سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

خلافت و خلافت اسلامی (الف) :

سلام علیکم .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، اقْرَأْ وَ (ت) ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

ضمن عرض تسلیت بمناسبت عاشورای حسینی (ٍث) در این دهه اتفاقی افتاد که جای بحث یا کاوش داره ، اتفاقی که در افغانستان افتاده و کابل بدست طالبان افتاده .

حالا بمونه که کابل با افغانستان فرق داره ، مثلا :"پنجشیر" و پسر شهید احمد شاه مقصود در اونجا هم جزو افغانستانه و بحث من اینا نیست و مشخصا بقولی (ج) :

مانفیست .

یا بقولی :"رساله ی عملیه" هست .

اوایل دهه شصت که تو قره ضیاءالدین یا چایپاره ، از توابع شهر خوی بودیم ، یه حاج آقایی که برای تبلیغ در ماه مبارک اومده بود اونجا می گفت من تو سیاست مقلد آقای خمینی هستم ، تو فقه مقلد آقای خویی هستم ! خب لابد رساله سیاسی حضرت امام (ره) را داشت ! مثل رساله ی فقهی مرحوم آیت الله خویی ! و بمونه که وقتی گفته میشه مثلا :

فقه سیاسی

مقصود چیه !؟ و مثلا بقولی آیا ایندو :"عین" همند !؟ مثل :

سیاست ما عین دیانت ماست ؟

خب ! بحث اینه که طالبان چه برنامه ای داره !؟ حالا برا دنیا و مثلا بعنوان :

ولی امرمسلمین !

م نه ، مسلمانان افغانستان !؟

آیا میخواد مثلا تودهن دولت قبلی بزنه و دولت تعیین کنه و جمهوری اسلامی رو ادامه بده !؟ با این تفاوتم که بجای رییس جمهورقبلی رییس جمهور بشه !؟ یا مانند مثلا این :

ج.ا !؟

میخواد مثلا رهبر بشه !؟ و ... !؟

آخه شاید :"نقشه" همین باشه !؟ و خودشم بدون :"تحریم" و ... و بیا ببین اسلام رو !؟ که چه می کنه !؟ اونم تو افغانستان و نه در جایی مثل اینجا ! با این همه امکانات و ...

البته با ارائه ی :"مانفیست"ش ! حتی حسی یا همونطور که در بحث قبلی گفتم :

سوفیستی

اون  

که ببینم ! با چشم ابراهیمی خدا داددی ، حالا بمونه محمدیش ! و دوست داشتنیش ! دست علوی ! حسنی و حسینیش که نگو ! آخه لازمه این دو دستیش فاطمیه ! نه بقولی :

ام المومنین

--------------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

... ، لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِی دِینِ .

تفاوت خلافت اسلامی اینه که کافرم می تونه خلافت دینی داشته باشه ، بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم کافیه که فقط :

ظالم

نباشه ، البته این به این معنی نیست که مسلم اگه ظلمم بکنه سرزمینی براش باقی می مونه ، که بر اونجا فرمانروایی داشته باشه ، حتی فرمانی بفرمان حسی از حواسش ، چه رسه بفرمان دل یا قلب (ب) و ما بعدش ! بلکه ششدانگ فرمانرواییشم از دست میده در بقولی جهان خارج ! خودشم بقول پیامبر صل الله علیه واله وسلم (پ) :

... ، تَبَّتْ یدَا ... .  

ب :

که بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام :

پ :

آخه در قرآنی که آقا امیرالمومنین علیه السلام جمع کرد و عرضه داشت سوره ی مسد نیومده ، البته مورد قبول واقع نشد ! و آن سوره بقوت خود باقیست ! برا خلافت اسلامی ! که محل بحثه !

ت :

رَبُّکَ ... .

ث :

که پس از خروج امام از مدینه و رفتنش به مکه ،با دعوت کوفیان راهی اونجا شد ، ولی در کربلا متوقف شد ، از پس وپیش رفتن ، و در چنین روزی شهید شد .

دیشبی بود که بیعتشرو برداشت ! منجمله برای خروج !

ج :

بقول یکی از کارشناسان برنامه ی در سیمای این :

ج.ا

پس از ورود طالبان در کابل ، که گفت طالبان :

مانفیست

فرقی نکرده ! که گویا "مانفیست" شو در دست داره !

 


  

خلافت و نبوّت ، قسمت ششم :

سلام علیکم .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... .

یاد ( الف) ... .

... ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ (ب) ... .

حالا بمونه که قبل از استاد افلاطون چه گفته شده ، یعنی سوفیستا (پ) چی گفتن ؟ وعلم یا دانش چیه ؟

و بعدشم بمونه !؟ که شاگرد افلاطون چی گفته ، و اینم که آیا روند این گفته ها آیا ختم به گفته ی ارسطو شده ؟! که مثلا گفته شده :

بعدش هیشکی نیومده که گفته ای داشته باشه ؟!

یا بعبارت دیگه روشی رو دستش نیومده ؟!

حتی بقولی یا :"گفته" ای بعد قرون وسطی در غرب و رنسانسش ؟!

ولی ! یه نکته ای هست که من ندیدم بهش توجهی بشه ! اونم اینکه این روند سوفستایی، فیلسوفی ، اشراقی که ختم به مشّاییم شده باشه حکایت از چی داره ؟

حالا نکته ی اصلی تر بمونه ! که گویا در غرب ! بهش توجه شده ! و مثلا جای شیخ الرّییس خالی که ببینه رو دست که نه ، بلکه روش علمی چه روشیه !؟ تا مثلا بقول استاد شهید در آثار بدون استثناء خوبشون :

شرح و تفصیل

ی بده قدّ قانونش .

یاد چی افتادم !؟ در رابطه ی علم نظر استاد شهید اینه که علم عمل میاره ، و مرحوم مصباح نظرشون اینه که بشرطها ، شرط منطقی ، و یه نظرم نظر یکی از اعضای ستاد انقلاب فرهنگی زمان حضرت امام (ره) ه ، و تعبیر :

مادرین

در این نظریه یادم افتاد ! در رابطه با توجه غرب ! و حالا بمونه که آیا :

توان

شو داشته و داره که :

زیر سایه

سلب و ایجاب منطق یا روش قدیمش ! حرفی نزده و حرف جدیدی :"گفته" که نه ! بلکه "گفته"ی علمی داشته باشه و اونم با عنوانی مثل :

خاتم الانبیاء !

منجمله بقولی استادش :

حضرت سلیمان علیه السلام !؟

شب بخیر .

... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

---------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه ، می خواستم یادی کنم از مادر خدابیامرزم ، که شب فوتشه ، ولی یاد خواب یکی افتادم که تو خواب بهش گفته شده بگه :

باز این چه شورش است که ...  .

ب :

آفرید با آفرید انسان را فرق داره ، مثل :"گفتن" با :"گفته" که در نوشته ی قبلی گفته ! شد .

پ :

دانشمندا !

دانشمندای قبل از فیلسوفا ، یعنی دوستدارای علم یا بقول خودما دانش . 


  

خلافت و نبوّت ، قسمت چهارم :

سلام علیکم .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ (زیرنویس) ... .

آیا این دست بازم مثل قبلش میشه ؟ خصوصا سه انگشتش ؟ و علی الخصوص انگشت اشاره ؟

راه اندازی :

... بسم الله ... .

گفتم که با قوای سه گانه این :

ج.ا

هم کاری ندارم ، همچنین با دیگر قواش و مثلا قوه ی رسانه ، نظامی ووو ، ولی با قوه ی مردمیش چرا ! البته اگه مردمش بحساب بیایم !

چرا !؟ خب ما نه تنها یه خانواده ایم ، بلکه گفتم که تو نماز نمیگم :

أعبُد

حال بمونه که کی میگه ؟! و پیش نماز یا امام جماعتش کیه !؟ و ... ؟ خب ! برا اینکه بقول پیامبر صل الله علیه واله و سلّم :

همونطور که نماز بدون حمد نداریم ، بدون سوره ی توحیدم نداریم و یکیه که میگه :

... نَعْبُدُ وَ ... .

حالا بمونه یکی که صمده و اونم بقول آقا امام ! باقرالعلوم علیه السلام ، و بقول آقا امام ! اباعبدالله علیه السلام یعنی :

... لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ ،  وَلَمْ یکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ .

چرا !؟ خب برا اینکه بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ولو اینکه گفته بشه فقط در سوره ی نمل اومده ، که در نوشته ی قبلی گذشت .

خب ! این با مردمی که در برگرودن یا ترجمه ی :

جمهوری

گفته میشه نه تنها فرق داره ، بلکه :"جمهوری" یه شکل حکومته ، حاکیته ، با رای حدّاکثر مردم یا بقولی :

جمهور

حالا :"عقبه" یا سابقه ی تاریخی اونم بمونه ، حال بمونه که بنیانگذار جمهوری اسلامی (ره) در ایران در اثری بنام :"کشف الاسرار" دارند که نه تنها افلاطون ، بلکه پیشینیان یونانیش هم سابقه ی شاگردی حضرت سلیمان علیه السلام را دارند ! آخه آیا خبری از نامه ی آن حضرت به ملکه ی صبا در آثار آنها و در برگردنش ، اونم در عصری چون عصر آقا امام !عالم آل محمد علیه السلام یافت میشه !؟ مانند مثلا :

جمهوریت ؟!

در نقل آن به غرب چطور !؟ آخه ! مثلا تو رسانه ی این :

ج.ا

تو یه برنامه بنام :"ایران" حرف این بود که :"این" حرفی که از غرب داره میاد این :

ج.ا

مثل همونکه در عصر عباسیان از یونان اومد اینجا ، از اینجا رفته یا برده شده اونجا !

چه حرف !؟ خب یه حرف دیگه ! پس چن تا ؟! آیا بقول غربیا حتی دو تا !؟

اشاره :

... بِاسْمِ ... .

خب ! حرف چی بود ؟ بقول نهج البلاغه ، خطبه ی اولش ، حرف این بود که به یه حرف نمیشه اشاره کرد ، مثلا به یه اسم .

خب برا اینکه اشاره کننده چی ؟ بی اسم و رسمه !؟ همون که :"شهادت" میده غیر اشاره شده هست !؟

حالا چه اسمش انگشت باشه ، چه حسش ، و چه ... ، مثلا رهبر ششدانگش !

... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... . 


  

روایت دورهمی کامل من :

السلام علیک یا خلیفة الله و ناصره خلقه

سلام علیکم ، شب بخیر.

... ، ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیا ، ... ،  وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیمَ ... .

ضمن تبریک نیمه شعبان ، اول یه پرسشی رو که در سوره ی قبلی مطرحه بگم و بعد مانندشو در سوره :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، طه ، ... .

پرسش اول اینکه حضرت زکریّا علیه السلام از خدا بچه و خودشم پسر خواسته ، صرف نظرم از اینکه آیا همسر آن حضرتم خواسته !؟ و پسر !؟ پرسش اینه که آیا حضرت مریم سلام الله علیها هم خواسته ای داشته !؟ حالا بچه ؟! و مثلا پسرم !؟ بمونه .

اما پرسش دوم ، وقتی خدا به حضرت موسی علیه السلام گفت دستتو ببر تو بغلت ، چرا اون حضرت بدون اینکه بپرسه کدوم دستمو ؟! دستشو برده !؟ آیا برا اینکه تو یکی از دستاش عصا بوده !؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا وَقَعَتِ (الف) الْوَاقِعَةُ ، ... .

خب ، تا صاحب کامپوتر یا رایانه نیومده بگه بهش بدم ، ازفرصت استفاده کنم و بحثی رو داشتم پیگیری کنم .

همون که در دید و بازدید آخر عید پیش اومد و کشید به دو نیمه ی من ! چراکه منم مثل هر منی یه نیمه ام روشنه ! خب من پدرم ، و نیمه دیگرم روشنه که مادره .

خب حالا اگه یکی مرد باشه ، نیمه دیگرش چیه !؟ یا پسر باشه نیمه ی دیگرش !؟ که وقتی مرد شد و ازدواج (ب) کرد میشه مثل من پدر ان شاءالله ، نیمه دیگرشم مادر ان شاءالله .

شب بخیر .

-----------------------------

زیرنویس :

الف :

بقولی ماضی ، یا بقول ما گذشته !

مثل ماه کامل من !

ب :

 استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثناء خوبشون ، در این رابطه یه حرفی دارن ، اونم اینکه دو تا پیامبر هستن که قرآن اونا رو کامل نمی خونه ! یکی حضرت یحیی بن زکریّا علیه السلامه ، یکیم حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ، برا اینکه ازدواج نکردن .

البته ناگفته نذارم که حضرت یحیی علیه السلام شهید شدن ، ولی حضرت عیسی بن مریم علیه السلام در قید حیاتن و حالا اگه گفته بشه تا حالا هم کامل نشده ان ، خب وقتی ظهور کردن چی !؟  


  

تنفّسگاه دورهمی (الف) ب :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالْفَجْرِ ، وَلَیالٍ عَشْرٍ ، وَ ... .

سلام علیکم .

باز امروز ، بیدار که شدم (ب) ، بیرون رو که نگاه کردم (پ) ، گفتم فیتیله .

خب ، از فرصت استفاده کنم و یه چیزی بگم .

دیدین که تلویزیون ، یا سیمای این :

ج.ا

شبکه ی خبرش ، چند وقتیه یه پرسشی رومطرح می کنه و نظر خواهی می کنه ؟ البته با انتخاب یکی از سه گزینه ای که بعنوان پاسخ پرسش مطرح کرده .

بعنوان مثال یکی از پرسشها این بود که مسئولین چطور از حرف ، و مثلا فکرمردم مطّلع شوند !؟

خب ، صرف نظر از پرسش و گزینه های پاسخ ، خصوصا هدف از این پرسش و پاسخ ، مسئله اینه که مسئول یا مسئولین !؟ حالا مسئول و مسئولین مردم ؟! بمونه .

چراکه مردمم مثل مسئولینه ! اول اینکه مثل :"مردم ایران" حرف از مسئولین ایرانه ! و نهایتش مانند مردم مثلا استانها ، شهرا ، و بخشا و روستاها و عشایری اون ، ختم میشه به مسئول روستا و عشیره مثلا !

که این و مانند آن پیش از انقلابم بود و تغییری نکرده ! مگه اینکه گفته بشه مسئولین انقلابی و مثلا جهادی هستن و فرق دارن با مثلا طاغوتیش ! خودشم دینی یا اسلامی ! خودشم روحانی !

در ثانی مثل :"جمهور ایران" ! که این در زمان شاه و رعیّتش نبود ! خودشم :"جمهور اسلامی" !

خب ، حالا این به کجا ختم میشه !؟ بمونه ! ولی اینم ختم نمیشه به :"من" !

که من مسئول کجا و کی هستم ! در نظام جمهوری اسلامی !؟ در حالیکه مسئول چشم (ت) و دیگر اعضای حسّی من کیه !؟ آیا من !؟ کدوم من !؟ آیا من بیرونی من !؟ که بچشم میاد !؟ یا بقولی چشم من بهش میفته !؟ یا من مابعد یا ماقبلش !!؟ که می بینه و ... !؟

... ، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، ... .

حالا بقولی اگه و فقط اگه مثلا دوست داشته باشه ببینه من ! آنگاه کدوم یکی از ایندو مسئول دیگریست !؟

... ، وَ ... .

بمونه ! ختم این نگاه من به بیرونم ! وبعبارت دیگه :

تنفّس

ش و بشرح ایضا تنفّسگاه دورهمی من بیرونی و درونی !

حالا خدا رو شکر که دستورالعمل یا پروتکل های بهداشتی نهایتش ختم شده به خونه و دورهمی های خانوادگی ! و فاصله گیری شامل اعضای خونه نشده ! برا من که خیلی جالب خواهد بود که مثل متدولوژی ها ! ی علوم ، ببینم دستورالعمل یا :"منطق"یم برای من داشته باشن ! البته مسئولین ! یا داشته باشه :

مسئول من !

حال نیاز به تنفّسگاهی برا این دورهمی ! بمونه ! دورهمی :"من و اون (ث)" یا اون و من !

خب بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله ، مادر خونه میگه وقت نمازه ، نماز ظهر ... .

... ، یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ، ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیةً مَرْضِیةً ،  فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ،  وَادْخُلِی جَنَّتِی .

----------------------------------------------

زیرنویس :

الف :  

در زیرنویس (الف) نوشته ی قبلی گفته شد : دور از چشم ... .

همینطور اعضای حسّی دیگه ، و مابعد یا بقولی ماقبلشونم ! مگه اینکه همونطور که در متن اومده مسئولیتی که دارن :"ختم" به عدم مسئولیتی نشه ! که پرسش و پاسخهای اومده در متن حکایت از اون داره !

حالا بقول منسوب به صاحب منطقی ! دور از حس ، دور از علم یا دانشم هست ! بمونه !

ب :

منظورم بیدارشدن از خوابه ، مثل هر روز پس از شبی که خوابیده بودم .

بعبارت دیگه شروع بکار روزمرّه ی چشم بعنوان مثال .

البته نه مثلا چشمی که خواب می بینه ! و چشما یا بعبارت دیگه ابصار ! دیگه !

پ :

در زیرنویس نوشته ی قبلی گفتم که از پنجره ی چشم و قاب پنجره خونه یا بالکنش .

ت : 

حالا مسئول اعضای حواس پنجگانه ! و مابعد یا بقولی ماقبلشم بمونه ! چراکه من اگه و فقط اگه همین که بچشم میادم باشه ! خب کدومش من !؟ من مسئول و خودشم مسئول اون من !؟ خودشم با سلب مسئولیت اون من ! 

ث :

یا بقول انگلیسی اون :

من و تو !

نه تو و من !

آخه اون وقت من میزبان اونه ! و دستکم حس دارم و مثلا بقول مرحوم علامه (ج) چشم (چ) میفته بهش ! حالا دیگر حواس پنجگانه و دیگر درونیای پنجگانه ! هم بمونه !

ج :

در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" مقاله ی :"کثرت در ادراکات" قسمت : ریشه یابی ... .

چ :

بعنوان مثال  


  

زیارت پایانی :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ، إِنَّا جَ ... .

سلام علیکم ، شب بخیر و (الف) .

فکر (ب) می کنم گفتم که مسجد کوفه هم بوی مدینه (پ) میده ، و هم بوی کربلا ، حالا دیگه چی !؟ بمونه برا فرصتی که ان شاءالله دست بده ، همینقد گفته باشم که بعد نجف ، که یکی از برنامه هاش (ت) ، در سه روزی که اونجا بودیم ، رفتن به کوفه و مسجد کوفه بود ، سه روزیم در کربلا بودیم و رفتیم سامرا و بعدشم کاضمین و راهی مرز مهران شدیم و بازگشت به وطن ، ایران (ث) .

خب ، با اینکه با زیارتی که نه تنها در سامرا ، بلکه در کاظمینم نصیب شد ، یعنی زیارت آقا امام محمد بن علی بن موسی علیه السلام ، ولی از وقتی که از مرز عراق گذشتیم ، دلم می خواست ، یعنی دلمون می خواست که ای کاش بعد زیارت آقا امام حسین علیه السلام ، زیارت آقا علی بن موسی علیه السلامم نصیب می شد ، که نشد !

السلام علیک یا علی بن موسی علیه السلام .

خب ! ما که تو خوابم نمی دیدیم بریم عراق و نجف ، کربلا ، کاظمین و حتی سامرا هم ! اون دختره ! هزینه ی تحقق این رویا رو داد و نمیشد که بگیم هزینه ی یه مشد رو هم بده ! همین زمستون گذشته بود که فرستادمون مشد ! خب ! :"به تعبیر معروف" در دیزی بازه ، حیای گربه کجا رفته !؟

چرا !؟ خب ، همونطور که قبلا هم گفتم ، شیعه ی هشت امامی نداریم ، و امام هشتیما دوازده امامین .

نمی خوام بگم زیارت امام رضا که نصیب بشه ، زیارت امام زمان نصیب شده ! ولی ! اگه گفته بشه ، که میشه ! و ادعاشم "به تعبیر معرف" :گوش فلکو کَر ، شایدم کُر کرده ! که عصر عصرِ علم یا دانشه و تعبیراتی دیگه ای که ازش میشه ، مثلا عصر :"فناوری اطلاعات" ، "ارتباطات" ووو ! خب عصر عصرِ آقا عالم ال محمد علیه السلامه ! مگه اینکه :"ادّعا" قیام ، برپایی و به تعبیر دیگش :"انقلاب" شم باشه ! که هست ! که اونوقت بله ! عصر عصرِ آقا قائم ال محمده !

خب این یعنی چی !؟ یعنی عصر علم و دانش و تعبیراتی که ازش میشه رو :"مدّعی" پشت سر گذاشته ! بعبارت دیگه حالا دیگه نمیگه :

من فکر می کنم !

بلکه ادعاش اینه که :

من تعقّل می کنم !

من حکم می کنم ، من فرمان میدم ، و خلاصه ی کلام من عمل می کنم ! اونم نه فقط پیش خودمو بقولی تو :"ذهن" خودم ! بلکه بیرون و خودشم دسته جمعی ! نه فرادی !

حالا کجا !؟ تو مثل مدینه !؟ یا مسجد کوفه !؟

کافیه یکیشو بعنوان مثال یکی بگه ! خب بله حضرت سلمان علیه السلام می تونه ادعاشو داشته باشه ، که وقتی از طرف خلیفه ی دوم به :"حکم" رانی مدائن منصوب ! شد ، و البته پس از اینکه آقا امام علی علیه السلام بهشون گفت برو و رفت اونجا ، ایشون می تونن بگن که به :

سیره پیامبر

عمل کردن و نرفتن به مثلا :"دارالعماره" یا مثلا :"فرماداری" امروزیش !

البته اینا هنوز ، یعنی در زمان خلیفه ی اول و دوم ، جا باز نکرده بود ، و در زمان خلیفه ی سوم باب شد و بنیان گذارکاخ فرمانروایی یا حکمرانی رو هم معاویه بود ! و تا امروزم پا برجاست ! یعنی یکی نمی تونه بگه که بجز :"مسجد کوفه" یه حاکمی ، فرمانروایی مسجدی رو محل قیامش ، برپایش قرار داده ، یعنی بقول آقا اباعبدالله علیه السلام :

به سیره جدّ و پدرشو !

حرکتی کرده ! ولو اینکه حتی شیعه آقا امام هشتمم باشه ! و به زیارت ایشونم رفته باشه !

ناگفته نمونه که این اختصاص به حاکم یه مثلا کشور نداره ، حتی حاکم یه محله ، یه خونه و اصلا ! خودشم ! (ج) همینطوره ! اینکه گفته بشه مثلا :

من حکم می کنم !

که اختصاص نداره به یه کشور ، و مثلا استانشو و شهرستاشو و محله اش ! و حتی خونه ای تو اون ! محله هم ! ما دستکم به اعضای حسیمون فرمان که میدیم ! خب فرمانده کیه !؟ من دیگه !

خب ! نقله که آقا امام رضا رو می بردن ! به خراسان ، یه عده ای ! حالا چند نفرشون بمونه ! قلم بدست ! حالا مثلا شمشیرم داشتن یا نه بمونه ! تو نیشابور جمع شده بودن ! با مثلا شمشیراشون نه ها ! و به آقا گفتن یه چیزی براشون بگه !

چه کشیدی آقا ! اونوقت بمونه ! ولی در مقابل آقا سنگ تموم گذاشتی و گفتی :

کلمه ی لا اله الا الله شرط داره و شرطش :"من"ه !

خب ! کدوم من!؟ آیا مثل همون منی که پیامبر گفت : انا مدینة العلم و علی بابها !؟

یا مثل همون منی که آقا اباعبدالله گفت :

مثل منی با یزید بیعت نمی کنه !

آخه :"من" شامل نه تنها مثلا :

من فکر می کنم

م میشه ! بلکه شامل :

من حس می کنم

و مثلا می بینمم میشه ، حتی لمس می کنمم !

شب بخیر !

--------------------------------------

زیر نویس :

الف :

ضمن عرض تسلیت بمناسبت آخر ماه صفر ، حلول ماه ربیع رو تبریک عرض می کنم . 


  

 ... و دانش کار ! :

بِسْمِ اللَّهِ ... ،ألْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ ... ، قَالَ یا بُنَی لَا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم ، عصر بخیر .

امروز می خواستم یه چیزی بگم ! که پیش از ظهر نشد ! الان بگم !؟

آخه با من فرانسوی که نشد بگم ! با :

من فکر می کنم ، پس هستم ! که من :"مشاهده" می کنم ، پس هستمم نشد !

خب برا اینکه کدوم من !؟ همون که حتی :

من لمس می کنم ، پس هستم

م نمیشه گفت !؟ چه رسه به به :"مشاهده" با چشم و :

من می بینم ، پس هستم !

تازه بر فرض اینکه بقول مرحوم علامه در :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" شونم ، این من بگه چشم دارم ! و :

افتاد

به چیزی ! چه رسه به اینکه بگه :"من می بینم" ! اگه یه چیزی به چشم بیاد !

بعلاوه حرف ، بقول "پدر" ما ! چه اسماعیلی و چه اسحاقی ، اینه که وقتی :"من" می بینم ، :"من" چشم دارم :

افول

کرده ! و حالا من بینایی دارم ! نه اینکه دیگه چشم ندارما !

خب ! چی بگم !؟ الان !؟ حالا !؟ بگم !؟

از چه !؟

حافظ میگه :

آن یار کزو گشت سر دار بلند ، جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد !

حالا یار کدوم من !؟ بمونه ! و حتی بقول استاد شهید ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، یار :

ملامتی

ها هم ! و :"دار" م بمونه که آیا مثلا :"خانه" و سربلندی خونه هم !؟

ولی :"اسرار" !؟ یعنی :"سِر ها"!؟ ولو دوتا !؟ یا سِر !؟

آخه تا حافظه ی :"من" کار می کنه :"سِر" گفته شده ! حتی در :

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و "سرّ" مستودع فیها بعدد ما احاط به علمه !

بعلاوه :"سرّ" چه !؟ و که !؟ آیا : سرّ من !؟ یا پدرِ من !؟ یا :"خدای من"!؟

ملای رومی میگه :

تیر منم کمان منم ، پیر منم جوان منم

"این" نه منم ، نه "من" منم ! 

من شمس شکر ریزم ، من خطّه تبریزم

فاش (هویدا) بگویم این سخن ، شمس منو خدای من

خب ! حالا اونی که :"افول" کرد ، کدوم منه !؟ "پدر" مثلا :"عرفانی" منه ! و خدا رحمت کنه حضرت ابراهیم علیه السلامو !؟ آخه "خدای من" که نیست !

آخه خدا حفظشون کنه ، شاید از مراجع فعلی هم بحساب بیاین ، تو یکی از آثارشون ، به این استناد کردن و گفتن ملّا :"کفر" گویی کرده ! در حالیکه ملّا نگفته که : خدای من شمس من !

بلکه مثل این گفته که : من می بینم ! 

یعنی من هنوز "افول" نکرده ! هنوز زندس ! 


  

انقلاب ، قیام یا برپایی اندیشه (1) :

وَ :

: ... یسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَیسْأَلُونَکَ مَاذَا ینْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ

: ... إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ

سلام علیکم

روانشاسی :

امروز فکر می کردم (2) ، حتی وقتیم که گفتی : آبی که تو حیاط پشتی گذاشته بودم یخ نزده .

و بعد اینم که خودم رفتم دید (3) م .

ووو

تا اینکه دید ( 5) م .

وَ :

: ... إِنَّهُ فَکَّرَ وَ ... .

یادآوری :

در نوشته ی پیشین ، نوشته ی "استقلال اندیشه" گفتم :

گفتم من انقلاب کردم ؟ یا اینکه : ... ؟ (6)

-----------------------------------------------  

(1)     مثل استقلال و آزادی اندیشه

(2)    خب با خودم دیگه ، خب بقول مقام معظم رهبری که همین تو دهه ی فجرم از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شد : تو زندان آهسته حرف می زدن دیگه

(3)    نه اینکه به حرف تو اطمینان نداشت (4) م

(4)    خب قلب یا دلم دیگه

(5)    ... ؟

(6)    و "نوزده دی" یا قیام مردم قم ، در نوشته های پیشین ، و یا نوشته ی برگزیده ای تحت عنوان :"قیام مردم تبریز" از طرف مجله ی پارسی نامه ی اینجا ، یعنی:پارسی بلاک.com ، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته . 


  

خانه ی کار پایانی :

... ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ، الَّذِی عَلَّمَ بِال ... .

در خونه :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ ، ... . 

نه تنها دیروز ، بلکه خدا بخواد امروزم می خوام بزنم بیرون و برم سرکار .

یه چیزی بگم ؟ 

دیروز صابکار بجای اینکه جوشکار بیاره ، بازم نبشیا رو خودش زد ، خب خوبه دیگه ، آدم کاری رو که بلده چرا بره یکی دیگه رو بیاره ؟ ولی ... 

دیشبم ، ببخشین یه چیز دیگه بگم ؟! 

بله ، دیشب که تلویزیونو نگاه می کردم ، یه آقایی ، البته بالباسی مثل لباس آقا پلیسه نه ! داشت از امامت می گفت و مجری اون برنامه ی شبکه ی قرآنم بله بله می گفت و آخرشم طیبات انفسم گفت براش .

خب خوبه دیگه ، اونم تو این دهه بقول امام جمعه ی مادر شهرا در جمعه ی گذشته ، ولی ... 

آخه دیروز ما که کار خودمونو نمی کردیم ، یا حتی بیکار نایستاده بودیم که جوشکار کارو واسه ی کار ما آماده بکنه و بعد مشغول بشیم ! تو قراردادم نیومده که تو کارایی مثل جوشکاری وردست جوشکار باشیم ، آخه صابکار وردست نداشت که مثل جوشکارا ، یا تنهایی که نبشیا رو نزد ، یکی دوساعتی مارم بکار گرفت !

مثل بکار گیری اون آقایی که از امامت می گفت ، که از خدا ، پیامبر که گفت درشو با امامت بست ! در حالیکه چهارمیش خود ایشون بود ، حالا "منکم" ی که داشت برنامه رو اجرا می کرد و پشت صحنه اش بمونه ، ولی من چی ؟

آیا بقول همون امام جمعه ی مادر شهرا از امامت گفته بشه ؟ برا کی ؟ یعنی خطیب جمعه یه مخاطبم نداره ؟ 

که به گفته ی خدا ، پیامبر ، امام و چهارمیش گوش بده ؟ 

خب چی می گفتم ؟

... : انا مدینة العلم و علی بابها . 

اینکه خدا بخواد امروزم ، مثل دیروز برم سرکار ، ولی مسئله اینه که از کجا ؟ برم به خونه ی کار ؟ حالا اگرهم به خونه ی مثلا جوشکاری که گفتم هم خونده نشم ، مثل دیروز 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :35
بازدید دیروز :128
کل بازدید : 1342396
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ