سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیره ی علمی :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ، وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ، وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ، لَقَدْ خَلَقْ ... .

اشاره :

خرمشهر که آزاد شد ، تا رادیو بگوشم رسوند ، با داداش مهدی رفتیم بیرون (پ) و :

الله اکبر ، الله اکبر ، ...

گفتیم ، به همین مناسبتم بود گفته امام که : خرمشهررا خدا آزاد کرد .

امسالم ، تو راهپیمایی اربعینم ، گفته شد :

اربعین را خدا خلق کرد (پ2) .

فراموشی :

اول اینو بگم تا یادم نرفته ، بعد برم سر اونی که می خوام بگم ، که خیلی لطیفه !

داداش مهدی که گفتم اونوقت مدرسه نمیرفت ، نه اینکه کودکستان میرفت ، یا بعدش که شد مهد کودک ، چرا ، پیش دبستانی رو تو خونه میگذروند ، همین ! حالا ! اونم بگوشش خوردو بقولی :"خودرو؟" ؟ یا به چشش و دنبال من ؟ یا من بهش گفتم بیا (پ3) و اومد و یا مجبور بود بیاد !؟ ووو ؟ بمونه !

لطیفه :

بعد از ظهر :

کی فکر(پ4) شو می کرد !؟ اونم من !؟ یادش بره !؟

بعد چهل و سه سال خوردن انواع دستپخت بقولی :"حاج خانم" خونه ، تازه اونم با :"داده" یا :"بودجه" ی من ! ، حالا دقت و ظرافت درگیاهی و حیوانی ووو ی مورد نیازم بمونه ! از این فرصت خدا دادی بهره نبرم !؟ و در جلسه دوم آموزش ، اونم فقط آبگوشت ! یادم بره که درجسله دوم (پ5) که گفته شد نخودا رو ببین نرم شده ، و راهکارشم گفته شد که با دندون ببین ، دیگه لازم نبود گفته بشه که بعدش گفته شد اگه نرم شده بود سیب زمینی رو بریز ، البته بعد پوست کندن و شستنش ، گفته ی جلسه ی قبلم باز تکرار بشه !؟ که گفته شده بود وقتی نرم شد ، البته نه بازم با دندون تکرار بشه ! بلکه با کاردی مثلا ، بعد زیرشو خاموش کن !

آخه دیروز سرآشپز که پیش از رفتن بازم نهارو بار کرده بود ، وقتی اومد رفت تو آبگوشت کمی آب ریخت و بعد مدتی زیرشو خاموش کرد و گذاشت سر سفره و ... .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، فَلْینْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ ؟ ... .

حرفو کوتاه کنم با فرمایشی از امام باقرالعلوم علیه السلام و بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله .

راستی مثلا آبگوشت علمیم داریم !؟ حتی بقول پیامبر :"محمد بن عبدالله" (پ6) بگستره ی علم یا دانش بدن ، که گوش و چشمیم که گفته شد ، هرکدومشون مشتی از پنج مشت ، مشتی بنام :"بدن" هستن تازه !

 

پ - بیرون بیرون که نه ، آخه جاییکه ما سکونت داشتیم ، مستاجرش که فقط ما نبودیم ، علاوه بر خود صابخونه ، دو خونواده ی دیگه هم ساکن بودن ، یکیشون رییس آموزش و پرورش منطقه ی اونجا بود ، حالا بعدش سرپرست مدارس ایرانی در کویت شده باشه ؟ هم بمونه ، اونجا برا خودش اگه یه محله نگیم ! دستکمی از یه محل نداشت ، اونم با رفت و اومدایی که به اونجا میشد و به مرکزیتی درمنطقه اونجا در اومده بود ، مثلا یه روز نماینده ی شهرستان تو مجلس ، بعد سخنرانی رو منبر مسجد جامع اونجا ، اومد و رفت خونه ی آقای رییس که گفت ، حالا قبلش مثلا مدیرکل خدا بیامرز آموزش و پرورش استان و ... بمونه .

پ2 – مقام معظم رهبری .

پ3 – مثلا :" ... بیا تا بریم ، ... .

پ5 – در نوشته ی قبلی ، دیروز ، تحت عنوان :"نقطه سرخط ، سرخط علم یا دانش و گستره ی اون "

پ6 - که خدا و فرشتگانشم درود می فرستن بر او (صل الله علیه و اله و سلم ) ، اونم بقول برنامه :"سمت خدا" ی امروز تلویزیون ، نه فقط با سخنگوی گوش و شنواییشم ، یا با سخنگوی چشم و بیناییشم ، بصورت نوشته ی به زبون آورده شده !

بلکه به :"وسیله" ، :"توسط" و یا ... ی :"مومنین" هم ، چه مرد و چه زن و چه مانند ایندو .

اللهم صل علی محمد و ال محمد

پ4 – خب یادم رفت ! که بگم مراجعه بشه به نوشته ی : ألسّلام ... .  


  

رهگیری (پایانی) :

اول امروزو تبریک بگم ، جمعه رو ، در ثانی می خوام بحثو با فرمایشی از آقا امام حسن ثانی علیه السلام  به پایان برسونم ، از آخرین امامی که از این دنیا رفته ان .

رهگیر :

ایشون فرموده ، البته به تعبیر من ، که در این زمان ، الانو میگم ، در عصر غیبت آخرین امامو میگم ، بله ایشون فرمودن پیگیر کار تو خونه هاتون باشین .

خب حالا اگه تو خونه هم نشد چی ؟ جایی برای پیگیری نداریم !؟

خب هفته ی گذشته که سه روز تعطیل بود زدیم بیرون و رفتیم دیدن مادر بزرگ ، امروز که تعطیله ، و نمیشه رفت دنبال کار گشت چی ؟ بیکار بنشینیم ؟! و کجا ؟! آخه نشستنم جا داره دیگه ! بقول بوعلی که براتون گفتم تو لامکان که نمیشه نشست !

حالا بقول امام ! تو مکانی جهانی که نه ! تو مکانی مثلا کشوری ، استانی و شهریشم که نه ! تو محلم که امروز جمعس ! خب میمونه خونه و خانواده دیگه ! حالا اینم نشد چی !؟ کجا نشستی داشته باشیم !؟ اونی که گفته بودم میگم ! حالا میگم ! آخرالمکان بر وزن آخرالزمانی هست که توش نشستی داشت ؟

خب جمعه هست و روز ... ، ... و دید و بازدید ، وارد پارسی بلاگ که شدم یه سر زدم به آخرین تازه نوشته ها و همچنین منتخبشون توسط مجله ی پارسی نامش ، یه سلام و علیک و تبریکیم داشتم ، یه چیزاییم (زیرنویس) قلمی کردم ، البته قد خودم  یا قلمم و قلمدونم و قلمدونیم .

رهگیر ذکر یا یاد :

البته هنوز ، تا الان که در حال انتظار برای تاییده ، خب اگه بخواد به همبن حال بمونه تو زیرنویس براتون میذارم ، آخه در رابطه با بحثه . والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته – پدر .

------------------------------------------

زیرنویس :

وبلاگ قلمدون ، با مطلبی تحت عنوان : حجاب و عفاف ضامن سلامتی روح و جسم

زیرنویس 2 :

برا نوشته ی قسمت قبلی اظهار نظری شده بود که از حال انتظار در آوردم ، آخه اینم بی ربط نبود با بحث . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :1849
بازدید دیروز :76
کل بازدید : 1340387
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ