سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بروز :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، ... .

سلام علیکم

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ، ... وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ(سبأ/1) ...

اول امروز (الف) رو بهت تبریک بگم ، بعدشم جونم برات بگه که دیدم داداش نیومد و منم گفتم که امروزو یه استراحتی بدم به بدن که :"فکر" می کنم نیاز داشت ، دارم احساس می کنم .

خب حالا که نرفتیم سرکار و فرصتی پیش اومده هم گفتم مطلبی رو که گفته بودم مطرح کنم ، که گذاشته بودم در سال نو (ب) و روز (پ) عاشورا مطرح کنم .

گفته شده که در کربلا ، مثل غدیر خم ، بیعت نبود ! خب چی بود !؟ که بقولی :"وفا" شد ! و :"جفا" نشد مثل غدیر !

حالا کاری نداریم به اینکه این :"شد" و :"نشد" شمولش چقده !؟ مثلا در غدیر هیچ وفا نشد !؟ یا در کربلا جفا نشد !؟ ولی به چی !؟ مثلا وفا یا جفا شد !؟ یا نشد !؟

خب به یه چیزی شده یا نشده دیگه ! اون چیه !؟

خب در غدیر خم و کربلا ، بعبارت دیگه در روز غدیر و روز عاشورا ، چی مطرحه ؟ جز دین !؟ و دینی که گفته شه "بیعت" داره و نداره !؟

و امروز ، الان کدومیک از ایندو دینه !؟ اونم در عصر غیبت !؟ و عصر ولایت فقیه !؟ (ت) .

------------------------------

زیرنویس :

الف :

جمعه .

ب :

سال نوی هجری قمری .

پ :

روزی که گفته شده :

کلّ یوم عاشورا

همچنین :

لا یوم کیومک یا اباعبدالله

ت :

بقول حضرت امام ره در :

دانشگاه

ی (ث) ، بعد قضیه هفت دی نود و شش ، یه برنامه ای گذاشته شد بنام :

بدون توقّف

که آخرشم نظر خواهی شد که ادامه داده بشه یا :"متوقّف" بشه .

خب گویا نظر بر این شد که ادامه داده بشه ! و هنوزم داره پخش میشه .

برنامه به این شکله که یه مثلا :"نخبه" یا دست اندر کاری در این :"ج.ا" رو میاره و چند نفریم ، حالا مثلا داوطلب بگیم ! که پرسشهایی رو مطرح می کنن و اون یه مثلا کارشناسم پاسخ میده .

البته اولش این چنین نبود ، بعدش چنین شد ، حالا که ، هفته ی گذشته رو میگم ، یکی از اون مثلا پرسشگران که گویا یکی از دست اندرکاران برنامه هست ! و بعضا پرسش پرسشگران رو هم شفاف می کنه !

خب ! این برنامه هرچند بار یه دفعه موضوعی داره و وقتی مثلا یه مسئول حکومتی پاسخگوی پرسشهاست ، موضوع در رابطه با مسئولیت اون تو حکومته ، بعضا هم موضوعی مطرح میشه و یه مثلا کارشناس در اون موضوع پاسخگوست .

در هفته ی گذشته که یکی دو برنامشو تونستم نیگا کنم ، حرف از :"ولایت فقیه" بود .

کارشناس یا مثلا نخبه و یا ... ی پاسخگو حرفایی زد و از جمله یکی اینکه :

ولی فقیه رو مردم انتخاب می کنن ! البته من غیر مستقیم ، یعنی نه مستقیم و مثلا مانند رییس جمهور .

منتها نگفت ! و یکیم نپرسید چه جوری !؟

چرا اینو پرسیدم ؟! خب برا اینکه از جمله حرفای جناب پاسخگو یکیم این بود که :

غرب :"سیستم" داره ، و ...

خب ! "سیستم" انتخاب ولی فقیه چی !؟ غربی نیست !؟

البته پرسش اینه که دین ، یعنی اسلام سیستم داره !؟ یا مثل شکل حکومته ! که ...

آخه ! اونی که گفتم تو پرسشگرا نشسته و گویا یکی از دست اندرکارای برنامس ! تو برنامه ی اخیر داشت می گفت که مثلا :

سیستم غربی رو میاریم و مثلا غسلش میدیم و میکنیم دینی ، یعنی اسلامی ...

که پاسخگو زود جلوش گرفت و حرفو عوض کرد ! آخه داشت می گفت :

سیستم عامل ج (ج) رو از غرب آوردیم !

... ، اول الدین معرفته ، و کمال معرفته ... . (چ)

خب ! حرفو عوض کنم ! اصلا :

ولایت فقیه

یعنی چی !؟

یعنی نه اینکه تعریفی از اون ارائه بشه ! مثل تعریفی که بعضا از خدا ، پیامبر و امام دارن ! و مانند مثلا :

بیعت

اون تعریف :

تصدیق

بشه ! و حالا بعدش بمونه :

... ، و کمال تصدیقه ... .

بلکه چه تعریفی از :"ولایت فقیه" داریم !؟ مثل معرفتی که از خدا ، پیامبر و امام داریم !

آخه ! گویا بقول منطق عصر علم و دانش ! ما هیچ معرفتی از نه تنها "ولایت فقیه" نداریم ! و مثل معرفتمون به امام ، پیامبر و خداس ! بلکه در باب :"معرفت" یا بقول خودمون شناخت :

صفر

کیلو متریم ! و اصلا باب باب تصدیق (ح) ه ! تصدیق تعریفی که از ولایت فقیه ارائه میشه و مقصود از انتخاب ولی فقیه هم ، انتخاب بر اساس اون تعریفه ! و حالا :

سیستم عامل

انتخابشم بمونه !

راستی ! فکر یا بقول خودمون اندیشه :"سیستم" داره !؟

حالا بقول آقا ابا عبدالله علیه السلام :

دینم نداشته باشیم ! اندیشه چی !؟

البته باز ! نه مثل تعریف قدیم ارسطویی یا جدیدش ، و یا فازی ایندو !

بلکه باز ! بقول آقا ابا عبدالله علیه السلام :

تعریفی از خدا ، پیامبر ، امام و در عصر غیبتم از ولی فقیه نداریم ! از خود چی !؟

شب بخیر ! تا روز ! ی دیگر ان شاءالله . 

ث :

تلویزیون یا سیمای جمهوری اسلامی ایران .

ج :

جمهوری

چ :

نهج البلاغه ، خطبه ی اول .

ح :

حالا بمون که منظور از :

تصدیق

شامل :

تکذیب

م میشه ! که حتی در آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری هم این شمول مشاهده می شود !

خودشم در :"ریشه" یابی اداراکات و علوم حصولی ! (خ)

خ :

مثلا در پاورقیهای :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" مرحوم علامه ! 


  

پایان گام ب :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ (الف) ، ... .  

سلام علیکم

اول جونم برات بگه که بعد اون جوونی که گفتم ، و چند روزی پیشم کار کرد ، دیروزم یکی دیگه ، بازم زیر چهل سال ، اومد و گفت هفته ی آینده بیکارم و قسط دارم و ... ، بیام پیشت کارکنم !؟

می شناسیش ! برادر از تو بزرگترته ! و نپرسیدم چرا بیکاری !؟

خب منم از خدا خواسته ! علاوه بر دست بالای نما و تنهایی مصالح بردن اون بالا ! شکر خدا چند تا کار نوبت گرفتن ، حالا بمونه که چند تاشم رد کردم و قولی بهشون ندادم ! گفتم بیاد که علاوه بر راحتتر بودنم اون دست بالا ، زود این کارو تموم کنم و برم سراغ بعدی که یه وقت نپرن ! و از دست برن !

خصوصا که برادرت ، مثل اون بنده خدا نیست ! نه تنه اوستاکاره ، شایدم بهتر از من ، نیازی به آموزش منم نداره تو وردستی ، بعلاوه میبره ، فارسی بر می کنه و کافیه بهش بگم فِ ، بلکه نگفته می بینه چی می خوام بهم میرسونه و ... .

گفتم از فردا بیا و آخر وقتم ، عرقت خشک نشده مزد کارگر به قیمت روزم میدم ان شاءالله .

در ثانی ، بعد یه هفته هم اگر برنگرده کارخونه ، مثل قبلی ، فبها ! کمافی سابق باهم کار می کنیم و نصف نصف ، آخه گویا بقول وکیل مدافع فیلم :"تسویه حساب" اینجوری که پیش میره ، گویا امسال در تقدیرمون بیکاری نیست ! شکر خدا .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی (ت) ... .

خب ، بازم بحثمون بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله !

فعلا برا فتح باب بگم که :"پایان گام" رو میشه :"آغاز گام"م گفت ! البته آغاز گام بعدی !

خب وقتی گامی اول و آخر داشته باشه و گامم عبارت از فقط برداشتن یه گام نباشه ! و گامیم بعد اون بخواد برداشته بشه ، پایانش یعنی آغاز بعدیش دیگه !

حالا بلافاصله و یا بعبارت دیگه بعد تعطیلی !؟ بمونه ! بعبارت دیگه همون که ایندو تحت اون گامن !؟ بمونه !

دیگه اینکه ! گام دوم یعنی آیا گام آخر !؟ و گام پایانی !؟ یا مثل اولی ، دومیم گامی دیگس !؟ و مثل اولی که یکی از دو گامه ، دومی چی !؟ از چند !؟ و مثلا از بقولی :"إن" گام !؟ یا از مثلا :"ده" !؟ ، :"صد" و دیگر ده دهی بحساب !؟ یا بقول ریاضیات جدید دو دویی !؟ 

و ... !؟ بمونه .

شب بخیر ، جمعه شب یا شب اول هفته !

---------------------------------------

زیرنویس :

الف :

قبلا به نقل از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری گفتم ، که ایشون شهادت در مثلا تشهد نماز رو مثل شهادت در دادگاه و پیش قاضی و مانند اینا نمی دونن ، که یه چیزی نیاز به گواهی یکی داشته باشه ، و با شهادت بر یگانگی خدا ، خدا یکی باشه ! بلکه نظر ایشون اینه که شهادت بر یگانگی خدا ، یعنی شهادت دهنده اینو درک یا دریافت کرده که خدا یکیه .

اینو برا این گفتم که بگم هدایت خدا هم همینطوره ، وقتی گفته میشه :

... ، اهْدِنَا ... .

حالا ربطشم میگم ، در ارتباط با بحث ، ان شاءالله ، فعلا برا خالی نبودن عریضه همینقد بگم که در گام هدایتم ، هدایت خدا ، هدایتی نیست که پایان داشته باشه ! بعبارت دیگه اول و آخری داشته باشه !

بعبارت دیگه مثل گامهایی باشه که :"الخوارزمی" یا :"الگوریتمی" داشته باشه که یه اول داشته باشه و یه آخر ! حالا بمونه که ایندو هم یه گامی داشته باشن مثل همون که در منطق جدید گفته شده (ب) :

اگر و فقط اگر دو :"گام" برداریم ! آنگاه "گام"ی برداشیم که این دو گام تحت اون برداشته شده ! (پ)

ب :

البته اگه :"تئوری مجموعه ها" جزو منطق جدید بحساب بیاد ! آخه قبلا به نقل از کتاب :"منطق ریاضی" آقای بروجردیان ، که ناشرش :"جهاد دانشگاهی"ه ! گفتم که در اونجا گفته شده که باب معرفت منطق قدیم رو جزو منطق بحساب نمیارن و منطق ریاضی رو در مقابل باب حجّت مطرح می کنن ، در حالیکه منطق ریاضی فقط :"جبر گزاره ها" ی ژرژ بول نیست ! بلکه مثل باب معرفت منطق قدیم ، "تئوری مجموعه ها" ژرژ کانتورم داره ! خودشم مثل منطق قدیم در گام اول !

و بعد مثل :"باب تصدیق" گام دوم رو برمی دارن ! و حالا بمونه که در تعریف یا شناختی که از :"مجموعه" ارائه داده میشه !چی چیا میگن ! و آیا بقول منطق قدیم :"حدّ تام"ی ارائه داده میشه !؟ یا در این منطقم ، نه تنها پایانی نداره گام اولشون ! بلکه از همون اول بسم الله میگن :

مجموعه جامع نداریم !

بلکه :

مجموعه ی تهی داریم !

حالا بمونه این حرفا ، چه قدیم و چه جدید و :"فازی" شم ! کجا و اونی که در نهج البلاغه ، در خطبه ی اول اومده و گفتم که گفته شده :

اول الدین معرفته ، ... .

و بعدشم گفته شده :

... ، و کمال معرفته ... .

نه :

گام دوم !

چه رسه به مثلا :

گام مثبت

ی که گفته شده ! و دومیم داره بنام :

گام منفی !

بلکه بقول منطق جدید :

اولیم داره بنام :"گام منفی" !

خودشم :"دیجیتال" ! یعنی گام دومی نداره ! و استمرار داره گام اولی که برداشته شده ! خب لابد اینم در جهت :

کمال

ش دیگه !

پ :

البته تعبیر از من بود و تعبیر در اونجا اینه :

اگر و فقط اگر دو مجموعه داشته باشم ، آنگاه مجموعه ای داریم که آندو مجموعه زیر مجموعه اینن .  

ت :

این عبارت ، یعنی :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی ... .

یا بقولی :

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی ... .

رو پیش از این در آغاز سوره ی :"انعام" داشتم ، بعد اینم که در آغاز سوره ی :"سبأ" ست ، در یه سوره ی دیگه اومده ، در همون سوره ای که نقله سر بریده ی آقا اباعبدالله علیه السلام از اون سوره در بالای نیزه خونده !

ان شاء الله به اون که رسیدم بیشتر میگم ، فعلا همینقد گفتم که برای :"به تعبیر معروف" خالی نبودن عریضه گفته باشم ! که امیدوارم کار به کج و :"معوج" ی نکشه ! که راست کردنش نیاز به از اول شروع کردن باشه !  

خلاصه اینکه رفت تو :"غار" ! یا "به تعبیر معروف" فضای مجازی ! البته اون :"فضای مجازی" که بریده از تنم حرف می زنه ! حتی بدون تکون خوردن لب ! که لب خوانیم بشه کردش ! حتی به تعبیر معروف :"پلیس فتا" هم !

اصلا این "فضای مجازی" فلسفه ی وجودیش چیه !؟ اگه گفته نشده همش ، یکیش چیه !؟ خب همینه که مثلا لب خونی بشه دیگه ! حالا بمونه خوندنش ! که خوندن با کدوم فضای مجازی !؟ مثلا :"صفریک"ش !؟ یا قدیمش !؟ یا :"فازی" ش !؟ و یا :"علوم تجربی" ش و :"انسانی" ش و ... !؟ و :

... لَهُ ... وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ(سبأ/1) ... . 


  

نظریه ی مردم (قسمت نهم) :

اول : سلام علیکم

چراکه پدربزرگتون خدا بیامرز از قول پیامبر ، از بچگی بهمون یادداد که وقتی وارد جایی میشیم سلام بدیم ، ولو اینکه خالی باشه . 

خب ، به اذان ظهر داریم نزدیک میشیم ، میرم و ان شاءالله برمی گردم ... 

قبول باشه ، نماز ظهرو میگم ، که آخرین پیامبر اسلام ، که درآخرین کتاب اسلامی  ، ازقول پیامبراسلام قبل از ایشون دارد :

قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ ...

فرموده اند نماز که قبول بشه ، به تعبیر من همه چیز قبوله ، و رد هم بشه ، بازم بقول من همه چیزم رده ، به "شکل" جماعتشم که خوندیم نیز همینطور ، چه تو خونه و چه بیرون و مسجد محل سکونت ما ، که خدا اونم قسمتمون کنه ، بعدشم به "شکل" :

إِذَا نُودِی لِلصَّلَاةِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَةِ ...

با دیگر مساجد شهرمون ان شاءالله . 

حالا بعدش ، یعنی :

... ، فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاةُ ...

چی ؟ یعنی بعد نماز ، جماعت محل و جمعه ی شهرمون چی :

فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ ...

مثل همین در خانه ، محله و شهرمون ، در دیگر شهرهای سرزمینمون ، مثلا در "کشور" ایران ، که در "نظریه سیاسی اسلام / کشور داری" حضرت آیة الله محمد تقی مصباح یزدی "صورت" پذیرفته ، ولی مثل "مردم" تصویری از آن به نشان نداده اند !

حالا معرفت یا شناخت نه تنها نامبرده ی میان امام وماموم ، یا "امام وماموم" ! بلکه نامبردگان وسط آندو یا ایندوهم بمونه ، چراکه در ساختار نظریه ی ایشان علاوه بر رهبری و مردم ، "رهبران" هم صورت پذیرفته اند ، که پیشتر گفته ام مانعی ندارد ، ولی در صورتی که در تعریف رهبرهم نشردر زمین داشته باشیم ، یعنی در مردم ، مردمی که نام آسمانی آن رهبره ، البته رهبر مردمی به "شکل" یه "کلمه" .

حالا : آیا این شدنی است ؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ : یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ، ... ، یوْمَ یجْمَعُکُمْ لِیوْمِ الْجَمْعِ ذَلِکَ یوْمُ التَّغَابُنِ وَمَنْ یؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیعْمَلْ صَالِحًا یکَفِّرْ عَنْهُ سَیئَاتِهِ وَیدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ . صدق الله العلی العظم و صدق ...

خب البته بعد نمازجماعت در مسجد محل سکونتمون ، چراکه نه ؟  

البته بقول امام هشتم علیه السلام در خطبه ی توحیدیه ، با معرف و شناخت ، که اصل عبودیت حتی به "شکل" نمازه .

معرفت و شناختی که بقول امام اول علیه السلام ، که در خطبه ی اول نهج البلاغه اومده ، اول دینه .

و اگرم معرفت و شناخت با علم و دانش یکی گرفته بشه ، که فرق دارن ایندو باهم ، بقول پیامبر :

اول العلم معرفة الجبار ...


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :713
بازدید دیروز :97
کل بازدید : 1349578
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ