ای کاش من یه مدرِّس بودم پایانی :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ... ألرّحمن ... .
اول امروز بهت تبریک بگم ، بعد اینکه مثلا امروز چه روزیه ؟ و خلاصه اونی که در نوشته ی پرسیدم ؟
آینده پژوهی :
بازم اول بگم جشن تولدی که دیشب گرفتیم و دهنی شیرین کردیم آخرین جشن تولدی نیست که میگیریم ، جشن تولد آخریمون جشن تولدیه که نیمه شعبان میگیرم ، هرسال قمری دیگه ، شمسیش که قمر یا ماه نداره ، برج داره و الانشم برج دیه .
مبدا تاریخ :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ... ألرّحمن ... ألرّحمن ... .
بحث مبدا تاریخ رو قبلا داشتم ، در اینجا هم ، منتها بمناسبت بحثی که داریم ، الان ، بحث مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلی رو ، باز این اول گفته باشم که اگر مبدا تاریخ موضوع بحث میلادی باشه ، مثل سال 2016 میلادی که وارد اون شدیم ، و یه نوزاد مثل بچه های ما دوتا پس از بدنیا اومدن شروع به مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلی کنن ، صرف نظر از اینم که :
بسم الله ... ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ، اقْرَأْ وَ ... اقْرَأْ کِ ... .
پیش از تولد ، یعنی بدنیا اومدن ، خلاصه یعنی همون روزی که براشون جشن تولد می گیریم دیگه ! ای بابا !
حالا ساعت ، دقیقه ، ثانیه ووو ی اونم بمونه ، که در نوشته ی قبلی گفتم ، و روزش مبدا تاریخ باشه ، مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلی نداشته باشن ! از اون وقت !
خب تا روز تولدشون بعنوان مثلا بچه مدرسه ، هنوز بچه ی خونه هستن دیگه ! یعنی تا مبدا تاریخ مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلیشون مدرسه نشده ، خب مدرِّس مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلیشون خونه ی دیگه ! خب تو خونه من نباشم ، یعنی منهای من ! کیه ؟ منهای ما کی ؟ خودشون دیگه ! از کی ؟ از بدو تولد دیگه ! مثلا روزش دیگه !
خودروی عمومی :
خب وقتی در یه خودروی عمومی ، مثلا مدرسه ی خونه ما هم جمع مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلی به خونه هاش ، یعنی بچه هاش ، البته اگه خونه ها بچه های مدرسه باشن !؟ وگذار شده باشه ، یعنی کار یا عمل اول مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلی به بچه ها واگذار شده باشه ؟ اونوقت مثلا من و تو هم به بچه ها مون واگذار نکنیم چی میشه ؟
همونطور که اباالمدرسه یا مدارسم به بچه ها یا بچه هاش ؟
حالا :"فرارو" هرکدوم از این :"دو" تا هرکجا هم که گفته بشه فرقی نمی کنه ، حتی وقتیم که مبدا تاریخ مثلا :" پسا برجام" باشه و پس از رفع یا برداشتن تحریم باشه .
یعنی فرقی نمیکنه که رانندش من باشم تو خونه ی مدرسه ووو ، یا بقول مولود امروز ... و من تو مدرسه ی خونه ! که اگه "سایه" اش رو سر هرکدوم از این "دو" نباشه : بدترین یتیمیه
البته نه وقتیکه بدنیا اومدن ، حالا در کجا ؟ بمونه ، بلکه پس از اینکه شروع بکار کرده باشن ، پس از شهادت پدرشون ، حالا بازم در کجاش ؟ بمونه .
ولی برا کی ؟ فقط من در خانه ؟ و برفرضم مدرسه خانه ؟ و خودروی عمومی خونه ها ؟ و فقطم مدرسه ؟! و زیر سایه ی مدرِّسش ؟ که ای کاش من یه مدرِّس بودم !؟ و مثلا جمع و تفریق چهار عمل اصلیش ؟ و اولشم واگذار شده بود ؟ یا همونطور که قبلا گفتم ، در اینجا و در همین بحثم ، که بله اولش به بچه مدرسه واگذار شده ، آخه خود مردسه هم :"وجدان" داره که نمی تونه درسو از اول به بچه هاش بگه ! و همونطور که گفتم ، هرجند رسمیم نشده ، ولی حرف از :"بینابینی" اول و آخرم مزه مزه میشه ! ووو ، ولی کار اول چیه ؟ حضرت عباسی ؟
آیا همونی نیس که براش مثالی نزدم و توصیه کردم که تو هم بخود بچه ها واگذار کنی ، به :"یک یک" شون ؟
ای کاش من یه مدرِّس بودم 5 :
وقتت بخیر
بسم الله ... اقْرَأْ کِ ... اقْرَأ بِ ... اقْرَأْ وَ !؟ ... .
خب منکه سر کار نرفتم ، یعنی دیروزم که رفته بودیم مهندس گفت تا پونزدهم بهمن کار نکنیم ، البته وقتی پرسیدم اگه زودتر از اونوقت دما اومد رو صفر چی ؟ که گفت نه میشه کار کرد ، برا همین گفتم چرا امروز شب بشه ؟
الان :
خب الان چی ؟ چه وقتیه ؟ یا چه وقتی بود ؟ همونطور که گفتم ان شاءالله خواهد بودش ؟
خب بله ، الان می تونه مثلا یه ساعتی از بیست و چهار ساعت امروز باشه ، و ساعتیم بود و ان شاء الله شم .
و همونطورم که می تونه الان ساعتی از روز هفته ووو هم بوده باشه ، فرارو میتونه ... و دقیقه ساعتشم بوده باشه ، حالا فرارو کدوم یک از این دو ؟ فرقش در اینه که کدومیک به اون یکیش اضافه میشه در جمع :
1+1 ، 10+10 و 100+100 ... = 2 ، 20 و 200 ...
این دو و تفریقشم همونطور ، که گفتم نخواستم مثال بزنم و گذاشتم که بذاری بعهدی خودشون ، یک به یکشون ، چه مثل من و چه مثل تو دخترخونه .
چرا ؟ گفتم که یه "وقت" گفته میشه جمع و تفریق چهار عملی اصلی که تو مدرسه بهشون درسشو داده مدرِّسشون ، الحمدلله هموشن رفتن ، و گفتم که اون "وقت" م جمع این دو عمل اصلی چهار عمل اصلی بخودشون واگذار شده دیگه !
خودروی عمومی :
خب تاخیر در ارسال برا این بود که به اینترنت وصل بشم دیگه ! فراروشو میگم دیگه ! فراروی ارسال نوشته رو میگم دیگه !
یادش بخیر ! گفتم که ، در اینجا هم ، که استاد شهید مرتضی مطهری در اون کتاب "اقتصاد اسلامی" که از بازارم "جمع" شد ، یادی کردن از اون :"زن زابلی" ، در حالیکه مثلا تهرونیشم ، حتی مردشم ، الانم ! مگه خودروی شخصی داره ؟ که حالا تو سیمای جمهوری اسلامی حرف از زوج و فردش که نه فقط ، بلکه هیچیک از این دوشم نیاره تو خیابون ؟ یا تو مثلا بقول استاد شهید :"اتوبان تهران قم" ؟ ی که اون زنم توش سهم داشته باشه !؟ نه فقط در :
... إقرأ بِ ...
ساختش ، بلکه فراروی :
... إقرأ وَ ...
ش ؟ الان !
یادش بخیر ! که الان شخصی که نه فقط ، عمومیشم بگه ! فرارو رو میگم ؟ فراروی عمومی رو میگم ؟ مثل :"خودروی عمومی" که گفته میشه !؟ حالا چه در خیابون ؟ و چه در بزرگتر و چه کوچیکترش ؟ فراروی خانه و مثلا خونه ی ما ؟ و قراروشم مدرسه ؟
البته ما که بچه مدرسه ای نداریم الان ! که پاشیم بریم ، یعنی برم ، نه اینکه مثل ... مجبور بشی تو بری و فراروشونو تو مدرسه ببینی که حتی جمع و تفریق چهار عمل اصلی بخودشون واگذار شده ؟
حالا جمع تفریق چهار عمل اصلی که گفته میشه بمونه !
که من به تو گفته باشم که بهشون بگی ؟ یا تو بهشون گفته باشی ، یا اونی که خودشون بگنه ؟
بسم الله ... اقْرَأْ بِ ... اقْرَأ وَ ... اقْرَأْ کِ ... .
ای کاش من یه مدرِّس بودم 4 :
شبت بخیر
بسم الله ... إقرأ ... إقرأ ... .
خب امروز چه روزی بود ؟
بله ، می تونه اولین روز پسا تحریم باشه ، که خبرشو خبر صبح شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران داد ، آخه ما که طبق معمول خوابیدیم و بیدار نموندیم که نیمه های شب خبر دار شیم .
که مثلا تو موشکی ، البته صلح آمیزش ، بعنوان مثال مانند هواپیمایی ، بقول نه تنها آمریکا ، بلکه در ایرانم گفته شد ، در امروزی که بود ، نه تنها بازاری برا خرید ، بلکه برا فروشم بروی ما باز شد ، و برا فروشنده شدنشم ، البته پسا دونستنش و ساخت و تولیدش و مازادش ، برا دونستنشم ، و مدرِّس شدنشم که :
ای کاش من یه مدرِّسش بودم ! اونوقت ، اونوقتیم در این عصر که عصر بیشتر مدرِّس بودنه تا دونستن و ساخت و تولید و صدور تولیدی در بازار باز شده در پیش رو ، البته مازادش .
تازه در صدورم حرق از صدور ماهیگیریم باشه ، بازم :
ای کاش من یه مدرِّسش بودم ! البته مازادش !
خب ، امروز که گذشت ، الانم که شبه و کم کم وقت خواب میرسه ، ان شاء الله قردا !
خب تا وقت خواب نرسیده برم سر اصل بحث ، بحث جمع و تفریق دیگه ! که دو اصل چهارعمل اصلیه دیگه ! مثل جمع و تفریقایی که در اولین روز پسا تحریم شد دیگه ! و نه تنها امشب ، بلکه مگه فردا قراره چه خبر بشه ؟ جز :
... بِسمِ ... .
جمع و تفریق امروز و امشبمه ؟ حالا چه بعلاوه ی فراروی پسا تحریم ، و چه منهای اون .
و حالا :
... علَّم ... .
صدور معلِّمشم ، مدرِّسشم ووو بمونه !
خب فردا هم مثل امروز و بازم جمع و تفریقه چهار عمل اصلیه دیگه !
تازه اگه ، همونطور که قبلا گفتم جمع ، جمع آوری و جمع آوری اطلاعاتی که گفته میشه باشه و بعدش تفریق اطلاعاتی که جمع آوری شده ! حالا تا کجاش ؟ بمونه برا شب دیگه ان شاءالله تعالی ! تعالیِ جمع آوری اطلاعات دیگه ! بعنوان مثال ، مثلا تو همون موشکی که گفتم : البته صلح آمیزش ، بعنوان مثالم مانند ...
که بساطش پهن شده ، پسا تحریمشم یا تفریقش !
ای کاش من یه مدرِّس بودم 3 :
شبت بخیر
بسم الله ... إق ... إق ... .
امروز چه روزی بود ؟
گفتم می تونه روزی مثل روز رفتن شاه باشه ، حالا کاری ندارم که بقول مقام معظم رهبری :"تصادفی" م می تونسته روز مثلا رفع تحریمم باشه ، که گویا هنوز در حال انجامه ، یعنی خبرش که تا خبر ساعت هفت شب شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران که من دیدم بگوشم نرسید .
خب امشب چه شبیست ؟
مثلا می تونه مصادف باشه با پیوستن تصادفا :"چهار" نفرم ، ولو :"دومیلیتی" به جمع یکی از اون دو ملیت ، و بازم تصادفا :"هفت" نفرم به ملیتی .
و تصادفیم نخواد بود که شبی بینابینی بشه میون روزی که :"دیو" رفت تا روزی که :"فرشته" در آید ، تا مثلا تصادفانم در این مدت یه کاری یا عملی صورت بگیره ، اونم اصولی مثل یکی دو عمل جمع و تفریق چهار عمل اصلی ، شاید تصادقا :"رویش" و "ریزش" صورت بگیره ، البته همونطور که گفتی نه حتی : ریزش رویش استغفرالله ربّی و ... ، چه رسه به ریزش و رویش !
که من با اینا کار ندارم و با یکی از دوکار یا عمل اصلی چهار عمل اصلی کار دارم ، با جمع تفریقش .
که گفتم از قضا تو مدرسه هم به بچه مدرسه ای گویا پس از اون تفریش گفته میشه ! نه اینکه پس از تفریق ازجمع و جمع آوری یا گردآوری حرفی زده شده باشه تصادفیم !
اونم پیش از مثلا رفتن شاه ، یا تفریق دیو بعنوان مثال ، و جمع و تفریق پیش از اون موندگاری تا الانم نداشته باشه ، و فردا صبحم در مدرسه خبری از اون نباشه ! البته در اونجاهایی که فردا جمعه ی اونا نباشه و مدرسه هاش تعطیل نباشه ، که فردای ما بشه دو شنبه ی اونا .
برا اینکه جمع و تفریق ما رو ، شایدم اونا رو ماهم داریم و بقولی جمع و تفریق اینجا و اونجا نداره ، همونطور که مثلا پیشا تحریم و پسا تحریمم نخواهد داشت !
بعبارت دیگه تا بوده این دوکار چهار عمل اصلی بوده و پس از اینم اون دو کار چهار عمل اصلی خواهد بود ! الانم که بینابینی بوده و خواهد بوده ، کاری جز دو کاری چهار عمل اصلی در حال انجام نیست !
پس فقط می مونه همون که گفتم ، که یه وقت خدای نخواسته تفریق و جمعم در حال انجام گفته نشه ! که گویا گفته میشه ! اونم نعوذ بالله : تفریق جمع ! چهار عمل اصلی و دیگر اعمال یا کارها !
و حرف از مثلا :"جمع آوری اطلاعات" ی که گفته میشه ! نیست ! از :"فنّاوری" شم !
ای کاش من یه مدرِّس بودم 2 :
سلام علیکم
بسم الله ... إ ... إ ... .
امروز چه روزیه ؟
بله میشه گفت امروز روزیه که مثل همچین روزی پدر شاه رفت ، گفتم که از خونه ی پدر شاهی که براش گذاشته بود دیگه ! کجا رفتشم ؟
خب مگه سریال "معمّای شاه " نیگا نمی کنی ؟ که زن اولش مصری بود .
بینابینی :
می مونه چی ؟ اینکه پیش از رفتنش یکی رو جای خودش گذاشت ، بقولی سایه ی خودشو از سرمون کم نکرد !
یادت میاد که اونوقتا تو مدرسه ی حافظ کار می کردم ، تو دفترش یه عکسی از شاه رو دیوار بود که زیرش نوشته شده بود :
شاه سایه خداست
حالا سر سایه ی شاه چی اومد ؟ منکه تو خونه نموندم و سر کار نرفتم که تاریخ بگم ، اونم بقول برنامه ی معرفت دیشب شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی ایران : "تحصیل حاصل" باشه و خودت یادت باشه که سایه ی شاه رو سر ما موندگاری نداشت و سایه ی اونم از سرمون کم شد .
چی شد ؟
یعنی چی ؟ یعنی یادت نمیاد که سایه ی امام افتاد رو سرمون ؟!
آهان ! جمع و تفریق چهار عمل اصلی رو میگی ؟ خب بله هنوزم ، الانم کما فی السابق ، مثل قبله .
البته جدیدش ، برا اینکه قدیما پیش از اینکه مثلا برا عمل جمع :
1+1=2
یی که داریم گویا این :
إ+إ= بِ
بوده ، بحساب ابجد .
که ای کاش من مدرِّسش بودم ! البته زیر سایه ی خدا ، نه شاه و سایه ی اون و ... ، اونوقتا ، البته اونوقتا من که نبودم ، الانیشو میگم ، جدیدشو میگم ، جمع و تفریق جهار عمل اصلی جدیدشو میگم که مثل سابقه و فرقی نکرده ، پدر شاهش نرفته ! چه رسه به اینکه بقول شاعر : "فرشته " شم اومده باشه .
... ، أَفَعَیینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ ؟ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ ، ... .
ای کاش من یه مدرِّس بودم ! :
سلام علیکم ، شبت بخیر
بسم الله ... ، ن وَال ... .
ای کاش من یه معلِّم بودم ! :
... ، قَدْ عَلِمْنَا مَا تَ ... .
ای کاش من یه آموزگار بودم ! ولو در کلاس اول ابتدایی ! ولو برا یکی ! ومی آموختمش اونی رو که نمی دونست ، البته اگه تو خونه نیاموخته باشه ، مثل یکی از دو عمل اصلی که در بحث قبلی گفتم به خودش واگذار شده ، که بهش جمع گفته میشه .
حالا اگه تو هردو عمل اصلی رو آموخته باشه چی ؟ یعنی نه تنها جمع مثل :
من + تو = ما دوتا
حالا :
یکی از ما + خودشم = دویی
یا مثلا :
مثل یکی از ما ، مثلا برادر + خواهر ، یا خواهر + برادرم = دوتایی
و یا ...
بلکه بی عمل در تفریقم نباشه ، مثلا در همون :
من + تو = ما دوتا
همینطور در منهای خواهر یا برادرشم ! و یا ...
اونوقت چی ؟ یعنی اونوفت : من ای کاش یه ... بودم ؟
حالا تازه این در اسم یا نام مدرسی ، معلمی و آموزگاری منه ! حالا اسماء یا نامهای پیشا و پسای اونم بمونه !
منِ توهم همینطور ! عزیزم .
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، همسرت .
------------------------------
تقدیم بروح رفتگانمون ، خصوصا پاره ی تن برادر شهیدت ، علی الخصوص پدر بزرگوارت که حتی وقتیم پدرم مرحوم نشده بود باز پدرم بود ، آخه پدر زنم پدر آدم بحساب میاد ، و تقدیم به خدا حفظش کنه مادرت یا عمه جانم که جای مادر مروحممو داره ، خب مادر زنم مادر آدمه دیگه .
داستان پس از دانستن ... :
سلام علیکم ، صبح بخیر وتبریک ، امیدوارم روز خوبی داشته باشی و هفته ی بینابینی زیباترشم .
بسم الله ... ، ق وَ ... .
دیشبم مدرس درسهایی ازقرآن شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران ، وجدانا داستان زیبای رو تعریف کرد ، هرچند تکراری بود ، یعنی خودشون گفتن که قبلا برا جمعی گفته بود .
ای کاش من یه چوپان بودم ! ولو بقول امام ششم ، بقول شمارنده ای یازده گوسفند ، اصلا بقول امام فبلی بگو یکی ! که از زیبایی گوسفند ، که ایشون هفتاشم نگفتن ، یکی از سیزده تاشم برا زیبابین کافی بود که بیست بگیره .
اشاره :
بعنوان مثال مرحوم علامه در تفسیر المیزلن یه حرفی در رابطه با سوره ای که در اون اومده بود :
... نَشْرًا ، فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا ، ... .
و از تفریق ، پس از جمع ، که مونده بود و می گفتم ، دارن ، اونم اینکه یه آیه ای در این سوره ده بار تکرار شده .
... ، وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ، فَبِأَی حَدِیثٍ بَعْدَهُ یؤْمِنُونَ ؟
ادامه "پس از دانستن معرفت یا شناخت ِ ... " :
قبلا که اینطوری بود ، الان که بچه مدرسه ای نداریم خبر ندارم که آیا تو مدرسه بازم تفریق بعد جمعه ؟ البته خبر دارم که دیگه به بچه مدرسه ای گفته نمیشه :
1+1=2
بلکه جمعو به خود بچه مدرسه ای ، حتی کلاس اولی گذاشته میشه و مدرسی پس از اونه ، یعنی مثل سابقه ، البته هنوز متحول نشده باشه ، مدرسی ، معلمی ، آموزگاری ووو
چراکه هرچند بینابینی اون مثل توپم صداش پیچیده باشه تو مدرسه ، و صنعتم مدرس ، معلم ووو ش شده باشه ، ولی فکر نمی کنم نه تنها حاکم نشده باشه ، بلکه تا الان که رسمیتشم به گوش و چشم منکه نرسیده و هنوز مدرسی ، معلمی همون آموزگاری سابقه .
که تا الان از دو عمل چهار عمل اصلی ،پس از جمع ، البته جمعه :
یکی + یکی = دو
بچه مدرسه ای حتی کلاس اولی و قبل از به مدرسه رفتنشم ، مدرس ، معلم و آموزگارش کار بعدی ، یعنی تفریقو میگه ، یعنی کارو تموم میکنه ، البته اگه در اصل دو کار باشه ، یعنی جمع و تفریق ، جمع و تفریقِ ضرب و تقسیم البته .
پس از دانستن معرفت یا شناختِ ... :
سلام علیکم بینابینی عزیزم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا ، ... .
اشاره :
در درسهایی از قرآن شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران ، که در پنجشنبه شنبه ای که گذشت پخش شد ، وموضوش :"وجدان" بود ، آیا مدرس محترم فقط به مثلا :"دکترا"، "مهندسا" ووو توصیه فرمودن ، و شامل ما نمیشه ؟ یا شامل کارگر هرکاری ، مثل کار ما ، من ، تو و بچه هامونم میشه ؟ کارگر کارگره ، چه فرقی میکنه که کار من باشه ، یا تو ، و یا بچه هامون ؟
بله کار با کار فرق داره ، کارگرم همینطور ، ولی هرسه مون کارگریم ، هم من ، هم تو ، وهم بچه ها ، حالا کارگر چه کاری ؟ و چه فرقی داره کار من ، تو و بچه ها ؟ بحثش جداس ، ولی لازم نیست که مثلا : دکتر ، مهندس ووو شد که قابل درج در کارگر شد ، از قضا در عرف به مثلا من بیشتر میاد کارگر ساختمونی ! تا بقول مدرس محترم مثلا به مهندس همین کاریم که داریم ، به کارگرام که اصلا گفته میشه :" کارگر" و اگرم به من گفته بشه ، عمرا یه مهندسمون یکی بگه : کارگر .
... ، فَالْفَارِقَاتِ ... .
یادآوری :
یادت یاشه ، ببخش ! یادم باشه در مثالهایی که برا چهار عمل اصلی زدم برا تقسیمم ، که گفته شده نوعی تفریقه ، مثال :
1/1 =1
رو زدم ، که مانند مثالای جمع و نوع ضربش .
خب جمع رو که گفتیم ، ضربم که نوعی جمع گفته شده ، می مونه تفریق و تقسیمم که نوعی تفریق گفته شده .
خب :
ای کاش من یه بینابینی بودم ! نه تو خونه مثل تو ، بلکه بیرون از خونه که الحمدلله ربِّ العالمین : "سهم" یا قسمت من شده در تقسیم کار ، و تو مثل ... مجبور نمیشدی بری خونه ی بیرون از خونه ، دستکم در محل بگی ، ولی تو خونه کی به بچه ها بگه اینو که گفتم ؟
بسم الله ... .
بعد دانستن معرفت یا شناختِ ... .
علیکم السلام عزیزام ، خوش اومدین ، خسته نباشین .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَیلٌ لِکُلِّ ... .
بشین خستگی در بیار تا بگم اونی که دیشب گفتی رو ، البته همونطور که گفتی ، نه حتی :
همزه + لمزه
چه رسه به ...
لمزه ی همزه که استغفرالله ربّی ...
نشون دادم ، خصوصا وقتی چاپی یا بقولی پرینتش با عینکم برا مطالعه ی اون بچش اومد .
حاجت به بیان نداره و از یک یک چشا پیدا بود :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ألحمدلله ربّ العالمین ، ... .
که چشم انداز ما ، "من وتو" س .
خب ، با اینکه نرفته برگشتین ، یعنی زود از سر کار اومدین ، ولی بذارین یه چیزی بیارم بخورین ، بجای مثلا ناشتایی سر کار که اینوقتا می خورین .
بسم الله ... .
------------------------------
با سلام مجدد ، ممنون ، تو چی ؟ بدون تو که نمی چسبه .
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، پدر .
دانستن معرفت یا شناختِ ... :
سلام علیکم عزیزم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ، الَّذِی جَمَعَ ... .
شبت بخیر ، چون از سرکار زنگ زدن که بریم اونجا ، و خدا بخواد پس از مدتی که برف و یخبندون نذاشت کار کنیم ، و هرچند هنوز هوا زیر صفره ، ولی گفتم شاید بگن مشغول کار بشیم ، و از طرفیم گفته بودم ، در بحث قبلی ، بحث بعدی چیه ، گفتم شاید بریم سرکار و فرصت نشه ، و به تعویق بیفته ، لااقل موضوع رو مطرح کرده باشم برات که بچه ها ازت خواستن بگی .
بعلاوه ، آمیزاده ، از کجا معلوم فردای امشب ؟
جمع :
خب الحمدلله که بچه ها هموشون مدرسه رفتن و نیازی نداره که بگم جمع یعنی چی ؟ از هر دانش آموزی که دوره ی ابتدایی رو گذرونده باشه فکر نمی کنم نشه ازش اون پرسشو نداشت .
چهار عمل اصلی :
ولی شاید از همشون نشه پرسید که چهار عمل اصلی چیه ؟ و یا برا هرکدومش مثالی بزنه ، مثلا برا چمع :
1+1=2
و برا تفریق :
... (توضیح)
و برا ضرب :
1*1=1
و برا تقسیمم :
1/1=1
دو عمل اصلی :
اینم همونطور که اون چهار عمل اصلی در اصل دو عمل هستن ، یعنی ضرب نوعی جمع ، و تقسیمم نوعی تفریقه .
خب ، از ایندو من می خوام راجع به یکی از اوندو بگم ، منتها نه مثل اون :
"1+1=2 " که بعنوان مثال گفتم و از مثالهای دیگرش که در کتابهای درسی ابتدایی و حتی پایه ی اول ابتدایی اومده هم می گذرم .
یعنی بحث از دونستن یه چیزیه و اون چیزم همین که گفتم اسمش :"جمع" ه ، که ناشناخته نیس ، حتی برا دانش آموزی که پایه ی اول ابتدایی رو گذرونده و می خواد بره کلاس دوم ابتداییم .
---------------------------------
توضیح : هر مثالی که برا بچه ها بزنی از نظر من مانعی نداره ، من نخواستم مانند مثالهای جمع ، ضرب و تقسیم مثالی برای تفریق بزنم ، یا مثالی که با اون مثالا فرقی داشته باشه . و توصیه میکنم توهم بذاری بعهده ی خودشون ، یعنی یک یکشون .