یک و فقط یک ... .
وَ أمّا ... نَحْنُ عُصْبَةٌ ... .
سلام علیکم ، صبح بخیر .
اشاره :
بعد از بازگشایی روزنامه ها ، روزنامه ی :"جرثومه" ای نوشت :
میشه دیگه سوپرمن بازی در نیارید !؟
حالا بمونه (الف) ، چراکه نه !؟ منتها :
در نیارید !؟
یا :
نیاریم !؟
مثلا در خبرای دیروز ، صرف نظر از وارد میدون شدن بعضیا ! مثل :
فرمانده
قوه ای از قوا ی این :
ج.ا
فیلمیم نشون داده شد از :
فرمانده
ای در این :
ج.ا
که وارد میدان می شود !
پرسش (ب) :
از :"فرمانده" مساجد (پ) که نه ! بلکه :
مسجد
چه خبر !؟ (ت)
والسلام ! و وقت بخیر ! خب علاوه بر اینکه بچه ی اینترنت دار ما رفته بیرون و گوشیشم با خودش برده ، که چه وقت برگرده ؟ تا منم برا ارسال این از اینترنتش استفاده کنم ، تازه چه وقت به چشم شما میرسه و می بینیدشم ؟ هست ! تازه اگه مسئله هم همین و همینا باشه !
راستی مسئله چیه !؟ (ث)
-----------------------------------
زیرنویس :
الف :
که چرا یه :
یاحیدر
نمیگه که سوپرمنای :"ناسره" رو سه سوته هم از میدون بدر کنه ! که به نمایش گذاشته نشن تو مثلا تلویزیون ! خصوصا برا بچه ها ! که بقولی :"الگو" نشه براشون ! و فضایی نشن ! با اون مثلا :"ستاره" ها ، :"خورشید" و :"ماه" هم ! در این مثلا :
جنگ ستارگان !
که گفته شده و میشه هم هنوز ! مثل جنگ در :
فضای مجازی !
با اینهمه :"بازی" هاش ! که به بازار میاد و خودشم نه تنها :"ارزآور" ! بلکه شایدم دینی یا اسلامی و خودشم :
جهادی !
و :"سره" اش هم ! نه مثلا :داعشیش ! و بقولی :"تروریستی" ! البته نه بقول :
پدر و پدراش !
خودشم نه صهیونیستی ! و آمریکاییش ! بلکه با پرچم : لا اله الا الله !
:"کلمه" ای که اینم گویا :"دوگانه" شده ! و حتی بقول مفسر و خودشم مفسر بزرگی در این :"ج.ا" عبارت شده از یا :"سالبه" و خودشم اولا ، و در پانی :"موجبه" ! مثل :
شب و روز
:"علم و علم پژوهش" عصر حاضر !
در حالیکه :"شب" پس از :"روز"ه و مثل :"ماه"ه که پیشی نمیگیره بر :"خورشید" ! و بلکه پرتوشم از "خورشید" ه که هلال و بدر و کامل داره ! حالا بمونه :"ماه گرفتگی" که حکایتی داره خودش ! که یه چیزیم هست بنام :
زمین
که روش ایستاده ایم و همش چشم به آسمون دوخته ایم به ستاره هاشو ، خورشید و ماه ، و اونم خارجیش ! و غافل از پرتو بینایی مهتاب چشم ! که بقول مثلا ملای رومی :
... ، چرخ در گردش اسیر هوش ماست !
حالا مصرع اولش بمونه ! خب خونه بچه داره و بچه هم گوش ! دیگه ! گوشی شنوا ! و از کجا خبر داشته باشه منظور ملا از مثلا :
باده ... .
چیه !؟
ب :
و فقطم یه پرسش !
حالا بمونه ، انشاءالله که برگشتم به بحث :
دانش و دانشِ پژوهش
یا بقولی :
علم و علمِ پژوهش
و بحث نیروی ماشینی ! و ریاضیشم ! و نیروی انسانی مطرح بشه ! که مطرحه ! و اونا ، اون دوتا میگن :
... نَحْنُ عُصْبَةٌ ... !
و :"سوپرمن" شم دارن ! با :"جلوه های وپژه" هم ! ووو
ولی چرا !؟
باز !
انسانی !؟ بعنوان مثال :
عنکبوتی
ش !؟ رو مطرح می کنم !
و فقطم همینو ! یعنی یه پرسش !
پ :
خب ! برا اینکه فرماندهِ مسجد با فرماندهِ مساجد فرق داره دیگه !
مثل فرمانده ی هریک از ما ! و فرمانده ی ما ! نه فرمانده بیرونی ما در مثلا خانه ی خانواده ی ما ، مسجد محل ما ! و اینم نه بقول :"جامعه ی مدنی" در :"کنار" دیگر نهادهای مدنیش ! ولو :
یکی
دیگه ! در :"کنار" ش !
چه رسه به :"یَلِد" و :"یُولَد" بودنشون ! که یکی فرمانده یکی دیگه باشه ، و یکیم تحت فرمان یکی دیگه !
ت :
حالا پیش از سیل و در وقوع سیل بمونه ! که کُ :
ج.ا
بود !؟ که حالا بقولی :
سوپرمن
یم وارد شود و چشم ها رو خیره کند ! خودشم بیناشم ! یعنی :
فرمان
دِهِشم ! حالا :"دوستداشتنی" شم بمونه که بقولی :
دل میبره کرب بلا !
و گویا :
حسین وارد می شود !
خب پیش رو هم که سوم شعبان رو داریم و پیشاپیش تبریک بگم .
ث :
آخه :"مسائل" م مثل :"مساجد"ه که گفتم ! فرماندهِ مسئله هم با فرمانده ی مسائل فرق داره ! ولو اینکه مسائل :"دو" تا باشه ! که خدا بخواد ! ان شاءالله در فرصت دیگه بیشتر میگم ! فعلا همینقد گفته باشم که گفته میشه : یک دو ! منظورم :
یکدو
نیستا ، چه رسه به :
یکدو
یی که نه تنها در علم یا دانش ! بلکه در :
دانشِ پژوهش
م گفته شده ، میشه و حتی در این :
ج.ا
م ! یعنی در :"جمهوری اسلامی" ش ! خب :"این" اشاره به چی داره !؟ آیا به مثلا :"پاکستان" و جمهوری اسلامیش !؟ و یا ... !؟ خب اشاره به :
ایران
داره دیگه !
مگه اینکه مقصود مثلا این ! باشه که :
جمهوری اسلامی وارد می شود !
یا مثلا حالا :
جمهوری اسلامی
و بقول مثلا :
حالا خورشید
تلویزیون ! یعنی سیمای سازمان صدا و سیمای این :"ج.ا" .
جستجو ، طلب و یا ... :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، ألرّحمنِ (الف) ... مَنطِقُ (پ) ... وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
طَلَبُ ال ... . (پ)
بعد مراسم (ت) ویژه ی 9 دی شبکه ی سه (ٍث) و برنامه اوژانس طبیب :
سلام علیکم
خب ، برم (ج) قم ، بعد ختم جلسه و شب بخیر دیشب .
:"مدت" تدریس ، نه تحصیل ، م که در قم تموم کردم (چ) برگشتیم وطن ، نه حسن کندی کنار سد ارس پلدشت ، یا پیش از اون چایپاره و مرکز ش قره ضیاءالدین ، بلکه اونجا که از اونجا بعنوان آموزگار ، معلم و یا ... فرستاده شده بودم به بخش چایپارش ، و بعد مستقل شد ، اداره ی آموزش و پرورشش و کادر ادارشم توسط مدیرکل آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی تو خونه ی ما تصمیم گرفت که کی باشه و با تموم فرار کردن من ، منم شدم مسئول کار پردازی اداره ! که زیاد طول نکشید و خواستم برگردم مدرسه ی طالقانی که توش تدریس می کردم ، که اول گفته شد برم :"چورس" و اونم بعنوان دفتر دار ، که نه فقط در قره ضیاءالدین نباشم ، و وقتی بعنوان دفتر دار نرفتم حکم انتقالم به پلدشت صادر شد ، از بالا ! شایدم بالاتر از استان ! آخه داستان ترور رییس اداره ! به بالاترم رسیده بود !
خدا رحمت کنه معاون کمیته ی قره ضیاالدینو که روز آخر دو ماه غیبتم که نه تنها رو انداخت و نتونسم روشو زمین بندازم ، بلکه با جیپ شخصی خودشم منو داشت می برد پلدشت که جاده برفی و لغزنده بود و دوتایی با ماشین رفتیم تو درّه ! که وقتی اونو میاد مینی بوسی برمی داره ببره ، بهوش میاد سراغ منو میگیره و برمی گردن منم ورمی دارن و میاوردن بیمارستان ماکو که تو راه شکر خدا دوباره چشم باز کردم .
البته گوش و چشم ! مثل اول ! چشم گشودن به این دنیا ! و جستجو آغاز شد .
خب زنگ زدن که برم نون بگیرم ، میرم و ان شاءالله برمی گردم .
اظهار نامه ی ب (خ) :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... یَحیی (د) ... عیسی (ذ) ... وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
ناشکری نشه در جستجو ی ایندنیا ، که ناگفته بمونه دو عضو دیگر بدن ، به :"ویژه" بینی یا دماغ ، وگرنه پس از پیدا کردنم در دره ، نمیگم ولم می کردن و می رفتن ، ولی دیگه رو صندلی مینی بوس و کنار مرحوم آقا میرزا علی اکبر نمی ذاشتنم ، یا دیگه عمّامه ی اون روی سر شکافته ی من که دیگه نمی بستن !
که وقتی وارد دره شدیم سرم خورد به دستگیره ی بالای در و وقتی چشم باز کردم که تو مینی بوس بودم و کنار حاج آقا که قبل از من بهوش اومده و شکر خدا وضعشم مثل من نبود ! خونی مالی و عمّامه هم قرمز ! و تا چشش به چشم افتاد که باز شد عضو از اعضای بندش از هم باز شد و دندونشم پیدا شد و تازه بحرف اومد و احوال پرسیم کرد و گفتم : الحمدلله ... ، آب (سلام برحسین) دهنشم قورت داد ! آخه پشت فرمون اون بنده خدا بود و اومده بود که خدمتی به من بکنه که این پیشامد شد ، حالا خسارت ماشینش پیشکش من ! که بهش ندادم ! نداشتم که بدم ! خب دوماه حقوق نگرفته بودم ! خدا رحمتش کنه .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، ألرّحمنِ (الف) ... هُ (ر) مَنطِقُ ... وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
خب کجا بودیم !؟
بعد از :"مجله (ز) خبری" خبر ساعت نوزده شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران ، خب کجا هستیم !؟
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، ألرّحمنِ الرَّحیمِ ، ...عَلَّم ... وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
نیازیم نیست که رفت به سایتش ، چراکه اونجا هم نوشته گفته شده بچشم میاد و وقتی گفته کفایت کنه دیگه چه نیازی به نوشته اش !؟ برای دونستن !؟
تاریخچه ی علم :
علم منطق :
منطق جستجو یا طلب و یا ... :
قال النّبی : طلب ال ... .
در شناخت یا معرفت و یا ... ، ی هر اصغر یا :"صغری" ی اکبر یا :"کبری" ی مطلوب ، طالب یا جوینده کجاس !؟
طالب یا جوینده را هم که خبر اومد گوشه ! و بهتره ! که از چشم دعوت نشه ! که اونم جوینده یا طالب بشه !
چراکه اونوقت نمیشه :"جمع " ایندو رو جمع و جور کرد ! با منطقی :"جامع" منطق ایندو !
از من گفتن بود ! :"سازمان" صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خودش می دونه ! که بازم بگه :
کار خودشو می کنه !
یا "سازمان" صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، مثل اون :"مجله ی خبری" فقط صدا و نهایتشم مثلا نوشته داشته باشه ، نوشته ی گفته هاشو .
مگر اینکه به "مجله ی خبری" ش بگه خبرشو مثل :"سیما" ش نشون بده !
ناگفته نمونه که تازه صورت مسئله ی :
جوینده ، طالب و یا ... کجاست !؟
بجای خود باقیه ! چه اون مجله نشون بده و چه بازم حرف بزنه و نهایتشم بنویسه و نوشته ی گفته ای رو تحویل چشم بده !
شب بخیر .
تا چشم (ژ) بینا !
-------------------------------------------------------
الف : مراجعه شود به (الف) نوشته ی قبلی .
ب : نوشته ی قبل از :
... مَنطِقُ ... .
پ : ... علم ... : پیامبر صلّ الله علیه و اله و سلّم .
ت : بگوش و چشمم رسیده ی .
ث : ی سیمای جمهوری اسلامی ایران .
ج : دنبال کار خودم ، و بقول مثلا رییس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در بهار هزار و سیصد و هفتاد و دو ی هجری شمسی که :"داریم کار خودمونو می کنیم" ، همراه با صدای دو دلبندشون که بگوش می رسید .
چ : که نه تنها :"مدت" تدریس ، و سه سال (ح) در این "مدت" م ، بلکه هرچه مدتم دفتر داری و خدمتگذاریم ، حتی در زمان شاهنشاهی رو هم که کرده بودمو ، با دوسال سابقه خدمت نظامم در اون زمان ، فروختم به دولت :"جامعه ی مدنی" جمهوری اسلامی ایران و از قم شبانه خارج شدیم .
ح : ی هم که در زمان دولت :"سازندگی" جمهوری اسلامی ایران ، اونور اتوبان یا کمربندی انتهای خیابون باجک قم ، که فرماندار قم خارج از محدوده ی طرح جامع جدیدش اعلام کرده بود ، "سازندگی" کردم ، با ساختن خانه برای فرهنگیان قم ، که هرچند نیمه کاره ماند ! ساخت و سازم ، ولی با تمام مخالفتها ، در خارج از طرح جامع شهر قم ، تا توانستم ساختم و سالها بعد که رفته بودم دیدم برا خودش یه شهری شده کنار شهر قم ! و مسجدشم ساخته شده بود ، در همونجایی که در نقشه اش کشیده بودم .
که در نقشه ی قبلی جایی براش گذاشته نشده بود ! اونم توسط شرکتی با مهندسانی دانشگاهی ! در همان دوران "سازنگی" جمهوری اسلامی ایران ! اونم در مقابل چند میلیونی که هیئت مدیره ی قبلی بهشون داده بود و تازه مورد :"تایید" واقع نشده بود و برای اصلاحشم پنج میلیونی می خواست و نشستم شبها خودم اصلاحش کردم با هفت هزار تومن هزینه ای که برد ! و به مورد "تایید" شهرسازی استان تهرانم نه تنها رسید ! بلکه بعدها مثلا شهردار قم ، آقای پیروی تازه متوجه شد که من کشیده ام و اونیم نیست که مهندسش کشیده بود و صد و پنجاه هرار تومانم بابتش گرفته بود و حالا بمونه که مثلا یه خونه توش بود که راه ورودی بهش نداشت ! و در میون خانه های اطرافش مونده بود ! بلکه بازم بدون در نظر گرفتن جایی برای مسجد هزار و سیصد خانه ی خانواده ی ایرانی مسلمان !
خ : دو .
د : شهید .
ذ : بر صلیب .
ر : هُوَ ، او ، و یا ... .
همو که نوشته اش در کتاب الله یا نوشته ی خدا اومده :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ (الف) ، ... وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
ز : یِ .
ژ : ولو یکی ، حالا چه بقول آقا امام باقرالعلوم ال محمد علیه السلام ! و چه :"تنور" یش بقول آقا امام صادق ال محمد علیه السلام ، و چه بقول آقا امام عالم ال محمد علیه السلام : أنا (س) .
س : من ، حتی خود مثلا همون گوینده ی خبر :"مجله ی خبری" خبر شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی خَلَقَ ... ؟وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
اندیشه ی بلند (4) :
قبل از ظهر که خواب پیش از ظهری نداشتم ، بعد از ظهرم که فوتبال ذوب آهن و پرسپولیس نذاشت بخوابم ، برا همین لحظه ای خودمو بخواب زدم که با نماز عصری که خوندیم قضای دو رکعت نمازی رو که داشتم بچا بیارم .
خب ، تا نماز مغرب ببینم چقدر می تونم بحثو ادامه بدم ، ان شاءالله که این قسمتش برا بعد نماز مغرب نمونه ، چه رسه به بعد نماز عشا که فکر نمی کنم بتونم زیاد بیدار بمونم .
قرآن مکتوب عظیم :
قُلْ لَا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیبَ وَلَا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یوحَى إِلَی قُلْ هَلْ یسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ (سوره ی الأنعام)
صابکار قبلیمون ، اونی که باهاش قراردادو بسته بودیم و ازش دستمزد می گرفیم ، وقتی که نمی خواست بیشتر از شریکش پول بذاره توکار ، نه اینکه پول نداشت ، در ضمن نمی خواست کارم بخوابونیم ، حرفش این بود که حالا بیکار بمونید تو خونه بهتره ؟ یا بیاین کار کنین ؟ در مقابل حرف ما هم می گفت از پس اندازمون فعلا خرج کنین تا شریکش تکلفیو روشن کنه .
صابکار فعلیمونم ، اونی که باهاش قراردادو بستیم ، خب لابد میگه تو این یکی دوماهه که هوا زیر صفره از پس انداز خرج می کنیم دیگه !
خب حالا اینا چه ربطی داره به روانشاسی !؟ و پلیس خیابون میون مثلا میدون ونک و آرژانتین !؟ مثلا ، یا مثلا به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران !؟
که در بحث قبل از ظهر بعنوان تمرین داده شد !؟
به جمهوری اسلامی ایران چطور ؟
و بعنوان حکومت دینی یا اسلامی چطور ؟
خب شاید گفته بشه علم غیب که نداره ! البته اگه مربوط باشه و اونم به من مربوط باشه !
خب بله منم علم غیب ندارم ، ولی چشَم ندارم ؟ و نمی بینه ؟
پس اون کی بود که تلویزیونو دید ؟ و حرفای روانشاس دکتر یا دکتر روانشناسشو از شکه چهارش ؟ شبکه ی دانایی ؟ اونو اینجا گفت ؟
مگه من علم غیب داشتم که گفتم ؟ کافی بود بزنم اون کانال و ببینم چی میگه ، که زدم و ...
از خودم که در نیاوردم اون حرفارو که بعدش گفتم .
قبول باشه
خب کجا بودم ؟
داشتم می گفتم که من برا دیدن چشم دارم ، همینطورم گوش برا شنیدن ، ووو
خب ، آیا :"جمهوری " هم سازو کاری برا دیدن ، شنیدن ووو داره ؟
حالا میدون آرژانتینش ، که "اسلامی" ش باشه بمونه .
فعلا همینقد که مثل اونی که چشم برا دیدن داره رو داشته باشه تا برسیم به میدون اسلامیش ، مثلا روانشناسی اسلامیش ، برا اینکه مخاطب اون دکتر روانشناسشم که بشرط دین و اسلام که نبود !
الان همون تلویزیون جمهوری اسلامی ایران داره برنامه ی "ثربا" رو پخش مس کنه و یه حرف جالبی رو پرچمشه : دیدبان