سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانش اندیشه ( قسمت پایانی ) :
سلام علیکم  
آنچه گذشت :
ضمن عرض تبریک مجدد سال نو خدمت شما عرض شود آنچه گذشت یادآوری مثلا فرمایش مرحوم علامه بود که بقول ایشان چشم ما افتاد به آن و دیدیم و نهایتش هم پس از سپردن به بایگانی رهایش کردیم به امید خدا و رفتیم که ببینیم برای بار دیگر چه می فرمایند ! و بقول مرحوم مطهری در توضیح فرمایشات مرحوم علامه هم اینکه ایندو را با هم مقایسه کنیم !؟
البته بعد از یادآوری آنکه بار اول به بایگانی سپرده شده بود !؟ که امروزیش صفر شده بود یا خاموش شده بود ، که با روشن و خاموش شدن مثلا چشم ، حس و نهایتا بایگانی یا حافظه ی ما این چیه دیجیتالی اتفاق افتاد و همینطور می افتد برای بار دوم ، سوم ووو !
در قسمت قبلی که عرض کردم علما و دانشمندان یک حرف نمی زنند این نبود ، چراکه می بینیم تفاوتی بین حرف پیروان منطق قدیم و جدید نیست ، شایدم همان حرف قدمای ما را غربی ها با زرق و برق دارند تحویل خودمان می دهند با تعبیراتی دیگر !
چیزی که مسئله ی بنده است اینست که تا اینجا چیزی بنام علم یا دانش اتفاق نیفتاده مگر اینکه مثلا همانطور که از استاد مطهری نقل شد مثلا دیدن یک چیزی را هم دانستنش بنامیم ، و البته افتادن مثلا چشم به چیزی را هم همینطور ! چراکه کافیست درک یا دریافت عضوی از اعضای ما مثلا درک و دریافت چشم ما با درک و دریافت حسی از حواس ما فرق داشته باشد که دارد ، چراکه دیگر نیازی به درک حسی نداشتیم اگر ادراکش را عضوش هم داشت ، یعنی درک و دریافت نوی نبود درک و دریافت حسی .
خب تا اینجا کار عبارت بود از یادآوری مثلا آنچه که از مرحوم علامه بحافظه سپرده بودیم ، هرچند بعد از این هم بیکار نبوده ایم ، مقصود مثلا مقایسه ای که استاد مطهری فرموده بودند نیست ، چراکه فکر می کنم کافی باشد که مثلا آنچه که پس از افتادن چشم ما به مثلا یک سیاهی پشت سر گذاشته باشیم بقول مرحوم علامه : " این یک سیاهی است . " باشد که چنین بوده و حتی بار دیگرهم : " این یک سفیدی است . " بوده و هرچند بار هم که چنین اتفاق بیفتد : " این یک ... است . " خواهد بود و هرگز : این یک ... نیست . " رخ نداده و نمی دهد و نخواهد داد ، چه در جهان خارج و چه در درک و دریافت چشم ، حس و در نهایت حافظه هم و همینطور هم در یادآوری آنچه که گذشت .
مگر اینکه بعد از یادآوری حافظه ما یک کار دیگری هم کرده باشیم مثل همین حکم  : " این یک ... است . " ، چراکه این اتفاق در جهان خارج که اتفاق نیفتاده ، که چشم ما به آن افتاده باشد و دیده باشیم و در نهایت هم پس از حفظش بیادآورده باشیم ، پس بعد از یادآوری ما چنین حکمی کرده ایم ، و مقصود هم حکمی نیست که مثلا مرحوم علامه کرده باشند و ما یادآورش هستیم بلکه ایشان هم پس از یادآوری آنچه از جهان خارج به بایگانی سپرده اند چنین حکمی را صادر کرده اند .
خب ، الان مسئله دیگر ما اینست که این حکم کار کدام یک از ادراکات ماست ؟ کار عضو ، حس و در نهایت حافظه و یادآوری که نیست ، و حرفمان اینست که برای دانستنش ، نه مثلا دیدنش و یا حفظ و یادآوریش ، بلکه برای دانستنش چه می کنیم ؟ و حرفمان اینست که این دانستن کار همین کار ما پس از یادآوری آنچه گذشت است ، و موضوع بحث ما هم همین بود : دانشش
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته  


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :419
بازدید دیروز :194
کل بازدید : 1345537
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ