یادداشت دانش و پژوهش :
بنام خدا و یادش :
باب الحسن (الف) : (پ)
السلام علیک یا رسول الله : (ت)
سلام علیکم
اشاره :
یادمه سوغاتی که از مشهد آوردم این بود :
#یادمان_می_ماند
مثلا :"گزارش"ی که در نوشته ی قبلی "گزارش" شد ، البته به گزارش من !
چراکه هرچند سر داشت ، ولو :"کَم" ، نه هیچ ! ولی تهش :"گزارش" دیگری بود ! مثلا اینکه :"سرپرست " قوّه ی قضائیه معرفی خواهد شد ! و ... ! مثلا برا صدور حکم ، برای مثلا :
انسان تروریست
حالا چه با جیره و مواجب ، و چه مثلا حلقه بگوش (ث) ارباب ، مثلا .
داستانی برای تعقّل :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ، نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ ... .
علامه ی شهید مرتضی مطهری ، در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون ، بنام :
آشنایی با علوم اسلامی
پیش از پرداختن به نخستین دانش ، در آن اثرشان ، در مقدمه یا پیشگفتاری که دارند ، پرداختن به علم یا دانشهای اسلامی ، و از میان تعریف هایی که از آن می شود ، تعریفی دارند از :"علوم اسلامی" .
و در ثانی ، وارد نخستین علم یا دانشم که شده اند ، داستانش را گفته اند .
البته تا :"معلم" اولش (ج) ، که یونانی بوده ، و به زبان یونانیم ، و زمانی (چ) که وارد حوزه ی اسلامی شده به عربی ترجمه شده .
خب برا اینکه معقول افتد ! همچنانکه وقتی به فارسی برگردانده شد ، برا ما معقول افتد !
و بعد هم :"تغییر" ی که :"معلم ثانی" داده را ، که نه تنها تا قرون وسطی در اروپا ، بلکه در اینجا هم تا زمان ایشان پا برجاست ، گفته اند .
ولی این را هم یادآور شده اند که حتی "تغییر" یافته ی اونم ، همونطور که از نامش پیداس :"منطق صوری"ست ، یعنی :"صورت علمی" این دانش را می گوید ، و تصریح کرده اند که نه :"مادّه" ی ریخته شد در این :"صورت" !
البته گفته اند که این علم یا دانش ، بی حرف از "مادّه" نیست ! ، ولی نه به اندازه ی "صورت" که به :"بهترین" شکل ترسیم شده !
و در ضمن ! پرسشی هم مطرح کرده اند که آیا منطقی خواهد آمد که صورت و ماده را در بر داشته باشد!؟
خب ! تا :"الان" ، که شب جمعه سوم اسفند هزار سیصد و نود و هفت هجری شمسی هست که نه تنها نیومده ! بلکه نه تنها آنچه هم که بعد رنسانس در غرب و اروپا و فرانسش ، بعد از "تغییر" ش به :"مشاهده و آزمایش ، و تجزیه و ترکیب" به اینجا آمده ، تغییرش به :"صفریک" هم اومده !
حتی :"فازی" اونم جولانی داده ، حتی با نام :
منطق قرآن
هم ! خودشم به :"معلّم" ی یه :"ایرانی" ! نه یونانی و غربی !
جای علامه ی شهید خالی ! آیا می آید یکی !؟ مانند ایشان !؟ آخه خیلی حرفه ! ادعای :
منطق قرآن !
که بماند ! و پژوهش قرآنی ! ولی :
پژوهش علمی
چی !؟ با این :
دانش پژوهش
هم !؟ آدم یاد زمان وارد شدن این علم یا دانش میفته ! که در عصر عباسیان گویا :"دوستدار دانش" ! مثلا بقول آموزگار :"اول" این دانش ! و یا :"عاشقش" بقول آموزگار :"دوم"ش ، وارد شد ! و گویا مثل "الان" آقا امام عالم ال محمد علیه السلامم :"امام غایب" بود ! که نه تنها این دانش ، بلکه بعنوان :
دانش پژوهش
هم معقول افتاد ! مثلا :
هر مسیری یا درست است یا غلط
مسیر کشور داری یه مسیر است
پس : مسیر کشور داری یا درست است یا غلط
خب ! هر قالب یا ظرف چطور !؟
اسلام در کدام یک از آندو رقم ریخته شده است !؟
خب :"دا" شم در همان ریخته شده دیگه !
مگه اینکه ، گام دیگری برای :"دانش و پژوهش" برداشته شود ، در : گام دوم .
انشاءالله ، خودشم با نگاه به درون ! نه اینکه بازم به بیرون ! در :"چهل سال" گذشته هم .
ضمن تبریک ، روز جمعه ی بهتری هم پیش رو داشته باشین ان شاءالله تعالی .
---------------------------------
زیرنویس :
الف :
حسن بن علی (ب) .
ب :
علی بن محمد .
پ :
بدترین یتیمی ، یتیمی سیاسیت .
ت :
من و علی پدران امت من هستیم .
حالا پدر سیاسی و :"نقشه سیاسی" دهنده هم بماند ، :"بشرح ایضا" پدر علمی و "نقشه علمی" دهنده هم ، آیا پدر یادگیریم نه !؟ که از او :
بپرسیم
اگه می خوایم بدونیم !؟
نه از دانشمندی ! حالا دانشمند :"روان ! شناس" بمونه ! و "بشرح ایضا" تحت :"علوم تجربی" بودنش ! و پژوهششم :"مشاهده و آزمایش" ! بودن ! نه :"شناخت" و اونم :"روان" ! بلکه شناختی در حدّ مشاهده ی رفتار ! و تغییرات رفتاری ! که بیشتر شده !؟ و چقدرم نه ! و حتی "کَم"شده !؟ و چقدرشم ؟ هم نه ! بلکه گویا مرده ! و هیچ رفتاری ازش ! سر نمیزنه ! بعبارت دیگه :"بازخورد" ی نداره در مقابل ... !؟ حتی :"یادداشت ... !؟ و بقول حرف قبل از :"یادآوری" روان شناسان ! در :"حافظه" هم :"نیست" هست ! بقول آزمایشگاه یا پژوهشکده ی : علوم ریاضی فیزیک !
البته اگه هنوز بقول دانش علوم پایه اش ، یعنی :"متا لوژی" ش ! :"قالب" عوض نکرده باشد و :"خاکستری" نشده باشد :"سفید و سیاه" ش !
ث :
بعبارت دیگه : بنده ، عبد ، و یا ریخته شده در ظرف زبانی دیگر .
حالا چه برا بندگی عقل ! و چه فکر ، و ذکر ! هم بشرح ایضا .
چه رسد به قلب ، حس و چشم یا گوش هم ! در :"گام اول" ! برای بندگی نویسنده یا گوینده ی حرفی !
آزادی اندیشه (پایانی) :
آزادی یا وسعت ظرف بیان اندیشه :
خب ، حالا ما ، من ، خودمو میگم ، اصلا گفته بشه بقول پیامبر تو کتاب خدا (2) از نعمتی (2) بنام اندیشه نامبرده نشده ، و خدا ی ربّ العالمین ،که گفته باشه ألرّحمن الرّحیمه هم ، نعمتی بنام اندیشه رو هم به خاص از بندگانش داده باشه نه به مثل منی .
منی که نه تنها مثلا انقلابی ، که در مقدمه یا پیشگفتار این بحث گفته باشم با حرکتی در نوزده دی 1356 هجری شمسی به انقلابیون پیوسته ام ، نباشم ، چه رسه به اینکه سابقه ای داشته باشم که برسه به حرکتی که حضرت موسی علیه السلام به طرف فرعون داشت ، حالا پیش از آن حرکتی ابراهیمی ؟ یا پسا اون حرکتی داشته حضرت ابراهیم علیه السلام در برابر نمرود ؟ بمونه ، بشرح ایضا پسا ابراهیمی ... ؟
بلکه یکی که اُذُن یا بقول خودمون گوش داره ، و یکی نه تنها انقلابی ، البته اسلامی و اونم نابش ، حالا پست مدرنشم شاید ، از سر عداوت یا دشمنیم نه ، حتی دوست تر از مثلا مهندسم ، که خدا خیرش بده تو این زمستونی بما کار داد ، ولو اینکه تزدیک به دوماهم که هوا سرده و امروزم ، که از پانزدهم بهمنی که گفته بود گذشته و دیروزم جمعه بود و گفتم بمونه ، رفیتم گفته شده باشه که هنوز سرده و یه جبهه هم هواشناسی گفته داره میاد و مثلا اول اسفند بریم مشغول کار بشیمم .
دوست دور دورم نه ، مثلا اونور دنیا تو ی ، روی مثلا ظرفی بنام آرژانتین ، بلکه هموطن و اونم جنوب شرقیش ، یا حتی استان شرقی ما هم ، حتی انور شهرمونم نه ، هم محل دور و حتی نزدیک دیوار به دیوار خونه هم نه !
با صدایی خوش و به ترتیلم ، یکی یکی ، اونم نه مثل من ! که اولش گفتم :
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ
بلکه طبق
قرآن مکتوب :
یسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَیسْأَلُونَکَ مَاذَا ینْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ(البقرة/219)
ومنم سرمست من و بُرد صددر صدشم ، نه بُرد بُردی پنجاه پنجاه ، چه رسه به پنج در صدی ، که به اندیشه یا فکر خماری بیندازه ، ولو یک درصد مستی و بُرم ، حتی صفر در صدم به اینکه فکر و تفکری یا اندیشه و اندیشیدنی هست ! در من ! در ظرف من !
ووو
و حتی آخرشم که برسه به :
إِنَّهُ فَکَّرَ !
ولو اینکه فرجامشم :
وَقَدَّرَ !
و نه تنها پسافرجامشم :
فَقُتِلَ کَیفَ قَدَّرَ ؟
بلکه :
ثُمَّ قُتِلَ کَیفَ قَدَّرَ ؟
آیا خدا کشت ولید بن مغیره رو ؟ اونوقت ؟ که در شان نزول این آیات گفته شده او بوده که اندیشید ، و اندازه گرفت ، سنجید ... ، وسعت و ظرف خدا و کلامشو !
که الان خدا ، و جانشین خدا هم رو زمین یکی رو که فکر کرد یا اندیشید و حتی اندازه کرد ، سنجید ... بکشه ، بازم بکشه !؟ حتی وقتیم که بلند بلندم فکر کنه و فکرشم تا اون ور کره زمین و مثلا آرژانتین که نه ، تا ماهواره ها هم برسه ، با تمام وسعت و ظرفیتی که اینترنت داره !
یا پس از آنکه اندیشید و اندازه گرفت ، سنجید ... ، کشتش ؟! سپس هم ؟؟!!
چه جوری !؟
قرآن عظیم :
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیهِ یلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یلْهَثْ ذَلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ
کافیه گفته بشه بذار این ، یعنی من ، هرچی می خوام بگم ، مثلا به پارسی بلاگ که بذاره ! ولو از فکر یا اندیشه ای چون :"جمهوری اسلامی" .
--------------------------------------------------------------
(1) پیامبر صلَّ الله علیه و اله و سلَّم : کتاب الله
(2) آیه ی آخر یا هفتم سوره ی اول قرآن مکتوب