والحمد لله رب العالمین
مبانی اندیشه :
سلام علیکم .
پس از تبریک امروز عرض شود که دیشب که بنده زاده یادداشت پیامهای داده شده ای را که این چند روزه زیارت نکرده بودم دستم داد خبری از غیبت چند روزه ی ما نبود تا امروز که آمدم دیدم که زیر سئوال رفته ام .
نه ، بازهم مخابرات وسیله ی ارتباط را قطع نکرده ، وسیله ی ارتباط ما خراب شده ، وبجای ما که مثلا دعوت ( یه مسافر ) عزیز را لبیک بگیم ، اون رفته تهرون ، آنهم مفت و مجانی ، آخه این چیه گارانتی داشت .
بگذریم ، گارانتی خودمان را عرض می کنم ، : ( چراکه ) هرچند سرما و زمستان نیامده و فصل فصل کارماست ، ولی از کجا معلوم که بشه این قبض جدید تلفن را که یکی دو روزه آمده پرداخت ؟ حالا بخوان حدیث مفصل حل و فصل مسائل مهمتر از این را هم که بشه یه فکری برایشان کرد .
پس عزیزان می بخشند اگر نتوانستم از این چیه کافی نت به وبلاگشان بیایم و عرض ادب و سلام و تبریک خصوصی هم داشته و بیا پاسخگوی اظهار لطفشان به این بنده در قسمت پیامها باشم .
خب ، برای خالی نبودن عریضه کمی هم فکر کنیم ، حال ساعتی هم که نشد دقایقی هم که بشه غنیمته .
اقرا بسم ربک
عرض کردم که بحکم عقل فکر می کنم و می کنیم ، حالا عرض شود که حتی وقتی هم که ( یه ) چیزی یادمان میاد هم بفرمان خرد است .
در یادآوری جمعی هم همینطور ، مثلا همینکه بقول مثلا مرحوم علامه که گفته شد : نخستین بار که چشم ما ، یا گوش ما هم به حوادثی که در جنوب لبنان رخ می دهد بقول ایشان افتاد و پس از تجرید از حس به بایگانی سپرده شد ، وبعد هم یادآوری می شود که رویش فکر کرد یا بقول استاد شهید در پاورقی : بلحاظ ترتیب ، پس از یادآوریش از حافظه ، به : ترکیبی زاینده دست زد .
یعنی مانعی ندارد که مثلا برادرمان امیر عباس آقا در ( روایت فجر ) شان ، یا وبلاگ نویس دیگری ما را دعوت به تفکر یا ترکیبی زاینده نمایند در باره ی مسائلی که برای حزب الله لبنان پیش آمده و شاید هم در سر زمین اشغالی ، منباب یادآوری نه تنها مانعی ندارد ، بلکه تنفع المومنین .
ولی یادمان نرود که مثل عقل و اندیشه ی جمعی یادآوری جمعی هم حساب و کتاب خودش را دارد .
( چراکه ) ما که یکی از مثلا ( شش میلیارد ) که نیستیم !؟ ما یکی از ( یک ) شش میلیاردیم انشاءالله تعالی و فعلا یکی از ( یک ) هفتاد میلیون یا دولتش هستیم مثلا .
تازه در این هم فرق دارد ( گوش بفرمان دوست ) در جمعه ، جماعت و فرادای خانه هایش کزو بیک اشاره و از ما بسر دویدن در خانه ، مسجد محل ووو ، که گرامی برادری در وبلاگش مثل خانه خدا روی زمین مظلوم واقع شده اند ، با در شکل موسسات ، سازمانها و ادارات جامعه ی مدنی و منجمله ظرف جمهوری اسلامی ایران هم .
قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکروا
پیش از خداحافظی تا یادم نرفته عرض کنم که دم ( باران ) گرم ، آنهم از این چیه کافینت ، امیدوارم که (قدردان )همراهی ایشان مثل همسفری خواهر گلم ( همسفر مهتاب ) باشم ، دستکم مثل ولید خودم را نکشم ، بعد هم پیش دیگران خودم را بکشم .
همیاری ( یاران ندیده ) و دیده ای چون گرامی برادرم آقا سیدمحمد رضا واحدی هم که در عین ( جنجالی ) بودن بحث قول یاری داده اند هم همینطور .
با آرزوی همفکری یا تفکر جمعی ( این 6 میلیارد ) مان هم زیر سایه ی ( وجودی حاضر غایب ) بقول برادرمان آقا امیر عباس ، یا عقل جمعی ما ، فعلا خدانگهدار .