دنیای اندیشه :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَمْ یکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیهُمُ الْبَینَةُ ، ... .
شکر خدا دیروز کاری رو دستمون بود تموم کردیم و خدا بخواد فردا میریم سرکار بعدی شکر خدا .
خب ، کار تو یه شهریه که تا شهر ما رفت و برگشتش یه پنج ساعتی طول میکشه ، از خونه تا برگشتن به خونه ، البته اگه اتفاقی نیفته تو راه و با این وضع ماشین ، خصوصا بیمه ی اون که یه ماهیه تموم شده و فعلا مقدور نیست بیمه کنیم ، که این از مثلا جلوبندی اون که هرآن احتمال تو راه گذاشتنمونو میده ، حالا خطرات احتمالیش بمونه ، مهمتره ، آخه میشه ریسک اینارو کرد ، ولی آقا پلیسه چی !؟ فبلا گفتم که به اون چه مربوطه !؟ (1)
ساعت 22 :
چرا !؟ که موضوع بحثه ، حالا میگم .
خب ، به ماشین که نرسیدیم امروز ، برا رفت و اومد ، مثلا صابکار قبلی برخلاف قرار داد تقریبا یک سوم دستمزد ما رو داد و باقیشو موکول کرد به بعد و گفت اینم تو مسجد ! مسجد محلشون نه ! از یکی گرفته ، و ... .
ولی فرصتم نشد که این بحثو مطرح کنم ، آخه تصمیم این شد که بریم و شبا در محل کار بمونیم ، و مثلا جمعه ها بیایم خونه ، که از این هفته چیزی نمونده و شاید نیومدیم و نتونستم جمعه این بحثو مطرح کنم .
برا همین سعی می کنم مطلبو پیش از خوابیدن بگم ، البته مطلب روشنه و نیاز به گفتنم نداره !
خب ، چرا !؟ یعنی موضوع بحث چیه !؟ یعنی موضوع بحث که دنیای اندیشه هست چیه !؟
خب برا اینکه دنیای مثلا آقا پلیسه ، با دنیای ما فرق داره ، حتی با دنیای فیزیکی یا بدنی ما ! چه رسه به دنیای اندیشه یا فکری ما .
یعنی چی ؟ یعنی دنیای اندیشه هم مثل آسمون اندیشه که در بحث قبلی مطرح شد ، یه معناش می تونه این باشه که مثلا آقا پلیسه ، یا ما به چی فکر می کنیم ؟ یا می اندیشیم ؟
یا مثلا در انقلاب صنعتی یا رنسانس اروپا که گفته شده باشه :
من فکر می کنم
خب به چی فکر می کنی ؟ آیا به اونچه که بدن و چشم ، گوش و اعضای دیگش با اون ارتباط برقرار کردن فکر می کنی و یا می اندیشی !؟
یا به اونچه که از اونا بیاد آوردی می اندیشی ؟
و تازه اگه ما حصل فکر یا اندیشه رو بیاد نیاری و بهش فکر نکنی و نیندیشی !؟
حالا کاریم به این ندارم که اون انقلاب و رنسانس رسیده به اینکه :
به هیچ فکر می کنم یا می اندیشم !
و دنیای اندیشه عبارته از : هیچ !
اونم نه هیچی که پایانی داشته باشه ! و اسمشو بشه گذاشت : دنیا !
بلکه به عقبا و آخرت می مونه تا دنیا ! دنیایی که مثلا بقول نویسنده ی کتاب :
چرا مسیحی نیستم ؟
علمی نیست ! چرا ؟ خب دنیا (2) ش میگه ! که :
مثلا تا بچشم نبینه ، بگوش نشوه ، ووو
براش قابل قبول نیست ! که علمی باشه ! علاوه بر اون که دنیاشم پایانی نداره ، آخری نداره ! و بعبارت دیگه پایانش براش معلوم نیست !
دنیای بیرونو میگم ! که بچشم میاد ، بگوش میرسه ، ووو !
که بهش فکر میکنه ! که گفتم البته وقتی بیاد میاره ! نه از بیرون ! بلکه از بایگانی ، حافظه و مثلا آرشیوش ! البته موقتش ! چراکه دنیای اندیشه فقط رسیده از بیرون که نه ! حتی گرفته از بیرونم نیست !
مگه اینکه رسانندش فکر کرده و دونسته گفته باشه ! تازه بقول یادآور دین یا اسلام محمدی علیه السلام اینم : مسموعه و لا ینفع المسموع ، حتی یادآوریشم ! که بهش فکر نکرد و یا نیندیشید !
خب ، صبح قرار بریم سرکار جدید و تا فرصت دیگه یاعلی .
زیرنویس :
1 – نه فقط به پلیس ، شما بگین به کی مربوطه !؟به کدوم نهاد جامعه ی مدنی غربی !؟ نهاد های انقلابیم همینطور !؟ از مثلا پایگاه بسیج سپاه ! اونم در مسجد محل ! انقلابی تر داریم !؟ اونم تازه اگه سرگرم سازندگی ! نباشه ! و سه شغله ، چهار شغله ووو نباشه !
بقول مادرخونه : چی !؟ همینمون مونده ! اونم با مثلا کمیته ی امداد ! اونم فکری و علمی ! و یا مثلا بهزیستی ، و نظایر غیر انقلابی و مانده از جامعه ی مدنی غربی زمان شاه و شاهنشاهی ! که روز بروز بر تعداد تحت پوشش اینا افزوده میشه ! یعنی نیازمندا به امداد ، بهزیستی ووو !
و جالبم همینه ! و ادعای علمی بودنشونم میشه ! و یقول مثلا نویسنده کتاب :
چرا مسیحی نیستم ؟
اونوقت جامعه ی مدنی دینی یا اسلامی چی !؟ علمی نیست ! در حالیکه جامعه ی مدنی دینی یا اسلامی مثل اینا بی خبر از تحت پوشش که نیست ! در ثانی چیزی در جامعه نیست که به اون ربطی نداشته باشه ! حتی ارتباط فیزیکی یا بدنی ! که کمترین ارتباطه !
2 – دنیای ارتباطات .
البته ارتباطات فیریکی یا بدنی و ای بسا لمسیم !
اشاره :
چند شب پیش در برنامه ی خندوانه ی شبکه نسیم جمهوری اسلامی ایران ، یکی از مربیای خنداننده ی حذف شده ای یه حرفی زد ! گفت این استند آپ وارداتیه و داره بومی میشه ! بلکه نهادینه میشه !
آیا علم یا دانش ، و منجمله همین دانش ارتباطاتی که در مراکز علمی ما داره بومی ! میشه ، وارداتی نیست !
حالا بمونه که چی جمهوری اسلامی ما وارداتی نیست !؟ ولی بومی یعنی چی !؟ نهادینه یعنی چی !؟
بقول کتب دانش ریاضی که به بچه مدرسه ها میگه :
فکر کنید و باسخ دهید !
البته نه با منطق صفریکش ! یا دستورالعمل اون ! که میگه :
چرا مسیحی ( یعنی مسلمان) نیستم ؟