حسّ دوّم (پایانی) :
... ، وَلَقَدْ آتَینَا مُوسَى الْکِتَابَ فَلَا تَکُنْ فِی مِرْیةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَ ... ، وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیاتِنَا یوقِنُونَ ، ... .
حس پایانی :
این بحثی که بعنوان حس دوم مطرحه ، نه تنها برا حسی و حسیون ، بلکه برا هر دارنده ی حس دوم دیگری بهر عنوان ، چه عارف ، چه حافظ ، چه ذاکر ، چه عالم ! و چه عاقل ، و چه بقول مثلا استاد شهید در پاورقیهای اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه :"روحی و روحیون" ، بحثی نیست که بشه ازش گذشت و بقولی دو دره کردش و مثلا حکمرانی کرد !
اونم ریاست به حتی یه جا و کشوری ، چه رسه به دنیا که مورد ادعای مثلا رییس جمهور انتخاب شده ی آمریکاس ! چراکه می خواد حکم و فرمان خودشو به کی و چی ابلاغ کنه ؟ جز به گوشی مثل گوش منم که شده ؟ حالا به گوش موسوی بمونه !
اونم بعنوان علم و دانش و به گوش چند میلیون دانش آموزش !؟ بمونه ! و بوسیله ی وزیر آموزش و پرورش هارونی یا سامرییم ؟ بمونه !
مثل چی !؟ خب مگه عص عصر علم و فناوری ووو نیست !؟ مگه عصر رسانه نیست !؟ مگه عصر اینترنت نیست !؟ مگه عصر کامپیوتر یا بومی شده ی اون تو ایرون خودمون نیست !؟ که شبیه انسانم گفته میشه ساخته شده !؟ خب کدوم انسان ؟ هارون ؟ یا گوساله ی سامری ؟ و گوش ایندو به کیه ؟ به موسی ؟ یا سامری ؟
مگه اینکه حرف از حس دوم باشه ! و دانش آموز مثلا آمریکاییم دستکم گوش دومی داشته باشه برای آنچه که به اون گوش میده سر کلاس درس ، یعنی همونطور که گفتم این بحثی که بعنوان حس دوم مطرحه ، حتی برا حسی و حسیون آمریکاییم مطرح باشه ، چه رسه به عارف ووو ی اونم ایرونی و جمهوری اسلامیشم ، که منکر حس و حس دومی برا یکی از میلیونی دانش آموزاش نباشه !
البته پس از حس و حس دوم خودش ! وگرنه : "به تعبیر معروف" ذات نایافته از هستی بخش ، کی تواند حس و حس دومی برا یکی دیگه قائل باشه !؟ و این بحث براش مطرح شده باشه !؟
خب ، یواش یواش برم نونوایی و نون بگیرم و صبحونه رو بزنیم و بریم سرکار ان شاءالله