگرام ووو ، و بتبع ایرانیشم و جمعه
وری اسلامیش .