ترس از علم یا دانشجویی ! :
سلام علیکم
دانشجویی یا طلبگی :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آشنایی با علوم ... .
-----------------------------
زلزله :
ترس از زلزله :
پس از زلزله (أ) که از شبکه ی خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران پیگیر آن بودم (اُ) ، که :
... ، ألحَمْدُ لِلَّهِ ... إقرا بسم ربّک الذی خلق ، ... ، إقرا و ربّک ال... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
شکر خدا تلفات و خصوصا جبران ناپذیر نداشت ، و فقط متاسفانه :"یه نفر مثل ما (آ) " از :"ترس" جان باخته ، و یکی دیگر هم بنام : کودک (ای)
خب ، برا امروز بسه ! ضمن تبریک (ث) قبول باشه (ج) ، که خبرشو شبکه ی خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران ، تو خبر ساعت سیزدهش داد که برپا شده ، اونم سیاسی عبادی شاید عاشقانه :"شو" ، ما اندر خم "شو" ی برپایی فرادای اونیم بقول :"مولانا " :
هفت شهر عشق را عطار گشت ، ما (!؟) هنوز اندر خم یه کوچه ایم !
تازه با :"گزینه" آقا ! حالا کو تا با :"خانوم" بچه ها :"خانه" و :"جماعت: محل و زیر :"کلاه" جمعه ! و :"امید" به جهانیشم ! البته نه بقولی با :"استاندار" جهانی ها !
و ترسیدم بسنده نکنم ! گفته رو ! برا بچشم اومدنش ! در اینجا ! محل :"کسل" بگوش رسیده با "کسل" به چشم اومدنی دیگه ! در گسل دل یا فلب این نوشته شده یا مکتوب دیگه ! ، حتی دستکم در مرکز بینایی گیرنده اش ! م ترسیدم بازترش کنم ! چه رسه به مرکز ترس ! و ایست اون !
خب ،:"آقا" ی ما ، در اینجا اگه بچشش بخوره شاید بازم بگه : همراه با توضیح باشه ، بچشم اومدنی در اینجا ، و تازه همراه با توضیحشم با چشم انداز :"فلسفی" بچشم نیاد ! حالا :"عاشقانه" بیاد که فبها !
خب ! "آقا"ی مدیر اینجا دیگه ! آقای برادر سید محمدرضا فخری .
----------------------------------
أ : در ... ایران ، تهران ، شب پنجشنبه بیست و نهم آذر هزار و سیصد و نود و شش هجری شمسی ، ساعت بیست و سه و بیست و هفت دقیقه ، به مدت ... ثانیه ، با قدرت پنج و دو دهم ریشتر (إ) .
إ : توانایی ، توان لرزه ، توان لرزه ی زلزله ، و ...
اُ : هنوزم هستم .
آ : خانم ، یا بقولی :"زن" .
ای : حالا آیا مثل اونم "خانوم" !؟ و چراشم !؟ بمونه ! فقط آیا با اون :"خانوم" !؟ حالا همزمان و هم مکانشم !؟ بمونه ! ولی آیا فرزند اون خانم و (او) بوده !؟
او – که به :"بازماندگان" (ب) این مصیبت وارده رو تسلیت عرض می کنم و براشون صبر :"جمیل" آرزومندم .
ب : خصوصا به :"آقا" مرحومه ، و :"پدر" خانواده ی برحمت ایزدی رفته و بازمانده ای از این خانواده ! مگر اینکه نیاز به جستجویش نباشه ، و خانواده عبارت بوده باشه از آندو و :"کودک ؟" شان ، که بازمانده "آقا" ی خانواده یا آقای :"پدر" خانواده باشه .
چراکه دیگه آن :"کودک" یعنی چی !؟ آیا یعنی :"کوچک" !؟ مثلا ، خب کوچک چی !؟ آیا یعنی :"بزرگ"!؟ مثلا .
حالا متوسط و وسط این :"دو" (پ) رو هم که بحساب نیاریم و این "دو" جفت همم باشن و اونقدم که جایی نمونه که این دو بهم نرسیده باشن و برخودی صورت بگیره و لرزه ای پیدا بشه ، و موجب مثلا ترس یکی از اون ! دو بشه و دیگری سُر و مُر گنده بازماده ی این برخوردم .
بازم کافیه که بزرگی (ت) بگه : کوچک
دیگه نیازی نداره که کوچکم به زبون بیاد و بهش بگه : سلام بزرگ !
تکلیفم هنوز براش شاید نباشه که بگه : علیکم السلام بزرگ !
پ : بزرگ و کوچک ، بزرگِ کوچکم که فبها !
ت : مثلا شبکه ی خبر سیمای جمهوری اسلامی ایران !
ث : بمناسبت امروز ، جمعه .
ج : نماز دیگه ! نماز ظهر جمعه دیگه ! خصوصا دو رکعت خطبه ی :"آقا"ی اونم امام جمعه ! نه :"جماعت" ! ی :"آقا و (!؟) خانم" !
----------------------------------------------
ادامه ی :"دسته ها (کلیدواژه های موضوعی) :
خانواده ی خانه ی ما + نخستین :"گسل" جامعه ی مدنی با توان خانواده+ حالا با ریشتر جماعت و جمعه ی شهری بمونه ! در برخورد با جامعه ی مدنی غربی ! و مثلا بسم یا بنام :"شهروندی" ! حتی در خانه ! چه رسه به کوچه ی محله ! ی شهر و ... ، و لرزه بر اندامش !
پژوهش (پایانی) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، عسق ، ... .
لقمان ( قسمت پایانی ، خانواده ی خانه ) :
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ
خب به نیمه ی ماه مبارک رسیدیم ، اول تولد آقا امام حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلامو تبریک بگم ، بعد ببینیم چرا لقمان به خانواده ، به پسرش گفته ؟
حالا به چه عنوان و چی گفته ؟ بمونه ، پژوهششو میگم .
چراکه فعلا مورد پژوهش لقمان نامی است که خدا در کتابش از اون نام برده ، در دو آیه از سوره ای که بنام سوره ی لقمان از آن نام برده میشه ، و در این آیه که خانواده ، پسرش حرفی زده می خوایم ببینیم چرا به خانواده ؟ به پسرش ؟
اول ببینیم به چه عنوان حرف زده ؟ منظورم بعنوان موعظه نیست ، بلکه منظورم اینه که چه عنوانی در خانواده داره ؟ خب روشنه که وقتی به پسرش میگه یعنی پدر خانواده هست .
خب چرا مثل پیامبران ، پیامبر بینایی ، شنوایی و سه حس دیگه ، و بعلاوه "پنج" ش ، یعنی جامع حواس نگفته ؟ مانند مثلا آمریکا ! نه آلمان ! بلکه اونی که خودشو علاوه بر نه تنها چهار عضو شورایی ، بلکه المانم که نمی دونم چیکارس ؟ در مذاکره با ایران ، البته جمهوری اسلامی ایران ، چراشو بعدا میگم ، بله خودشو علاوه بر اون "پنج" تای دیگه می دونه ! خب لابد مثل قلب یا دل ما که جامع حواسه ، اینم خودشو "علاوه" بر اون ! پنج تا می دونه دیگه ! درحالیکه پاسخ پرسشم موند که : کدوم پنج ؟
چراکه پیامبران ، از آدم گرفته تا خاتم ، اول اینکه حرفشون حرفی مثل حرف لقمان نبوده ! نه اینکه اونا نمی گفتن مثلا :
: ... لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ ... .
بلکه حرفشون حرفی نبوده که خودشون پژوهش کرده باشن ! هرچندم که به اون حرف ، مثل لقمان رسیده باشن که مثلا :
: ... لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ ... .
البته اگر گفته نشه که این حرف لقمان در سایه ی پژوهش خودش نبوده و مثلا از پیامبری نقل قول کرده باشه و حتی اگه مطبوعشم باشه ، که گفتم آقا امام علی علیه السلام فرموده ان :
ال (پژوهش پژوهش) ان ، (پژوهش ) مسموع و (پژوهش) مطبوع ، و لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع .
حالا چه پژوهش عقلی ، و چه حسی و مثلا حس بینایی ، و چه شنوایی و چه سه حس دیگه ، که گفتم بقول معروف که گفته میشه " علقمون مثلا تو چشمون باشه " یا در گوشمون و یا در "سه عضو" دیگه ی حواس دیگه .
چرا ؟ برا اینکه اون چیزی که بعنوان مثال "چشم ما " به اون میفته ، تا وقتی بینایی یا دیدنی نشه هنوز مسموع چشه ، همینطورم اون چیزیایی ، مثل اون "پنج" ا ! که گفته میشه ، یا اون "سه قوه" که گفته شده و نظایرشم ، بعنوان " یه " پنج ، "یه " سه ووو ، مثل "یه" روز از مثلا ماه مبارکه ، چه رسه به یکدهه ، یه نیمه ووو ی اون ! کدوم ؟! همون که گفته شد ، یعنی پرسیده شد : کدوم یک ؟ در گفته ی به "سمع" رسیده در : پنج بعلاوه ی "یک" .
خب ، حالا ما کاری نداریم ، یعنی گفتیم که کاری به این نداریم که لقمان به خانواده ، پسرش چی گفته ؟ مورد پژوهشومون این بود که بعنوان پیامبر حرفی رو از خدا درک و دریافت نکرده ، بلکه چه از پیامبر خدا اون حرفو درک دریافت کرده باشه و چه خودش به این رسیده باشه که :
: ... لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ ... .
خب چرا به خانواده ، پسرش ؟ گفته شده که گفته ؟
و مثل دیگر مثلا حکیمان ، لقمان حکیمم ، البته اگه دیگر حکما هم ، مثل لقمان حکیم بوده باشن ! که خدا حکمت بهشون داده باشه و حکمتشون "پژوهشی" نباشه ! لقمانم مثل اونا مثلا به شاگرد یا شاگرداش نگفته و به خانواده ، پسرش گفته ؟
خب اینم پسرسش دیگه ، بد نیست یادآور بشم که اخیرا در خبرا اومده بود که در آمریکا هم همجنس بازی قانونی شده و میشه در اونجا "خونواده" تشکیل نداد !
نا گفته نمونه که فقط این قانون ، قانون آزادی تشکیل "خانواده !" ای همجنس ، نیست که تنها نمونه ی بازمانده از جامعه ی بشری رو از بین میبره ! هرقانونی که یکی از اعضای خانواده رو "هدف" قرار بده ولی نه بعنوان عضوی از اون خانواده ، اونم در فروپاشی تنها بنیاد بازمانده از جامعه مثل همون قانون داره عمل میکنه ! حتی اگه اون قانون قانونی مثل "حکم" نماز باشه ! مثل نماز جماعت محل خانواده ی خانه ای که شرکت کننده در آن نماز جماعت بعنوان نماینده یا عضوی از اون خانواده ی خونه "تعریف" نشده باشه ، چه رسه به نماز جمعه ی "جماعات" شهر و دیاری ، ولو دیارمون ایران ، نه جمهوری اسلامی ایران ! که هر "یک" از مثلا خانواده ی خونه ی ما لازم نیست بعنوان عضوی از خانواده ی خونه ی ما مثلا شهروندش باشیم ! والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، پدر .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الم ، تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ، هُدًى وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ ، الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ ... .