نقش چهار گانه ی فعّالیّت ذهنی :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ (الف) ... .
سلام علیکم
شکر خدا دنبال کار رفتنا نتیجه داد و یه کاری پیدا شد (ب) و خدا بخواد از فردا بقولی :"میریم سر کار سر ساعت" (پ) .
خروج :
از کجا !؟ منظورم از کجا میریمه ؟ خب از خونه دیگه ! خب برا کار از خونه بیرون رفتن داره دیگه ، با تو خونه نشستن یا بیرون نرفتن که نمیشه رفت سر کار !
خب بله :"کار در خانه" داریم ، که نیازی :"خروج" یا بیرون رفتن نداره ! البته بیرون از خونه ، مثل همون که در بحث قبلی گفتم یکی از بچه ها مشغولشه و از طریق اینترنت براش مشتری پیدا می کنه ، و منم از اینترنتش استفاده می کنم برا این کار ! خب ارسال نوشته دیگه !
حالا بمونه که اونم برا ارسال "خروج" ی داره ! یعنی پست خونه ! نه اینکه مثل من نوشته هاشو ارسال یا پست کنه ! بعبارت دیگه خروجی اینترنتی داشته باشه ، و اگه اینترنت نداشته باشه مثل من خروج بی خروج !
جهان خارج :
خب پس خونه هم میشه که :"جهان خارج" باشه ! برا کار ، منتها اونوقت :"خروج" از کجا !؟ منظورم اینه که از کجا به خونه !؟ حالا برا هرکاری که تو خونه باشه هم !؟ از اول صب که مثلا :"چشم" باز میشه تا شبم که بر هم گذاشته میشه !؟ روزم هیچ چرتیم زده نشه و دائمم "چشم" مشغول کار باشه و پلکم زده نشه ! یا بقولی نفسم نگیره ! و یا بقول مثلا ملای رومی که گفته :
هرنفس نو می شود دنیا و ما ، بی خبر از نو شدن اندر بقا
همشم :"دم" باشه و مجال :"بازدمی"م بهش داده نشه ! البته به نفس کش ! که برا کار زده بیرون ! نه چشم ، که سروکارش با یه چیز دیگس !
خب ! حالا اگه مثلا سر و کله ی مثلا :"دور تسلسل" ی پیدا شه چی !؟ اصلا چرا "دور تسلسل" ی !؟ همون :"راسخ" ی که در بحث قبلی گفته شدم !؟ راسخ در :"علم" یا دانش !
که ، خب وقتی "جهان خارج" شد خونه ! و این جوری که پیش بره مثلا چشمم بشه جهان خارج ! سلسله ی جهان خارج پایانی داره !؟ یا سر نوشتی داره مثل اونی که در بحث قبلی گفته شد !؟ و مثلا :"مسیحی" پاسخی علمی براش نداره و آخرش میشه : خدای خروج کننده ! و ... !؟
خب ! امیدوارم چشمتون روز :"بد" نبینه ! با :"بین"ی که خروج کرده برا کار در اون ! و ان شاء الله و بقول :"ما رأیت الا جمیلا" چشم انداز زیبایی رو پیشرو داشته باشه چشم :"بین"اتون ! بینای خودتون !
تا "بینا"ییم جهان خارج نشده ! و محل کار یا فعالیتی ! (ت)فعلا خدا نگهدار !
نقله که خادمه ی :"خونه" خبر آورد که : بچه ها ، برادر(ث) و خواهر (بزرگه) نشستن رو برو و چشم در چشم و ... !
:"صاب" خونه گفت نگران نباش ! این کارشونه ! کاری به کارشون نداشته باش و ... .
----------------------------------------
زیر نویس :
الف :
عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ... لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ قَدْ یئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ .
ب :
پ :
ت :
فعالیت :"ذهنی" که ... :"ورودی" و :"ورودی قبول" داشته باشه به :"جهان داخل" که بهش گفته شده :
ذهن
و در بحث قبلی گفتم که استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، از اون تعبیر به :
حافظه
هم کرده اند .
حالا جهان ذهن یا حافظه ای که از اون تعبیر به مثلا :
لوح سفید
ی شده ! حالا بمونه که اصلا چنین جهان خارجیم پیش رو نداره :"ذهنی" ! :"حافظه" ای ! و یا :"لوح سفیدی " م !؟ اونم برا :
خروج ! برا کار و یا فعالیت ! و :
فعالیت ذهنی !
ث :
برادر وسطی ! برادر کوچیکه که چشم به این دنیا باز نکرد ! و در اون لای در و دیوار ! ... .
تولد امام و امام زمان (8) :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ... .
سلام علیکم
خب ، حالا می خوایم ببینیم چرا گفته شده : چرا مسیحی نیستم ؟ (1)
خب دلایل مختلفی می تونه داشته باشه (2) ، بعنوان مثال برای این می تونه باشه که چطور می تونم مسیحی باشم که رییس جمهورم بره با عربستان سعودی قرار دادی ببنده که یکی از پیامداش کشته شدن علی اصغرایی در یمنه !
چطور می تونم مسیحی باشم که همون بچه ها دارن از وبا می میرن !
ووو !
اونوقت من مسیحی نه تنها کاری برا اون بچه ها نکنم ! و اسم خودمم بذارم مسیحی و پیرو حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ! بلکه بعنوان مثال بقول بازیگر نقش خاور در سریال "دیوار به دیوار" ! که گفته بشه : بد کاری می کنم که سرمایه ی خارجی رو جذب می کنم !؟ مثلا بگم خب راست میگه دیگه ! مثلا پول ایزوگام سقف خونه رو از کجا بیاریم !؟ ووو !؟
بلکه سکوتی داشته باشم که :"به تعبیر معروف" ی علامت رضا هم می تونه باشه !
چراکه اونوقت فرق من مسیحی با مثلا مسلمونی :"دیوار به دیوار" یمن چیه !؟ که به رییس جمهورم گردن آویزی آنچنانی میده !؟ ووو !
پس نه تنها چرا مسیحی نیستم ؟ بلکه موسویم نیستم !؟ که کاری به کار رییس جمهورم نداشته باشم !
بلکه بقول آقا اباعبدالله علیه السلامم که گفته اگه دین ندارم ، آدم ، انسان و بشر که هستم ! یا : چرا بشرم نیستم !؟
و بقول ایشون : الدّین والسلام !؟
خب ، آیا مقصود از :"چرا مسیحی نیستم ؟" اینه !؟ اینکه خیلی خوبه ! و اختصاص به مسیحی بودنم نداره ! برا پیش از مسیحی و مثلا یهودیم (4) خوبه اگه بگه : چرا یهودی نیستم ؟
و برا مسلمون که زیبنده تره :
... ، اذنت لربّها و حقّت ، ... .
و برای شیعه که جز این شا یسته نیست :
... ، اذنت لربّها و حقّت ، ... .
زیرنویس :
1 – چرا مسیحی نیستم ؟ بعنوان مثال گفته شده ، بحث شامل نظایر اونم میشه .
2 – یادم میاد با یکی که قبلا در اینجا گفتم ، و امام جمعه ی شهری بود ، و اومده بود دیدن پدرم تو قم ، بحثی در این رابطه داشتیم که حالا کاری ندارم به اینکه مثلا گفت این حرفات بوی ارتداد میده ! گفت بریم پیش آقا شیخ ... ، اون جوابتو میده ، وبدم نمیومد دیداری از شیخ ... داشته باشم بعد اون وقتا که با هم تو حوزه ی شاهرود درس می خوندیم ، و گفته شده خارج درس میدن .
که رفتیم و دیدار تازه شده و همراهم از ایشون خواست که منو راهنمایی کنه ، و ایشون پرسید موضوع چیه ؟ گفتم هیچی ، یه مثال برای قضیه ی سالبه (3) برام بزنید کافیه ، که اشاره به کمدی در گوشه ی اطاق کرد و گفت این کمدو فرض کنیم اون گوشه بوده و گذاشتیم این گوشه ، حالا این کمد اون گوشه نیست .
که گفتم :"... اون گوشه نیست " فقط کمد و این کمد نیست ! و بعنوان مثال حتی اسب ، شتر ووو هم نیست ! ولی در این گوشه فقط این کمد هست و نمیشه چیز دیگه باشه ! تا این کمد هست .
3 – مانند همین :"چرا مسیحی نیستم؟" ونظایر این .
4 – یعنی پیرو حضرت موسی علیه السلام ، نه مثل اسرائیل صهیونیست جهانی .