زبون علمی :
پنجشنبه ها کارمون که تموم میشد ، در حجره رو قفل می کردم و می رفتم خونه ، خونه ی اول دیگه !
و شب بار :
... ، الرَّحْمَنُ ، عَلَّمَ الْ ... .
گفتم که پدرم گفته بود شب جمعه بعد نماز علاوه بر سوره ی اذا وقع ، که هرشب بخونیم ، این سوره رو هم بخونیم .
چیزی که بد نیس ناگفته نمونه همون کارمونه که گفتم ، تو خونه ی دوم دیگه !
برا اینکه کارمون مثل کارمون تو خونه ی دومایی مثل مسجد محلمون ، مدرسه ، چه مکتب و چه دبستونی که رفته بودم ، بود ، اونجاهام من فقط نمی تونستم که اقتدا کنم ، مثلا به پدر ! تو خونه دیگه !؟ و فقط درس گرفتن از پدر مادر ، امام جماعت و ملا و آموزگارم ، به هیشکی نمی تونستم درس بدم ، بازم بی دانش آموز نبودم !
آخه درستکه من تو خونه ی دوم ، تازه ، یه درس خون بچشم میومدم ، و بقیه ، بجز یکی که بهشون آقا شیخ بزرگ می گفتن ، و هرروز بجز ایام تعطیل میومدن ، بعد نماز صبح ، آخه ایشون امام جماعت تقریبا مسجد جامع شهر بودن ، که جمعه ها توش دعای ندبه خونده می شد و با پدر اونجا می رفتیم ، بله میومدن و درس میدادن و اگه کاری نداشتن می رفتن ، چراکه مثلا سربرج علاوه بر درس همه روزه ، بجز ایام تعطیل ، یه کار دیگه هم داشتن .
بله بجز ایشون ، و مثل من ، بقیه درس می گرفتن و درس می دادن ، مثلا مثل ماه ، که از خورشید میگیره و به زمین میده ، همینطور مثلا چش ما ، چه :
در نخستین بار که چشم ما بر اندام جهان خارج افتاد و ...
و چه همین الانم که به این نوشته می افته ، یادمون نره که در اینجا ، در این صفحه .
آخه پدر نگفت که برو برگرد بیا خونه بگو !
مثل ماه دیگه ! حالا بمونه که ستاره و خورشید بزرگم فقط درس نمیداد ! در جهان خارجو میگم دیگه !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (1) الْحَمْدُ للّهِ ... .
سلام علیکم
در آستانه ی روز معلم هستیم که بمناسبت شهادت استاد مطهری به این عنوان نامگذاری شده ، نه تنها ما بلکه غربی ها هم قدر دان آن هستند که حق پدری بگردنشان دارد ، یعنی همانطور که بقول امام حسن عسگری علیه السلام حاکم هم حق پدری را دارد ، بلکه بقول ایشان بدترین یتیمی یتیم سیاسی بودنست ، حق استاد آدم هم بیشتر از پدر آدم نباشد کمتر نیست .
پس دغدغه حق تالیف و این چیه کپی رایتی که در نوشته ی قبلی بعرض رسید برای اینست که در رعایت حق معلم و استاد شکی نیست ، امام علی علیه السلام فرموده اند : من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا .
پس مانعی ندارد که ما مثلا ارسطوی یونانی را معلم اول نامگذاری کنیم ، در مورد رایانه و به شرح ایضا شبکه هم که دستاورد غرب است دلیلی ندارد که دشمنی ما با غرب ما را وادار به عدم رعایت حقی از غرب در این دستاورد ها بکند .
ولی اول اینکه بندگی ما در مقابل استاد در راستای بندگی خداست مثل احسان به پدر و مادر که بقول لقمان حکیم علیه السلام خدا فرموده ، یعنی یک اندازه ای دارد پیروی از والدین و منجمله پدر معنوی ، علمی ووو ، و حد و حدود الهی را باید حفظ کرد و نقطه ی صفر مرزیش هم طبق حکمت لقمانی شرک است ، در ثانی اگر هم بقول امام حسین علیه السلام ما دین نداشته باشیم آزادگی هم بما اجازه نمی دهد چراکه بقول خواجه ی شیراز : من از آن روز که در بند توام آزادم !
پس دغدغه ی ما این شد که اگر یکی حرفی بما آموخت ، مثل مثلا همینکه غرب از حفظ کردن می گوید که قاعده اش هم (صفریک ) است ، مثل ( موجبه و سالبه ) ارسطویی خود ، با آموختن این حرف ما بنده ی این حرف می شویم و آزادی ما هم محدود به آن می شود .
پس مسئله رعایت قاعده نیست ، مطلب حرف است و اگر حرف رعایت قاعده ، حق تالیف ، بزرگداشت معلم ووو باشد حرف ما این نیست ، هرچند در این حرف هم حرف داشتیم که عرض شود ، حق این چیه کپی رایت را عرض می کنم که از روی انسانی شبیه سازی شده باشد و از مولفش نامی برده نشده باشد که قلم زده آنرا !
پس ما منکر حق و حقوق غرب نیستیم ، ولی چنین هم نیست که هرچه هم گفت دربست بپذیریم ، بلکه نیازی هم نداشته باشد که ما را مثل مثلا پارسی بلاگ با زبان خودمان هم سوار کند و ببرد دنبال خودش ، چراکه گویا مثل خودرو داریم خودمان دنبالش می رویم ! حالا بقول انی چیه سریالی که شبکه ی دو ی سیما هم تکرارش را بعد شبکه ی پنج پخش می کرد : به کجا چنین شتابان ؟
آنهم در حالیکه بقول این چیه بانک مسکن : امسال حواسمان جمع باشد !؟ که مثل این چیه بانک داری غربی در اقتصاد ، که با این چیه بانکداریش همخوانی دارد ! در حفظ کردن هم بنده ی غرب نشویم یک وقت ! آنهم مثل اقتصادمان خودرو ! یعنی خود برویم دنبالش و نیازی به بردن ما نداشته باشد که بیاید هزینه ی این کار ما راهم متحمل شود ، بلکه بقول برادر حسن رحیم پور ازغدی هزینه را هم از ما بگیرد ! مثل همین که الان دارد از کشورهای عربی خلیج فارس می گیرد برای حضورش در عراق مثلا !
یعنی ماهم آمده باشیم برایش مدرسه درست کرده باشیم ، دانشگاه درست کرده باشیم و حتی حوزه ! هم که در آن بیاید کرسی درس داشته باشد تازه با استاد فارسی زبان خودمان که رایانه و بشرح ایضا شبکه اش را بما بیاموزد و بقول باب دانش علیه السلام : هرکه هم حرفی بما بیاموزد ما را بنده ی خود کرده ! تازه باید هم گفت : معلم عزیزم روزت مبارک !
حالا مالک یوم یا روز کیست ؟ بماند ، فعلا مطلب شبیه سازی شبیه آنست که پروردگار جهانیان آفریده هم در غرب و هم در شرق و هم در میان و خاور میانه ی ایندو ، که پروردگاریش هم شبیه خداییش است ، یعنی شبیه خدای : الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (1) ... ، انشاءالله به : مَالِکِ یَوْمِ ... ، تا بعد نوبت برسد به : إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ ... ، ما که چرا مولی فرمود : هرکه حرفی بمن بیاموزد مرا بنده ی خود گردانیده ، و حافظ هم سرود : من از آن روز که در بند توام آزادم ؟
پس فعلا مطلب حرف در حفظ کردنست ، و حرفی بیشتر از ایجاب و سلب قدیم و یا صفریک جدیدش تاکنون غرب برای ما نداشته مگر همین سایه روشنی میان ایندو رقمش که گوینده اش ایرانی ! بوده گویا ، که می رساند خودرو بودنمان را و گویا دیگر نیازی نیست ما را دنبال خود ببرند ! و لابد باید گفت : استاد منطق فازی هم روزت مبارک !
تا روزی دیگر انشاءالله تعالی فعلا خدا نگهدار