صبح روز دهم :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .
سلام علیکم ، پیش از ظهر (الف) تون بخیر .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ،تَنْزِیلُ الْکِتَابِ ... . ... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ، ... .
ضمن عرض تسلیت بمناسبت امروز ، روز عاشورا ، که روز دهم ماه محرمه ، یعنی نخستین روز دهم ماه اول سال هجری قمریه ، و حتی روز دهم ماه صفرم تکرارش نیست (ب) ، تکرار روزی ، حتی روز نهم محرمم نیست ! که گذشت !
چی میخوام بگم امروز !؟ به خودم ؟!
اول اینو بگم که صبح رفتم نون بگیرم ، دوتا از نونوایی های این :
ج.ا
یعنی فاز ما ، بسته بود و یکیشم یه لنگه اش نیمه باز به چشم اومد ، به نظر نمی اومد که پختی داشته باشه که یکی با چند تا نون ازش بیرون اومد و رفتم اون طرف .
داشت می پخت ، ولی مشتری نداشت بجز یکی دوتا جوون سیاه پوش ، یکیشون به زبون ما گفت کبلی چند تا می خوای ؟ گفتم دوتا و خواستم پولشو بدم بهش بدم که گفت :
احساندی
گرفتم قضیه چیه و گفتم به به و خدا قبول کنه ، و داشتم می اومدم تو راه می گفتم :
یا قدیم الاحسان بحق الحسین !
تو خونه هم گفتم بیایید صبحونه رو با نون امام حسین بزنیم !
خب ، نونو روزانه میگیریم ، و ای کاش چیزای دیگه هم بقول آقا اباعبدالله ثانی همینطوری بود ! که وقتی گندم در مدینه کمیاب شده و بود به قیمت روز ! گندمانشونو فروخته بودن ، فرمودن نه تنها پول اضافی فروخته شده ها برگردونده بشه ، بلکه موجودی خونه هم به قیمت قبلی به بازار عرضه بشه و در مقابل پرسش از اینکه پس خودمون چیکار کنیم !؟ فرمودن روزانه خرید می کنیم و به قیمت روز ، مثل دیگران .
خب ، هرچند مسئله ی قدرت خریدم مطرح بشه ، ولی مایحتاج روزانه ی دیگران که تو خونه :"انبار" نمیشه !
خب ! چی می خواستم مطرح کنم !؟ امروز !
پیش از ظهر ؟ که به الان و بعد نهار کشید ؟ البته نه نهار نذری و احسان و ... شکر خدا !
یا ابوالفضل !
قضیه اینه که یه حرفی از دیروز بعد از ظهر "انبار" شده و گفتم :"تخلیه" کنم ! انباری رو دیگه !
حالا بقولی :
ذهن
رو ، یا بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون :
حافظه
اونم اینکه در یکی از سخنرانی های دیروز که از تلویزیون پخش شد ، گفته شد دین :"جهانی"ه ! حالا کاری ندارم که گفته این بود !؟ یا نه ! جهانی :
خواهد شد ! در زمان ظهور !
در مانند مثلا همین :"بعد از ظهر" روز ! که قبل از ظهرم داشت ! و اینو برا خالی نبودن عریضه گفتم ! ان شاءالله در این :"دوره" به سوره ی جمعه که رسیدم بیشتر میگم ! که در اون سوره حرف از نماز در :
یوم الجمعه
هست ، مقصود نماز ظهره !
خب ! دین جهانی مثل چی !؟
آخه سخنران ، اونم در سیمای جمهوری اسلامی ایران ، حالا بمونه بقول مثلا :"سید" :
قلب یا مرکز جبهه ی مقاومت !
گفت مثل :
دو دوتا جهارتا !
حالا با دوی :"تکرار"ی کاری ندارم ! ولی اولی رو از کجا آورده !؟ آیا از یک بعلاوه یک !؟ و صرف نظر از دومی اینم !؟ آخه :
یک یکی یک تا !
میشه ! تو ضرب ! که گفته شده نوعی جمع ، یا بعلاوه هست ! و حالا :
صفر صفر تا صفر تا !
شم بمونه !
که از قضا بقولی :"اصلی" ترین جهانی اینه ! امروز ، حتی امروز ! و حتی ظهرم ! چه رسه به پیش و پس یا پس و پیشش !
آخه سخنران حرفای دیگه هم زد و گفتم "اصلی" ترش "تخلیه" بشه ! از انباری دیگه !
مثلا یکی از حرفاشم :"تصدیق" بود و مثلا تصدیق ادیان قبلی ! یا پیشین ، پیش از دین بعدی !
خب دین :"ظهر" این دو چی !؟ مثل صبح و عصر ظهر یا روز !؟
مثل امروز !؟ یا بعبارت دیگه :
الیوم !؟
-------------------------------
زیرنویس :
الف :
بعد صبحونه دختر خونه با مادرش رفتن که با برادرش و همسرش برن تبریز ، برا دیدن دسته .
خب گوشیشم با خودش برد دیگه ، پس وقتی چشتون به این نوشته می افته ، الان و پیش از ظهر نیست ، مونده که برگردن و از اینترنتشون منم استفاده کنم و اینو بفرستم ان شاءالله .
که شکر خدا الان ، که از :
ظهر
گذشته برگشت و ...
پسر خونه هم که قبلا رفته به شهرمون ، به وطن ! طبق معمول همه ساله در تاسوعا و عاشورا ، گوشیشم :"همراه"شه !
ب :
مثل دهه دوم ماه صفر ، روز اربعین ، که روز دهه ی دوم ماه بعدیشم تکرارش نیست .