پیدایش حرف :
بِ ... .
... ، إ ... بِ .
سلام علیکم
... ، ن ... .
وضعیت پیدا :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالنَّجْمِ ... .
بقول کارشناس برنامه ی آفتاب شرقی دیروز شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران در : "بسته بندی" آخرین نوشته ، بقول امروز مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران : "چهارماده و یه تبصره" داریم تا حالا ، که اگه به تصویب طرفین برسه میشه سر حرف بعدی رو باز کرد .
البته نه طرفینی که یه طرفش بیرون از مثلا خونه باشه ، چراکه همونطور که در آغاز این بحث گفتم ، در ماه رجب ، لازمه اش اینه که طرفین مثل دوتا مرد بشینن با هم حرف بزنن ، نه این که یه طرف نه تنها مثلا تریبون دستش باشه ، و نه تنها سخنرانیش مکتوب و نوشته هم بشه ، بلکه رسانه مثلا صدا و سیما رو هم در اختیار داشته باشه که هرچه می خواد بسته بندی کنه و به تصویبم برسونه و طرف دیگه هم بقولی موظف به نه تنها پذیرش ، بلکه عمل و حتی خیرالعملشم طبق فرمایش طرف دیگه باشه .
پیشواز پیدا :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، عَبَسَ وَتَوَلَّى ! ... .
خب ، در آخرین نوشته اینم اومده که نه تنها ما ، منجمله شما دوتا توخونه ، بلکه من کاری به بیرون ندارم ، نه اینکه حرفی ندارم و مصوبه ی بیرون به تصویب رسیده باشه ، که بیرونم صفر ، خالی و تهی از حرفه .
چراکه بیرونم مثل ما حرف داره ، ولی اگه زحمت میشه که قدم رنجه بفرماید و بیاد خونه ی ما ، ما برا اینکه ببینیم چه حرفی داره که ما اونو کم داریم ، مثلا برا نظریه دادن ، که همش نظریه رو بیرون نده و ما موظف به پیاده کردنش تو خونه باشیم ، مثلا برای شکل خونه داری ، بقول طبله ها بر وزن کشور داری ، برای مثلا این که بعنوان مثال گفته شد حاضریم که بقول پیامبر تا چینم بریم ، چه رسه به بیرون از خونه تو کوچه ، خیابون ، شهر و کشور ایشون !
یا هر آدرس و نشونی که مثلا برای : "ثبت املاک" داشته باشن !؟ ملک ، اماکن و خونه ی ایشونو میگم ، برای شنیدن حرف بیرونو میگم ، یا با مثلا همون چشم برا دیدن که در مکتبخونه ی "رئالیسم" ایشون اومده .
تا اندام ، پیکر ، ووو ی ایندو عضوبدنم خدمت مجموعه ی جامع ایشون حضور بهمرسونه .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ ... ، ... مَا لَیلَةُ ؟ ... ، لَیلَةُ ... .
خلاصه ما که برای پیدا شدن حرف بیرون ، نه تنها تا هرکجا که نشونی داده بشه آماده ایم که به پیشوازشم بریم ، بلکه هر زمانم که بخوان تا اونور چین و شرقی ترشم میریم ، مثلا به همون جایی که تو اون سریال کره ای که باهم دیدیم ، و نقلش تو مباحث سال گذشته ، تواینجا هم اومده ، استاد جوان برای همزبانی با شاگرد جوانش حرف نه تنها همزبون با زبون اونور کره ی زمین ، بلکه با فضا هم همزبون شد !
پس نه تنها در زمین ، بلکه تو ثریا هم تشریف داشته باشن ، کافیست نشونی بدن تا کنار ستاره ی پیدای ایشون حضور بهمرسانیم و ما رو رویت بفرمایند .