جنبش تبیین اشتغال :
... ، تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا ( پ) بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ، ... .
الان (پ) پیش از اذان مغرب گفتم یه سلام و علیکی داشته باشم بعد برم با اهل خونه ی روزه دار همسفره بشم و بگم نماز روزه تون قبول .
چرا ؟! خب مگه پیامبر نگفته :
مَن قُبل قُبل ماسوی ؟
یه چیزی بپرسم !؟ کِی مشغول نماز میشیم !؟
خب معلومه دیگه ! وقتی اذان داده بشه !
خب بله ، ولی آیا وقتی که گفته بشه :
الله اکبر ... ، اشهد ان لا اله الا الله ... ، اشهد ان محمد رسول الله ... !؟
یا وقتی که گفته شد :
حی علی الصلاة !؟
یه چیز دیگه بپرسم !!؟؟
آیا مثلا در نماز جمعه و جماعت امام داره نماز !؟
وقتی که انفرادی نماز خونده میشه چی !؟ آیا وقتی که گفته میشه :
ایاک نعبد ، نستعین و اهدنا هم ، کی میگه !؟ من ؟ یا مثلا حس و بعنوان مثال حس بینایی من؟ یا چشم من ؟ یا مثلا اعضای ی هفتگانه ی من در کار سجده !؟ یا یکیشون !؟
خب برم ، که سفره بازه .
--------------------------------------
پ :
الان دیگه ماه رمضونه ، هرکجای کره ی زمین که باشی ! همین دیشب تو آسمون هلال ماه چشمو روشن کرد ! و ... ! یا بروایتی :
چشم افتاد بهش و دیدمش ! و ... .
چشتون روشن ! حتی به مهتابش !
آموزگارِ هفته :
بِسْمِ اللَّهِ ... ،ألْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا ... رَأَیتُهُمْ ... ، قَالَ یا بُنَی لَا تَقْصُصْ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم
امروز ، یعنی :
جمعه
چرا !؟ خب برا اینکه یه هفته قبل ، تو همین ماه ، ماه بعد ماه شعبان امسال ، سال هزار و چهارصد و چهل هجری قمری ، نامیده شد : جمعه !
مگه اینکه برگردیم به ماه قبلی و تو اون نامگذاری شده باشه ! و همینطور تا :"محرم" و :"نخستین" نامگذاریش تو سال بعد از سال هزار و چهارصد و سی و نه هجری قمری ، و ...
چی می خوام بگم !؟ امروز !؟
حالا پیش از ظهر !؟ یا بعد از ظهرش !؟ بمونه ! مگه اینکه :
به وقت
ظهرش باشه ! گفتنشو میگم ! گفتن چی !؟ و به کی !؟
خب ! اونوقت اون چی !؟ و به کی !؟
آیا مثل داستان سند 2030 !؟ یا مشابه داخلیش !؟
مگه اینکه مثل قصه ی روز اول جنگ تحمیلی باشه ، که بعد اینکه هواپیماهای عراقی اومدن و رفتن ، حضرت امام (ره) فرمود : یه سنگی انداختن و در رفتن ، پیاده که نشدن ! یا رو زمین که ننشستن ! و قریب به این !
که گویا الانم گفته میشه : این سندای آموزشی ! پیاده نمی خوان بشن !؟
خب کی می خواد پیادش کنه !؟ آیا فقط من آموزگارش !؟ خب کجا !؟ حالا کی !؟ یعنی چه وقتشم بمونه ! آقا ! یا خانم ! زمان ! آموزگار زمان ! روز و هفته هم !
حالا ماه و اونم این ماهش بمونه ! ماه نزول ! ماه پیاده شدن !
====================
بعد (الف) نوشت :
... (آل عمران/3) مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ (ب) ... .
رکعتان فی الجمعه ، و لا یصحّ الا فی اذان الظهر :
مثل نماز صبح ، که دو رکعت بود !
در :"دو" رکعت اول نماز جمعه ، نمازگزاران ! مخاطب قرار داده می شوند !؟ یا بی نمازان !؟
اگر نمازگزاران ، کدام نماز !؟
------------------------
زیرنویس :
الف :
بعد ازظهر ، ظهر امروز ، جمعه .
ب :
... لِلنَّاسِ ... .
چرا !؟ خب چرا :
... إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَاللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ ؟ (آل عمران/4) ... .
آیا در مقابل :
... (آل عمران/2) نَزَّلَ عَلَیکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَیهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ ؟ (آل عمران/3) ... .
خب ، :"کُفر" با چی !؟ با کدام نازله !؟ یا پیاده شده !؟ و :"حقِّ" عذاب !؟ و حالا شدیدشم بمونه !
صرف نظر از مثلا :
صفریک
بودن مخاطب :"انجیل" !؟ حالا :"توراة"م بمونه ! چه رسه به :"نزل علیک" و بقولی :
تا "دو" نشه بازی نشه !
البته استاد شهید ، در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون ، یعنی در پاورقیهای :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" مرحوم علامه ، در بحث :"ریشه"یابی ادراکات و علم های حصولی ، دارند به این معنا که :
لازم نیست آموزگار دو چیز بود ! میشه آموزگار یه چیزم بود !
که شاید منظور استاد شهید همون باشه که پیامبر صل الله علیه و اله و سلّم فرموده :
اگر ، و فقط اگر دو چیز باشه ! یکی آموزگار دیگریست !
حالا آموزگار چی !؟ خب می تونه مثلا آموزگار سند 2030 باشه ! یا مشابه داخلیشم ! ولی به کی !؟
خب به اون یکی دیگه ! حالا آیا اون بقولی :
صفریک
ه !؟ خب ! آموزگارش چی !؟ اونم !؟ یا مثلا :"انجیل" ی در دست داره !؟ حالا :"توراة" هم !؟ بمونه ! چه به اینکه بقولی :
اگر ، و فقط اگر دو چیز داشته باشیم ! آنگاه :"نزّل علیک" ی دارد ! ما ! که اندو رو دارد !
حالا :"مکتوب" یا نوشته شدشم بمونه ! باز ! برا فرصتی دیگه ان شاءالله ، که :
در کجا !؟ خودشم :"سه بعدی" شو ! و زمان و صاحب زمانشم بمونه !
تا بعد ، عصر بخیر .
فقط نمازِ ب :
سلام علیکم و شب بخیر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ ... .
با اینکه امروز سرکار بودیم و بنا نبود دست به قلم بشم ، ولی همونطور که دیشبم بمناسبت رحلت امام جمعه ی سابق ولایتم ، آذربایجان غربی ، یادی از ایشان شد ، گفتم شب سوم ایشونم تسلیتی گفته باشم .
خصوصا برا :"اقامه" نماز جمعه به امامتشون در ارومیه ، مرکز استان .
حتی برا :"خواندن" اونم ، که به نقل از ایشون گفتم که حضرت امام (ره) فرموده بودن :
فقط نماز بخونن .
چراکه :"خواندن" م یه کاره ، و امامت فقط در نماز ی مثل جمعه لازم نیست ، بلکه در نماز جماعتم لازمه ، و گفتم که نماز فرادی هم امام داره ، حالا چه امام ، بنا بر نقلی که از آفا امام امیرالمومنین علیه السلام که نقل کردم ، مثلا امام عضوی باشه ، و چه امام حسی که قبلا گفتم حتی در حوزه ، یا بعبارت دیگه :"مدارس ویژه ی علوم دینی" حتی جمهوری اسلامی ایرانم حرفی از اون نیست ! در حالیکه گفتم قبلا ، که قرآن نازل شده بر اونه و بر اونمه همه ساله و در این ماه و شب قدرش !
چه رسه به "مدارس ویژه ی علوم دینی" بقولی :"اهل سنت" و اونم مثلا در عربستان سعودی ! که حرفی ازش زده شده باشه ! خب از مراکز علمی دیگه ، حتی در جمهوری اسلامی ایرانم که انتظار نمیره ! چه رسه به مراکز علمی اونم مثلا آمریکا !
خب ! این رِ فرصتی لازمه که در حوصله امشب و اونم بعد یه روز کاری و خسته و نیازمند خواب ! خارجه ، ان شاءالله که فرصتش دست بده !
پس امشب فقط می خوام اینو بگم که مثل اون "خوندن" که گفتم ، هرکاری که "اقامه" میشه امام داره ! و بدون امام کاری ، حتی حرفشم ! اقامه نمیشه ! نشده هم ، نخواهدم شد !
حالا اگه امامش بقولی :"غایب از نظر" باشه ، خب از نظر غایبه ! خب اونم برا اینکه :"نظر"م یه کاره دیگه !
حالا امامش چیه بمونه ! ولی "نظر" کننده ، یا نظر دهنده چی !؟
مثلا قصد امامت چی رِ داره !؟
چراکه مثل :"گوینده" هست ! که برا :"گوش" ی میگه ! که بحثش گذشت ! حالا گفتش هرچی که باشه ! که بقول درسهایی از قرآن امروز آقای قرائتی : خودشه ! قد مثلا :"علم" یا دانشش !
حالا بمونه که بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، بعد معلم :"ثانی" ، یعنی فارابی :"معرفت"م علم یا دانش بحساب اومده !
بعبارت دیگه :"تصور" م مثل :"تصدیق" علم یا دانش بحساب میاد ! و مثلا بقول منطق تفتازانی :
علم اگه همراه با نسبت باشه تصدیقه ، والا تصوره !
والا هم بقول مثلا حاشیه ی ملا عبدالله یعنی :
اگه همراه با نسبت نباشه !
در حالیکه مقوله ی معرفت ، با مقوله ی مثلا حجت ، دوتا مقوله هستن ! و نه فقط برا گوینده اش ، بلکه در "ثانی" برا گوش دهنده به اونم ! چه برا شنیدنش ! یعنی به امامت شنوایی ، و چه برا دونستنش ! و امامت فکر یا اندیشه !
... ، الْحَمْدُ ... ، إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ، ... ُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
آیا با شنیده هاش اندازه گرفت !؟ یا با دونستنیاش !؟ بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله !
... إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ، رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا ... .
شب بخیر .
آشنایی با علوم اسلامی ، منطق (الف) و (پ) :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، ن (ت) ... مَنطِقَ ... وَ ... وَ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم ، تبریک (ث) .
دیشب :
... وَل (چ) ... .
خب ، متاسفانه تیم دوممون تراختور نبرد و بازی :"برد برد" شد !
برم نیمه دومم بازی تیم اولمون پرسپولیسو ببینم .
--------------------------------------
الف : مراجعه شود به الف نوشته ی قبلی ، نوشته ی :
آشنایی با منطق علوم اسلامی
نه ، نوشته ی :
آشنایی با علوم اسلامی ه (ب)
ب : پنج ، به رقم 5 .
پ : شش ، به رقم 6 .
ت : نُون .
ث : بمناسبت امروز ، جمعه ای آرومتر از جمعه ی قبل ، هشت دی هزار سیصد و نود و شش هجری شمسی ، شایدم آروم بقول سارمان صدا و سیمای (ج) جمهوری اسلامی ایران قبل از مراسم :"نه دی" پیشرو .
ج : مخابرات :"موثّق" جمهوری اسلامی ایران ، نه اوپراتور همراه اول و حتی همراه ثانی :"ولایتی" اون ! و همراه :"سوم " ... م !؟ که "مخابرات" شون حکایت دیگری داشتن ! منجمله تصویری با صدای :
یه اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل میشه
و : ...
که امام جمعه ی امروز تهران گفت : ... "حرف" گم نشه ...
ان شاءالله ، و دعا برای سلامتی مریضا و خصوصا با بدنی که :"سرم پذیر" م نیستن ، فراموش نشه در این روز مبارک و عصر انتظار .
عصر بخیر تا فرصتی دیگه ان شاءالله بحول و قوه اش .
چ : با صدای :"ای" ، وَلی ... .
--------------------------------------------
بعد نوشت :
بنا بر خبر ساعت نه شب شبکه یک سیما ، گویا امام جمعه ی امروز تهران در خطبه ها ، بجای :"حرف" که بگوش می رسیده بود ، گفته : حق .
خب اگه مراد "حرف" حق باشه ، خب باز حرفه و در ثانی :"حق" ، مگه اینکه مراد :"حقِّ " حرف باشه ، مثل :"منطق حرف" ه .
چرا اندیشه در قرآن ؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یؤْمِنُونَ ، اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى یدَبِّرُ الْأَمْرَ یفَصِّلُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ، وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِی وَأَنْهَارًا وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَینِ اثْنَینِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ ، ... .
بازم سلام و تبریک .
امروز شکر خدا جمعه بود و فرصت کردم یکی دوتا مطلبو پیش از ظهر و بعد از ظهرش بگم ، و بازم خدا بخواد این سومیشه .
خب عصر عصر جمعه و متعلق به آقا امام زمانه و :
السلام علیک یا امام الانس و الجان
چراکه فرشته ها هرچی خدا بهشون گفته می کنن و بهش فکرم نمی کنن که بکنند یا بقول مرحوم علامه که گفتم فکر کنن که نمی کنند ! مثل سجده بر آدم که زمینیه یا آسمونی و یا میون ایندو، می مونه سجده ی ما آدمای خاکی و کاریم به از ما بهترون ندارم ! و حالا بقول یکیشون و بقول خودشون :
وَأَنَّهُ کَانَ یقُولُ سَفِیهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا
بمونه ، ولی آیا ما هم فکر می کنیم که نمی کنیم !؟ سجده بر خاکی رو که از اون بعمل اومدیم ؟ و اسمشم می ذاریم فکر یا اندیشه !؟ اونم تو این دنیا !؟ رو کره ی خاکی !؟ که روش ایستاده ایم !؟ حالا بعمل اومده از اونم بمونه !؟ و بازگشت بعمل اومده از اونم به همون بمونه ! کی تا حالا وقتی که از این دنیا رفته چیزی از این دنیا با خودش برده که ما دومیش باشیم !؟ اگه هرکدوم یه مشتم نه ، ذره ای از این دنیا برده بودن که چیزی تو این دنیا نمونده بود !
خب بله دست خالی از دنیا نرفتن و نمیریم ، ولی اونی که دستگیر میشه خاکی ، زیرخاکی و رو خاکی نیست ، چیزیه که تو این دنیا از اون درک یا دریافت کردیم ، با چی ؟ با چشم ، گوش و دیگر اعضای همین بدن خاکی ! حتی با ساختن وسایل امروزی برا بهتر دیدن ، شنیدن و حسای بهتردیگه هم از این دنیا .
حالا این :"سفیه" که گفته شد ، در مقابل عقل یا خرد گفته شده ، یا در مقابل علم یا دانشم گفته میشه ، و مثلا پنداری ! اون ؟ بمونه ، که دستاورد ما هم میتونه باشه بهنگام رفتن از این دنیای معقول و معلومم بکنار ! اونم در دنیای امروز ! و عصر علم و دانش !
ولی با بدن خاکی لمسی هم از از این دنیای خاک نداریم در آن هنگام !؟ حالا با پیشونیم بکنار ! زیر پایی چی !؟ آیا می پنداریم که رو زمین ایستاده ایم !؟ و لاوقوع هم داره !؟ و اینه دستارود !؟ لمس و عدم المس یا پندارش !؟ سجده و عدم السجده یا پندارش !؟ حالا فکر یا اندیشه و عدم الفکر یا اندیشه هم بکنار ! بدنیا که آمده ایم و پا به این دنیا که گذاشتیم ! و از این دنیا هم که رفته اند و ما هم یکی مثل اونا !
تازه لازم نیست که بریم ! بقول پیامبر صل الله علیه و اله وسلم ، نه اینکه میشه ! قبل از رفتنم ، صرف نظر از وقتی که بخواب میریم و خواب می بینیم ، بلکه همین الانم میریم ! قبل از اونکه بریم ! وگرنه در همزه ی :"الانم" می موندیم و به لامش نمیرفتیم !
خب ، امروز جمعه بود و تعطیل و سرکار نرفتیم ، گوشت و اونم خاکی صابکارو خدا نخواسته نخورم ، با اون بود که میرفتیم ! آخه نه تنها جمعه ی آخر سالومی گفت بریم ، بلکه عید فطرم گفت همین تازگی جمعه رو تعطیل کردین !؟
درستکه کار سی تومنی رو، که بقول آقای مکارم حقمونه ، باهاش بیست تومن قرارداد بستیم ، ولی تو همین قراردادم اومده که روز جمعه و تعطیلات رسمیم می تونیم کار و تعطیل کنیم .
البته نه اینکه از سر سیری ! ولی مثل اونم نیستیم که گفت :
کار می کنیم تا زنده بمونیم .
هنوز به درک یا دریافت اون نرسیدیم ! ولی همچینم نیست که فعالیت یه روزم در زندگی ما تاثیر نداشته باشه ! ولو با دستاوردی که قراردادشو بستیم ، نه با قیمت کارشناسی فعالیت دیگری که اونم هنوز به درک یا دریافت ما نرسیده اند ! یعنی همون طور که برا ما مثلا لمس اونا ملموس نیست ، لمس ما هم برا اون دیگری ملموس نیست !
حالا فکرم نمی کنم که معلوم باشه ، گفتم که بکنار ! مگه اینکه بنا بر علم یا دانش باشه و بقولی :"دانش بنیان" ، و عصر عصر سجده بر آدم عالم یا دانا باشه !
البته که نه بر آدم عالم و جاهل ، یا دانا و نادان یا پنداریش ! و یا به نظر... !
خب ! تا :"انقلابی" حرف نزده ام و نه انقلابی یا :"دیپلمات" ی ، یا پنداریش ، و یا بقول حضرت امام رحمت الله علیه ، حرفو به همین بسنده کنم که حالا بقول استاد شهید :"اون زن زابلی" اگه امام جماعت محلی که اونجا زندگی می کرد نداره ، پدرشم به رحمت ایزدی پیوسته باشه ، شوهرم نداشته باشه که سرپرستی نداشته باشه ! و بی سرپرستم باشه ، البته در زمان شاه و شاهنشاهی ، اون کارگری که گفت :
ما کار می کنیم تا زنده بمونیم
چی ؟ آخه این سرپرست جمعی بنام خانوادش که هست ! پس مسئله غیبت سرپرست محله ی اوناس ، یا سرپرست خونواده ها ! و یا بقول دین یا اسلام : امام جماعت محل !
البته نه در زمان شاه و شاهنشاهی و ریاست جمهور و جمهوری ، ووو
بلکه در حکومت دینی یا اسلامی .
خب ، دعای فرجشو بخونیم ، در این ساعت دم غروبی روز جمعه و اونم همونطور که پیش از ظهر گفتم نخستین جمعه ی سال نو .
ناگفته نمونه که زمین گسترده تراز اینه و نیاز به فرج امامش داره ! که اهل اونجا هم برای حتی اونیم که گفته :
کار می کنیم تا زنده بمونیم
م قابل درک یا دریافت نیست !
... اللهم عرفنی حجتک ، ...
و بقول آقای مکارم این حقمه .
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، پدر، سرپرست و یا ... خونه .