اندیشه # در من :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السلام علی الحسین و علی تسعة المعصومین من ذریة الحسین علیه السلام .
باب الکاظم :
السلام علیک یابن الزهرا علی بن موسی الرّضا ، الامام ... .
سلام علیکم
#یادمان_می_ماند :
ضمن عرض تسلیت بمناسبت سالروز شهادت بانوی دوعالم که بقول تلویزیون این:"ج.ا" امروزه و این "ج.ا" بهمین مناسبت تعطیل رسمیه و این ج.ا ، یعنی ایران به سوک آن بانو نشسته ، بگم که بحث بحثِ :
کربلای جبهه ها
بود و :
جبهه های جنگ
و :
جنگ علمی
که سفری از اینجا ، یعنی از شمال غرب ایران ، آذربایجان شرقی و مرکزش شهر تبریز پیش اومد ، اونم به شمال شرقی و خراسان و خراسان رضوی و مرکز مشهد و صحن و سرای رضوی ، خودشم خانوادگی که منم نه نگفتم !
و پس از بازگشتم ، همونطور که پیش از حرکت گفته بودم ، بحث :
اندیشه در من
رو مطرح کردم ، البته مِن باب ، یا از باب یادآوری از چیزایی که در این سفر دیده ، شنیده ، بوییده ، چشیده و لمس کرده بودم و بیاد میاوردم ، تحت عنوان :
شهر مشهد
حالا چقدر مثلا بقول استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثناء خوبشون ، که قبلا در اینجا نقل کرده ام :
زاینده
بود ؟ مسلما :"نازا"ش نبود ! خب برا اینکه دستکم :
#یادمان_می_ماند
که ! مگر اینکه مثلا :"صحن و سرایی" نداشته باشد # من ! بنام یاد ، یا بقولی دیگر :"ذِکر" و یا به تعبیر دیگرش در زبانی دیگر هر بنی آدمی # در هر :"کُجا" که باشد ! بعبارت دیگه چه در اینجا و چه در جایی دیگر از :
جا
یعنی جاش ! جای بنی آدم ! (الف) منجمله جایگاه "علمی"ش ! که تا الان بهش رسیده ، از گذشته تا الان ، حالا چه جایگاهی پیش رو دارد !؟ بماند !
دیشب که داشتم سوره ی :
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ(الواقعة/1) ... فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ(الواقعة/74) ... فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ(الواقعة/96) .
رو می خوندم (ت) ، گفتم :
بمونه !
نه مثلا بقولی :
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران ، گفته آید در حدیث دیگران !
و مثلا من بگم :"پیش رو" رو ! مثلا پیشروی :"یادآوری" رو ! که بقول استاد شهید می تونه :
زاینده
باشه ! حالا "نازا" ش چی !؟ یعنی چی پیش رو داره !؟ بمونه ! ان شاءالله در فرصتی دیگه ، همینطور علاوه بر این دوشم !
شایدم بقولی :
مشک آنست که خود ببوید ، ... .
---------------------------------------
زیرنویس :
الف : یعنی بچّه ی آدم ، چه مثل آدم پسر باشه ، و چه مثل زوج (ب) ش دختر باشه و برا خودشونم مرد و زنی شده باشن و :"بشرح ایضا" پدر و مادر و صاحب فرزند !
ب : که هیچکدام از این دو فرزند دیگری نیست ! خب بقول آقا امام عالم ال محمد علیه السلام :
بچّه ی آدم شبیه آدم میشه ! مثل حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ! (پ)
یعنی همونطور که گفتم :"پسر" میشه و :"مرد " و ان شاء الله هم :"پدر" ، البته نه پدر فقط "پسر" ! همونطور که :"مادر"م فقط "مادر" فقط :"دختر" نیست ! که ! بلکه پسرم بچه ی مادرم هست .
پ : ناگفته نمونه که این شباهت شباهت بقولی :"ساختار" بدنی یا بقولی :"فیزیکی" ، و یا بقولی :"سخت افزاری" و یا ... از این دست تعبیرات ، خصوصا در :"شبیه" سازیاس !
و البته برا :"جفت" و جورش با مثلا :"نرم افراری" ! و مثلا :"علمی" اون ! مانند مثلا :
آدم آهنی
و :
جانشینی یا بعبارت دیگه :"خلافت" ش بجای خودشون ! البته # در زمینشون ! زمین علمیشون !
و ! اینم ناگفته نمونه که این :"آدم" که گفتم ! لازم نیست :"آهنی" م باشه ! کافیه مثل :"آهنی" باشه ! :
نرم
نه :
سخت !
مانند مثلا رهبر حزب الله لبنان ، که امروزم سخنانش از تلویزیون :"این ج.ا" پخش شد ! و از دستاوردهای "این ج.ا" می گفت و خودشم با آمار و ارقام بین المللی ! نه اینکه با آمار و ارقام این ج.ا !
منتها در :"چهل" سالگی :"ا.ا" ! نه "چهل" سالگی :"ج.ا" ! مگه اینکه "ج.ا" هم از دستاوردهای "ا.ا" باشه !
خب ! هیچوقت مانند اونم در مقابل صهیونیست جهانی و آمریکاش و بچه اش ! در منطقه :"نرم" نمیشه ! ولو اینکه آهنیم نباشه و از پوست ، گوشت و استخونم باشه ! حالا هرچیم که طرف ادعای :"داوود" ی داشته باشه و ... .
ت : البته از رو ! نه از حفظ !
کربلای جبهه های جنگِ ... ؟
... ، وَلَوْ یؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُوا مَا تَرَکَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَکِنْ یؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیرًا .
جنگ علمی :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، کهیعص ، (الف) ... .
سلام علیکم و تسلیت مجدد .
گفتم پیش اینکه ان شاءالله بریم اینو بنویسم .
کجا !؟
خب مشد دیگه ، و از :"باب الجواد" تو حرم آقا امام علی موسوی الحسینی علیه السلام دیگه .
منکه فکرشو نمی کردم ! بلیط دو سره برامون گرفته بشه ! پول تو جیبیم بهمون داده بشه ! چه رسه به سایر مخارج سفر به مشد ! حتی سوغاتیم برا خاله فاطمه و دخترا و عروساشم ! بعلاوه ی خرج خونه برا نه تنها ته تغاری که نمی تونه بیاد و تمرین داره برا مسابقه ای که پیش رو داره ، بلکه برا خرج خونه ی داداششم ! یعنی مربیشم ! که اگه و فقط اگه از اینم خیالم راحت نمیشد ، کافی بود منم انصراف بدم !
با اینکه یادم میاد سال :"هفتاد و دو" ، یعنی بیست و پنج سال پیش بود که رفتم مشد و زیارتی کردم !
یادش بخیر :"سال صلح" و خودشم :"جهانی" ش ! حالا سال صلح :"شعب" هفتاد دو :"ملت" بمونه ! که بقولی : چون نیافتن حقیقت ره افسانه زدن !
ولی سال صلح :"دو" نفرم چی !؟ نبود ! حتی تو :"یه" خونه !؟ هم !؟ حالا تو یه محل و جماعتش بمونه ! چه رسه به جمعه ی شهر و دیار و اونم : این چ.ا !
حجّ و :"جهانی" شم پیشکش !
چی !؟
دهکده ی جهانی !؟ و صلح :
صفر یک !؟
فکر یا اندیشه !؟
مگه این "دو" تاس !؟ که جنگی با هم داشته باشن و سال صلحیم داشته باشن !
:"یاد" ت رفته کتاب : تئوری طبیعی مجموعه ها !؟
برا اینکه جنگی نباشه :"تو" مثلا :"کلاه" ، که سر مثلا :"هابیل و قابیل" نباشه !
چی !؟
پس چی !؟ زوجه نباشه !؟
بغض اینو که نداشتن ! تو :"ضمیر" ! بغض بغضِ بچه و مادر نبود که !
شب بخیر .
-----------------------------------
زیر نویس :
الف :
ذِکْرُ (ب) ... .
ب :
رَحْمَتِ (پ) ... .
پ :
رَبِّکَ (ت) ... .
ت :
عَبْدَهُ (ٍث) ... .
زَکَرِیا ، (ج) ... .
ج :
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیا ، ... .
خب برا چی !؟
خب :
... ، وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیمَ ... .
چی !؟
ذاکرش مگر زن ، خانم و یا بانویی هست !؟
حالا مثلا :"نگران" بعد خودش و به زبون آوردنشو و حتی :"در" خودشم ! مثلا بقولی در :"ضمیر" شم بمونه !
حالا بقولی :"آگاه" و :"خود آگاه" یا :"ناخود آگاه" شم بمونه ! که اگه ! از گوش خودشم پنهون باشه ، از گوش خدا ! که پنهون نیست !
چی !؟
ای بابا ! منظورم اینه که اگه ما حرف خودمون نشنویم ، خدا که میشنوه !
چی !؟
خب گفتم که ، نگفتم :
... ، مَا یفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا مُمْسِکَ لَهَا وَمَا یمْسِکْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ، ... .
چی !؟
چرا حضرت یحیی علیه السلام ازدواج نکرد !؟ تا خواسته ای مثل خواسته ی پدر نداشته باشه !؟
خب برا اینکه آخرین پیامبر موسوی بود دیگه ! اینو پدر در "ضمیر" ش داشت !؟
حضرت مریم سلام الله علیها چی !؟ وقتی خدا بهش :"پسر" داد !؟
حالا بمونه که استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثناء خوبشون ایندو فرزند رو :"ناقص" می دونن ، برای اینکه :"ازدواج" نکردن ! صرف نظر از اینم که هرچند حضرت یحیی علیه السلام :"شهید" شدن ، ولی حضرت عیسی بن مریم علیه السلامو که نتونستن "شهید" کنن ! که گفته بشه تا زنده بودن "ازدواج" نکردن و پس به این کمالم نرسیدن !
خب ! قضیه چیه !؟ قضیه ی :"ذِکر" یا :"یاد" ی که گفته شد !؟ جز :
رَحمَتِ
خدا !؟ به بنده اش حضرت زکریا علیه السلام !؟ که بعنوان مثال گفته شده !؟ حالا برا چی !؟ بمونه برا بعد برگشتمون ! و بحث :
اندیشه در من
ان شاءالله تعالی .
چی !؟
کامپیوتر یا بومیش رایانه رو هم ببریم !؟
به وقت توقّف (قسمت چهارم) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ، ... .
سلام علیکم و تبریک بمناسبت امروز ، جمعه .
یادآوری :
گفته شد که دنیا توفقگاهه ، توقفگاهی بعد توقفی در رحم مادر ، و توقفی در پشت ، یا صلب پدر .
البته میشه ، وشده که بدون این دو :"ایستگاه" هم بدنیا آمدن ، ولی :"بدون توقف" ی هیچ :"آدم" ی پا به این دنیا نذاشته (الف) ، و :"انسان" ! که جای خود دارد ! مگر اینکه مراد از "انسان" آدم باشه !
وگرنه به دنیا اومدنی "بدون توقف" در رحم مادرم که شده باشه رو داشته (ب) .
به وقت تفکّر یا اندیشیدن :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ ، ... .
حالا نخستین توقفگاه ، همچنین آخرینش ، فعلا محل بحث من نیست ! اونچه که بحث نداره ! اینه که در این دنیا که هستیم !؟ و به چه عنوان !؟ آیا بقول مثلا بعد رنسانس در غرب و اروپا و فرانسه ، فقط بعنوان حس کننده ی دنیا !؟ و اونم بعنوان عالم یا دانشمند!؟
یعنی دنیای به اصطلاح مدرن ، یعنی دنیای محسوس !؟ ولو به حسی !؟ از حواس ما که اونو تجربه کرده و ما یعنی :
عالم یا دانشمند تجربی !؟
خب ادعای مثلا :
عالم یا دانشمند ریاضی !
ش چی !؟ آیا یعنی دانشمند ریاضیم یکی ! از دانشمندا!ی تجربیه !؟ خب کدوم یکیش !؟ ولو یکی از :"دو" تاشم !؟ حالا اون یکی ! دیگش اسمش چیه !؟ بمونه ! چراکه اونم یکی از ولو دو عالم یا دانشمند :"تجربی" ه دیگه ! چراکه حرف این نیست که عالم یا دانشمند دوتاس ! و یکیش عالم یا دانشمند ریاضیه :
والّا (پ) تجربیه !
چراکه اون :"وقت" که :"به وقت توقّف" در علوم تجربی نیست که ! بلکه "به وقت توقف" در علم یا دانشه ! که در نوشته قبلی گفته شد وقتش بعد یادآوری ، بازبینی و یا بقولی :"ویدئو چک"ه ! که :"چک" کرده سپرده شده به حافظه ، یا بایگانی و یا بقولی :"آرشیو"ی رو ! برا چی !؟ برا اینکه :"معلوم" بشه ، تا چی !؟ تا اینکه حکم بشه ! مثلا همون حکمی که داور مسابقه ی "اسپانیا و ایران" کرد ، که توپ به اسپانیا داده شد که از محل خطای ایران بازی رو ادامه بده !
خب حالا این :"چک" بقول مثلا استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشونم ، دو حالت داره و یه حالتش که :
زاینده
هست فکر یا اندیشه هست ! و بازم با حالت دیگش کاری نداریم ! چراکه :
و إلّا (ث) چی !؟ یعنی :"به وقت توقف" در "چک" ، بازبینی و یا یادآوری نیست که ! که یکیش :"زاینده" ی اونه !
-------------------------------
زیر نویس :
پ : و إن لَم یَکُن (ت) !
ت : حاشیه ملّا عبدالله ، بر منطق تفتازانی !
ث : زیرنویس ب .
به وقت توقّف (قسمت سوم) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِینْذَرُوا بِهِ وَلِیعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِیذَّکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .
سلام علیکم
یادآوری :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
کاش دیشب اسپانیا اون گل مورد قبولشو زودتر می زد و ایران اون بازی بیاد موندنی ! خودشو زودتر شروع میکرد ! با اون دروازه بانش و با رضائیان ، طارمی ، امیری و ابراهیمی ، همه ، که امیدوارم پیش پرتقالم از همون اول بازی خودشونو بکنن ! ان شاءالله ، البته طرح و برنامه ی مربی پرتقالی ! ایرانو نمی خوام ببرم زیر سئوال ! مربی حرفه ای ! (الف) رو ، فقط می خوام بگم ، مثلا بقول آقای فردوسی پور :"چه!" لایی زد بازیکن ایرانی به بازیکن اسپانیایی ! که قهرمانی جام جهانیم تو پرونده اش داره !
خب ، اینم نمونه که بیداری دیشب منجر به سر کار نرفتن امروز شد و گفتم از این فرصت خدا دادی استفاده کنم ، خب کجا بودم !؟ کجا هستم ؟! بمونه ! خب کجا قراره ؟ که بتبع بعد اونه !
خب برا پاسخ به پرسش همون کاری رو می کنیم که دیشب در بازی اسپانیا با ایرانم اتفاق افتاد ! اونوقتی که بازی متوقف شد تا صحنه ی گل ایران به اسپانیا بازبینی بشه ! که پس از اون گل مردود اعلام شد ، یا قبول نشد ! و حکم داور به ضربه از محل خطا اعلام شد و اسپانیا بازی رو بجریان انداخت .
منتها چیزی که این وسط شاید نیاز به :"بازبینی" و براش نیاز به :"ویدئو" باشه که :"چک" کنه ! اینه که با "بازبینی" یا "چک" صحنه ی گل ، چی شد !؟ آیا مثلا :"معلوم" شد !؟ حالا بقول :"توقّف" کننده ، یا مثلا :"مقلد" و یا پیرو ، یا :"شیعه" ی منطق قدیم (ت) ارسطویی :
تصوری یا تصدیقی ، بلکه :"تصدیقی تصوری!"
اونم بمونه !
و اون :"وقت" آیا "معلوم" شدن ، بعد بازبینی یا یادآوری ، و یا مثلا بعد :"ذکر" ه ؟ حالا بمونه که مثلا استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشوم فرموده باشن که یادآوری نوع :
زاینده
هم داره ! که اسمش فکره ! یا نامش اندیشه هست !
و اون "وقت" حکم چی ؟ مثل :"حکم" دیشب داور بازی اسپانیا و ایران ، که پس از خطا بودن گل "حکم" به ادامه ی بازی از محل خطا رو داد !؟
یعنی آیا چون معلوم یا دانسته شد ، که خطا رخ داده ، بعدش "جکم" صادر شد !؟ و دانسته شدن بعد یادآوری صحنه ی گل (ث) بود !؟ و بعد :"دانستن" حکم صادر شد !؟ و میشه !؟ و خواهدم شد !؟
و برای پاسخ به این پرسشم چی !؟ نیاز به بازبینی یا یادآوری و یا بقولی :"ویدئو چک" نیست !؟ "ویدئو چک" چی !؟ خب صنحه ی اتقاق افتاده دیگه ! از کجا !؟ خوب از ضبط ، یا بایگانی و یا مثلا آرشیو شده دیگه !
در کجا !؟ خب حافظه و یا ... به تعبیر دیگر بزبان :"قومی" دیگر دیگه !
خب ، اذان ظهر به افق پایتخت جمهوری اسلامی ایران رو داره میده سیماش ، میون سریال :"پایتخت" ش ! و داریم به :"الله و اکبر"ش :"به وقت ما" نزدیک میشیم و برم آماده بشم .
-----------------------------------------
زیر نویس :
الف : مثلا مانند آقای امیر قعله نویی ، بوقتی که مربی تراختور ما بود ، که هرچند استقلالی بود (ب) ، ولی در مقابل بازی با استقلال حرفه ای عمل کرد و متاسفانه حرفه ای ! باهاش برخورد نشد ! از طرف مثلا بعضی طرفدارای استقلال ! که دوست داشتن (پ) تیمشون ببره ! مانند بقیه طرفدارای تیمای دیگه ، منجمله ما پرسپولیسیا !
ب : حالا ان شاءالله به نخستین سوره ی مدنی که رسیدم ، بیشتر میگم از :
چه بسا چیزایی که دوست داریم ولی بخیرمون نیست ! و هونطور از چیزای که دوست نداریم ! ولی بخیرمونه ! مثل همین گلی که دیشب خورد به پای بازیکن اسپانیایی و وارد دروازه ی ایران شد ! و مثل طرح مساوی گرفتنم از اسپانیا منجر به اون بازی بیادموندنی شد ! ولی فرصت کم مونده بود !
پ : زیرنویس ب .
ت : همینطور منطق جدیدشم و :"بشرح ایضا" مثلا :"فازی" اونم !
ولو اینکه منکر باب بندی فارابی یا معلم ثانیم باشه و گفته بشه که :
باب معرفت منطق قدیمش جزو منطق بحساب نمیاد !
ولی خودش بدون :"تئوری مجموعه ها" چیزی برای حکم کردن بر اون ! نداره ! حالا چه "معلوم معروف" و چه "معروف و معلوم " ! بعبارت دیگه :"جبر گزاره ها"ش ! آیا :"گزاره" ای نداره ! خب :"جبر" چی !؟ حالا چیاش بمونه ! ولو :"دو" چیزم ! و :
اگر و فقط اگر دو چیز ... .
شم بمونه ! که بقولی :"تا سه نشه بازی" نشه ! اونم :"سه" ی :
صفر یک
ش ! اونم صفر و یک ! به حافظه ، بایگانی سپرده شده و یا بقولی :"آرشیو" ی ! که نیازیم به بازبینی ، یادآوری و یا :"ویدئو چک" م نداشته باشه ! و چون مثلا اروپا و غربش و بعدشم دنیا میگه ! پس : در اون توقّف کرد !
کی !؟ خب ما دیگه ! مای اسلامی دیگه ! و بقولی :
جمهوری اسلامی ایران
دیگه ! حالا کی و چه وقت !؟ وقت بازی خود ما میرسه !؟ بمونه ! که "به وقت خودمون" بازی کنیم !؟ بمونه ! آیا وقتش نرسیده !؟ بازبینی ، یادآوری و یا بقولی ویدئو چک خودمون !؟ که چی کردیم !؟ می کنیم !؟ و خواهیدم کرد !؟
ث : صحنه ی گل ضبط یا بایگانی شده ، و یا بقولی آرشیوی ! که ... بشه ؟ تا داوری بشه !
--------------------------------------------
ادامه ی :"دسته ها (کلید واژه های موضوعی) :
فرصت ماه مبارک رمضان+فرصت روز عرفه !
--------------------------------------------------
اصلاح :
ساعت یک و پنجاه و پنج دقیقه ی اول تیر هزار سیصد و نود و هفت هجری شمسی .