مانفیست امامت ، قسمت سوم :
... ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ، ... .
سلام علیکم .
دیشب اول گفتم یارانه ها واریز شده ، مقدارشم رو هم خب گفتم مثل قبله دیگه ، ولی برای اینکه موجودی رو مطلع بشم رفتم که پیامک رو ببینم . برا من که جالب بود ! آخه :"مالی اداری کل خزانه داری و نظام پرداخت" ، نه دریافت ! این :
ج.ا
مبلغی رو برداشت کرده بود ! صبح از علی اوسطم جویا شدم ، که ببینم از حساب اونم ؟ خب برا اون پیامک نمیاد ، ولی گفت خانمش که برا خرید رفته بود ، موجودی کارت سه و خورده ای بوده و نتونسته خرید کنه !
. (زیرنویس) ... .
خب ! طالبان و افغانستان !؟ نه !
این یعنی چی !؟ یعنی اینکه بانک میتونه از حسابت برداشت کنه ! چراشم نگه ! با اطلاع قبلی پیشکش ! این چیه " مالی اداری کل خزانه داری و نظام پرداخت" م میتونه از حسابت برداشت کنه ! چراشم نگه ، با اطلاع هم پیشکش !
چرا !؟ خب بقولی :"میتواند " و میگه : ما میتوانیم ! نه اینکه "ما می توانیم " بلکه ایشان می توانند ! و :"مردم"شون ! مثل بانک دیگه ! نه :"مردمی" که شامل ما هم بشه ، خب بله : لابمقارنه ، ولی بمزایله !؟ اونم در این :
ج.ا
نه جمهوری اسلامی مثلا افغانستان و مثلا طالبانی اون ! که اعتقادی به علی و نهج البلاغه نداشته باشن ! حالا بمونه اعتقاد به کتاب خدا ! شون !
--------------------------------
زیرنویس : خلاصه ی قرآن ، سوره ی حمد ، بسم الله الرحمن الرحیمش و بِ بسم اللهشم .
نقطه ی آغاز شناخت یا معرفت علمی (پایانی) ب :
... ، وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا ... ، وَقَالُوا ... ، قُلْ ... .
سلام علیکم :
اشاره :
نقله آقا کریم اهل بیت علیه السلام یه بار ثلث مال خودشونو دادن به مردم نیازمند ، حالا دو ثلث و جفتشم بمونه ! همینطور !؟ آیا بعد صلح ؟ یا قبلش !؟
ولی آیا ثلث بیت المالی که به ایشون :"داده" میشد ! بعد از صلح هم !؟ یا اون که گفتم !؟ (پ)
"محمد رسول الله" :
تبریک :
تا وارد وقت اذان نشدیم ، به افق خودمون اینو بگم که دیروز یادم رفت تبریک بگم ، تو نوشته ی قبلی ، آخه جمعه بود و اونم جمعه ی آخر ماه صفرم بود ، و روز برپایی نماز جمعه ، نماز ظهر جمعه ، که دورکعت اولش دو خطبه هست .
اینم بگم و برم ، یادمه در سال 1372هجری شمسی مصادف با 13 فروردین امام جمعه ای ! در خطبه گفت کتاب و سنت ، عترت و یا احادیث و روایات معصومینو در دست داریم و ... ، خب اینو تلویزیون جمهوری اسلامی داشت میرسوند ! و منم از اون پرسیدم آیه ی اول کتاب و دومشو ؟ خب از کی می پرسیدم !؟ اون رسونده بود ! منکه نرفته بودم تا این گفته بگوشم رسیده باشه و شنیده باشم و مقلا بقول مرحو علامه تجرید از حسشم به :"مرکزداده" داده شده باشه ! که مثلا مجرد از حسو فرستاده باشه که برو ببین چی میگه !؟
خب بله قبول دارم که من تلویزیونو تهیه کرده بودم ، روشن کرده بودم و گوشم بهش داده بودم ! ولی ...
بعد نماز مغرب :
خب شب شد و شب آخر ماه صفر و اول تسلیت بگم شهادت آقا امام علی بن موسی علیه السلامو و بعد ادامه ی مطلب .
آنتن :
خب یادم رفت آنتنم بگم ، ولی بازم ولی !
آخه اینم یه طرفه بود و داده فقط داده ی تلویزیون بود ، هنوزم هست ! البته امروزه میگه اگه چیزی برا ارسال دارین پیامک بزنین ، یا بیان تو تلگرامو ... ، ولی اونوقتا که خبری از اینا نبود ، تلگرام که نبود ، گوشیم اگه بود مثل امروزا نبود که خط اعتباریشو بشه گرفت ، اینترنتم همینطور ، تو دهه ی هشتاد بود که یه نسل دوم یا پنتیوم توشو گرفتیم و هنوزم داریم ، همین که دارم باهاش می نویسم ، البته چند باز تعمیرگاه رفته و ارتقا هم داده شده به چهار .
خب برا همین بود که دستی نوشتم و فرستادم ، با پست ، پرسشو میگم ، پرسش از آیه ی اول و دوم کتابو .
"محمدرسول الله" ب :
... ، قُلْ مَا یعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یکُونُ لِزَامًا . بِ ... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ... هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیرُ اللَّهِ یرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ !؟ ... .
خب ، چی می خواستم امروز بگم !؟ که اینا رو گفتم ، می خواستم بگم خب منکر رسالت تلویزیون نیستم ، ولی همونطور که در قسمت الف این بحث گفتم آیا این رسالت یه طرفه هست !؟ که گفتم نمیشه ! اگه بخواد یه چیزی رو به یکی برسونه ! چراکه وقتی رسوند رسالتشو به انجام رسونده ! خب حالا اون که بهش رسونده چیکارس !؟
خب کارم که عبارت بود از رسالت ! حالا اون رسوله و رسالت داره ! و اگه بنا بر همین باشه بقولی میشه دیجیتال رسالت و رسول !
مگه اینکه رسول الف مثلا رسالت داشته باشه از طرف یکی که پیام اونو ، داده ی اونو و یا مثلا حرف اونو برسونه به یکی ! و حرفم دعوت به اون باشه ! این میشه ! دیگه سریال رسالت و رسول پیش نمیاد ! فقط یه مسئله هست اینجا !
مثل پرسشی که من از رسول کردم ! که خبرداده بود از :"کتاب و ... " که برا من آیه ی اول و دومش مسئله بود ! حالا رسول چیکارس !؟ خب بازم رسوله دیگه ! که برسونه دیگه ! البته این بار از طرف من به اونی که اونو فرستادبود دیگه !
خب ! چه خبر !؟ از :"سیل" ی که جاری شده ! تو راه مشهدو نمیگما ! اونجا که طوفانشم مثل راهپیمایی اربعین راه بیفته که ، نه تنها پلیس ملیسی جلوشو سد نمیکنه ، تازه :"موکب" ا هم ازش پذیرایی می کنن .
تو راه ... کرمانشاه زلزله زده رو میگم ! که :"ترافیک" ایجاد کرده و موجب کندی امداد رسونی شده !؟ و پلیس راهنمایی رو مجبور به اقدام و عمل کرده و حالا نمیگم اعمال قانونم .
البته نه برا حتی مثلا برنامه سازانی مانند همون که در قسمت الف این بحث به اون اشاره شد ، بلکه بقولی برا اونایی که به اونا ! پیشنهاد شده به "سرفصل" ای تعیین شده مراجعه کنن .
که رابط ، واسطه و یا ... میون منطقه ی زلزله زده با دیگر نقاط هستن ، برا امداد رسانی و منجمله کمکای مردمیم ، البته با محوریت رسانه ی ملی !
پ – مگه اینکه تو صلح نامه منع شده باشه ! یا قید شده باشه که با دست خلیفه باشه ! حتی اونیم که به امام علیه السلام داده می شد ! بعبارت دیگه امامتم واگذار شده باشه !
که البته خلیفه قائل به اون نبود ! همچنانکه مامون خلیفه عباسیم قائل به اون نبود و می گفت خلافتو می خواد به امام رضا علیه السلام واگذار کنه ! حالا آیا بعد خلیفه رو هم مسموم میکرد !؟ بر فرض واگذاری خلافت !؟ مثل زهر دادن به ولیعهد !؟ بمونه .
خب هرچند مسموم شدن امام دوم علیه السلام از این جهت که با :"واسطه" بود ، که :"رابطه" داشت با خلیفه ، ومسموم کردن امام رضا علیه السلام بی واسطه ، رابطه و ... بود ، ولی امام غریب بود ! و جانشینش از مدینه اومد براو نماز خوند !
السلام علیک ... .
فضای کار علمی :
سلام علیکم
اشاره :
... ، وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .
... ، وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .
یاد کرد مورد اشاره ای که در نوشته ی قبلی (1) به آن اشاره شد ، قبل از انقلاب (2) هم مطرح بود .
منتها الزامی نبود ، اونم دینی ! یا اسلامی و انقلابی مسلمانم ملزم به یادکردش ! اونم بعنوان یادکردنی :"زاینده" که بقول استاد شهید مرتضی مطهری یادآوری زاینده نامش فکر یا اندیشه هست ، یا است و توصیه شوندگان به آثار بدون استثناء خوب ایشان ، فضای کار فکریشون باشه !
که فضای نو ، جدید و از این دستی رو انقلاب صنعتی یا رنسانس بروشون گشوده ، که اگرهم فضایی به دین یعنی اسلام در آن داده شده باشه ، حتی در حد و اندازه پیش از انقلابم نیست ! حالا بمونه عبودیت و یا بندگی اون ! برای تفکر یا اندیشیدن ! چرا !؟
فضای کار فکری :
... ، وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ، ... .
ان شاءالله بحثی که مطرحه اینه !
پس از اینکه :
1 – برای دانستن کار ختم نمیشه به ارتباطی که اعضای بدن ما با فضای اطرافش داره .
2 – ختم به حسی و حس فضای قبلش نمیشه .
3 – صرف نظر از حس که در قسمت دوم گفته شد که بحثش شده ، ختم به یادکردی از اونم نمیشه .
4 – نیاز به یادکردی زاینده داره ! بعبارت دیگه نیاز به فکرکردن یا اندیشیدن داره .
بحثش شده باشه من قبل یا پیش از آن .
و پرسش اینه که با انقلاب صنعتی یا رنسانسی که شده آیا حتی فضایی بروی اعضای حسی باز شده ؟ علاوه بر زمین ، آب و هوایی که اعضای حسی ما دوران آنرا سپری کرده ؟ که دیدنی ، شنیدنی ووو هم نباشه !؟
یا فضای نو یا جدید و یا ... برا حس ! حواس گشوده شده !؟ که در قسمت دوم ماند !؟ و به سوم نمیکشه تا روشن نشه !
خلاصه ! برا یادآوری چه یادکردی شده که سابقه نداشته باشه !؟ تا بقول استاد شهید بشه اسمشو گذاشت فکر یا اندیشه و دست بکار شد برا اونکه گفتم ، دونستن !
مگه اینکه حرف نو یا تازه ای برای دانستن زده شده باشه که برام سابقه نداشته باشه ، که بر فرض رسیدنشم تازه :
... أَنَا فَاعْبُدُونِ ؟ ... .
در آستانه اذان ایّاک نعبد ظهر ، به افق ما ، التماس دعا .
زیرنویس :
1 – نوشته ی : دوران اندیشه در قرآن .
2 – انقلاب اسلامی در ایران ، نه حتی انقلابی بهمین عنوان در جایی دیگه ، چه رسه به عنوان مثلا :"بیداری" و حتی اسلامی اونم ، حتی در ایرانم ، که بقول مثلا استاد شهید مرتضی مطهری نوعی یادآوری اسلامی باشه که یادآور اسلامی بوده باشه که فراموش شده ، حالا با مثلا خواب و یا مثلا غفلت و مانند آن ، بعبارت دیگه سابقه ای داشته و بی سابقه نبود که بقول استاد شهید یادآوریش سابقه ی آن بحساب بیاد و نیاز به فکر یا اندیشه داشته باشه که معلوم بشه چیه ؟
چراکه منجر به این پرسش می شود که :
اسلام یعنی چی ؟
آیا یعنی مسحیت ؟ یا ما قبلش یهودیت ؟ و یا ... ؟
همانطور که بعنوان مثال آخرین نخست وزیر دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی و مشروطه اونم براش مسئله بود و بعد این که گفت حضرت آیة الله خمینی قدمشون روی چشم ما ، تشریف بیارن و ما حتی مثل واتیگان یه جایی ، مثلا قم رو ، در اختیار ایشون می ذاریم ، ولی گفت اگه یه چیزی مثل دولت بخوان بذارن ، مملکت که دوتا دولت نمی تونه داشته باشه !
سلام علیکم
بسمه تعالی
چطوری بابایی ؟
چه خبر ؟
بازم تلویزیون نیگا می کنی ؟ یادت که میاد ؟ مثلا لوسی لوسی لوسی رو ؟
منم مثل تو ، مثلا دیدار مردم ، البته مردمی به نمایندگی مردم تبریزو با مقام معظم رهبری رو ، بمناسبت بیست و نهم بهمن ...
البته تو از اینا سر در نمیاری ! یواش یواش سر در میاری !
مردم تو پدرت ، مادرت و خانواده ی اونا هستن و اگه مامان بذاره بری بیرون ، یعنی بیرون رفتنو به خودت :"واگذار" کنه ، که هنوز وقتش نرسیده و با خودشون میبرن بیرون ، "مردم" م رو بیرون دیدی و بیاد میاری .
مردمی که مثل همونا هستن که می شناسی و بیاد میاری ، و توشونم بچه هایی مثل تو هستن که با :"بابا" ، البته بقول تو که بهت یاد دادن به پدرت بگی بابا ، و مامانشون ، یا "بزرگتر" ی که دستشونو گرفته ، مثل همون وقتی که عمو ، نه عمو محسن ، برده بودت پارک ، اومدن بیرون .
مثل "همون" که دیشب پیش از مقام معظم رهبری سخنرانی کرد ، البته گفتم که تو هنوز از اینا سر در نمیاری و ...
راستی کی میای ؟ که با هم بریم بیرون ؟
چی ؟ وقتی "مامان بابا "بیارن ؟
مثل کی ؟ همون که گفتم !
-----------------------------
مرتبط :
http://andishe.parsiblog.com/Posts/537/روزکار(قسمت+پایانی)/
http://andishe.parsiblog.com/Posts/538/نظریه+ی+مردم%3a/
http://andishe.parsiblog.com/Posts/539/نظریه+ی+مردم+(قسمت+دوم)%3a/
http://andishe.parsiblog.com/Posts/540/نظریه+ی+مردم+(قسمت+سوم)%3a/
http://andishe.parsiblog.com/Posts/541/نظریه+ی+مردم+(قسمت+چهارم)/
ووو ، و http://andishe.parsiblog.com/Posts/547/نظریه+ی+مردم+(پایانی)+%3a/
پیدایش 5 :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ، ... .
سلام علیکم ، شب بخیر بچه ها .
زمین قانون ، منطق و راه کار :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ ... .
پیش از این که وارد بحث جدید بشم بگم ، امروز که سر هردو کاری که در دست داریمرفتیم ، یعنی اول رفتیم سر کار دوم و گفتیم ماسه نداره ، موزائیکم کم داره ، و بعدشم اومدیم سر کار اول و مشغول کار شدیم ، برا این بود که ما کارو تعطیل نکرده باشیم .
پس هرچند مهمتر از صرف وقت و بنزین رفت و برگشت ، از جلوی پلیس راه مستقر در مسیر و در حال حرکتم رد شدیم ، با وجعلنا ، هم برای هردوشون ، و هم برا دنبالشون ، چه در نیروی انتظامی و نظامی ، و چه نیروی قضایشون ، ولی " بی فایده " نبود .
چراکه در بحث قبلی گفتم که هرچند ما پیگیر قراردادی که با پیمانکارن می بندیم نیستیم ، ولی چرا بهونه دستشون بدیم ؟ اونم در حالیکه نیاز به کار داریم ؟ در حالیکه خودمونم سرمایه ی کار نداریم ؟ اولشم زمین ؟ یا پول خریدشو برا ساخت و ساز رو اون ؟ هزارم که اوستای خونه سازی باشیم ! و کار بلدم باشیم .
اختصاص به کار ما و کارای ساختمونیم نداره ، هرکاری زمین کار خودشو داره ، مثلا راه سازیم رو زمین ساخته میشه ، اختصاص به راههای زمینی هم نداره ، مثلا همین اینترنتم زیر ساخت خودشو داره و رو اون سوار کاره .
پس ما اگه این کارو که در دست داریم ، یا اصلا این کارم ول کنیم ، و بهر کار دیگه دست بزنیم همینه ، مگه اینکه بکل کار نکنیم ! خب برا چی بدنیا اومدیم ؟! یه بیکار تو دنیا پیدا میشه که ما دومیش باشیم !؟
----------------------------------
شنبه اول شهریور 1393 ، پیش از رفتن سر کار :
سلام علیکم صبح بخیر
در اظهار نظری آمده :
زمین کار یعنی کار روی چه چیزی انجام میشه؟
خب این از چه جهت مهمه؟
و آیا مهم تر از خود کاره؟
البته کار به زمینش بستگی داره. درسته؟ که اگه زمینش نباشه انجام نمیشه...
دلیل این بحث چیه؟ نبودن زمین کار؟
----------------
... ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ ...
وقتی یا زمانیکه مثلا حرف می زده میشه ، حالا کی این "کار" رو می کنه یه مطلبه ، به کی میگه هم یه مطلبه ، پس یه کار پیدا شده مثل "حرف زدن" ، مسئله زمان اون ، که می تونه محدود به زمانی در گذشته هم نباشه ، با مسئله ی مکان و محل این کار فرق داره ، که اینم می تونه محدود به یه آدم نباشه که فقط به اون گفته شده باشه .
----------------------
مرتبط :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَمْ یکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیهُمُ الْبَینَةُ ، رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ ... .
اظهار نظری در وبلاگ " سلمان علی (علیه السلام) " .
و :
نظر در وبلاگ " رو به آسمان " .
------------------------------------------------------------------
جمعه 21 شهریور 1393 :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ، ... .
سلام علیکم ، ظهر بخیر بچه ها .
خصوصا به اونی که در قسمت اظهار نظر پرسیده :
...
هر کار زمینی داره؟ زمین از چه جهت؟ منظور از زمین بستر اون کاره؟
ضمن عرض تبریک بمناسبت امروز ، جونم برات بگه که بعد یکی دوهفته کار بکوب ، از صبح زود تا غروب آفتاب ، امروز مهمونای مشهدیمونو که می خواستن برن بردیم راه انداختیم و گفتم حالا که سرکار نرفتیم در مورد پرسشت حرف بزنیم .
جات خالی دادش سربازتم اومد مرخصی و مهمونارو دید ، یه چهار پنج روزیم تو زمین ما بازی کرد و روزیم پنجاه هزار تومان مزد براش از صابکار گرفتیم و تونست بره دیدن مادر بزرگ و یه چیزاییم برا خودش خرید ، هرچند وقت رفتن ، مثل زمان اومدنش کرایه رفتن سرخدمت نظام وظیفه اجباریشو از من گرفت .
جالبتر اینکه برا شش ماه اضافه خدمتش یه کاغذی رو تهیه کرده بود که علاوه بر سه نفر آشنا مسجد محل هم مهر و امضاش کنه ، شورای مسجد محل .
حالا کدوم مسجد و شوراش ؟ جالبش اینه !
آخه ما از شهر قبلی که شبونه در رفتیم ، نه تنها مسجد محل مبدا خبر دار شد ! بلکه در هر دوتا محلیم که در اینجا خونه اجاره کرده ایم مسجدش خبردار نشده !
چرا مثلا یه کدی برامون پیامکش اومد که کجا و به چه مقدار رهن و اجاره کرده ایم ، ولی شک نکن که مسجدی در اینجا از : "وجود" با وجود یا بقول تو بی وجود ما خبر نداره !
چرا ؟ برای اینکه جماعت محل تو زمین جمعه ی شهر بازی نمیکنن که خونه و خونواده ما هم تو زمین مسجد محل بازی کنه ! تا خبر از بازی داداشت تو زمین نیروی انتظامی داشته باشه !
حالا مثلا کرایه ی رفت و اومدش بمونه ! که منو یادروزی انداخت که با خواهرت از زندان آزادمون کردن و به امون خدا رها کردن ! حال تحویل مثلا مسجد محل ندادن پیش کش ! تحویل اونیم که اون اس مسی رو که گفتم داده نیز ندادن ! بلکه مثل داداشت رفتیم ترمینال و بلیط گرفتیم و اومدیم خونه ! پس نه تنها مسجد محل ، بلکه هیچ نهادی از نهادهای جامعه ی مدنی غربی جمهوری اسلامی ایران ، که میگن خانه ی ماست ! نیز خبردار نشد !
چرا تو ترمینال ثبت شد ! ولی اگه مثلا ماشین داشتیم یا با ماشین شخصی می اومدیم ، کی خبردار می شد ؟ که از کدوم زمینی به زمینی دیگر اومدیم ؟ تو زمین : "جمهوری اسلامی ایران" ؟
حالا پیدا کن "زمین" جمهوری اسلامی ایرانو ؟
جمهوری ها و اشکال دیگه ی حکومت بشریم که تو دنیا رایجه همینه !
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ...
در حالیکه نه تنها :
... ، سَبَّحَ ... .
بلکه :
... یسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ .
می دونی وقتی خدا اونو میگه فرشته ها ، اعم از آسمونی و زمینی ، چی میگن ؟ میگن :
... وَنَحْنُ نُسَبِّحُ ...
و خدا چی میگه ؟ میگه :
... إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ، ... .
روایته که بعدش فرشته ها دخیل می بندن به زمین خدا ! که :
... وَسِعَ کُرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ... .
راستی قرار بود بیاین اینجا ، چی شد ؟ ان شاءالله وقتی اومدی تو زمین ما بیشتر حرف می زنیم ، سلام و تیریک ما رو به آقاتونم برسون ، صاب زمینتونو میگم ، خداشو میگم ! البته جانشین خدا در اونو میگم ، مثل جانشینش در مسجد محلتون ، جمعه ی شهرتون ووو
---------------------------
مرتبط :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ، وَرَأَیتَ النَّاسَ یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا .
اظهار نظر در وبلاگ : " مدهامتان (پینوشت) " .
-------------------
پینوشت :
قرآن ، سوره ی الرحمن ( آیه یا نشانه ای که گفته شده کوچکترین آیه یا نشانه ی قرآنه ) .