قانون و قانونی ، قسمت ششم :
... ، ن (الف) وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ ، ... .
سلام علیکم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، عَمَّ یتَسَاءَلُونَ ؟ ... ، إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یوْمَ ینْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یدَاهُ وَیقُولُ الْکَافِرُ یا لَیتَنِی کُنْتُ تُرَابًا . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .
شب بخیر ، شب هفت دی هزار سیصد و نود هشت .
دوسال پیش در همین وقتا بود که خبری از مشهد رسید ! و اونجا گفته شده بود :
یه اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل میشه .
تا سه روز رسانه های داخلی چیزی ازش نگفتن ! وقتیم که گفته شد ، مثلا در :"مجله ی خبری" خبر نوزده شبکه ی یک تلویزیون ! یه اطلاعیه بود در رابطه با اون ! که وزارت کشور داده بود ! در رابطه با ممنوعیت تجمع :"غیر قانونی" !
تجمعاتی که پس از اون خبر ، که :"گوساله" های خارجی رسانه ی اون بودن ، در کشور راه افتاده بود !
راستی فردا شب شب هشت دی هستش ! که یادآور یه تجمعی :"قانونی" در تبریزه !
بعدشم که شب :"نه دی" بقول امام جمعه ی امروز تهرانه ! که همه ساله یادآوری میشه و به فراموشی سپرده نمیشه ! مثل :
هفت دی
بلکه سالگردم براش گرفته میشه ! خصوصا اون سال ! نود و شش رو میگم ! که براش کلی برنامه ریزیم شده بود ! نه مثل امسال ! که گویا :"به تعبیر معروف" می خواد :"سوت و کور" برگزار بشه !
راستی یادم رفت بگم ! تا جاییکه من یادم میاد یکی دو کودک در جریانات سال نود و شش جان خودشونو از دست دادن ! حالا کشته بحساب اومدن یا :"شهید" بمونه ! حالا با کشته های دیگرش کار ندارم که مثلا :
چندتا بود !؟
البته از مردم ! نه از اونایی که همشون "شهید" شدن !
شهیدان زنده اند و به فراموشی سپرده نمیشن ! حتی نزد گوشای :
فراگیر !
چه رسه به حافظه ی :"فراگیر" ! مگه اینکه :
قانون
ش :"صفریک" باشه ! یا بقول قدیمش :
ایجابی و سلبی !
--------------------------------------
زیرنویس :
الف :
نُون .
تو هفته ای گه گذشت در برنامه ای تلویزیونی که از شبکه ی سه پخش میشه ، کارشناس برنامه آقای :"ف(ب)" گفتن ، گوساله (پ) که تقصیری نداره !
ب :
گفته شده مثلا : تا تو بگی فِ من میگم فرزاد ! یا مثلا کافیه بگی فِ ... ، و یا مانند اینا .
پ :
مقصودشون گوساله ی :"سامری " بود ، که حرف می زد ! البته مجسمه ی گوساله ! و گرنه کی نمی دونه که گوساله حرف نمی زنه ! البته مثل آدم ، وگرنه گوساله هم زبون داره و حرف می زنه !
البته نه مثل ! مجسمه ی گوساله ! گوساله ی سامری گوساله نبود ! مجسمه ی گوساله بود و سخنانی که از دهانش بیرون میومد سخنان سامری بود ! مثل :"سخنگوییِ" مثلا رسانه های امروزی که "سخنگویِ" سخنگویی هستن ! از صوتی گرفته تا تصویرشون ! و مجازیشون و بعبارت دیگه کامپیوتری و اینترنتیشون که :"پیام رسان" سخنی هستن و اون گفته شاملشون میشه ، یعنی :"تقصیر" ندارن !
مثل تلویزیون و شبکه ی سه ی اون !
حالا خود سخن یا حرف چی !؟ همینطور زبانی که گویای اونه چی !؟ و ... !؟
آخه ! اونی که نه تنها زبون ! (ت) بلکه موساشم ! در اختیار یکی دیگه گذاشته ! چی !؟ چه رسه به اونی که نه تنها عقل یا خِرَدشو ، بلکه حافظه ی خودشم :"صفر" کیلومتر واگذار کرده باشه ! البته اگه بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثئاء خوبشون :
فاقد
حافظه نباشیم ! بلکه دارای صفر کلیومترش باشیم !
ت :
که بقول پیامبر صل الله علیه و اله :"بمنزله" ی هارونه ! بعبارت دیگه :"سنخگوی" آدمه ! ولو آدم شنوا !
سر ریز آب ... :
بنام خدا و (الف) ... .
... : برپا (ب) .
علیکم السلام ، بفرمایین .
خب چی گفتم !؟
... : آقا اجازه ؟
بله ؟
... : ن .
آفرین ! دیگه ؟
... : آقا من بگم ؟
بله ؟
... : ی
آفرین ! دیگه ؟
... : من بگم ؟
بله ؟
... : م ... .
آفرین ! دیگه ؟
... : من من ؟
بله ؟
... : بفرمایین .
آفرین ، خب دیگه ؟
... : سلام .
سلام ؟
... : جواب سلام .
آفرین ، دیگه ؟
... : امروز !؟
آفرین ! دیروز ؟
... : من بگم ؟
... : من بگم ؟
...
شما بگو .
امروز ؟
خب :
بنام خدا ، و ... .
یکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیشکی نبود :
دو تا بودن که یکی بودن ، آخه هرکدومشون یه نصفه از یکی بودن ، حالا اون یکیم نصفه ی کدومیکی بود !؟ یا نه !؟ بمونه !
اولی اسمش کریم بود !
حالا کریم آقای ما چه کرد !؟ بمونه ! دومیش چه کرد ؟ مثل امروز می پرسم ، می تونید از یزرگتراتون کمک بگیرین . خدا حافظ .
... : برپا !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، ... بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَ ... .
سر ریز آب و ... .
اول ضمن آرزوی سلامتی برای سیزده نفر باقیمونده ، تسلیت مجدد بگم بمناسبت شهادت بیست و هفت نفری که امروز نصف جهان ، اگر نباشد تبریز ، شاهد ، شاهد تشیع اونا بودن .
مگه اینکه :"آمار" این نباشه ! که اگه این باشه معنا داره ! خصوصا برا اطلاعات سپاه !
خب چی گفتم !؟
------------------------------
زیرنویس :
الف :
بعضیا :"سر ریز" شون اینه :
و بنام خَلق
البته مانعی نداره ! حالا ان شاءالله فرصت شد :
چرا ؟
شو میگم ، ولی "سرریز" شون به این ختم نمیشه ! و در :"نیمه" ی دوم سرریز :
قهرمان !
م دارن ! که بازم مانعی نداره ! چراکه آیا :
#همه !؟ (ب)
تازه ! مورد نظرشونم مثلا :"مریم"ی !؟ و ووو !؟شم بمونه ! که آخرش :"به تعبیر معروف" علی می مونه و حوضش ! نه :"گورش" ها ! اینکه آخر#همه هست و میریم همون جا که فرصت داشتیم بسازیم :"هفت" طبقه ی جامونو ، خدا کنه که اگه "هفت" طبقه رو نساخته رفتیم ، یه "سرریز" خدا بیامرزی باقی گذاشته باشیم ، تو "نیمه" ی اوّل ! وگرنه مونده به کرم خدا !
ب :
قهرمان ، و حتی آدم ، انسان و یا بشرشم ، خب برا اینکه :
... ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ، ... .
مگه اینکه مراد از اولی دومی باشه و حالا مثلا می خواد خلقتشو بگه و ... .
پ :
یا مثلا :"خبر دار" و سلامایی از این دست .
----------------------------------------------------------
ادامه ی : دسته ها (کلیدواژه های موضوعی) :
+مادر+مادر مقدس+پدر+بزرگتر+بزرگتر کودک_نوجوان_جوان_و
بصورت علمی علوم اسلامی ، آ... :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إقْرَأْ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
ب (الف) سلام مجدد :
... : جنگ
بله (ب) .
خب ، کتابتو باز کن :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إ...أ (ج) ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
اول بگو که امروز کجا رفتین !؟ مگه خانم همسر باشگاه دار نگفت که همسر برادرت دیگه نیاد باشگاه رو بگردونه !؟ و اونو و برادرت حالا دیگه همون کارم ندارن ! در حالیکه حتی کرایه ی باشگاه رو هم در نمی آوردن !؟
... : خب برا ورزش کردن که لازم نیست بریم باشگاه ! رفتیم پیاده روی و پارک بانوان تو محله . همونطور که برا درس خوندنم لازم نیست رفت حوزه یا دانشگاه !
مثلا تو خبر نیمروزی امروز شبکه یک که گوینده اش :"سر رهبرمون سلامت" بود ، مگه خبری آخری حکایت از :"کویر گردی" نداشت !؟ حالا :"کویر" نداره اینجا (چ) ولی جایی برای :"گردش" نداره !؟ که هم "گردش" کرد و هم ورزش !؟ خب چیکار کنیم !؟ بیکار بشینیم تو خونه !؟ و مثلا تلویزیون ببینیم !؟ تو گوشیم که دیگه نمیشه رفت ! پدرم ! شما بگو چیکار کنیم !؟ بریم :"تو" خودمون !؟ خب چرا امروز بیدار شدیم !؟ اصلا چرا بدنیا اومدیم !؟ تا بدنیا نیایم به اوندنیا رفتن یعنی چی !؟ شب و خوابیدن بمونه !
اصلا خودت ! تا نری سرکار (ح) برمی گردی به خونه ! برگرشتن به بخونه بعد رفتن بیرون از خونس !
بله درسته دخترم !
راستی ! امروز آقای ... که پارسال زمستون تو تبریز ، مرزداران براش کار می کردیم زنگ زد و گفت به شرطی می تونه کارشو راه بندازه تا بریم مشغول شیم !
... : چه شرطی !؟
هیچی ! می گفت از سنگفروشی براش سنگ سی هزار تومنی بگیریم و فاکتور چهل و پنج هزار تومنی بده تا به شریکش بده ! مزد مارم بجای بیست تومن ساده و سی تومن رومی که بهش بعد کار قبلی ، سه چهار ماه قبل داده بودیم ، بگیم بیست و پنج تومن و چهل و پنج یا چهل تومن تو قرار داد بیاریم ! نظرتون چیه !؟
... : اگه از من می پرسی !؟ تو جمهوری اسلامی ، مردم سالاری دینیشم ، چاره ای جز این نداریم ! مگه اینکه بازم بخوای بیکار بشینی تو خونه و ...
شما چی میگین !؟
من نمی دونم ! همون که اون گفت !
البته من بهش گفتم یکی دو روز صبر کنه تا برم با سنگفروشش حرف بزنم و اگه قبول کرد بعدش ! که با سنگفروش در میون گذاشتم و گفت کاریت نباشه بیارشون اینجا بقیش با من !
ولی ! خب یکی دو روز که نشده ! و با اینکه با داداش محمدم در میون گذاشتم و اونم نظر شما رو داشت ، ولی میگه زود بریم سرکار و تماس بگیرم و بگم بریم سنگفروشی ، ولی خدا رو چی دیدین ! شاید همین یکی دو روز فرجی شد !
اونم نه تو تبریز ! که دیگه مثل پارسال ماشین نداریم که اینهمه راهو بریم بیایم ! اونم با وسایل کار !
تازه ! بقول سریال :"سایه بان" تلویزیون : یک روز نون و ماست بخوریم می میریم !؟ یا نیمرو !؟
و اونقد جون برامون نمی مونه که بریم :"کف خیابون " و بگیم مثلا :
یه اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل میشه !؟
حالا اونا که اومدن تو "کف خیابون" مثلا اینو گفتن ! از گشنگی داشتن می مردن !؟ بمونه ! اونی که داره از گشنگی می میره که نمی تونه بیاد : بیرون !
که برگرده : درون !
برا جنگ ! اونم جنگ اکبر یا بزرگتر ! از رفتن به جنگ در بیرون !
جهاد اکبر !
------------------------------------------------
الف : با صدای آ .
ب :
یادآوری (پ) :
ممنون از یادکرد ، ان شاءالله :"حرف" شو می زنم ، اگه امروزم فرصت شد .
پ : از :"شگفتی" های درونی ! :"خوب" (ت) کانت آلمانی .
ت : نه فقط برای اینکه در یکی از آثار بدون استثناء "خوب" استاد شهید نقل شده بود و نقلشم در اینجا خوب ! حتی نه فقط برای اینم که مثلا امام علی علیه السلام فرموده اند :"انظر ما قال" ! ولو اینکه "نظر"م بقولی همراه با مثلا :"فکر" یا "اندیشه" را گفته می شود ، هم نباشه ! و فقطم همراه با حسّی هم باشه ! بعنوان مثال مانند : ببین ، بشنو و مانند این .
که این :"ضلع" سوم که نه ! ولی ! :"رأس" شگفت انگیزترم داره ! بعد کار شگفت انگیز مثلا چشم ، گوش و مانند این ، و حس بینایی ، شنوایی و مانند این !
چراکه : بعنوان مثال : چه چیزی شگفتی داشت برا چشم !؟ آسمون !؟ یا دیدنش !؟ حالا بقولی :"ودیگرهیچ" (ث) !؟ م بمونه ! مثل یاد شگفتی آسمون ! نه فقط آسمون شگفتی ! که شگفتیم داره !
ث : مهران مدیری : مرد هزار چهره .
ج : بِ و کِ
چ : نزدیک تبریز : پایتخت گردشگری 2018 میلای جمهوری اسلامی ایران !