لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ(البلد/4) 2 :
با سلام و عرض تبریک روز جمعه که پیش روداریم خدمت فرزندان گلم
نه تنها دی و بهمن زمستان امسال ، بلکه اولین روز اسفندشم پشت سر گذاشتیم و این برجشم میگذره و ان شاءالله باز بهار میشه ، زمستان زیاد سختی رو نداشتیم ، فقط این برفی که اومد مدتی مارو از کار انداخت ، سال گذشته همین روزا بیکار بودیم و الان اگه خدا بخواد یکی دوهفته ای کار داریم .
البته کار آقای ... رو از دست دادیم ، که کار تمام سال آینده ما هم می تونست باشه ، خب چکار می تونستیم بکنیم در مقابل لغو یک طرفه ی قرار دادی که با ما بسته بود ؟ وقتی بقول جانشین استاد شهید علم و دانش کار ما هم مثل همون دانش ریاضی باشه ؟ که لازمه اش مثلا دانشگاه رفتن باشه ؟ نه مثل علم و دانشی که بقول ایشان آقا امام ششم فرموده باشن ؟
ایشون سرمایه دارن و مقاومت می توانند داشته باشن و ما نیازمند به کار روزانه ی خود و نمیشه که پیگیر شد و برای پیگیری چند روز با بیکاری مقاومت کرد ، تازه مگه علم و دانش محل مراجعه ی ما برای پیگیری مثل همون علم و دانش ریاضی و مثلا دانشگاهی نیست ؟ ما که مثل ایشون نمی تونیم لم بدیم و وکیل بگیریم ، تازه کدوم وکیل ؟ مثلا دانشگاه دیده ؟! که لازم نیست بندگی در آن ؟
آیا مثل همون جایی که در اونجا عالم و دانشمندش می تونه مثل جناب راسل باشه ؟ که میگه : چرا دین ندارم ؟ چرا خدا ندارم ؟ چرا ...
وقتی جانشین استاد شهید بفرمایند : برای علم و دانشی مثل ریاضی که میشه رفت دانشگاه و یاد گرفت و این علوم فرق داره با علم و دانشی که لازمه اش عبودیته ، خب ساختمان سازی و کار ما هم همین میشه دیگه !
مثل همون ساخت راه آهن تهران تبریز که رضا شاه ساخت ! و بقول اون جوون هدفمند بود ، ساخت وساز دانشگاهی هم مثل همونه و فرق داره با ساخت و سازی که لازمه اش عبودیته !
حالا بمونه که ...
آخه میگن یکی رفت پیش خالکوب و گفت یه شیر رو پشم بکش ، خالکوب تا سوزن اولو کوبید ، اون بنده خدا گفت آخ ! بعد پرسید کجای شیرو میکشی ؟ مثلا گفت یالشو ، گفت نمی خواد ، جای دیگشو بکش ، با زدن سوزن بعدی بازم دردش اومد و گفت کجاشه ؟ مثلا گفت کوپالش ، بازه گفت نمی خواد و برو جای دیگش ، با سوزن بعدی بازم این تکرار شد و بعد که معلوم شد سوزن کشیدن مثلا شکم بوده و گفت اینم نمی خواد ، خالکوبه گفت بابا شیر بی یال و کوپالو و اشکم که نداریم !
حالا قضیه ی علم و دانشی که منظور نظره جانشین استاد شهیده نیز شده مثل چنین شیری ! علم و دانشی که مثل ریاضی علوم و دانشهای دیگه نداره چه شکلیه ؟! دیدنیس !
البته ما با اینم کار نداریم ، با اون علم و دانشی کار داریم که رنج و زحمتی نداشته باشه ! زحمت بندگی ! عبودیت ! که گویا علوم و دانشهایی چنین داریم !؟ بقول ایشان
حالا توپ این علوم و دانشها را ایشان انداخته اند در زمین مثلا دانشگاه ! یا زمین بازی اختصاص به مثلا دانشگاه ندارد و شامل مثلا حوزه ی ایشان هم می شود ؟ بماند .
چراکه با علم و دانش بی زحمت ایشان کار داریم ! که لازم نباشد برایش زحمت بندگی را بخود داد ! و آیا چنین علم و دانشی داریم ؟
تا فرصتی دیگر ان شاءالله فعلا خدا نگهدار بچه های گل و مقاومم