سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت روز (الف) :

بِ (ب) ... ،ألْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِ (پ) ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم ، :"روز" (ت) بخیر .

یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَب ؟ ... (النساء/1) ... .

کارِ دانش :

دیروز ، یادم میاد دم افطاری ، خب :"یادداشت" کردم ! که امروز یادم میاد دیگه :

که ؟و چه؟

حالا که !؟ و در کجا ؟ گفت بمونه ! بقولی :

اُنظر

که چه ؟ گفت رو که میشه "داشت" ! که داشتم و الان بیادمیارم ، مگه اینکه بعنوان مثال در آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری (ث) یادآوری :

زاینده

نداشته باشه ! نه اینکه بقول :"راه" کاری "نداشته" هم :"داشته" باشه و یادیم ازش بشه ! و صاحب :

نظر

م "داشت" و بعدشم :

رای !

مگه اینکه :"رای" همون :"نظر" باشه ! یا "نظر" یعنی "رای" ! و مثلا :

رای دادن

یعنی نظر دادن ، یا این یعنی اون ! مثل کار یعنی دانش ، یا دانش یعنی کار ! نه اینکه مثلا :

دانستن یعنی کار کردن ، یا کار کردن یعنی دانستن !

خب بله ، دانستن یه کاره ، حالا چقد ؟ ش بمونه ، مثلا آقا امام علیه السلام فرموده : العلم مقرون بالعمل .

در مورد کار و دانشم فرموده : "مَن" عَمِلَ عَلِمَ .

ولی آیا مسئله اینه !؟ یعنی :

کار و دانش ؟ یا دانش و کار ؟

و مسئله رابطه ی ایندو با همه ؟

یا موضوع مثلا :"کارِ دانش" ه ؟ و بعنوان یه کار ، ارتباطش با کار چقده !؟

بعنوان عنوان مثال که دیروز گفته شده ، قدّ مثلا :"دید"ن یه نفر که رو ویلچره و یه جونوری رو می بینه و از رو ویلچر تکون نمی تونه بکنه !؟ یا :"نزدیک" تر از اونه !؟ برا دست بکار شدن !؟ روی ولیچرم ! حالا چقد "نزدیک" و آیا نزدیکتر از اونم برا دستبکارشدن آیا هست !؟ یا نه ؟ بمونه .

همینطور فرق :

تقارن

کاری که با دیدنه و کاری که با دونستنه ! و فرق ایندو هم با مثلا کاری که از سر :"دوست داشتن" ه ! یا بعبارت دیگه :"دلبخواه" ه ! که می تونه "دلخواه" هم دوستدار دیدن باشه و هم دوستدار دانش و بقولی :"فیلسوف" و البته در کاربرد نخستین اون ، نه الان که به مثلا :"مشاهده" گر کار ، با چشمم میشه گفت ! به :"ناظر" شم میشه ، صاحب نظر روم میگم ، و نه فقط صاحب نظری که "نظارت"ش فقط چشمه ! بلکه مثلا :"دوستدار" نظارتم هست ! و به تبع کاری که با نظارتی دوست داشتنی باشه ، دوست داشتنیم از آب در میاد ! البته نه اینکه :"العمل مقرون بالعلم" یادداشت کرده باشم ! نه ! یادم نمیاد ! نظرمم این نیست ! کارم نیست !   

دانشِ کار :

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ... (المائدة/1) ... .

ولی اهل یادآوری هستم ! حالا بقول استاد شهید :"زاینده" یا بقول ایشون :

فکر

یا اندیشه هم داشته باشه ! یا بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام ، یادآوریم :"مقرون" به اندیشه باشه ، و نزدیکترم بهش نباشه ، که ان شاءالله :"اهل"شم هستم ! و خدا بخواد :"وبعد"شم خب "اهل" کار دیگه !

#"به وقت"ش :

دستکم "به وقت" :

... (النحل/42) وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(النحل/43) ... .

شایدم به وقت :"نماینده"ای یا  :"وارث"ی :

... (الأنبیاء/7) وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(الأنبیاء/7) ... .

فعلا همینکه یادآور یادداشتام باشم نیز برا خودش  خیلی :"حرف"ه ! حتی اگه یادداشتی از چشم اندازی داشته باشم ، حالا دوست داشتنیش بمونه !

راستی یادم رفت که بگم دیروز ، اونم بالا منبر چی بگوشم رسید ! قریب ! به این مضمون که :

ما که :"سوسک" نیستیم ! که فقط مثلا :"چشم" دوخته باشیم به آسمون ! که از اون بالا یه :"مائده" ای نازل بشه ! تا نوروزی ! داشته باشیم ! و طبق :"اسناد" :"اهل" عشق بازی هستیم و موضوع هم در این :"کار" چیه !؟ مثلا :"عدم الفعل" ! یا "عدم" کار ! منتها نه :"کار" ی بنام :

گناه !

حالا در مثلا :"چشم انداز" !؟ فقط !؟ یا شامل کار و :"مقرون: به اونم میشه !؟ بمونه !

اصلا خوبه که :"یادم رفت" ! اونم تو این روزِ اول هفته ی ماه رمضونی !

البته نه اینکه شما هم :"چشم انداز" ، یا بعبارت دیگه :"آینده نگر"ی مثلا دوست داشتنی نداشته باشین ! فقط ! یا بقولی ، ولش کن ! اصلا کو پاکّن !؟ :"حال"شو ببر !

----------------------------

زیرنویس :

الف :

اولین شنبه ی ماه مبارک رمضان هزار و چهارصد و چهل هجری قمری .

ب :

سْمِ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

پ :

أ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

بِ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... . 


  

اندیشه # در من :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

السلام علی الحسین و علی تسعة المعصومین من ذریة الحسین علیه السلام .

باب الکاظم :

السلام علیک یابن الزهرا علی بن موسی الرّضا ، الامام ... .

سلام علیکم

#یادمان_می_ماند :

ضمن عرض تسلیت بمناسبت سالروز شهادت بانوی دوعالم که بقول تلویزیون این:"ج.ا" امروزه و این "ج.ا" بهمین مناسبت تعطیل رسمیه و این ج.ا ، یعنی ایران به سوک آن بانو نشسته ، بگم که بحث بحثِ :

کربلای جبهه ها

بود و :

جبهه های جنگ

و :

جنگ علمی

که سفری از اینجا ، یعنی از شمال غرب ایران ، آذربایجان شرقی و مرکزش شهر تبریز پیش اومد ، اونم به شمال شرقی و خراسان و خراسان رضوی و مرکز مشهد و صحن و سرای رضوی ، خودشم خانوادگی که منم نه نگفتم !

و پس از بازگشتم ، همونطور که پیش از حرکت گفته بودم ، بحث :

اندیشه در من

رو مطرح کردم ، البته مِن باب ، یا از باب یادآوری از چیزایی که در این سفر دیده ، شنیده ، بوییده ، چشیده و لمس کرده بودم و بیاد میاوردم ، تحت عنوان :

شهر مشهد

حالا چقدر مثلا بقول استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثناء خوبشون ، که قبلا در اینجا نقل کرده ام :

زاینده

بود ؟ مسلما :"نازا"ش نبود ! خب برا اینکه دستکم :

#یادمان_می_ماند

که ! مگر اینکه مثلا :"صحن و سرایی" نداشته باشد # من ! بنام یاد ، یا بقولی دیگر :"ذِکر" و یا به تعبیر دیگرش در زبانی دیگر هر بنی آدمی # در هر :"کُجا" که باشد ! بعبارت دیگه چه در اینجا و چه در جایی دیگر از :

جا

یعنی جاش ! جای بنی آدم ! (الف) منجمله جایگاه "علمی"ش ! که تا الان بهش رسیده ، از گذشته تا الان ، حالا چه جایگاهی پیش رو دارد !؟ بماند !

دیشب که داشتم سوره ی :

إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ(الواقعة/1) ... فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ(الواقعة/74) ... فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ(الواقعة/96) .

رو می خوندم (ت) ، گفتم :

بمونه !

نه مثلا بقولی :

خوشتر آن باشد که سرّ دلبران ، گفته آید در حدیث دیگران !

و مثلا من بگم :"پیش رو" رو ! مثلا پیشروی :"یادآوری" رو ! که بقول استاد شهید می تونه :

زاینده

باشه ! حالا "نازا" ش چی !؟ یعنی چی پیش رو داره !؟ بمونه ! ان شاءالله در فرصتی دیگه ، همینطور علاوه بر این دوشم !

شایدم بقولی :

مشک آنست که خود ببوید ، ... .

---------------------------------------

زیرنویس :

الف : یعنی بچّه ی آدم ، چه مثل آدم پسر باشه ، و چه مثل زوج (ب) ش دختر باشه و برا خودشونم مرد و زنی شده باشن و :"بشرح ایضا" پدر و مادر و صاحب فرزند !  

ب : که هیچکدام از این دو فرزند دیگری نیست ! خب بقول آقا امام عالم ال محمد علیه السلام :

بچّه ی آدم شبیه آدم میشه ! مثل حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ! (پ)

یعنی همونطور که گفتم :"پسر" میشه و :"مرد " و ان شاء الله هم :"پدر" ، البته نه پدر فقط "پسر" ! همونطور که :"مادر"م فقط "مادر" فقط :"دختر" نیست ! که ! بلکه پسرم بچه ی مادرم هست .

پ : ناگفته نمونه که این شباهت شباهت بقولی :"ساختار" بدنی یا بقولی :"فیزیکی" ، و یا بقولی :"سخت افزاری" و یا ... از این دست تعبیرات ، خصوصا در :"شبیه" سازیاس !

و البته برا :"جفت" و جورش با مثلا :"نرم افراری" ! و مثلا :"علمی" اون ! مانند مثلا :

آدم آهنی

و :

جانشینی یا بعبارت دیگه :"خلافت" ش بجای خودشون ! البته # در زمینشون ! زمین علمیشون !

و ! اینم ناگفته نمونه که این :"آدم" که گفتم ! لازم نیست :"آهنی" م باشه ! کافیه مثل :"آهنی" باشه ! :

نرم

نه :

سخت !

مانند مثلا رهبر حزب الله لبنان ، که امروزم سخنانش از تلویزیون :"این ج.ا" پخش شد ! و از دستاوردهای "این ج.ا" می گفت و خودشم با آمار و ارقام بین المللی ! نه اینکه با آمار و ارقام این ج.ا !

منتها در :"چهل" سالگی :"ا.ا" ! نه "چهل" سالگی :"ج.ا" ! مگه اینکه "ج.ا" هم از دستاوردهای "ا.ا" باشه !

خب ! هیچوقت مانند اونم در مقابل صهیونیست جهانی و آمریکاش و بچه اش ! در منطقه :"نرم" نمیشه ! ولو اینکه آهنیم نباشه و از پوست ، گوشت و استخونم باشه ! حالا هرچیم که طرف ادعای :"داوود" ی داشته باشه و ... .  

ت : البته از رو ! نه از حفظ ! 


  

سلام پایانی :

سلام علیکم آقا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ، ... .

قبول باشه ، نماز عشاتو میگم ، همین الان خوندیم ، جات خالی ، مثل دفعه ی آخر میون من و مادرت .

 ... ، وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ ، ... .

چراکه فقط منتظر این نیستم که در بزنی و سلام علیکی داشته باشیم ، مثل وقتی که بدنیا اومدی و چشمون تو چش هم افتاد .

یا اینکه بشینیم از دیدنیت ، شنیدنیت ووو برام تعریف کنی ، مثل همون دومین کاری که بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، علما و دانشمندا می کنن ، بعد تقسیم منطق معلم اول ، توسط معلم ثانی فارابی ، اونم نه فقط تصدیقش ، بلکه تصدیقی اعم از تصدیق و تکذیب !

بلکه همونطور که گفتم ، علاوه بر این دو ، تصدیق و تکذیبو نمیگم ، اون دوبابو میگم ، اون دو کارو میگم ، بازم با هم بقول فاطمه کوچلو ، دختر برادرتو میگم ، آلا کنیم ، که وقتی نماز می خوندم از ترسش مهرو میگرفتم دستم که نیاد ورداره و ...

آخه اونم علاوه بر همون دوکارم میکنه ، فقط ندیده و بیاد نمیاره که تا مثلا اذان گفته میشه ، یا وضو می گیریم و یا جانمازو وامی کنیم میگه : آلا .

 از نیتمون چیزیم بگوشش نرسه که اولش نیت می کنیم ، ولی دریافته که قصد نماز خوندن داریم و بعدش میگیم : خدا بزرگتر از نه تنها یکی از اوندو ، مثلا دیدنی و یادآوریشه ، بلکه بزرگترم از هردوشه ، مثل هر دوی همون دوتاهم ، اون دوباب معلم ثانی رو میگم .

و تا سلام میدیمم در میابه که نمازمون تموم شده ، سلام آخر میگم که بعدش می بینه دستامونو حرکت میدیم .

ولو اینکه ندونه چی میگم و به کی سلام میدیم ، آخرین سلامم .

پرسش :

یادمه آقای قرائتی ، که همنام توس ، حالا تو درسهایی از قرآنش یا تو برنامه های دیگرش در رادیو تلویزیون که الی ماشاءالله خودش میگه از اول انقلاب تا حالا داره ، و مثل نهضت سواد آموزی ، همه عوض شدن ولی اون هنوز سرکاره ، تو یکی از برنامه هاش پرسشی در همین زمینه مطرح کرد ، البته مثل همون شعاری که برای یکی از اون ، یعنی استقلالش ، آیه آورد ، تو همین قرار جمعه ی گذشته ی تلویزیون گفت که سلام دوم که در اون عباد صالح اومده ، برا عباد صالح آیه ای آورد برا بحث از امام زمان ، که بعد ذکر ، یکی از همون دو کار فاطمه کوچلوی ما هم ، عباد صالح و عبد صالح یعنی امام زمانی وارث زمین داریم .

خب از پرسش ایشون ، که عبارت بود از اینکه این سلاما که تو نماز داده میشه ، به کیه ؟ یکی هم پاسخ داده شده ، ولی هنوز اصل کاریشو نفرموه ان ، چراکه اولی که بر پیامبر و اونم خاتم پیامبرا ، مثل خاتم دیدن ، شنیدن ووو ، و دومیم واجب نیست و داده نشه هم نماز قبوله ، و سلام پایانیه که جزو نماز و خاتم نماز و منجمله دو سلام قبلیم .

یعنی خاتم دوسلامی که بر پیامبر است و بر امام زمان شد ، خب این وسط جای کی خالیس ؟ که تا به اون سلام ندی ، ولو اینکه به پیامبر و امامم سلام داده باشی ، نماز تموم نشده ؟ اقامه نشده ؟ برپا نشده ؟

السلام علی فاطمة و ابیها و بعلها و بینها ، حالا سرّشم بمونه ، اونم بعدد علم و دانش خدا ! که در صلواتش اومده .

... ،  فَمَهِّلِ الْکَافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیدًا . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْتَرَبَتِ ... .

شب بخیر و به امیددیدار ان شاءالله تعالی ، والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته ، پدرت .


  

خانه ی اول :

... ، وَإِنْ یکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ، وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا الْمُزَّمِّلُ ، قُمِ اللَّیلَ إِلَّا ... .

سلام علیکم بچه های گلم .

امروز خونه هستم ، حالا فرصت شد میگم چرا نمی زنم بیرون ، خب اول جمعه ی بین العیدین ، عید قربان و غدیرو بهتون تبریک بگم ، بعدشم تولد آخرین آقا امام علی علیه السلامو .

خوشبحال حاجیا و حاجیه های مدینه بعدی که به عتبات و مثلا بین الحرمین می رن و خدا سامرا رو هم قسمتشون کنه . 

خب چی گفتم ؟ 

چن روز پیش که دم غروبی از کار برگشته بودم خونه و بعد ... تلویزیون نیگا می کردم ، برنامه ی معرفت شبکه ی چهارو ، یه حرف خوبی زده شد ، منتها "حیات خلوت " ی که گفته شد به "جلوت" کشید و اونم چهار خونه ! مثل امامتی که شبکه ی قرآن می گفت ، که گفته شد امام به حرف خدا و رسول چیزی اضافه نمیکنه ، و ناگفته هم نموند که چهارمی هم هکذا ، و بشرح ایضا منی که گوش می دادم به حرف ، که در این میان از طرف ایشون صادر می شد ، حالا به کجا ؟

در برنامه ی معرفت شبکه ی چهار حرف خوب این بود که به جایی صادر میشد که غریبه با حرف نبود ، یعنی نه تنها وقتی از خدا حرف زده میشه برا شنونده عجیب غریب و نا آشنا نیست ، بلکه وقتیم گفته میشه رسول ، امام و بشرح ایضا وقی بدنبالش "ولی فقیه" م که گفته بشه ، حالا "جانشین رسول الله " ؟ یا امامی که چیزی به حرف خدا و رسول اضافه نمی کنه ؟ نه تنها گوینده ی این حرف ، بلکه شنونده هم ، حالا در حیاط خلوت ؟ یا جلوتش !؟ یه خبری از حرف داره .

مثل همونا که براتون گفتم ، که شما هم در حیاط خلوتتون حرف دارین ، حالا صادره از خدا و رسول ، یا ... ؟ 

وگرنه مثل همون می مونه که یکی به ما بگه : رسول خدا ، حالا خدای حق ، خیر و زیبا ی برنامه ی معرفت بمونه ، ولی براما هنوز خدا مسئله باشه ! 

یاد شورای شش نفره ای افتادم که به آقا امام علی علیه السلام ، در اون شورا ! گفته شد اگه بحرف خدا ، رسول و خلفا ی قبلی گوش بدی باهات بیت می کنیم ، و آقا چهارمی رو هم بیادشون آورد ! وقتی بر حرف خدا و رسولش ، حرف خودشم اضافه کرد ! مثل همون حرف اونا ! 

راستی صادرات و واردات یعنی چی ؟ حالا هرچی ؟ که گفته ! بشه ؟ یعنی یه چیزی صادر بشه ، و همون در وارد بشه ، و بین الصادر و وارد هم داریم ؟

آخه در بحث امامت شبکه ی قرآن اینم گفته شد که حرف که دوتاس ، حرف خدا و رسول ، حرف ! امام جمع ایندوس ! و بعبارت دیگه حرف دیگه نداره ! جزاین !؟

حالا برو تو حیات خلوت برنامه ی معرفت شبکه چهار و بگرد دنبالش ، دنبال بین ! رو ، مثل بین العیدین ، بین الحرمین ووو ، مثل بین الدو حرف ، مثل همون حرف خدا و رسول شبکه ی قرآن و بقول ایشون حرف امام ، لابد بعدشم حرف ولی فقیه و نقطه تمام ! 

و نقطه ی ب بسم الله ... ! و نقطه ی آغاز حرف ! پیدا شد ! 

حالا در خلوتِ جلوت ؟ یا جلوتِ خلوت ؟ و اونم مابین حقیقت و خیر مثلا ، یا جمع ایندو با زیبایی ، ووو ؟ بمونه .

چراکه گویا ظاهرا امام وسط میدونه ! با این حساب ! میدون حرف !

راستی  

هیچی ، قبلا پرسیدم ، آخه اگه در خلوت گشتی و پیدا نشد این بین ، وسط و میدون  ، پرسیدن که عیب نیست !

آخه پرسیده بودم : از کی بپرسم ؟ و براش : به کی مراجعه کنم ؟

 

فقط یادتون نره که بقول باب دانش علیه السلام مسموع مطبوع نشده نمونه ، یا نقلی عقلی نشده نمونه . 


  

روز کار :

یا حسین !

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، هَلْ أَتَى عَلَى ال ... ؟

پرسش خوبیه ، یادم میاد وقتی برای مهندس برجسته کار می کردیم ، چه تو ساختمون هفت طبقش تو ارومیه ، خیام جنوبی ، کوچه ی 21 و 19 ، آخه دوکله بود ، حالا بقول : "معروف" یا : "منکر" ؟ بمونه ، و چه تو پادگان میرآباد ، هروقت می اومد سرکار می گفت : "کارمی کنید" ، حالا برای احوال پرسی یا ... ؟ بمونه ، چراکه حدود دو ونیم میلیون تومن از فقط کار میرآباد بهمون بدهکاره ، حالا خونش بمونه ، چند ساله کار خونش تموم شده ، طبقاتیشو فروخته ، کرایه داده ، توش میشینه ، ووو ؟

خب بله کارگریم ، حالا بقول "معروف" به اسم آدم ، تنها یا با زوجش در بهشت جمهوری اسلامی ایران در طول این سه و نیم دهه ؟ یا بنام انسان ، اونم "معروف " و شناخته شده اش با : "کرامت" ؟ م که قابل ذکر و یادآوری نباشیم ، حالا : " آحاد" مون ، یا خونوادگی ویا خونواری ؟ دیگه بشر که بحساب میایم !؟

وگرنه این کیه که دشمن ، اونم آمریکا و شیطان بزرگم ، بقول معروف دم از حقش می زنه ؟!

پس فعلا کاری ! به روز کار نداریم و پیش از پاسخگویی به پرسش مثلا : کار می "کنم ، یا کنیم" ؟ همونطور که پس ازفرمایشات مقام معظم رهبری درنخستین روز امسال کنار قبر پاره ی تن آخرین پیام آور خدا ، براتون گفتم هنوز در مقام اثبات این پرسش هستیم که آیا هستیم ؟ حالا بسم آدم ، یا بسم انسان ، یا بسم بشر و آحادشم ، و در ثانی چی داریم ؟ مثلا حافظه داریم ؟ که قابل ذکر بودنمون در جمهوری اسلامی ایران رو یادم ، ببخشین یادمون بیاد ؟ ولو به مثقال عدد صفر ؟

خب از ما ثبت نام بود که کردیم ، اونم نه تنها برای اعلام نیازمندی به یارانه ، بلکه برای گرفتن دفترچه بیمه هم که خیلی وقته نداریم ، خوب دیگه چیکاره ایم ؟ که یادمون ، ببخشین یادم نمیاد ؟ 

حسین : آیا کسی هست مرا یاری کند ؟ 

حسین : مثل منی هست ! 

فرهنگ حسین  

حسین فرهنگ 

فرهنگ کار و کار فرهنگ 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :198
بازدید دیروز :128
کل بازدید : 1342559
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ