سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم ، قل هو الله احد ، الله ( احد ) الصمد ، ... .

سلام علیکم .

    در یکی دو وبلاگ از این وبلاگ مطلبی دیدم که عینا نقل می کنم و امیدوارم تصویری از این وبلاگ در آنها مورد استفاده ی شما عزیزان قرار گیرد .

در وبلاگ حقایق پنهان تحت عنوان بررسی این وبلاگ ، همفکری را عرض می کنم ، آمده :

وبلاگ : همفکری و همبستگی و مشارکت ووو 
موضوع : قرآن
نویسنده : احمد علی یزدی 

   صاحب این قلم از حدود یکی دو سال قبل که با وبلاگ نویسی آشنا شد ، خدمت  آقای یـزدی       
و سایر دوستان رسید و با خودشان و قلمشان ، از طریق وب البته ، آشنا شد .
فلـــــــــــــذا ،با اجازه دوستان عزیز و با استفاده از حق وتوی خود ؟! وبلاگ همفکری و برادر بزرگترش  
 ، بمصداق " الســـــــــــــــــــــــــــــــــــابقون الســـــــــــــــــــــــــــــابقون اولئــــــــــــــــــک المقربون " ،
بی نوبت بررسی می گردد . چون این دو وبلاگ بشدت قابل نقد است و باید عیوب آن مطرح گردیده
، نقاط قوت آن نیز هم .
با کمال تاسف ، پاره ای از اوقات نوشتن مطالب غامض ، با غامض نویسی اشتباه گرفته می شود .
اینکه یک موضوعی از اساس پیچیده و ژرف بوده و برای فهم آن باید در آن غـــــــــــــــــــــــور نموده یا
آنرا چندین بار  مطالعه کرد ، مغایرت دارد  با اینکه یک مطلبی  را تعمدا غامـــــــــــــــــــــــض نمائیم .
آقای یزدی عزیز ! این حقیر به روحیات بنده نوازانه  و اخلاق حسنه شما ارادت کامــــــــــــــــــــل دارد
، اما به نوشته های شما ابدا ...  
نگارنده  بدون تعارف و صد البته با نهایت احترامی که برای صاحب این دو وبلاگ قائل اســـــــــــــــــت 
از ایـــــــــــــــــــــــــــن حقیقت نمی تــــــــــــــــــــــــــــــــواند صرف نــــــــــــــظر و غمض عین نماید که
در بررسی اجمالی ایندو وبلاگ بنظر می رسد هدف پیچیده کردن موضوع است همین و بس .
در آخرین پست وبلاگ همفکری دو سوره قرآن عینا نقل شده در تفسیر ؟! آن مرقوم فرموده اند :

 یکی از عزیزان در پیامی خصوصی فرموده اند : ... بروز کرده ام .
    بنده هم رفتم و
دیدم 

همین ؟! عجب تفسیر موجزی !؟
احتمالا ؟! این پست ، باعنوان "منطق بحث ۲ " ، به بررسی بیشتری نیاز ندارد !.

درپست  ما قبل آخر ، که عنوانش "منطق بحث ۱ "، می باشد ، سوره کافرون و ترجـــــــــــــمه آن
را می بینیم ( که عینا نقل شده و ایکاش به همین بسنده می فرمودنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد! ) .
و در ادامه مطالبی را می خوانیــــــــــــــــــــــــم  ، که با کمال تاسف و تعذیر فراوان باید عرض شود  ،   
از نظر دستور زبان فارسی ، دچار مشکلات اساسی است ، چه رسد  به فصاحت و بلاغــــــــــــت .
و در مراحل خیلی دورتر  معانی و مفاهیم و این حرفها که شان ایندو وبلاگ اجل از توجه به اینهاست.
باین جمله توجه کنید عینا منتقل کردم :

(پس منطق بحث نطق نعمت چشم ماست)

" منطق  ِ بحث ، نطق  ِ نعمت ِ چشم  ِماست " ؟  که غلط است .
یا
" منطق ، بحث ِ نطق  ِ نعمت ِ چشم  ِ ماست " که ایضا .
یا
" منطق  ِ بحث ِ نطق ، نعمت ِ چشم ِ ماست " که اینهم  نمی تواند از نظر دستوری درســـــــــــــــت
باشد .
بنده بنا ندارم که ایشان را وادار به تغییر و تحول نمایم و مطمئنم که این مسیر را ادامه خواهنــــد داد .
هدف این است که این بد عت غلط توسط دیگران ادامه پیدا نکند.
البته باید اذعان نمایم که مرقومات ایشان به نسبت گذشته ، مفهوم تر شده و گنگی سابق را ندارد .
و ذکر این نکته ضروری که اگر این نقیصه بدلیل ترک زبان بودن ایشان باشد من همه عرایـــــــــــــضم را
پس می گیرم ، با این شرط که در اولین پست این موضوع  را متذکر شوند .
استفاده مکرر از کلماتی شبیه " مثلا " چه در گفتار و چه نوشتار هم از ارزش آن می کاهـــــــــــد هم
باعث ملال شنونده یا خواننده می شود . نقصانی که در این دو وبلاگ بوفور موجود است .
قسمت دیگری از این پست را عینا نقل می کنم . نقد آن با خودتان !؟ :

چراکه هنوز حرف دارد این افتادن چشم ما مثلا . چراکه مثلا قصه گوی عزیز فرموده بودند : چه فرقی می کند ؟ یعنی چه فرقی می کند که مثلا چشم رسول بینایی باشد یا ... ؟ حالا بماند طبق آخرین منطق قرن 21 هم فرقی نکند که مثلا : آیا ( مبهم ) یا همان : ( صفر ) قرن سابقش باشد ؟ چراکه فعلا موضوع این نیست ، مگر اینکه گفته شود که منطق بحث مثلا منطق صفریک یا لاحقش می باشد .


تکرار کلمات  برنگ آبی یا استفاده بیجا و بدون منطق و دلیل از پرانتــــــــز ، دو نقطه یا چند نقطه و...
به چه منظوری است ؟ که صد البته هر کدام از این علامات و کلمات و عبارات اگر بجـــــــــــــا و درست 
استخدام شوند  ، معنی و مفهوم خاصی را منتقل کرده به فهم بهتر مطلب ،قطعا، کمک می کنند   .
در قرن بیستم به صفر می گفتند صفر و در قرن ۲۱ ،  صفر ، تبدیــــــــــــــــــل به مبهم شده است ؟! .
لطفا بگوئید کلمه" لاحق" به چه معناست و در چه مواردی کاربرد دارد ؟ . 
مفهوم این پست در چند کلام : همه مردم همه چیز را می بینند چه با ســــــــــــــــواد چه بی سواد
چه ایرانی یا انگلیسی و عرب و عجم و حکیم و غیره و غیره ، همه می بینند . پس منطق بــــــــحث
نعمت بینائی است . خب که چی ؟!
واساسا چه ربطی به سوره کافرون دارد ؟! . نمی دانم  ، شاید اشکال از حقیر سراپـــــــــــــــا تقصیر
و فهم اندک و ناقص اوست ، نمی دانم .
اگر این فرض درست باشد فهم آقای واحدی هم حتما به این صفر و یــــک و لاحقش و دو رقمی
و یک رقمی اش
قد نمی دهد (العیاذ با الله) .
در بررسی ســـــــــــــــــــــــــــــــــــوره الهیکم التکاثر هم صحبت از همیـــــــــن نعمت بینا ئــی است .
معلوم نیست چه فرقی دارد با نه معلومست و  بیان آنرا چه حاصل ؟ .
این هم جمله نغز دیگری از این وبلاگ :
 
...... گوش : ( کس ) ی به حرف ایشان افتاده باشد ..... 

این دو نقطه در اینجا به چه منظوری استفاده شده و همچنین است پرانتز . آیــا گوش هم به چیزی
می افتد ؟ .
از این نمونه ها در این دو وبلاگ بوفور یافت می شود و من ِخواننده ی نسبتا آشنا با نویسنــــده را
به تاسف و تاثر وا می دارد که چرا انسانی باین وارستگی نتوانسته در مقابــــــــــــــــــــل وسوسه
وبلاگ نویسی و در مجموع نویسندگی ، مقاومت کند . 
آقای یزدی با نگارش  برخی پستها ثابت نموده که می تواند مفهوم تر و ســـــــــــــــاده تر بنویـسد          
اما چرا یک جمله باین سادگی را اینگونه بیان می کند ؟، نمی دانم .
چرا و به چه دلیل منطقی  این علامات زبان فارسی را به بد سلیــــقه ترین شکل ممـــــــــکن بکار 
می گیرد ؟، نمی دانم .   
نگارنده این سطور بار دیگر مراتب احترام و علقه خود را به جنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــاب آقای یزدی و           
خانواده محترم و متدین ایشان اظهار داشته ، تقاضا دارد مرقومات فوق را صــــــــــــــــــــــــــــــــــرفا
بعنوان نقدی از سر دلسوزی مطالعه نموده ، انتقادات را بدل نگیرند .

والسلام علی من التبع الهدی 

وبلاگ بعدی (احتمالا!) : وبلاگ رسمی مهران غفوریان

ما بعد التالیف:بعد از مطالعه نقد ، متوجه شدم که هم لحن آن اندکی تند است و احتمالا موجبات
رنجش صاحب جریده ی منتقده ی( جسارتا ، قاف مفتوحه ) محترمه  را فراهـــــــــــــــم می آورد و 
هم اینکه فقط نقاط ضعف مطرح گردیده که بابت هردو مورد پوزش می طلبم .
این سخنان صرفابمصداق وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ ارائه گردیده ، چیزی ازارادت حقیر به
جناب یزدی کم نمی نماید  ، امید که  از لطف ایشان نسبت باین کمترین نیز هم ، نکاهد  .
 

خب این اولی بود .

حالا دومی :

    در وبلاگ دیگر تحت عنوان تسلیت و تبریک می بینیم :

سلام علیکم . 
    شهادت امام جعفر صادق علیه السلام را تسلیت عرض می کنم . 
    و امامت امام موسی کاظم علیه السلام را تبریک می گویم .

       


خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :216
بازدید دیروز :429
کل بازدید : 1344887
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ