قلمرو مسجد قسمت دوم :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ ، ... أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ، ... .
قلمرو حافظه :
سلام علیکم ، شب بخیر .
پنجشنبه بیست و سه آبان هزار و سیصد و نود و هشت :
اول اینو بگم ، بعد یاد!ی بکنم از پنجشنبه ای که گفتم .
اونم اینکه بعد اینکه رسیدیم خونه و دختره نماز مغرب عشاشو که خوند و رفت سراغ لب تابش ، گفت :
نیگا کن ! می خواستن برم کافی نت ، بعد اینترنتو باز کنن !
آخه یه ده روزی بود که به نوشته های کتابی رو که داره می نویسه و گذاشته بود تو تلگرامش دست رسی نداشت و ... .
و امروز گفت بعد از اینکه از کار در اومدم ببرمش کافی نت تا اونجا برداره ، منم بردمش و آوردم .
خب ! خب ایتنرنت که باز شده بود ، منم رفتم سراغ پیشخوان روزنامه ها ! دو سه تایی بروز کرده بودن !
یکیشون تو صفحه ی اولش نوشته بود :
رییس جمهور : روز جمعه فهمیدم بنزین سهمیه بندی شده !
حالا بمونه که :"سهمیه بندی"!؟ یا گرون !؟ مثلا !
و اینم بمونه که اون روزنامه چرا اینو نوشته !؟ "سهمیه بندی" رو نمی گما ! این حرف رییس جمهورشو ! میگم !
خب ! اما اون پنجشنبه !
با حاج خانم داشتیم از شهر بغلیمون ، که از شهر خودمون به ما نزدیکتره ، برمی گشتیم و گفتم بنزین بزنم ، چون شلوغ بود ، شلوغا ! دیدم شبه و اگه نوبت وایستم معلوم نیست کی نو بت بشه و گفتم صبح می زنم .
در همون دقایق اول روز جمعه بیست و چهارم آبان هزار و سیصد و نود و هشت بود که فهمیدم چرا شلوغ بود ! آخه دختره گفت :
بنزین گرون شد !
حالا اونا ! اونم تو شهری دور از مرکز ایران و در آذربایجان شرقی خبردار شده بودن !؟ بمونه !
ولی امشب تلویزیون تو اخبارش اینو داشت ! که رییس جمهور این :
ج.ا.ا
گفت :
به شورای :"امنیت" واگذار کردم !
یاد!ش بخیر ! اونی که گفت :
تو "امنیت" م دشمنو ...
تا یاد!م نرفته ! راستی اون روزنامه ! اینو آورده تو مشروح اون خبر صفحه ی اولش !؟ خب ! من هنوز نخوندم !
خب ! می خواستم از قلمرو حافظه بگم ! بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله ، دیر وقته و صبح میریم سر کار ان شاءالله .
ولی :"به تعبیر معروف" برا خالی نبودن عریضه اینو بگم که قلمرو حافظه مثل قلمرو مسجد (زیرنویس) ه .
راستی از بحث :"مسجد" برنامه ی تلویزیونی :"بدون توقف" چه خبر !؟ آخه از اون پنجشنبه تا امشب گویا متوقف ! شده بود ! یعنی یکی دو شب که توهفته ی گذشته بجاش یه مجموعه ی خارجی پخش شد ! و امشبم دختره گفت :
تو برنامه های شبکه سه "بدون توقف" داره ! که نیگا کردم و در رابطه با :"بنزین" بود ! و بمونه که طبق معمول هدفش مثل هدف همون برنامه های اولش بود ! که بعد :"هفت دی" نود و شش راه افتاد !
منتها چرا "مسجد" !؟ خانه ی خدا !؟ و جای عبادت و اونم نماز ! نمازی که بعد نیّت ، مثل همون :"هدف" ! داره :
الله اکبر !
اول اذان و اقامشم داره !
تو قلمرو خدا و ... !؟
شب بخیر .
----------------------
زیرنویس :
مسجد در "به تعبیر معروف" جهان خارج مثلا .
حافظه هم در به تعبیر معروف جهان داخل مثلا ، یا درون ، و یا بقولی :"ذهن" ، مثلا بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون !
آخه ! بمونه !
قلمرو مسجد :
سلام علیکم
... ، وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ ، ... ، وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ ، ... .
پنجشنبه :
...
جمعه :
...
شنبه :
...
یکشنبه :
...
دوشنبه :
...
سه شنبه :
امروز که اومدم خونه ، دختره گفت اینترنت وصل شده ، البته هر سایتی رو باز نمی کنه ، در حالی که غذا می خوردم گفتم ببین اینجا (پارسی بلاگ) رو باز می کنه ؟
وقتی دیدم باز می کنه ، گفتم مطلب رو بفرستم .
خب ! ان شاءالله بعد نماز مغرب و ... فرصت شد میگم .
اول اینو بگم و بعد برم سر روز نوشتا ، اونم اینکه گفتم هر سایتی رو باز نمیکنه ، مثلا :"پیشخوان" روزنامه ها رو الان باز نشد و رفتم سراغ :"خبرگزاری مهر" که باز شد و از صفحه ی اول روزنامه ها هم می شد فهمید !
یکی نوشته بود :
گم شدن شدن صدای مردم در هیاهوی اشرار
اول اینکه گم کردنه ، نه گم شدن ! در ثانی نگفته بود : کما فی السابق ! و چرا ننوشته بود : گم کردن با آتش زدن قرآن !؟ مثلا ، یادش بخیر :"سینما رکس " مثلا !
قبلا گفتم که روز سیزده آبان تو تهران بودم و خیابون جلوی دانشگاه تهران ، شب که رفتم خونه خواهرم و یه چیزی خوردم و اومدم بیرون ، تو خیابون امیریه ، دیدم چند مامور می رفتن تو یه سینمایی و وسایل اونو میاوردن تو وسط خیابون و آتیش می زدن ! و فرداش بحساب مثلا :"اشرار"م گذاشته نشد ! و شاه گفت :
صدای انقلاب شما رو شنیدم !
خب ! بگم !؟ خب یکی دیگه هم بگم ! یکی نوشته :
اعتراض ، قربانی آشوب !
میگن بعد جنگ جهانی دوم که دنیا تقسیم اراضی شد ! یه روز ژنرالی تو بغداد داشت میرفت که یکی رفته بود بالای مناره و داشت اذان می گفت ، ژنرال گفت اون چی میگه !؟ بعد که بهش گفتن ، گفت راجع به انگلیس که نمیگه !؟ گفتن نه :"اذان"میگه !؟
حالا این :"اعتراض"ی که گفته شده یعنی چی !؟ بمونه ! ولی کجاش چی !؟
آیا مانند مثلا :"جلیقه زرد"ا!؟ و تو کف خیابونم نه !؟ خب کجا !؟ این :
ج.ا !؟
نقله که حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها رفتن مسجد و بقولی "اعتراض" کردن (الف) ! و این نقلو اگه فرانسویا ازش خبر نداشته باشن ، برن تو مساجدشون حرفشونو بزنن ، ولی کدوم بچه مسلمون از این خبر نداره !؟ اونم شیعه و اونم بقول حضرت امام (ره) :
فاطمی علوی !؟
خب ! راستی یادم رفت بگم :"یارانه" ای رو دیشب ریختن تقسیم به پنج کردم و سهم پسره رو که شد چهل و خورده ای تومن ، گذاشتم کنار و صبح که اومد دادم بهش !
چرا !؟ خب همون وقت که ریختن نمیشد که به کارتش واریز کرد ! مثل "یارانه ی چند شب پیش که سهمش چهل و پنج و پونصدم همینطور نقدی بود ! آخه اونوقتم اینترنت قطع شده ! بود !
چرا !؟ خب برا اینکه اونم دیگه مثل من برا خودش شده سرپرست :"خانوار"ی ! حالا تو اون هیجده میلیون "خانوار"ه یا جزو خانوار ما بحساب اومده !؟ مسلما چنین نیست که هیشکی آمارشو تو این :
ج.ا
نداشته باشه ! خب بله مسجد محلش از این که نه ! حتی از بودنشونم تو قلمروش ! خبر نداره ! ولی گویا بقول صفحه ی اول روزنامه ای از :"قران" ، کتاب :"دعا" وووش خبر داشته باشه و همینطور از احتمالا آتش گرفتنش ! ولی از سوختن و ساختن یه جفت جوون تازه ازدواج کرده تو قلمروش خبر نداشته باشه !
راستی قبلا گفتم !؟ که موضوع چند برنامه ی :"بدون توقف" تلویزیون :
فرزند آوری
بود !؟ یادش بخیر قدیما ! قدیم قدیم نه ها ! همین :"گام اول" ! بعنوان مثال به ته تغاری ما :"کوپن" داده نشد ! خب چه خبره ! :"به تعبیر معروف " دوتا بچه کافی بود دیگه !
---------------------------------------
زیرنویس :
الف :
خطبه ی فدکیه .
همون فدکی که حدّ و حدودشو وقتی هارون خلیفه ی عباسی از آقا امام موسی علیه السلام پرسید که بهشون برگردونه ! وقتی امام علیه السلام گفت ، خلیفه دید :"قلمرو" خلافتش (ب) تو "قلمرو" فدکه !
خب ! حالا کجا رفت اعتراض کرد که تو قلمرو شما ! نباشه !؟ حتی مساجدم تو قلمرو شماست ! در حالیکه قضیه عکسه ! و گویا در :"گام دوم" م قرار نیست خونه ی مردم به مردم برگردونده بشه ! که برن توش حرفشونو بزنن !
بلکه مثل :"حافظه" اوناس !و مثلا بقول درس شیرین ریاضی : صفریکه !
در حالیکه همین شیرینی رو هم بچه های مردم تو مراکز آموزشی به "حافظه" می سپارن ! نه اینکه حافظه رو به حتی درس شیرین ریاضیم ! چه رسه به مثلا تجربی ، انسانی و ...
اونم وقتی قلمروش مثل مسجده و خودشم فاطمی ! علاوه بر قلمرو محمدی و حتی علویم !
بگم !؟ بگم !؟ که چرا مخفیه !؟ خب برا اینکه تحت قلمروی نیست ! و در قلمرو الهی یا خداییه !
بگم !؟ بگم !؟ بعنوان مثال گفتم که ! داستان اون خلیفه ی مروانی رو که به مهمون خارچیش گفت من اونو نمی شناسم ! که راستم گفته بود ! اگه راست گفته بود ! که آقا امام علی بن حسین علیه السلام رو گفته باشه نمی شناسم ! همونطور که اون شاعری که اونجا بود گفت :
اونو نمی شناسی !؟ من بهت معرفی می کنم و شروع کرد به معرفی آقا ، و اونجاش که گفت :
اون کَسیه که فقط در لا اله الا الله نَه میگه !
ب :
قبلا داستانشو گفتم که این خلیفه ی عباسی به ابرا می گفت : چیه سر و صدا راه انداختین !؟ هرکجا ببارین تو قلمرو منه !