سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ریشه یابی دورهمی نخستین سه :

سلام علیکم ، روز بخیر .

... ، وَطُورِ سِینِینَ ،   وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ ، ... .

دیشب فرصت نشد که یکی دو مطلبو بگم ، آخه گوشمو :"خرج" فقط پاسخ های رییس سازمان برنامه و بودجه به پرسش های مجری :"برنامه"ی تلویزیون نکرده بودم .

تو خبرای دیشب تلویزیون یه حرفم از رییس بنیاد مستضعفان به گوش رسید که شنیدنی بود ! و دلم نیومد که یادداشتی ازش نداشته باشم ، آخه برام (الف) مسئله شد که تو چهل و دو سال گذشته :"ششدنگ" های بزرگ اموال :"پهلوی" بنام کی بوده !؟ (ب) که حالا گفته میشه قراره به "ششدنگ" های کوچیک در بیاد !؟ و برا بنام زده هاشم یه "دخل"ی داشته باشه !؟ حالا :"خرج"ی یا "برنامه" براش داشته باشن !؟

البته دخلی به من نداره ، که "خرج"ی براش داشته باشم ! که پیگیر دخل و خرجش تا حالا باشم ، برا از این به بعدشم براش سوراخی واز نکرده ام ! آخه کی داده و کی گرفته !؟ فقط خدا کنه مانند مثلا یارانه ها ، یا مثلا وام ودیعه ی مسکن ، ووو ! رو قیمتا اثر نذاره و آش نخورده و دهن سوخته بشه ، مثل سهام عدالت جا مانده ها ! از سهمشون از عدالت ! ولی سهیم بودنشون در مثلا دم دستگاه اینا !

یاد :"اون زن زابلی" در اثری از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری افتادم که تو :"اتوبان!" تهران قم ، شایدم قم تهرون ! که زمان شاه زده شده بود ، سهم داشت ! در حالیکه اگه ازش پرسیده می شد این "اتوبان" که گفته شد یعنی چی !؟ مثل اونی می مونه که الان بهش بگن مثلا شاهراه اینترنت یعنی چه !؟ و بپرسه اینترنت چیه !؟

آخه در سریال داشته هایی که رییس سازمان بودجه و برنامه داشت می شمرد یکیشم همین اینترنت بود ! خودشم نه :

مستقل

ش ! حالا :

آزاد

شم بمونه ! کافیه وصل بشی و رد گیری بشی ، نه فقط توسط یکی تو غرب و آمریکا و اروپاش و ... ! بلکه تو این :

ج.ا

هم ! و مثلا بگی ... !

آخه مطلب دیگه که براش خرج کردم ! و تو خبرا اومده بود ، حرفای رییس یکی از قوای سه گانه بود ! نه اینکه تو چهل و دو سال گذشته کجا بود !؟ وقتی مثلا رییسی از روسای بنیاد مستضعفان چک صد و پنجاه میلیون (اونوقتا)ی برادرشو پاس کرد ، ولی مثلا مستضعفی چک دویست تومنیشونداشت که پاس کنه و در دادگاه نیروگاه قم بعنوان :"اخلال در اقتصاد اسلامی" روانه زندان شهربانی قم شد و ... ، مثلا برادیم نداشت ! نه اینکه چکشو پاس کنه ! بلکه هوای خانواده ی :"شش" نفره ی اونو هم داشته باشه که مثلا نرن به مثل بنیاد مستضعفان ! یعنی :

کمیته ی امداد ...

که بازیشون بدن ! خوارشون کنن ، ووو ! اونم برا هیچ :"امداد"ی !

عید همون سال بود که بچه های همون خونواده داشتن از کنار ساختمون یکی از شعبه های کمیته امداد ، بَرِ ! خیابون امام قم رد میشدن و کُپه از لباسای دست دوم و کهنه ریخته شده بود کف سالن طبقه ! همکفش ! رفتن که برا لباس عیدشون از اونا بردارن ! تا برداشتن که برن ، تا یکی گفت : کجا !؟ پولش چی !؟ گذاشتن زمین و رفتن !

کجا بودم !؟ آهان یکی از قوای سه گانه ! طبق آموزه های غربی ! آخه یکی از :"شاخص" های رییس سازمان برنامه و بودجه ، که دیشب گفت :

آموزش

بود ! حالا طبق اسناد بالادستی جهانیش ، مثل 2030 بمونه ! ولی مثل همین :

قوای سه گانه

که تو مراکز علمی این :

ج.ا

رایجه !؟ خودشم بعنوان :

علوم انسانی !؟

خب کدوم انسان !؟ با :"تقویم" صهیونیست جهانی و آمریکاش ، اروپاش وووش !؟

آیا :"توسعه ی انسانی" یعنی مثل کشورهای توسعه یافته ای مانند مثلا آمریکا !؟ که گویا :"شاهد" حقوق بشر تو دنیاس و براش مثلا تو روسیه ، چین و ... نقضش :"مشهود"ه ، ولی چشمی برا دیدن داخل خودشم نداره ! نه سرخ و سیاه پوستش ! حتی سفید همسفرش از جای دیگه به آمریکا هم ! که مثلا برا گرفتن غذا تو صف ایستاده ! یا کنار خیابون اطراق کرده ! ووو !

حالا بمونه :"توسعه" ی علاوه بر دیدن چشم ! چشم انسان ! و ادعاهای علمی علوم انسانیش ! که چقد چشم و بیناییش خرجش میشه تو این : ج.ا

چه رسه به قلب یا دلی که بقولی عاشق اونم بشه ! و تازه بقول آقا امام علی ثانی علیه السلام حافظه رو هم :

چراگاه

ش کنه ! خودشم حافظه ی صفر:"یک"شو ! که دیجیتالی :"صفریک" میشه ! و بقولی :"حدّ یقف"م نداره !

روز بخیر .

------------------------------

زیرنویس :

الف :

حالا برا بازم :"مجری" خبرم !؟ یا اونم تابع بقولی :"اطاق فرمان"ه و ... !   

ب :

البته خواهم گفت که دخلی به من نداره ! ولی کی می خواد به نام یکی دیگه بزنه !؟ خب بنام یکی هست که میخواد به نام یکی دیگه بزنه دیگه !

یاد پاسخ آقا امام علی ثالث علیه السلام افتادم که به مامون خلیفه ی عباسی داد ! که مال منو می خوای بهم برگردونی !؟ خب دست تو چیکار میکرد !؟و :"به تعبیر معروف" حالا چرا !؟ یا مال خودتو می خوای بدی !؟ بازم چرا !؟ 


  

سامانه :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قُلْ أَعُوذُ بِرَب (الف) ... .

سلام علیکم

اشاره :

دیشب ، :"به تعبیر معروف" مرکب یا مثلا جوهر قلمم خشک نشده بود (ب) که ، "به تعبیر معروف" یه :"سامانه" اومد و زمین رو سفید کرد ، البته نه به تعبیر معروف :"در حدِّ تیم ملی" ، ولی صبح نذاشت که با ماشین (پ) خودمون (ت) بتونیم از فاز خودمونم تو شهرمونم در بیایم ، چه رسه راه بیفتیم به طرف بستان آباد ! و از جاده ی آذر شهر به تبریز و بزرگراه کسایی رد بشیم و حالا از جاده ی قدیم یا اتوبان بریم تا اونجا ! ماشین با اینکه روشن شد ! ولی تو فاز خودمونم اینور اونور میرفت و آخرش برگردوندمش خونه و ساعت نزدیک دَه صبح بود و خب نیم ساعته که دیگه نمیشد رفت اونجا ، حتی با "سامانه" تاکسی تلفنیم ! حالا :"هزینه" کرایش بمونه !

خب اینا ربطی به :"داد"گستری قوه ی قضاییه :"این ج.ا" نداره ! که با سامانش ابلاغ کرده بود امروز ، هشت دی هزار و سیصد و نود و هفت ، ساعت ده و نیم در شعبه ی یک "داد"گستری بستان آبادش حاضر بشم ! حالا "هزینه" حضور بهمرسوندنم بمونه ! ولی با کدوم :"سامانه؟"! با همون "سامانه" ای که ابلاغ کرده !؟ یا سامانه ی اون یه طرفه هست !؟ و کاری به سامانه ی ما نداره !؟ و هزینه اش !؟

حیف ! کلی حرف داشتم که تو دادگاه بزنم ! که برف بدادش رسید ! خب بمونه برا جلسه ی بعد که ابلاغ بشه !

روز بخیر .

سامانه ی انسانی :

------------------------------------

زیرنویس :

الف :

که گفتم : یه هفته از زمستون رفت و روسیاهیش به ذغال موند !

که زمستون یه خودی نشون داد ! شاید برا اینکه ببینه :"چند مرده حلّاج"م ! حالا کو :"نَه نِه سرما" و  :"چلّه" کوچیکه ! ، یاد یه شعری افتادم که تو انقلاب و اون اوایل پیروزیش منم ! می خوندم ! ولی بعداش دیگه نمی گفتم :

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ، روبه صفتان زشت خو را نکشند !

گر عاشق صادقی ز مردن مهراس ، مردار بود هر آنکه او را نکشند !

خب اونوقتا منم فکر می کردم :"عشق" و :"عاشق" ی نه تنها بقول مثلا برنامه ی :"معرفت" دیروز شبکه ی :"دانایی" تلویزیون "این ج.ا" گرما بخش :"عقل" م هست ! بلکه :

... ، عشق آمد و آتش به همه عالم زد !

حالا از کجا آمد !؟ و آتیش بود !؟ یا آتیش بیار !؟ و از کجا !؟ ووو !؟ بمونه ! ولی با کدوم :

سامانه !؟

اومدشم کافیه ! بقولی :"شاسی بلند" شم مانعی نداره ! ما :"کوتاه" میایم ! حافظا !

فقط یادش ! باشه که :"انسانی" باشه ! مانعیم نداره که مثلا :"الهی" م باشه ، کافیه :

... ، إِلَهِ النَّاسِ ، ... .

ی باشه ! یا :"به تعبیر معروف" مردمی باشه ! :"سامانه" رو میگما ! بحث نره جای دیگه ! با سامانه های :

... ، مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ .

و همشم گفتم که :

یه طرفه !

تا :

حافظا !

و خودشم بدون : یادآوریش ! حالا فکر و عقل بمونه ! و بعبارت دیگه :

فَکَّرَ وَ قَدَّرَ !

که بحث اصلی در :"این ج.ا" س ! یعنی در این جا ، و اینجا یعنی این وبلاگ ! منتها بقول ملای رومی ، گویا نه تنها :"شهر" شهر عشقه ! بلکه در :"هفت شهر" شم : اندر خم یک کوچه ایم ! و حالا کو تا :

حافظا !

و خودشم :"حافظ" حتی درک یا دریافت با :"سامانه" فکر و عقل !ش ! که اتوبان یا بزرگراهش بعد فکر و ذکره ! ذکر "حافظ" درک یا دریافت با :"سامانه" ی قلب یا دل ، حس و عضو از دنیا ! یا مثلا بقول مرحوم علامه در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" شون : جهان خارج .

منجمله فرمایشات جناب حافظ که با "سامانه" گوش ما می خوان به ما برسونن ! البته گوش شنوای ما ! نه گوشم : عاشق !

حالا کو تا بزرگراه یا اتوبان مثلا :"دل" ما !؟ و روندن عاشقانه با اون ! تا برسیم به : حافظّیه !

و خودشم بعنوان : پایانه !

گفتم که حتی : بدون یادآوریش !

برا رسیدن به مثلا مدینه ی علم یا شهر دانش ! اونوقت گفته شده :

عقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی ، عشق :"داند" که در این دایره سرگردانند !

عشق و :"دانایی" !؟ حالا :"معرفت" یه چیزی !

در مسلخ دانایی جز دانا را نکشند ! ... !

گر دانای صادقی زمردن مهراس ! نادان بود هرآنکه او را نکشند ! 

--------------------------------- 

ادامه ی :"دسته ها ( کلید واژهای موضوعی) : 

باب مدینة العلم  


  

پیام رسان اسلامی

سلام علیکم ، شب (الف) بخیر .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

... : برا (ب) چی ؟

چرا پیام رسان اسلامی !؟

پیش گفتار :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

اول ببینیم پرسش چیه ؟

بعنوان مثال پرسش اینه :

پیام رسان برا ما ؟

یه وقتم بصورت :

ما برا پیام رسان ؟

خب این دو با هم فرق دارن ، نه اینکه بقولی دومی مثلا :"غلط" یا نادرسته و درستش بصورت اولیه .

یکی از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری عنوانش همینه :

خدمات متقابل اسلام و ایران

که بعبارت :"پرسشگر" میشه :" اسلام برا ما" و :"ما برا اسلام" ، و خدمات متقابل ایندو ، که یه طرفه نیست و بقول طلبه ها باب تفاعله .

مسئله دیگه که اینم مطرح شده ، موضوع :"گستره" هست ، که هم از باب تقابل ، و هم اینکه یه طرفه هم باشه ، البته از طرف اسلام ، یا پیام رسان که موضوع بحثه (پ) .

به چه معنا !؟ به این معنا که "گستره" گسترده تر میشه ، پیش از پیش میشه ، چی !؟ پیام و پیام رسانی پیام رسان .

مثلا ، ما با گفتاری که داریم یه گفته ای رو به دیگری می رسونیم ، حالا با پیشگفتار مثلا حسی که داریم و رسوندن حسمون به اون ، حالا اگه این پیش گفتار ما پیش گفتاری داشته باشه ، مثلا با مهر یا محبتی همراه باشه ، خب گستره اش گسترده تر خواهد بود .

در حالیکه که همراه با مهر یا محبت قلبی ما نباشه ، مثلا با کراهت باشه ، اگه بر حس و گفتنش هیچ تاثیری هم نذاره ، اون گسترشو نخواهد داشت ، مگه اینکه پیام رسان طرف مقابل کاری به ما نداشته باشه و بگفته ی ما کار داشته باشه .

یعنی مثلا گوش بده به گفته ما که چی میگیم !؟ مثلا برا اینکه بشنوه و حتی کاریم به پیام رسانش که گوش خودمشم باشه کاری نداره ، بلکه با پیام رسونی اون کار داره ، و گفتم کارشم بعنوان مثل شنیدن بود ، حالا پیش گفتاری علاوه بر شنیدنم اگه داشته باشه که :"گستره" ی کارش گسترده تر خواهد بود .

خب ، حالا چرا پیام رسان اسلامی !؟ موضوع بحث اینه ، و تا اینجا مثلا پیام رسان انسانی بود ! البته ایرانی ! یعنی به زبان فارسی که ربان رسمی ایرانه ، و شد :

پیام رسان انسانی ایرانی

تا اینجا ، که اگه به زبان دیگه بود میشد : پیام رسان انسانی اونجا .

ولی :

چرا پیام رسان ایرانی اسلامی !؟

خب ، برا اینکه خواب آلود نگم ، بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله تعالی . شب بخیر .   

------------------------------------------

الف : خب ، هرچند طبق معمولی که اطلاع دارم سنگفروشی تعطیله ، ولی از اینم بی اطلاع نیستم که مدتیه کارش کساده و سخت نیازمند مشتریه که بهش گفتم می فرستم براش ، و از طرفیم نه فقط شما ، بلکه داداش محمدم داره فشار میاره که زود بریم سرکار ، خب اگه فردا به صاجب کاری که پیدا شده بگم بیاد بریم سنگفروشی ، و اونم منتظر مشتری و از دستش نده و جمعه رو تعطیل نکنه ، خب فرصت اینو نداشتم که مطرح کنم ، که بحث مطرحم نمیشد ، برا همین گفتم همینقد که شد مطرح کرده باشم .

حالا اگه خدا خواست و سرکار نرفتیم ! و فرصت داشتم که بحثو پیگیری می کنم .

ب : ... ، ألْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، بِأَی ذَ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

پ : مطرح شده در نوشته ی قبلی ، دیروز . 


  

... ، وَلَقَدْ آتَینَاکَ ( بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمد لله رب العالمین ، ... ) وَالْ ( بسم الله الرحمن الرحیم ، اقرا بسم ربک ... 

سلام علیکم ، صبح بخیر .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... 

حس انسانی :

خب شکر خدا که مهمونای ما صحیح و سالم بخونه ی خودشون برگشتن ، چراکه فقط از فاطمه کوچولو پذیرایی نکردیم که ، و باهامون و منم بازی نکرد و سوار من نشد ، برا مادرشم از هفت شهرعشق که نه ، از هفت خان رستم خودمونم براش نگفتم ، از خودمم که بهش نگفتم ! چی گفتم ؟

بد نبود ، به سه روز تعطلیلی و سر کار نرفتن باباش میرزید .

راستی از :"مستند ..." چه خبر ، آخه دیشب همشو نتونستم ببینم ، از :"علوم انسانی" ش نه ها ، از حسش چه خبر ؟   

 


  

پیدایش انسان :

بِ ... بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ ...

سلام علیکم

اول روز جمعه رو تبریک بگم ، بعد بریم سر بحثی که خواهیم داشت ان شاءالله .

در حالیکه به اذان ظهرش داریم نزدیک میشیم ، و بحسب تقویم جمعه ی بعدی آخرین جمعه ی شعبان باشه ، نه اول ماه مبارک ، که این جمعه آخرین جمعه باشه ، در ماهی که در آنیم .  

پیدایش علم و دانش :

پیدایش علم و دانش و دانشها و علوم انسانی : 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالْعَادِیاتِ ضَبْحًا ، فَ ... ، فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ، إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ، ... . 

خب بعد نماز و ... ان شاء الله سر حرفو وا میکنم براتون ، برا شما دوتا  تو خونه ... 

ساعت 7 و 45 دقیقه ی بعد از ظهر جمعه 30 خرداد 1393 :

اشاره : 

یادتون باشه پیشتر ، در مباحث قبلی ، گفته ام که کارای دیگه هم دارم ، هرچند روز تعطیل باشه و کاری هم داشته باشیم و سر کارم نرفته باشیم ، پس در فرصتی که بحمدلله دست داده براتون بگم که در بحث قبلی سرحرفو باز کرده بودم ، پس حرف پیدایش انسانو در بحث پیدایش داشتیم ، مگه اینکه پیدایش انسان علاوه بر پیدایشی باشه که بحثشو داشتیم ، و بحث قبلی بحث پیدایش مثلا بیرون باشه و فقط شامل پیدایش اندام ، بدن و یا پیکر انسان بشه ، در مثلا این گفته : "نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد " ، که در قسمت فبلی نقلش گذشت . 

خب با این حساب آنچه که پیداس هیئت وهیکل انسانه ، حالا ریز پرداز و تراشه ای با تمام مختصات اندام جهان خارج ؟ یا یکی از اون ؟ یا بازم علاوه بر اون !؟ فعلا با این کاری نداریم .  

چراکه جهان بیرون حرف داره ، مثل آنچه که در بحث قبلی به اون اشاره شد ، مثلا مجموعه ی جامع نداریم ، حتی بنام بدن !؟ و اگه داریم صفر، خالی و یا تهیست ، بعبارت دیگه "فاقد" درونه ! ووو ، که حکایت از پیدایش بیرون زبون داره ! و آیا پیکر بیرون ؟ و شامل پیکر انسانم میشه ؟ که پیکرش حرف داشته باشه ؟ یا پیکرانسان در جهان خارج پیکرش فقط چشم و گوش ووو داره برای خوندن و گوش دادن بحرف ؟ که فقط کافیه پاسخگویی برای این پرسشها پیدانشه که انسان باشه ! مثل شما دوتا توخونه !  

تازه سر حرفم اون باز نکرده باشه ، مثل همونا که نقل شد ! 

تازه اونم نه فقط در بیرون ! بلکه در درون ! حالا داعشی ؟ یا پیاده شده ی مثلا صلح آمیزش ، یا منطقیش و یا ... ؟ بمونه .  

تازه نه درون بیرون خونه هم ، شکر خدا ، یعنی پروردگار عالم بیرونم ، که بقول دعای کمیل رحمتش وسعت کل شیئ ، منجمله در عالم اصغر بیرون و اونم بیرون خونه ، خونه ای برای شما دوتا هم پیدا شد و الان از شما دوتا تو این خونه دارم میگم ، بلکه تو این خونه ی بیرون از همون هیئت ، هیکل و پیکرپیدای انسان ، بسان شما دوتا در هرخونه ، هم نه فقط !  

خب پس کدوم درون ؟ 

پیداس مقصود همون درون تهیست ، یا فاقدی که "پذیرا" ی حرفه ، حرف بیرون از خود و خانه ! چه منطقی مثلا ؟ و چه داعشی اون ! و آزادم هس در انتخاب یکی از ایندو !  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا أَعْطَینَاکَ الْکَوْثَرَ ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :552
بازدید دیروز :128
کل بازدید : 1342913
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ