یه نفر مثل ( خودِ) من :
سلام (الف) علیکم
... ،الْحَمْدُ لِلَّهِ ... . (پ)
بسم الله الرّحمن الرّحیم (ث)
آشنایی با علم (ر) ... .
--------------------------------
الف – گفته شده :"سلام" دادن واجب ، حالا ضروری ، لازم ووو نیست .
ولی پاسخش واجبه .
ناگفته نمونه که پاسخ به گوش سلام دهنده برسه ، یا به چشمش در صورت نوشتاری اون .
حالا اون ، به چه عنوان !؟ بقدر یا به اندازه ی :"آشنایی" باهاش !
بهترینش همونه که سلام دهنده خودش "آشنایی" داده باشه ، حالا چه بگوش ، و چه به چشم .
البته آشنایی دادن منحصر به ایندو نیست ! که فعلا محل بحث نیست ، بعنوان مثال یکی با تماس بدنی ممکنه سلام ! داده باشه ، مثلا با گرفتن گوش ، حالا با شصت و انگشتی دیگه ، یا دو انگشتی ، و یا بازم بعنوان مثال با گرفتن جلوی چشما و شایدم با این پرسش که : من کیم !؟
که یه نفر درخت و حتی شترم نیست ! یه آدم ، یا انسان و یا یه بشریه مثل پاسخگوش .
حالا آیا این بصورت کتبی یا نوشتاریم اتفاق می افته !؟ پرسش و پاسخو میگم ؟ که یکی بنویسه :
من کیم !؟
شفاهی یا گفتاری چی !؟ پرسش و پاسخو میگم !؟
حالا آیا این دو ، پرس و پاسخ ، ممکنه ! که برا خود آدم ، یا انسان و یا بشرم پیش بیاد !؟ که خودش از خودش بپرسه که :
من کیم !؟
کتبی یا نوشتاریش چی !؟
آیا رو مثلا کاغذ یا مانند اون !؟ که بچشم میاد ؟
دور از چشم چی !؟ نه دور مثل اونجا که مثلا کاغذ بود و مانند اون ! و دورتر تا چشم کار می کنه !
نزدیکتر !
ب – قرآن ، یعنی کتاب خدا (پ) ، قرآن عظیم ، سوره های مکی ، سوره ی انعام .
پ – انی (ت) تارکم فیکم الثقلین ، کتاب الله و ... .
ت - خاتم الانبیاء ، محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم .
ث – الحمد لله ربّ العالمین (ج) ، اگر گفته نشه :"بدون استثناء" ، ولی معمولا هر مسلمانی گفته ، همینطور نوشته ی خودشم با گفتن ، همینطور با نوشتن :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آغاز می کنه ، بعنوان مثال در نوشته ای که حضرت سلیمان نبی علیه السلام به ملکه ی صبا نوشته شده هم با همین عبارت آغاز شده ، که در سوره ی نمل ، یا مورچه و یا مور (چ) آمده .
ج – دومین آیه ی کتاب خدا ، بقولی اولین آیه از هفت آیه ی سوره ی حمد یا :"سبعا من المثانی" .
چ – بعنوان مثال در بیت (ح) زیر :
میازار موری که دانه کش است ، که جان دارد و جان شیرین خوشست : سعدی علیه الرحمه (خ)
ح – مصرع :"اول" .
خ – به نقل ازشاهنامه :
چنین گفت فردوسی پاکزاد ، که رحمت بر آن تربت (د) پاک باد
د – خاک ، علیه الرحمه ، در آرامگاه فردوسی ، مشهد .
یا گفته شده در :"پاکزاد" ، چرا ؟
خب برا اینکه :"پاک" زاد دیگه ! شکر خدا ! و بشکرانه :
که رحمت بر آن تربت پاک باد (ذ)
ذ – مصرع :"دوم" ی گفته شده .
ر – یا دانش .
حالا دانش به چی !؟ بمونه ! البته بعد آشنایی با :"دانش" ! نه دانش یعنی :"علم" ! و همینطور :"دانشی" یا :"علمی" ! از علوم یا دانشها ! ولو در یه :"بیت" ! چه رسه به در یه :"مصرع" اون ! بلکه :"بیت" علم یا دانش ! که بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله .
شب بخیر .