خلافت و نبوت ، قسمت سوم :
سلام علیکم .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیکْشِفُ السُّوءَ (الف) ... .
بازم با اینکه دستم روبراه نشده ، خصوصا :"اشاره" که در گرفتن قلم یا کار با موس کامپیوتر یا بومی شدش رایانه نقش داره ، ولی گفتم یه "اشاره" ای کنم به تغییر رییس یکی از قوای سه گانه ی این :
ج.ا
... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... . (پ)
اشاره :
من کاری به قوای سه گانه و دیگر قوای این :"ج.ا" هم ندارم ، چه رسه به "ج.ا" (ت) و جاهای دیگه (ج) ندارم . ولی میشه اشاره ای داشت به :
بزرگتر
ولو دو قوّه ؟ حال سه و دیگرش بمونه !
خب ! بقول نهج البلاغه ، خطبه ی اولش ، به یه چیز یا یه نفر که نمیشه :
اشاره
کرد ! که بمونه سر فرصتش ان شاءالله .
... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
-------------------------------
زیرنویس :
الف :
وَیجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ (ب) ... .
ب :
الْأَرْضِ ... .
پ :
در اثری از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری با عنوان :
آشنایی با قرآن
پس از اینکه به نقل از آقا امام باقرالعلوم علیه السلام تعبیر :
بزرکترین آیه قرآن
را دارند ، پس از اینکه اشاره ای دارند به تعبیر :"بسم الله الرّحمن الرّحیم" ی که در سوره ی نمل یا مورچه اومده ، ولی نه بصورت یه آیه .
حالا بعنوان :"بزرگترین آیه" که بمونه ! وبمونه که "بسم الله الرّحمن الرّحیم" سوره ی حمد !؟ یا قرآن عظیم !؟ به این عنوان !؟
ت :
مثلا افغانستان یا پاکستان و یا ... ی پیش از این "ج.ا" یا پس از این جا !
حالا اسلامی (ث) ش بمونه ، ولی وقتی گفته میشه جمهوری یا بومی شدش :"مردمی" و مقصودم بقول استاد شهید مرتضی مطهری :"حکومت" ی هم نیست ! بلکه مثل :"جمهور" مردمه ، خب :"بزرگتر" داره !؟ ولو دو نفرش !؟ حالا :
سه و دیگرش بمونه !
مگه اینکه مردم "بزرگتر" نداشته باشن ! حتی تعریف شده در قوای سه گانه و دیگر قوا ! چه رسه به تعریف نشده ! که یه وجبم زمین در قوا نداشت !
ث :
مثل همون که پس از پایان زمان رای گیری انتخابات اخیر ریاست جمهوری یا رییس قوه!ی مجریه در برنامه ای قوه ی! سیما یا تلویزیون این :
ج.ا
یکی از دو کارشناس برنامه اشاره کرد به دو :
مردم سالاری
البته یکیشو با تعبیر :
لیبرال !
ترس از علم یا دانشجویی ! :
سلام علیکم
دانشجویی یا طلبگی :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آشنایی با علوم ... .
-----------------------------
زلزله :
ترس از زلزله :
پس از زلزله (أ) که از شبکه ی خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران پیگیر آن بودم (اُ) ، که :
... ، ألحَمْدُ لِلَّهِ ... إقرا بسم ربّک الذی خلق ، ... ، إقرا و ربّک ال... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
شکر خدا تلفات و خصوصا جبران ناپذیر نداشت ، و فقط متاسفانه :"یه نفر مثل ما (آ) " از :"ترس" جان باخته ، و یکی دیگر هم بنام : کودک (ای)
خب ، برا امروز بسه ! ضمن تبریک (ث) قبول باشه (ج) ، که خبرشو شبکه ی خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران ، تو خبر ساعت سیزدهش داد که برپا شده ، اونم سیاسی عبادی شاید عاشقانه :"شو" ، ما اندر خم "شو" ی برپایی فرادای اونیم بقول :"مولانا " :
هفت شهر عشق را عطار گشت ، ما (!؟) هنوز اندر خم یه کوچه ایم !
تازه با :"گزینه" آقا ! حالا کو تا با :"خانوم" بچه ها :"خانه" و :"جماعت: محل و زیر :"کلاه" جمعه ! و :"امید" به جهانیشم ! البته نه بقولی با :"استاندار" جهانی ها !
و ترسیدم بسنده نکنم ! گفته رو ! برا بچشم اومدنش ! در اینجا ! محل :"کسل" بگوش رسیده با "کسل" به چشم اومدنی دیگه ! در گسل دل یا فلب این نوشته شده یا مکتوب دیگه ! ، حتی دستکم در مرکز بینایی گیرنده اش ! م ترسیدم بازترش کنم ! چه رسه به مرکز ترس ! و ایست اون !
خب ،:"آقا" ی ما ، در اینجا اگه بچشش بخوره شاید بازم بگه : همراه با توضیح باشه ، بچشم اومدنی در اینجا ، و تازه همراه با توضیحشم با چشم انداز :"فلسفی" بچشم نیاد ! حالا :"عاشقانه" بیاد که فبها !
خب ! "آقا"ی مدیر اینجا دیگه ! آقای برادر سید محمدرضا فخری .
----------------------------------
أ : در ... ایران ، تهران ، شب پنجشنبه بیست و نهم آذر هزار و سیصد و نود و شش هجری شمسی ، ساعت بیست و سه و بیست و هفت دقیقه ، به مدت ... ثانیه ، با قدرت پنج و دو دهم ریشتر (إ) .
إ : توانایی ، توان لرزه ، توان لرزه ی زلزله ، و ...
اُ : هنوزم هستم .
آ : خانم ، یا بقولی :"زن" .
ای : حالا آیا مثل اونم "خانوم" !؟ و چراشم !؟ بمونه ! فقط آیا با اون :"خانوم" !؟ حالا همزمان و هم مکانشم !؟ بمونه ! ولی آیا فرزند اون خانم و (او) بوده !؟
او – که به :"بازماندگان" (ب) این مصیبت وارده رو تسلیت عرض می کنم و براشون صبر :"جمیل" آرزومندم .
ب : خصوصا به :"آقا" مرحومه ، و :"پدر" خانواده ی برحمت ایزدی رفته و بازمانده ای از این خانواده ! مگر اینکه نیاز به جستجویش نباشه ، و خانواده عبارت بوده باشه از آندو و :"کودک ؟" شان ، که بازمانده "آقا" ی خانواده یا آقای :"پدر" خانواده باشه .
چراکه دیگه آن :"کودک" یعنی چی !؟ آیا یعنی :"کوچک" !؟ مثلا ، خب کوچک چی !؟ آیا یعنی :"بزرگ"!؟ مثلا .
حالا متوسط و وسط این :"دو" (پ) رو هم که بحساب نیاریم و این "دو" جفت همم باشن و اونقدم که جایی نمونه که این دو بهم نرسیده باشن و برخودی صورت بگیره و لرزه ای پیدا بشه ، و موجب مثلا ترس یکی از اون ! دو بشه و دیگری سُر و مُر گنده بازماده ی این برخوردم .
بازم کافیه که بزرگی (ت) بگه : کوچک
دیگه نیازی نداره که کوچکم به زبون بیاد و بهش بگه : سلام بزرگ !
تکلیفم هنوز براش شاید نباشه که بگه : علیکم السلام بزرگ !
پ : بزرگ و کوچک ، بزرگِ کوچکم که فبها !
ت : مثلا شبکه ی خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران !
ث : بمناسبت امروز ، جمعه .
ج : نماز دیگه ! نماز ظهر جمعه دیگه ! خصوصا دو رکعت خطبه ی :"آقا"ی اونم امام جمعه ! نه :"جماعت" ! ی :"آقا و (!؟) خانم" !
----------------------------------------------
ادامه ی :"دسته ها (کلیدواژه های موضوعی) :
خانواده ی خانه ی ما + نخستین :"گسل" جامعه ی مدنی با توان خانواده+ حالا با ریشتر جماعت و جمعه ی شهری بمونه ! در برخورد با جامعه ی مدنی غربی ! و مثلا بسم یا بنام :"شهروندی" ! حتی در خانه ! چه رسه به کوچه ی محله ! ی شهر و ... ، و لرزه بر اندامش !
خانه و ...
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
دیگه چه خبر ؟ از بیرون ؟ بیرون از خونه ؟ آخه رفتین آزمایشگاه ! من موندم مثلا رادیومعارف ، که اگه بذارین گوش بدم با صدای کم میذارین ، یا به تلویزیونم که شده مثلا تماشا ، بذارین نگا کنم که دیگه چه خبری از بیرون میده ، سرو صدا مگه میذاره ؟ حالا نگیم غرغرتون !
خب گفتم حالا که رفتین بیرون ، برگشتین بی خبرم نذارین .
حالا تا برگرین اینو گفته باشم که راهبردا استراژیها فقط به مثلا زکاة برای فقر زدایی ، و انفاق برای پر کردن چاله چوله های باقیمونه ختم نمیشه ، در سبک مادر داریم که همسایه قبل از خونه ، ولو اینکه فقیرم نباشن ، به چاله ای هم نیفتاده باشن .
چرا حرف از داشته ی ، نه نداشتنی ، مثلا روشنایی ، حالا این خونه رو روشن بکنه ؟ یا بیرونو ؟ مثلا مسجدو ؟ که در این مورد گفته شده : چراغی که به خانه رواست ، به مسجد حرامست .
حالا ما کار نداریم به این دم ، که اهل مسجدم هست ؟ یا مسجد خانه معنا نداره براش هنوز ، مثل وقتی که بچه بودین و مثل الان که خودتون می تونین آزمایشگاهم برین ، از بیرون خبر نداشتین ، مثل داستان حضرت ابراهیم علیه السلام گه براتون گفتم ، که گفت : ای بابا ! تا حالا تو غار بودم و ...
أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیاتِنَا عَجَبًا !
کاریم به این نداریم که آیا مانند شهرداری می دمد که : شهرما خانه ی ما
یا مانند یکی از اصحاب سلامت : خانه ی ملت
ولی دیگه چه خبر ؟! آخه شما رفتین بیرون از خونه ! نرفتین ؟ نمی روند ؟ بیرون از شهر ، خانه ی ملت ووو ؟ مثل شما ؟
کیا ؟ خب خانواده ، اهل بیت ، اصحاب ووو
برا چی ؟ خب بیرون چه خبر ؟
آیا هنوز حرف از قوی شدنه ؟ سلامت چطور ؟ دیگه ؟
چرا ؟ خب در فرهنگ مادر داریم : همسایه بعد خونه
حالا همسایه معناش چیه ؟ بی ربط به خونه نیست ، مثل خونه ای که ما در آن زندگی می کنیم ، و بی ربط به بیرون از خونه هم نیست ، چراکه اونوقت دیگه همسایه گفته نمی شد ، میشد یکی از ما در خانه ، نه در بیرون از خانه و مثلا خانه به خانه ما ، پس معنای خانه ی همسایه رو میده مثل خانه ی ما .
خب از همسایه چه خبر ؟ از رقیمشان چه خبر ؟ بیرون از شهر ، خانه ی ملت ووو چه خبر ؟ از خانه ی مادر چه خبر ؟ از خانه چه خبر ؟ چراکه مثلا شهرها مثلا استان دارن ، حالا استاندارشان بمونه ، ولی خانه به استان که ختم نمیشه ! وقتی همسایه داشته باشه ، مثل مرد و زن در خانه ، دواستان هم خونه دارن .
حالا بقول ما ترکها چرا راه دور بریم ؟ از همسایه دیوار به دیوارمون در خونه ! چه خبر ؟ مثلا بقول من پدر از مادر چه خبر ؟ حالا نزدیکترش بمونه که عقل و خرد احوال پرس دل و قلب بشه ، چراکه در کجا ؟ همونجا که فاقد اونن ؟ و خالی ، صفر و تهی از سکنه ؟ از خونه چه خبر ؟
چرا ؟ خب برای اینکه همسایه ام در آن علاوه بر مثلا تقویت و سلامت ، دیگه چی کم داره از همسایش ؟