سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله و الحمدلله و صل الله علی محمد و اله

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد (الف) الحسین ... . 

------------------------------------ 

الف : مثل چنین وقت (ب) ی بود که واقعه ی کربلا و عاشورا منتهی شد به اسارت گرفتن بازمانده از آن واقعه ، ازجمله اسارت آقا امام محمد بن علی بن الحسین علیه السلام ، که پنج سالی داشتن . 

ایشان حرفی دارن در باب دانش و بنیانش که به تعبیر من عبارتش اینه که : 

بنای دانش و بدون استثناء همه ی علوم بر یه کلمه (پ) هست . 

همان کلمه ای که در یکی از نامه هایی که کوفیان ، ضمن دعوت امام به کوفه ، معنی آن کلمه را هم پرسیده بود ، که در کوفه تعریفاتی ازش میشد و نظر امام خواسته شده بود ، که امام در پاسخ نوشتن : 

چون بشر نمی تونست معنی کنه ، خدا خودش معنی کرده ، و یعنی : 

... ، لم یلد و لم یولد ، و لم یکن له کفوا احد . 

ب : بعد از ظهر دوشنبه هفدهم مرداد هزار چهارصد و یک هجری خورشیدی ، مصادف با روز عاشورا ، شهرک ولی عصر خوی ، مهمان مادر شهید کربلای پنج پاره ی تنم شهید احمد رضالو ، ... علی یزدی . 

پ : ناگفته نماند که این کلمه تعبیری از کلمه ای است که آقا امام علی بن موسی علیه السلام ، وقتی برده میشد به خراسان در نیشابور ، وقتی قلم (نه شمشیر) بدستان خواستن براشون حرفی بزنن ، از آن تعبییر به کلمه ی : 

لا اله الا الله 

کرده اند ، و اینو برا اینم گفتم که بقول مفسری این کلمه رو مثل کلمات دو گانه ی علوم ، بدون اسثناء ، دو کلمه دانسته ، خودم به سبک منطق ریاضی یا جدید و نه یونانی اون ،  در حالیکه پیشتر حضرت امامش گفته :  

قضیه سالبه که قضیه نیست (ت) 

ت : در اثری از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری ، بنام :"نقدی بر مارکسیسم" .  


  

 

جنبش تبیین اوّل :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر ... .

سلام علیکم .

اوایل دهه ی چهل ششم ابتدایی رو که تموم کردم و می خواستم که برم دبیرستان ابوی خدا بیامرزم نذاشت ، وقتی گفتم می خوام درس بخونم ، منو برد طلبه خونه ی شهری که ساکنش بودیم و گفت اینم درس .

... ، وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ، ... .

اولین کتاب درسی اونوقتا اسمش بود جامع المقدمات ، که مجموعه ای از کتب صرف و نحو یا همین دستور زبان خودمون ، البته یه کتابیم توش بود بنام :"منطق کبری" !

تو همون کتابهای اولیش که بفارسی بودن روایتی بود از پیامبر صل الله علیه و اله به عربی (پ) ، که صرف نظر از دستور زبان عربی کلمه هاش برام فابل فهم بود ، خصوصا واژه ی :"اوّل" که مانند مثلا پایه ی اول ابتدایی ، یا بقول معروف ! کلاس اول برام آشنا بود .

البته با تعبیر جبّارشم ناآشنا نبودم ، مانند مثلا اونی که مجبورم کرده بود برم طلبه خونه و صرف و نحو عربی ، و مقدمات دیگشو بخونم ، ولی ترجمه یا برگردون استادمون از جبّار ، خدا بود !

حالا جمع ایندو جبار بمونه ، اونوقتا هنوز متوجه یه جبار دیگه ! نشده بودم ! شاید وقتی که مثلا برا ادامه ی تحصیل و گرفتن دیپلم و رفتن به دانشگاهم جبّاران دیگه ای هم پیدا شد جمع آوریشون مسئله شد !

... ، وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِی أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ، ... .

تا اینکه سری تو سرای جبّاران در آوردم ! و مسئله شد خدا و من ! و با یاد آوری فرمایش پیامبر صل الله علیه و اله و سلّم مسئله حل می شد ! ولی ...

شاعر میگه :

... عشق آسان نمود اول ولی ... .

یا بقول شاعری همین اواخر تو تلویزیون یا سیمای این :

ج.ا : امّا

اگه نمی آورد ! من ! عاشق نه ها ! خودشم خدایی !

خب کدوم من ؟! مسئله شد جمع من ها ، ول دو من ! مگه اینکه یکیش خدایی نباشه ! یا بقولی رحمانی نباشه !

خب چی باشه !؟ مسئله چی بود و چی شد !؟

... ، هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِینْذَرُوا بِهِ وَلِیعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِیذَّکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ .

------------------------------------------

پ :

اوّل العلم معرفت الجبّار ، و آخرالعلم ... .

 


  

مانفیست امامت ، قسمت پنجم :

... ، عسق ، ... .

سلام علیکم .

روز شنبه روز اول هفتتون بخیر ، هفته ی گذشته که یکشنبه رو تعطیل کرده بودیم رفتیم شهر خودمون ، یعنی شهر خوی ، البته من متولد سلماسم که اون وقت حوزه ی دوی خوی بحساب میومد و تو شناسنامه ام ، شناسنامه ی قدیمی ، اومده بود صادره از حوزه ی دو ی خوی سلماس .

الان که سلماس حتی حاضر نشد در استان شدن خوی که خواستارش بودن جزو خوی بشه .

خب از کرونا به این ور حتی حاج خانوم نرفته بود دیدن مادرش ، مادر شهید کربلای پنج ، شهید احمد رضالو.

نمی دونم به بنیاد شهید مربوطه که مادر شهید ، که نمی تونه بره واکسن بزنه ، کاری براش بکنه ؟

صبح ، بعد نماز و صبحونه راه افتادیم و بعد نماز مغرب و عشاء بود که از خوی راه افتادیم ، البته بعد رفتن به گلزار شهدا و سر خاک پاره ی تنم که چند سالی بود نرفته بودم ، پیش از کرونا هم .

در برگشت بعد سه راه خوی سی چهل کیلومتری جاده همون جاده ی قدیم و یکطرفه بود ، حالا بمونه که جاده ی این چیه ترانزیته و مسیر ماشینای بزرگ و هیجده ، ده و ... چرخه ، ولی پیکان ما هم نور چراغ چندانی نداشت که بشه جاده رو دید و ماشینو با چراغای ماشینایی که از رو برو میومدن تنظیم میکردم ، که بیشرشونم نور بالا میومدن .

حالا این چیه مدل بالاها بمونه که سبقت می گرفتن و میرفتن ، ماشینیم ، حتی باری ماری هم دست نداد که پشت سرش این سی چهل کیلومترو رد کنم ، هرچی میومد سبقت می گرفت و دور میشد .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، ... ،  أَفَنَضْرِبُ عَنْکُمُ الذِّکْرَ ... ؟ ... .

یادش بخیر ! روز تعطیلی هفته ی گذشته و شبشم میگم ، شما هم کافیه یه چیزی رو بیاد بیارین ! و مثلا این پرسشو که از کجا ؟! یا ... ؟ هرچند که روشنه و خودشم مکتوبش !

حالا به تعبیر معروف :"دانش بنیان"ش بمونه ، زیادم لازمم نیست که به تعبیر معروف مثلا خبره بود یا نخبه و یا ... ، مگه اینکه گفته بشه یکی صد در صدشه و یکیم بمزایله ! یعنی خبره ، نخبه ... نیست ! اونم نه اینکه نیست ! بلکه نیستش هست ! خودشم :"مجموعه" ش ، جامعه ی ... !

یاد تقسیم صفر شامی کباب بین احمد واکرم تو کتاب درس ریاضی (ریاضیات جدید!) سوم ابتدایی آموزش و پرورش این :

ج.ا

افتادم ! که با تقسیمش :

به هرکدومم صفرشامی کباب میرسد !

نه اینکه هیچی نمی رسد !

چرا ؟! خب لابد بچه از همین حالا بفهمه که بهش:"یک" چیزی میرسه ! نه اینکه هیچی نمیرسه ! و مثلا بقول صدا و سیما ی این : ج.ا

کمتر برخورداره ! مگه اینکه گفته بشه :

من نبودم ... !

و پیدا کنید وارد کننده علم یا دانش و آموزه های غربی رو ! حالا انبار داریش و یادآوریش بمونه !

در حالیکه به تعبیرمعروف :"جامعه" صد در صدیام ! بقول پیامبر صل الله علیه واله و سلم : اگه و فقط اگه دوتا باشن ، یکی از این دو امام یکی دیگشه ! و خودشم لابمزایله ! ولو امام یک درصدمیم ، چراکه صد در صدش یعنی کی !؟ خب نهایتش نود و نه درصدی امامه !

حال بمونه امامت صد در صدیا ! و حرف از امامت صفر درصدیا ! و خودشم دیجیتالیش !

روز بخیر . 


  

مانفیست امامت ، قسمت چهارم :

... ، تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم .

ما چند وقته که بجای جمعه ها که تو قرارداد با کارفرما اومده ، یکی دیگه از روزای هفته رو تعطیل می کنیم ، مثل امروز ، البته با توافق با طرف قرارداد ، چراشم اینکه صرف نظر از کارای اداری و تعطیلات ادارات سازمانها و موسسات و ... ، خب اگه مثلا تعمیرگاها هم تعطیل باشن اونوقت مثلا شاسّی ماشین جوشکاری بخواد چیکار کنیم ؟ که رفتن سرکار ماشینی شده ؟ ولو با پیکانم که شده ؟ (الف)

اشاره :

خب بازار افغانستان و طالبانی اون برا صدور حرفی اگه آمادگی نداشته باشه که داره ! خب بازار داخلی هشتاد میلیونی چی !؟

آیا مرزای صادرات مگه با مرزای واردات یکی نیست ! تو افغانستان که نه فقط ، توآمریکا و حتی سرزمین اشغالی فلسطینم مردم چشم و گوش دارن و مرزای ادراکی دیگیشونم "حفره" ای نداره ! که نیاز به قاچاقی حرف زدن باشه ! ویا ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، ... .

روز بخیر ! روز یکشنبتون بخیر !

کافیه مثل من ، که بشری هستم مثل شما ، از خواب بیدار شده و چشم باز کرده باشین ، و برای امامتم مثلا گوش باز کرده باشین !

حالا بمونه که بقول مرحوم علامه محمد تقی جعفری (ج) :

پیش از ؟ یا پس از ؟

اون ؟ سومیشو داشته یا خواهید داشت !؟

بچه که به دنیا میاد شیرشو خدای رحمان رحیم پیشتر در پستان مادر قرار میده .

بازم روز بخیر ، روز امامتو میگم ، بعد روز خلافتو میگم !

بازم روز بخیر !

برم شاسی ماشینو جوش بدم و فردا بریم سرکار ان شاءالله .

------------------------------------

زیرنویس :

الف :

تو خبرای دیشب تلویزیون یا سیمای این :

ج.ا

بود که مدارس بعد دو ماه باز میشه ، برا همه ی دانش آموزان ، خب الحمدلله ! آخه همشون که مثلا گوشی و اونم نه مثل گوشی من ، نداشتن ! که آموزششون ماشینی شده بود ! حالا بمونه مادرشون ! و یا معلموشون تو خونه ! که یکی از اونا چند وقت پیش می گفت گوشیم خراب شده وحالا چیکار کنم ! نوشو که ندارم بخرم ، :"توان"شو داشته باشم و تعمیرم بدم و درستم بشه تا تعمیر بشه چیکارکنم !؟ و ...

گذشته از این ! کی داره حرفو تحویل بچه میده !؟ مادرش مثلا !؟ که از چشم ، گوش و دیگه مرزای علمی صادر می کنه !؟ حالا بمونه حفظ و نگهدارشم !؟ یا بقولی انبارداریش (ب) .

که فردا مدرسه هم بگه من گفتم ! توی اونم مادر چرا !؟

خب ! حالا شکر خدا :"به تعبیر معروف" مدرسه ها باز میشه" و مدرسه نمی تونه گردن خونه و اونم مادرخونه بندازه ! (پ)

خب ! حالا مثلا :"رتبه بندی" مادرا بمونه (ت) ولی "به تعبیر معروف" دور از چشم و گوش مثلا معاون اقتصادی رییس جمهور این :

ج.ا

اجرت یا دستمزد مادرچی !؟ اینم بمونه ! مثلا پول گوشی یا تعمیرشم چی !؟

البته أجرش مثل رتبه ی اون مخفیه و یا صاحب الزمان ! (ث) .

ب :

بعد اذان و نماز و صبحونه ، البته بعد بقول پیامبر صل الله علیه و اله وسلم :

لقمه ی ستون بدن ، بعبارت دیگه چشم باز کردن و به تعبیرمعروف "باز شدن مدرسه" !

و ... ، که مادر و دختر خونه رفتن ورزش صبحگاهی ، یا پیاده روی ، گفتم تلویزیون که مشتری نداره ببینم چی میگه ، خب شبکه ی یک و صب بخیر داشت و تا خواستم بزنم دو ، یه گفتگویی رو شروع کرد ، مجریش دو تا پرسش مطرح کرد ، اولیش :"قاچاق" بود و بعدیشم :"انبار" .

انبار چی !؟ خب واردات دیگه ، منجمله بقول مهمون برنامه قاچاقی که از :"حفره" های قانونیم وارد شده !

البته منظور انبارای خاصی بود ! نه :

انبار

به معنی کلمه ، که شامل هر انباری بشه ، البته لابمقارنه ، ولی آیا بمزایله !؟

البته در اینجا ! نه مثلا افغانستانش ! آخه اونجاش که مثلا تو رسانه ی ملیش گفته نمیشه :

یا محمد یا علی

چه رسه به :

یا علی یا محمد

که اکفیانی ، البته بقول آقا امام علی ثالث علیه السلام :

بشرط أنا !

وگرنه برا کی کافیه !؟

بگم !؟ بگم !؟ آموزش و پروش رسانه ی ملی رو میگم ! چند وقته این :"دو" رو باهم نمایش نمی ده ! جدا جدا نشون میده ! اونوقت سومی کدوم "دو" تا رو میگه :

یا صاحب الزمان ؟! یا بعبارت دیگه :

عرش

کدوم دو ؟!

پ :

حالا اگه مدرسه توپو بندازه تو زمین بچه چی !؟ یعنی بازم بگه من گفتم ، تو چرا !؟

خب کافیه آقا امام علی ثانی علیه السلام ، که توصحیفه ی سجادیه اومده ، بچه رو دعا نکرده باشه ! که :"مرزدار" چیزیه که از چشم ، گوش و اعضای حسی دیگش وارد میشه ! حالا "مرزدار" حسی و دلخواه یا دوستانیش ووو بمونه ! حالا :

انبار داریش

 بمونه ، حتی موقت یا مریمیش !! چه رسه به فاطمیش ! که بعد مرز ذکر و فکر و حتی عقلشه ! مگه اینکه گفته بشه حتی بچه ی چشم و گوش بسته هم هست و اینم بمونه که برا کی : مدرسه ها باز شده !؟ برا بمزایله از نعمت حتی چشم و گوش و اعضای حسی !؟ و بقولی در عالم امکان ! یا بقول شیخ الرییس : خلأ !؟ و بقول جدیدش : صفر کیلومتر و خودشم دیجیتال !؟

ت :

رجوع شود به زیرنویس قبلی !

اللهم صل علی فاطمة و ... ، و سرّ مستودع فیها بعدد ما احاط به علمه !

ث :

رجوع شود به زیر نویس ب . 


  

تمدن اسلامی ب ت :

سلام علیکم .

... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ؟ ... .

بقول پدرم ، بقول ما ترکا که :

راه دور ، باغچه نزدیک .

چرا راه دور بریم ؟ خودمون که دیگه خودمونو نمی تونیم مثلا :

تکذیب

کنیم ! شاید یکی بگه یکی دیگه رو قبول نداره ، یا تصدیق (الف) نمی کنه ویا :"تکذیب" می کنه ! ولی خودشو چی !؟

حالا بمونه خدا ، پیامبر و امام ، فی زمان هذا مثلا :"ولی فقیه" ! (پ)

یه چیزبامزه بگم !؟ و بقول مثلا خواجه ی شیراز :

زان می ناب که پخته کند هر خامی ، گرچه ماه رمضان است بیاور جامی !؟

اول از مثلا بهلول بگم ، بعد برم سراغ می ناب طلب !

از بهلول پرسیدن مرکز عالم یا دنیا و یا کره ی زمین کجاس ؟ گفت اینجا که من ایستادم !

حافظ میگه : عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی ، عشق داند که دراین دایره سرگردانند !

حالا بمونه که درمقابل عاقل ، یعنی عاشق کجا ایستاده !؟

یادش بخیر ! آقا امام هفتم علیه السلام ! آخه وقتی هارون با اون بقولی :"تمدن اسلامی" عباسی گفت : میشه این باغچه ی مادرتونو بهت بدم و دست از سرم برداری !؟ آقا امام موسی علیه السلام گفت : چراکه نه !؟

اما وقتی حدّ و حدود باغچه ی آقا امام کاظم علیه السلام ! روشن شد ! و "تمدن اسلامی" خلیفه هم توش بود ! به تعبیر معروف ! :"زد زیر سه لکاتش" ! و ...  

السلام علیک یا عالم ال محمد علیه السلام !

خب ! کجا بودم !؟ عاشق بناشو بر چی گذاشته بود !؟ اون جا که گفت :

عشق داند ... !؟  

البته اگه فرقی نباشه بین علم و معرفت ، یا دانش و شناخت و شناخت من ! و منِ عاقل یا خردمندم بی معرفت از خودش نباشه ! و یا شناختی از خودش داشته باشه !

خب ! بعد ماه رجب و شعبان ، بقول گزارشگری :

میریم که داشته باشیم ماه رمضان رو

ان شاءالله ! و امیدوارم که کار به روز عرفه (ت) نکشه ! ان شاءالله !

--------------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

که نه فقط بقول مثلا فلاسفه و فلاسفه ی اسلامی و مثلا استاد شهید مرتضی مطهری در مثلا اثری از آثار بدون استثناء خوبشون ، یعنی پاورقیهای :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" مرحوم علامه :

تصدیق اعم از تصدیق ! و تکذیبه ، یعنی تصدیق شامل تکذیبم میشه !

بلکه نه تنها علما یا دانشمندان ، بلکه مثلا عارفیم داریم !؟ که تکذیبش تصدیق بحساب نیاد !؟  

نا گفته نمونه که این فقط در دانشگاه نیست ! در حوزه (ب) هم همینطوره !

ب :

که تو برنامه ی :"به سمت خدا"ی شبکه سه ی سیمای این :

ج.ا

تو هفته ی گذشته ، گفته شد ایام ایام ثبت نامشه ! اونم بعنوان مثلا :

سرباز امام زمان !

البته نه مثل خدمت نظام وظیفه ی پسرا ! یا مردا !

پ :

حالا به مصداق مثلا :

... ،  الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ، ... .

ماه خورشید اینم بمونه ! و جریانش در دنیا ، مثلا در قاره ، کشور ، استان ، شهر و روستا و خلاصه تا :

من !

حالا مابعد ! یا بقول برنامه ی :"معرفت" شبکه ی :"دانایی" سیمای این :

ج.ا

:"ماقبل"شم بمونه ! آفتاب مهتابشو میگم !

ت :

معرفت یا شناخت من رو میگم ! یا بقولی :"خود شناسی" تو این ماه رو میگم ! که ماه نزوله ! و سلام تا ...

تا جاییکه هستم ! حالا کجا !؟ مسئله اینه ! هرکجا که باشم ! من هست ! همونقد ! چراکه :

...هُوَ مَعَکُمْ أَینَ مَا کُنْتُمْ ... ! 


  

گزاره ی پایانی قسمت سوم :

... ، وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (الف) ، ... .

سلام علیکم .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ، وَ ... ، وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یحَافِظُونَ ، أُولَئِکَ ... ، الَّذِینَ ... .

دیشب که روزنامه ها بروز شد ، دیدم خوابم میاد و گذاشتم برا صبح .

بله خبر فقط خبر تلویزیون نبود ، روزنامه ها هم از قانونی شدن نرخ بنزین خبر داده بودن که تو لایحه ی دولت به مجلس رفته ! و تو حرفاییم که در رابطه با بودجه ی تقدیمی زده میشد ، حرفی از این زده نمیشد !

خب ! از اعتراضی ، نه در مثلا کف خیابون ! بلکه در :"راه" و خودشم :"ها"ی قانونیشم خبری نبود ! به این ! و گفتم بگم که خبر دارین داره :"قانونی" میشه !؟

فردا نگین هیشکی نگفت !

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته !

---------------------------------

زیرنویس :

الف :

این آیه با آیه ی :

... ، وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .

که در سوره ی نحل اومده بود ! فرق داره ، البته نه در :

... نُوحِی إِلَیهِمْ ... .

که :

فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .

باشه (ب) ، نه من قبل :

وَمَا أَرْسَلْنَا ... .

ب :

خب برا اینکه این فقط مثلا سخنران (پ) نیست که اهل ذکر یا یاده ، مخاطبشم بدون یادآوری چیزی جز صدای سخنران که بگوشش نمیرسه ! (ت) ، چه رسه به اینکه یکی اومده باشه که ببینه سخنران چی میگه !؟ مثل همون که گفتم مرحوم علامه در :"ریشه یابی" علم یا دانش :"بنا" رو بعنوان مثال بر :"افتاد"ن چشم گذاشته !

حالا کدوم دانش !؟ و آیا بقولی :"دانش بنیان"ه !؟ بمونه !

یاد!م میاد ، بمناسبت شانزده آذر نه ، بلکه دهم ربیع الثانی ، تلویزیون یه چیزی رو از یه شاعری ، بازم پخش کرد ، اونم اینکه :

از سفر کرب و بلا آمده ای ؟ یا که بدنبال رضا (ث) آمده ای ؟

حالا کربلاش بمونه ! ولی بدنبال رضاش ، یعنی چی !؟ خب بله ! بعد رضا هم شاید معنا بده ! و بمونه که بعد رضا هم ابن الرضاست !

ولی شاید مقصود شاعر دنباله روی باشه ، اونم در عصری که حتی علما ! یا دانشمندان دنبال ترجمه های دارالترجمه های راه انداخته ی عباسیان بودن و علما و دانشمندان غربی ! یونانی ! تا دنبال رو :

آقا عالم ال محمد علیه السلام !

که مامونم مثل فرعون ! هرچی عالم و دانشمند بود رو جمع کرده بود و بهشونم وعده های فرعونی داده بود (ج) که اگه پیروز بشن !

مثل دیروز ! منجمله در :"گفتگوی خبری" سیمای این :

ج.ا (چ)

مانند معاوفیت مالیاتی ، بیمه ووو ! خصوصا اختصاص بودجه ! به :"دانش بنیان" ها !

که منو یاد اون دوران رویکرد علمی به آثار غربی یونانی انداخت و همین نزدیکیها هم مثلا به مثلا :"از سر تا پا" متجدد و متمدن ووو ی شدن بعد مشروطه و همین چها سال پیشم ! بعد انقلاب ! و مثلا دولت و اونم دولتی از درس خونده های غربی و شرقی و فرنگ رفته ! که هنوزم هنوزه بقوت خود باقیه :"دنباله رو"ی از غرب ! غربی که گویا بقولی علم یا دانش در :"انحصار" اونه و به :"جوانان" توصیه شده که برن از "انحصار"ش در بیارن !

خب ! چه جوری !؟ آیا بقول مرحوم علامه !؟ و :

انسانی !؟

آخه انس گرفتن با مثلا گوش ، و گوش دادن به سخنان علمی نه تنها غرب ! یا شرق ! بلکه حتی سخن پیامبرم فرق داره با رسیدن حرف و سخنی از حتی پیامبرم ! به گوشی ! حتی بعدشم به حسی ! و اونم ابراهیمی ! که : جعلنا لناس اماما !

حالا بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام :

... ، القلوب ائمة الحواس ، ... .

بمونه و اونم قلب عالم ! و محل نزول آخرین کتاب خدا ! بلکه خاتم کتب الهی ! یعنی قلب پیامبر صل الله علیه و اله (ح) و سلم !

قضیه قضیه ی :

نفخت من روحی

ه ! حضرت عیسی بن مریم علیه السلامم می دمید بر مثلا مجسمه ی پرنده ای که از گل ساخته شده بود که اون جون میگرفت ! نه اینکه خاک و حتی گِل و حتی بشکل پرنده ای هم در آمده ! هم نفس کشم بود ! چه رسه به پرواز ! و ... !

پ :

مثل سخنرانی های روز دانشجو ، در شانزده آذر و بعدشم ! به همین مناسبت ! البته بای دانشجویان خود ! مثل اون یکیا !

ت :

حالا صدا ! خیلیم ارفاق شد ! دانش بنیانی شاید بگه :موج هوا !یی که سخنران راه انداخته !

ث :

حالا از خود این :"رضا" هم شاعر چه مقصودی داره !؟ بمونه ! آخه مثلا برادرم می تونه معنی بده ! و ... ، خب شعر همینه دیگه ! مونده به مقصود شاعر ، بقول قرآن !

ج :

من فکر می کنم مهمترینش همین :"حمایت" باشه ! خودشم :

تا جان در بدن دارم

ش ! خصوصا جان :"حکومت"ی ! وگرنه مثلا مادی و پولی که گفته شده :"چرک کف دسته" ! حالا بقول آقازاده ای :"کثیف" ش بمونه !

چ :

حالا مثلا مجلس این :"ج.ا" به من ربطی نداره ! که مثلا مانند لایحه ی :"بنزین" قانونیت داده و بده به :"دانش بنیان" ها ! و تمهیدات بازم قانونی بهش !

خب بله "بنزین" به من مربوطه ! که گویا :"تثبیت" شده دیگه و داره قانونیم میشه ! و بقولی :"ماندگاری"م خواهد داشت لابد دیگه !

فقط گفته باشم که اونوقت دیگه یه حرفی نیست که دولت این "ج.ا" زده ! بلکه فردا اگه گفته بشه من گفتم ! تو چرا قانونیش کردی !؟ چی !؟ که به یکی بعنوان کمک ، حمایت ووو ی معیشتی ، مثلا صدو شصت تومن داده بشه و بیش از این گرفته بشه ! قانونی !؟

حالا بمونه که آقا امیرالمومنین علیه السلام اینم فرموده که :

العقل عقلان ، عقل مسموع و عقل مطبوع ، ولا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع !

ولی ! در نوشته ی قبلی که یادآور شدم فرمایش :"امام" رو ! چی ؟ آیا برای مجلس این ج.ا :"معلوم"م هست که این حرف :"دانش بنیان"ه !؟ خودشم :"مطبوع"ش !؟ حالا معقولش بمونه ! کجاش معقوله و اونم "مطبوع"ش که صدوشصت تومن بگیری و بیشتر پس بدی !م نه ! یه مقداری بدی ! و صدو شصت تومنشو بگیری ! تازه با کدوم ضمانتشم بمونه ! به ضمانت قانون !؟ که مجریش یکی دیگه باشه !؟ و به اجراشم یکی دیگه رسیدگی بکنه !؟ که خود اینم شریک :"به تعبیر معروف" غافله ! در چهل سال گذشته بوده ! و اونم نه به روایت من مثلا ! بلکه ... مثلا در دعوای "به تعبیر معروف" زرگری به تعبیر معروف :"شیخین" ! 

ح :

اللهم صل علی علی بن موسی ... . 


  

پایان گام پ :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ ... وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ(سبأ/1) ... .

سلام علیکم .

ضمن تبریک امروز خدمت ته تغاری خودمون ، جونم برات بگه تو هفته ای که گذشت یکی دو اتفاق افتاد ، اولیش اینکه داداش میگه دیگه کارخونه هم ردیف بشه دیگه نمیره و قراره که بازم باهم کار کنیم ، ولی همونطور که قبلا هم گفتم ، امیدوارم این در کارت تاثیر نذاره و بچسبی بکارت و ولش نکنی .

میگن ، تخم مرغاتو تو کاری که باهم میکردیم نذار ! ولو اینکه فقط مثلا سنگکاری و نما نبود و علاوه بر نما کف و پله هم می زدیم ، کاشی سرامیک و موزائیک کاریم می کردیم ، اگه بنایی و مثلا دیوار کشی ، جدول کاری ووو  هم بود می کردیم ، و خلاصه کار ساختمونیمون خلاصه نمیشد به نماکاری ، و یعنی یه کار که اگه خوابید بیکار بمونیم .

ولی اگه کار ساختمونی می خوابید چی !؟ تخم مرغامون کجا میذاشتیم !؟

البته اینو فقط برا این نگفتم ! اگه من خوابیدم چی !؟ که همش بخوین با من کار کنید !؟ حالا بمونه که تا حالا از کار با من هیچیم گیرتون نیومده باشه ! ولو اینکه مثل داداش بزرگه ، که رو پای خودش ایستاده و دیگه باهامون کار نکرد ، بقول معروف هشتش گرو نهش باشه ! و بمونه که مثلا تو کارخونش گویا یکی :"دست بزنم" داره و کارخونه هم صاحب نداره ! چه رسه به صاحب صاحب کارخونه !

یا مثل صابکار تو که دلش بخواد بگه برو ! در حالیکه اقرارم داره که مثل تو هم گیر نیاره ! ولی به تعبیر معروف نادره ! و روز بروزم از خودت ابتکار نشون میدی براش ، مثل همون که براش چند میلیون سود آوری داشت و بمونه که روز مزد تو هم تاثیر نداشت !

خب چی گفتم !؟ (الف)

خب ! دومیش بمونه برا یه فرصت دیگه ان شاء الله ! که تو این هفته یکیم اومد و کار داشت و خودشم به قیمت روز ! نه زیر قیمت ! علاوه بر این کاری که داریم تمومش میکنیم خدا بخواد ، که نوبت گرفتن و سر اینکه اول کدومشو بزنیم هیچکدومشونم نمی خوان وایستن به نوبت !

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام !

------------------------

زیر نویس :

الف :

اول الدین معرفته ، و کمال معرفته تصدیق ... . (ب)

نگفتم که دو یا چند تا کار داشته باشی که این نشد اون بشه !

بقول آقا امام رضا علیه السلام :

یه کار اصلی داریم ، و این اختصاص نداره به کاری علمی ! البته اگه :"به تعبیر معروف !"م کار :"دانش بنیان" نباشه و :"دانش"م :"اصل" کار نباشه ! و بقول همه که گفته نشه ! بقول بعضیا علم یا "دانش" با معرفت" یا شناخت یکی باشه !

بعنوان مثال ، قبلا گفتم که استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، با شاهد آوردن از :"تفسیر کبیر" امام ! فخر رازی ، در تفسیر آیه ای از کتاب خدا دارن که :

وقتی از شکم مادر بدنیا میایم ، چیزی نمی دونیم !

و نتیجه ای که گرفته میشه مثل همونه که مثلا نویسنده ی کتاب :

چرا مسیحی نیستم ؟

گرفته ! که مجموعه ی :"اصل" ی نداریم ! حتی در :

... ، إِیاکَ نَعْبُدُ ... .

چه رسه به :"نَسْتَعِینُ" ، :"إهْدِنَا" و :أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ" ! نه انعمت علیک ! بلکه مثل :"نعبد" ! منجمله خود ایشون ! مگه اینکه نویسنده ی اون کتاب ! بعنوان مثال در نوشتن اون کتابش از هیچ نعمتی برخوردار نبوده باشه ! و اگر و فقط اگر ! از نعمتی برخوردار باشه ! اون :"پارادکس" ی که مطرح کرده ، در برخورداری از اون نعمتم یادش نره ! که از کجا و از کیه !؟

خلاصه ، حالا نمیگم کارش :"شناخت بنیان" ! یا بقول آقا عالم ال محمد علیه السلام :

معرفت بنبان !

که بگن :"باب معرفت" ندارن ! ولی "دانش بنیان" چی ! از بدو تولد از مادر محترمشون !؟ تا قرنی ! که در این دنیا بودن ! و روز بروزم ! ابتکاری داشته اند ! در صحنه ی علم یا دانش ! و گویا :"گنگره ی وین" و :"منطق جدید" زیر سر ایشونم بوده !

خب زیر سر کی !؟

پرسش اول !م اینه ! کی دونست ! بعد اینکه از مادر بدنیا اومد !؟ و هیچی نمی دونست !؟ آیا :

یه مجموعه ی تهی !؟

تهی از علم یا دانش !؟ از معرفت یا شناخت چی !؟ و آیا :"گام" علم یا دانش ، حالا بقولی :"پژوهش" و اونم علمی ! و معرفتیم نه ! "گام" چندم اونه !؟ و بمونه که آیا پایان چی !؟ نداره !؟ گام پایانیست !؟ و نوبت به ما میرسه که تصدیقش بکنیم !؟ حالا :"تکذیب"ش ؟ بمونه !

خب کی !؟ من !؟ من از مادر بدنیا اومده و هیچی نمی دونم !؟ و صفر کیلومتر ! و حتی هیچ شناخت یا معرفتیم ندارم !؟ خب چی دارم ! و حالا بمونه :

 ... ، وکمال معرفته تصدیق به !؟

بمونه ! فقط ناگفته نمونه که ما وقتی از مادر بدنیا میایم ، تا وقتی که از این دنیا میریم ، بیکار که نیستیم ! بلکه یه کاری می کنیم ! هرچند تخم مرغامونو فقط تو مثلا سبد :"سمع"ی ، یا :"بصر"ی و فقط :"ایندو" هم نمیریزیم !

حالا کار اولی یا اصلی ما چیه !؟ بمونه ! و این اولیم یعنی :"گام اول" ما !؟ و پایانی داره !؟

نه وقتی از این دنیا میریما ! آخه مثلا پیامبر صل الله علیه و اله و سلم فرموده :

از این دنیا برید ! قبل از اینکه از این دنیا برید ! (پ)

ب :

نهج البلاغه ، خطبه ی اول

پ :

موتوا قبل ان تموتوا ! 


  

الفبا ، الفبای تمدن :

بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ... و ایّاک نستعین ، اهدنا ... .

تمدن دین بنیان :

اول بد نیست یه حرف که فکر نمی کنم بگوشتون نخورده باشه بگم ، البته نه در کتاب دینی ! البته تا اونا که گفتم تو اون اومده :

... ، ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى ... .

در حالیکه اگرم بعنوان مثال دین بنیانشو نتونیم بگیم ، ولی  عبادیشو که میشه گفت .

خب اون حرف چیه یا :"چی میگن؟" ، اون :"دانش بنیان" ه دیگه .

البته قابل درکه ، یعنی قابل دریافت و گرفتنه ، مثل :"فراگیری " قلب یا دلم که گفته شد ، گفته نشه ، قابل درج در درک و دریافت حس و مثلا حس بینایی چشم و اونم ابراهیمی اونم که گفته شد نباشه ، قابل درج در یه درک و دریافتی که هست ، وگرنه مثلا چجوری یکی می خواد جلوی رفتن یکی رو به اونجایی که هست بگیره ؟ اونم وقتی گفته باشه که میگیره !؟ در حالیکه هیچ درک و دریافتی ، اونم فراگیر ! از اون نداشته باشه !؟ پس درک و دریافتی از اون نه تنها داشته ! بلکه هنوزم داره و :

... ، ذَلِکَ ... .

اونم مکتوب و نوشته شدشو :

... ، ذَلِکَ الْکِتَابُ ... .
 اونم :

... ، ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ ... .

شو که دیگه داره ! نداره ؟ چیرو ؟ و از :"چی " میگه و حرف می زنه ؟ آخه :

الم ، ... .

مش که عیانه و حاجت به بیان نداره که داره یه چیزی ، یه حرفی می زنه ! اونم به زبون همونجای خودشو و برا همزبوناش ، خب به اونا :"چی " ؟ حالا برا چی ؟ بمونه ، مثلا اینکه بدونن ! و اونام :

... لَا یعْلَمُونَ ، ... .

نمی دونن ؟ یا :

... تَعْلَمُونَ ، ... .

می دونن ؟

اینو بعنوان مثال گفتم ، وگرنه :

... الَّذِینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ ... .

الفبای تمدن دانش بنیان :

حرفشم نمیشد زد ، علم و دانشو میگم ، همینطور دانش بنیانم .

قبول باشه ، خب چی می گفتم ؟ داشتم می گفتم ، بقول مقام معظم رهبری ، همین الان که با مادرتون داشتیم نماز می خوندیم ، شبکه ی سه سیماش پخش کرد :"تصادفی" که نگفتم اینو که می خوام بگم ، تحت عنوان علم یا دانش .

راستی اون بنده خدام می خواد جلوی دانش بیانم گرفته بشه ؟ که وارد سرزمینش نشه ؟ آخه مگه دین بدون دانشم داره ؟

داشتنیها که فقط فراگیری مثلا چش و بیناییشو و حتی ابراهیمیشم که نیست ، نه اینکه موسوی ، عیسوی ، نوحی و آدمیم داره ، بلکه حتی فقط محمدی اونم نیست ! کجا ؟

آهان ! حالا شد یه حرفی ، خب مثلا همونجا ! سرزمین اونجا دیگه ! کی ؟

آهان ! حالا جاشه که گفته بشه :

 

... إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ... . 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :219
بازدید دیروز :76
کل بازدید : 1338757
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ