سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایت (الف) دورهمی من و من ب :

سلام علیکم ، روز بخیر .

خب (پ) ، در روایتی که از گوگل داشتم گفتم یه تقسیم داره که معقوله ، هم برا بروایتی :"مذکّر"ش ، وهم :"مؤنّث"ش .

خب ! بنی آدمو می تونه بقول مثلا کتاب آموزشی :

فکر و سبک زندگی

آموزش و پرورش این :

ج.ا

:"کلاغ" م براش داده ای داشته باشه ، چه رسه بقولی :"سامانه" ای برا جستجو یا بقولی : سرچ .

وبمونه هم مثلا پخش :"زنده"ش ! پخش "زنده" ی داده رو میگم ! روز یا شبشو یا بیست و چهار ساعتیش یا شبانه روزیشو نمیگما !

حتی بقولی :"روی خط"یشم ! که قطع و وصلم نداشته باشه و ... (ت) .

خب ، حالا مسئله اینه که روایتگرم مرده یا زنه !؟ حالا دختر یا پسرشم ! بمونه ! و دورهمی ایندوهم !

کجا !؟ خب یه جا دیگه ! بقولی مثلا زیر :"کلاه" ! البته نه مثلا جایی که زیر"کلاه"ی مردومرد نه تنها ! بلکه زن و زن و دختر و دخترشم داره ! کافیه سرچم بشه تو همین مثلا : گوگل !

خب قبلتم ! مثلا کلاه داریم ! سر:"عَلَمِ" مثلا :"هابیل و قابیل" یا :"قابیل و هابیل"م گذاشتیم ! خب آبجی کجا بقولی :

استتار ، مخفی و ...

شده ! البته سر:"جنگ" ندارما ! اونم بقولی :"عامل"ش ! منظور یادآوریه ! یادآوری تقسیم !

خب بله یکی از چهار عمل اصلیم تقسیم باشه ! و کاریم به اصلی ترش تفریقم نداشته باشیم ! مثل جمع ضرب ، و کاریم به جمع زیرکلاهم نداشته باشیم ! ولی مگه کلاه من تقسیم نشده به مثلا مرد و زنش !؟ یا زن ومردش !؟

تا بعد :  

السلام علیک یا خلیفة الله یا ناصره خلقه

والسلام علیکم ! و رحمة الله و برکاته .

-------------------------------

زیرنویس :

الف :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ... ،  أَفَمَنْ زُینَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ؟! (ب) ... .

ب :

خب ! آیا با اون که حسن عمل داره و سوء نظر !؟ یا تقسیم تقسیمِ دیگس ؟ تقسیم دیگه بوده ؟ و پرسش از اون دوس ؟ که خدای فاطر کرده ؟ ناگفته نمونه که مقسم در پرسش اومده .  

پ :

خب هرچند حاجت به بیان نداره و عیانه که چرا نرفتیم سرکار ! من پسر وسطی ! ولی گفتم تا سنگ خریده بشه بیکار نباشم ! من .

ناگفته نمونه که اون با من فرق داره ! اون :"جوونه" ، یعنی یه "جوون" نون آور خونه ایه !

روز جوانم مبارک !

ت :

مثلا قطع و وصلشم از بقولی رومیزیهای مثلا :"تحریم"م و خودشم "تحریم" داخلیم نباشه ! 


  

آلّا (6) :

به نام خدا

سلام علیکم

صبح بخیر بابایی

روز دوم :

آدم برفی رو دیروز دیدی ؟! من هنوز نرفتم بیرون ببینمش ، همونو که دیروز دیدم .

اگه رفتم بیرون خبرشو بهت میدم ، البته فکر نمی کنم امروز خبری بشه ! مثلا از صابکار کاری که قرارداد بستیم ، و قرار بود بیست روز بعد امضای قرار داد کارو آماده کنه ، که یه ماهم ازش گذشت .

و قرار بود همین دیروز بریم مشغول بشیم که با این برفی که اومد فکر نمی کنم امروزم خبری ازش بشه .

آخه دیروز قبل از ظهر یه آفتابی دراومد ، ولی بعد رفت پشت ابر و شبم یه خورده ای باز برف اومد ، و هنوز تا الان خبری از اون نیست ، آفتابو میگم ، که بتابه و با گرمیش برفارو آب کنه .

چی ؟! خب آدم برفیم آب میشه دیگه !

مثل صابکار کار نا تمومی که داریم ، نه اتوبان حرم تا حرم مثلا ، که تلویزیون افتتاح قسمتی از اونو داد ، ووو ، و بقول شکرآباد تلویزیون : مگو از کجا ؟ حالا زمین تا آسمون و رتبه آوری در این مثلا بمون و مگو از کجاش ؟

آخه انگار آب شده ، نه به تلفن جواب میده و نه به پیامک ، خب بنده خدا دستش خالیه و ماهم نمی خوایم رودررو باهاش روبرو بشیم ! که بگه ندارم و ...

مثل پدرت که گفتم نمی تونه  شمارو بیاره پیش ما تا مثلا آدم برفی رو با هم ببینیم ، تا آب نشده از ...  

وبگردیم نمی کنه ، حالا چه با یوز ایرونی چه خارجیش ، که مثل این یا اون خبر داشته باشه ، یعنی بیاد بیاره ! دیدنی ، شنیدنی ووو رو میگم دیگه بابایی ! که با موتور یادآوریت ، بعد آب شدن آدم برفیم سه سوت پیشت حاضر میشه !

مگو از کجا !

دیوار یوز yooz  داره ، حالا یاهو yahoo گوگل google ووو ی اصلیش بمونه ، یوزم گوش داره ، ان شاءالله اومدی بهت میگم ان شاءالله  


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :1165
بازدید دیروز :1813
کل بازدید : 1351843
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ