سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بِروزِ پایانی :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم !

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... أَحَدٌ ، اللَّهُ الصَّمَدُ ، (الف) لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ ، وَلَمْ یکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیةٌ جَنَّتَانِ عَنْ یمِینٍ وَشِمَالٍ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَیبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ ، فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ سَیلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَیهِمْ جَنَّتَینِ ذَوَاتَی أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ ، ... .

بخدا اگه بریده شه دستام ، برنمی گردم از دینم (ب) .

میگم اگه یکی (پ) نبود ، مثلا مثل من ! اونوقت مثلا صابخونه ی ما به کی می گفت :

خونه رو تخلیه کنیم !  

به خودش ؟!

حالا بمونه که برا چی !؟ و اونم واسه ی اینکه انباری رو اگه تخلیه نمی کنید ! که تو قرار داد خونه رو با انباری کرایه داده !

راستی علما یا دانشمندا و مثلا بقولی :"فیلسوف شهیر" ی به کی میگه :

چرا مسیحی نیستم !؟

به یکی مثل خودش !؟

حالا بمونه که به همون :"قول" به کی گفته :

احمق !

آخه بهمون "قول" ! به خودش که نگفته ! حالا کدوم خودش !؟ بمون !

آخه اونکه به نه تنها :"ولایت فقیه" ، امام و پیامبرش ، بلکه به خداشم نگفته !

خب با :"پارادوکس" ی که مطرح ! کرده حتی :

خود

یم نداره ! چی میگم با خودم !؟

خودیم نداره ! چه رسه به ولی فقیه ، امام ، پیامبر و خدا !

آخه ! بقول مثلا کتاب :"تئوری طبیعی مجموعه ها" ی :"ستاد انقلاب فرهنگی" این :

ج.ا

اونوقت :

آب در هاون کوبیدن

ه و یه چیزی لازمه که توش کوبیده بشه ! بعبارت دیگه توش گذاشت ، ولو یه حرف ! و بقول خدا ! :

دمید توش !

اونم نه دم مسیحایی ! بلکه :

من روحی !

خب ! فردا روز :

دیگر

یه و وارد شدن در اون روز زبانی سجّادی می خواد و یا زینبی !

باز ! فردا پرچما ، کتلا و ... برافراشته میشه و :

هل من ناس ... .

باز ! بچشم میاد !

باز ! فردا شیپورا ، طبلا و ... بصدا درمیاد برا برخورداران از نعمت گوش ! که اگه مثلا بیمارن و در بستر ، که همراه بشن !

باز ! فردا صدای شیشه لرزان خانه ها شیشه های کاخ سرخ و سفید :

شرق و غرب

رو می لرزونه ! که در کاخم اگه یکی (ت) هست ، همراه کنه ! بروز کنه !

السلام علیکم یا عباس بن علی بن ابیطالب علیه السلام

-------------------------------

زیرنویس :

الف :

نه ! مثل :

الله احد

و :

الله الصمد

بازم :

الله لم ... .

ب :

آقا ابوالفضل عباس بن علی بن ابیطالب علیه السلام .

پ :

آقا امام باقرالعلوم ال محمد علیه السلام فرموده :

اگه یکی بود براش می گفتم ، از کلمه ی :"صمد" ، همه ی علوم رو !

حالا بمونه که مقصود از علوم یا دانشها چیه !؟

آخه شامل مثلا بقولی :"ریاضی فیزیک"م میشه !؟ یا بقولی منظور از علوم مثلا علوم :"حوزوی"ه و در :"کنار" علوم مثلا :"دانشگاهی" !؟ و ... !

بگذریم ! آخه می خواستم بپرسم تو "حوزه" چه علم یا دانشی :"تفقّه" میشه و خروجیش :"فقیه" ه !؟

خب :"دیدم" گفته میشه :

علوم دینی !

و بقولی :"جدای" از علوم دیگس !

ولی برا این گفتم ! که ولی چی !؟ ولایت رو میگم !؟

آیا تحت علوم دیگه یا علوم دیگه تحت اون !؟ یا در کنار ! ولو :"یکی" دیگه !؟ یا بقول آقا ابا عبدالله علیه السلام ، در پاسخ مکتوب به پرسش مکتوبی از کوفه :"صمد"ی ؟ یعنی :

... ، لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ ، وَلَمْ یکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ .

ت :

همون زیرنویس (پ) .

فقط از خودم می پرسم اینکه :

اگه یکی بود ... .

یکی تحت مثلا ولایت من یا من تحت ولایت اون ، یا در کنار من !؟ 


  

دهداری !؟

قسمت پایانی :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ ، وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ، وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ ، وَأَلْقَتْ مَا فِیهَا وَتَخَلَّتْ ، وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ، ... .

خب روشن شد که وقتی گفته میشه دهداری یه وقت مقصود یه جایی مثل شهرداری ، حالا استانداری ، کشورداری ، حالا قاره داری و دنیا داریه ، صرف نظر از اینم که مثلا دنیا یعنی چی ؟ و یه وقتم مقصود مثلا شهرداری ! حالا استانداری ! کشور داری ! و دنیا داریست !

البته یه معنی دیگه هم داره که انشاءالله اونم در قسمت سوم دهداری میگم ، فعلا می خوام بگم که نه تنها ایندو بلکه اونم که در قسمت سوم گفته میشه ، یه وجه مشترک دارن .

چراکه همونطور که دهداری بعنوان یه جا مثل شهرداری ووو ، نمی تونه حتی دوجا باشه و بهردوش بشه گفت دهداری ، مثلا به هم خونه ی کدخدای دهکده ای گفت دهداری ، و هم به مثلا پاسگاه ژندارمری قدیم همون دهکده هم گفت ، و بشرح ایضا حتی هم به مسجد اون ، دهداری بعنوان یه کارم نمیشه هم به کار مثلا کدخدا گفت و هم به کار پاسگاه ، و بشرح ایضا حتی به کار مسجدی ! که بقول استاد حسن رحیم پور ازغدی ، که امشب سخنرانی سال قبلشو تلویزیون پخش کرد : "نیم کار" یا "پاره ای از کار" شو کدخدا ، یا مثلا پاسگاه بکنه و :"تمام کار" ده کارش نباشه ، دهداری رو میگم .

البته نه تنها مانعی نداره ، بلکه می تونه کار مثلا پاسگاهم کار اون باشه ، یا کار حتی پاسگاهم کار اون باشه ! البته اگه دهداری  یعنی کاری که پاسگاه داره باشه و کار مسجد یکی از کارای پاسگاه ، که دهداری باشه ، باشه .

همونطور که حس کردن ما یکی از کارای ماست ، و مثلاحتی دیدن ما یکی از حس کردنمونه ، البته وفتی که حس داشته باشیم ! چراکه حس که فقط به حتی بینایی هم گفته نمیشه !

و وقتی از مثلا علوم حسی میشه گفت که فقط حتی علوم بینایی ! هم نداشته باشم ! چه به علوم شنوایی و حتی موسوی اونم !

در بقول پیامبر صل الله علیه و اله وسلم :" علم الابدان" م همینطور ، چراکه حتی دانش چشمی و حتی ابراهیمی اونم وقتی دانشهای بدنی بحساب میاد که یه دانشی بعنوان مثال مانند دانش گوشی داشت ، چراکه بدن یعنی چی ؟ آیا "تمام"ش حتی چشمه ؟! تازه کدوم چش ؟ راستش ؟ یا چپی ؟

حالا بمونه در بدن داریم مثل دهداری ، حتی نوک انگشت پا هم نقش داره ، البته همونطور که گفتم "دوتایی" ، وگرنه نه تنها پا ، بلکه سر بی حسم علم ودانشی حسی نداره ! جز همون علم و دانشی که هر"پوسته" ای در ارتباط با "پوسته" ای داره . والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته . 


  

... ، وَلَقَدْ آتَینَاکَ ( بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمد لله رب العالمین ، ... ) وَالْ ( بسم الله الرحمن الرحیم ، اقرا بسم ربک ... 

سلام علیکم ، صبح بخیر .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... 

حس انسانی :

خب شکر خدا که مهمونای ما صحیح و سالم بخونه ی خودشون برگشتن ، چراکه فقط از فاطمه کوچولو پذیرایی نکردیم که ، و باهامون و منم بازی نکرد و سوار من نشد ، برا مادرشم از هفت شهرعشق که نه ، از هفت خان رستم خودمونم براش نگفتم ، از خودمم که بهش نگفتم ! چی گفتم ؟

بد نبود ، به سه روز تعطلیلی و سر کار نرفتن باباش میرزید .

راستی از :"مستند ..." چه خبر ، آخه دیشب همشو نتونستم ببینم ، از :"علوم انسانی" ش نه ها ، از حسش چه خبر ؟   

 


  

در خلوت خانه : 

... . بسم الله الرحمن الرحیم ، سبح اسم ربک الاعلی ، ... . 

سلام علیکم 

سر نماز مغرب بودم که آقای ... زنگ زده بود ، بعد نماز که تماس گرفتم ، ضمن مزاحی ، گفت بیام دم در و چک تشویه حسابو بگیرم . 

خب الحمد لله که بخیر و خوشی یکی از سه کاری که در دست داشتیم تموم شد ، هرچندم که یه میلون دستمزدمون داده نشد ، حالا اگه کار مسکن مهرم یه جوری فیصله میافت خیالمون از اونم راحت میشد ، که نه زنگ زده میشه که بریم تموم کنیم و نه زنگ می زنیم جواب میده ! در حالیکه خبرا حکایت دیگه ای داره ، تعهدات بنیانگذارشو میگم ، که گفته شده نیمه تمام گذاشته نمیشه . 

راستی داشتم برنامه طرحی برای فردای برادر حسن رحیم پور اذغدی رو از تلویزیون نیگا میگردم و "نقل" جوشکاری میان نقل و عقلو و شایدم عقل و نقلو ، که گفت یاد غدیر افتادم ، البته نه غدیری برای نفی . 

آخه دیروز داشتم برنامه ی "ماه چهاردهم" و که نیگا می کردم و داشت از اسلام هراسی می گفت یاد غدیر هراسی افتادم . 

بله آخر برنامه طرحی برای فردا ، که گفته شد حالا اگه مطلبی دارن ، روزنامه نگاران مصری رو میگم ، مطرح ! کنند ، برنامه تموم شد ! نمی دونم روزنامه نگاری پرسید که جوشکاری نقل و عقل ، یا عقل و نقل ، نقلیه یا عقلی ؟ 

مثل خلوت خونه ی خلوت و جلوت یا جلوت و خلوت برنامه ی معرفت شبکه ی چهار ، که بجای جمعش رفت تو خلوت و خلوت تر ، بر وزن من و من تری که در برنامه جمعه شب گفت ! نقل کرد ! صادر کرد ! صادرات و واردات که یادتونه ؟ وارد کرد ! از کجا ؟ جوشکارگاهو میگم ؟ 

السلام علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها 

خب ! غدیرو پشت سر گذاشتیم و نقطه جوش رسالت و ولایت ، نبوت و امامتم بمونه ! میریم که داشته باشیم محرم و عاشورارو ، فقط یادتون نره اندیشه ی سیاسی که نه فقط ! بلکه اندیشه ی دینی میان ایندو رو . 

السلام علیک یا حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام 

تا فردا ! چراکه هنوز جمهوری با اسلامی جوش خورده ! و برا مصرم می خواد نمونه بشه ! همون مصری که یادمون هس نماز جماعت و جمعه هاش ! ولی بعد "بیداری" رفتن سراغ چی ؟ 

روز از نو ! دولت ، جمهوری ... ، خب نمازم سرجاش ! مسجدم سر جاش ! خانه ی خدا هم سر جاش ! در دولت ، جمهوری ... ، اونم وقتی :"جمهوری اسلامی" باشه ! مثل چی ؟ مثلا : " سکولار " ! باور ندارین ! همین سخنرانی برادر ازغدی رو گیر بیارین و گوش بدین ! 

خب نماز عشارو هم که خوندیم ، بریم بخوابیم ، تا غدیر دیگر ! چراکه امسال مقدر شد که در نفی سکولار باشه ، حالا کدوم سکولار ؟! بمونه ! یاد مبارزه با تروریست آمریکا افتادم ! که مسلمونارو تروریست میگه ! و مردمشو از ایران ، سوریه و لبنان ، حزب اللهش می ترسونه ! حتی از غزه ! 

نمی دونم چرا یاد شب قدر افتادم ! آخه آقا امام صادق علیه السلام میگه پیروانش به سوره ی قدر استناد می کنن ، حالا آیا برا اینکه در این شب قرآن نازل میشه به ایشون ، و امامان بعد ایشون و بشرح ایضا جانشین امام ؟ یا برا اینکه سلام هی ... ؟ خب قرآن ترس داشته باشه ، سلام چی ؟ 

شب بخیر 


  

بِسْمِ ... .

سلام علیکم

حالا دغدغه های ما بکنار ، یعنی بقول آن برنامه ی این چیه تلویزیونی بازی با قواعد دیگری در زمین خودبماند ، همینطور هم حق و حقوق مولف انسان که از رویش شبیه سازی شده باشد بنام خود ، ووو ، ولی مطلب که باید برایمان روشن شده باشد که چه چیزی می خواهیم بسازیم ؟

چراکه سازنده شبیه انسان یا این چیه کامپیوتر هم برایش روشن بوده که چه می خواهد بسازد ، و این با دانستن ساختش فرق می کند ، یعنی مطلب با نرم افزار ساخت رایانه فرق دارد که ما از روی این چیه کامپیوتر آنرا بخواهیم بسازیم ، مطلب نرم افزار سخت افزاری نیست که مثلا علم یا دانش ریاضی فیزیک تولیت آنرا داشته باشد ، بلکه مطلب نرم افزار سخت افزار حافظه ی ماست و اگرهم بنا بر ساختن چیزی باشد شبیه سازی آنست که یک چیزی از مثلا فلز و آهن شبیه آن ساخت که شبیه آن کار کند .

یعنی نرم افزار ساخت آن با مثلا آهن را مانعی ندارد که علم یا دانشی عهده دار باشد ، چراکه مسئله ی ما این نیست که ، مطلب مثل همانست که مقام معظم رهبری در دیداری که بمناسبت روز کارگر امسال داشتند مطرح کردند ، علم و عمل را عرض می کنم ، و مقصودما در اینجا یکی از این دو می باشد یعنی علم یا دانش ، دانستن حفظ کردن مطلب ماست ، دانستن حفظ کردن انسان نه حفظ کردن رایانه ، چراکه رایانه که شبیه انسان ساخته شده سازنده اش می دانسته حفظ کردن انسان را و مطلب فعلا اینست و بعد دانستن ساختن شبیه آن که متولیش عالم یا دانشمند این باشد .

چراکه در مقابل پرسش از حفظ کردن انسان ما یک حرفی داریم و در مقابل پرسش از ساخت شبیه آن نیز حرفی دیگر و این دو حرف حکایت از دو نرم نرم افزار دارد و مطلب ما این نیست که ببینیم سازنده ی این چیه کامپیوتر چه می گوید که به حرفش عمل کنیم و رایانه بسازیم بلکه می خواهیم حرفش را در مورد حفظ کردن انسان بدانیم ، حالا چه بخواهیم بعدش هم شبیه سازیش را بدانیم مثل او می گوید شبیهش را ساخته و چه در پی دانستن این دیگر نباشیم که ببینیم در این زمینه هم چه حرفی دارد .

خلط این دو مطلب یعنی این دو دانستن هست که مثلا علوم ریاضی فیزیک متولی هردو نرم افزار این دو دانستن شده ! آنوقت می بینیم که مثلا جناب ازغدی علوم انسانی را بیکار دیده ! که چرا موشک هوا نمی کند مثل دیگر علوم ؟

چراکه حرف از حفظ کردن انسان حرف علوم انسانی است و بعد نوبت می رسد به مثلا علوم ریاضی فیزیک که حرف از ساخت شبیه آن بزند ، و بشرح ایضا نوبت برسد به علوم تجربی که حرف از جای این حفظ کردن انسان در پس سرش بزند ، ووو  

نه اینکه دیگر علوم بیایند در زمین علوم انسانی همه ی حرفها را بزنند و بعد علوم انسانی تازه بیاید ببیند دیگر علوم چه می گویند ! مثل همین که شده کار ما که می خواهیم ببینیم مدیر عزیزمان در مورد شبکه چه فرموده !؟ که فرموده اند : اتصال رایانه ها به یکدیگر و ... .

که دیدیم رایانه یعنی شبیه سازی شده ی شبیه انسان از آب در آمد که شبیه انسان هم حفظ می کند و اگر از حفظ کردن انسان پرسیده شود پاسخی ندارند جز همان که مثلا منطق ریاضی گفته که انسان هم صفرویک حفظ می کند .

خب ما هم که بنده ی حرف ! در حالیکه عالم یا دانشمند مثلا ریاضی فیزیک و علوم دیگر کاری به این حرف ندارند که : من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا !

آخه این حرف حرف علوم انسانی است و نه در زمین دیگر علوم ! در زمینی که موشک هوا می شود ! و تازه برای زمین علوم انسانی هم شبیه انسان ساخته می شود و برایش شبکه بندی هم می کند ! غافل از اینکه فقط کافیست از حفظ کردن انسان بپرسی تا معلوم شود چند مرده حلاجند !

پس همانطور که بعرض رسید دغدغه های ما بکنار ، علوم انسانی غربی هم لازم نیست که بازنگری شود ، فقط می خواهیم ببینیم حرف از حفظ کردن انسان را کدامیک از علوم می زند ؟ آیا بجز علوم انسانی دیگر علوم نمی زنند ؟! نمونه اش همین : " صفریک " منطق ریاضی نیست ؟

و آیا این برای این نیست که علوم انسانی حرف نمی زند !؟ موشک هوا کردن علوم انسانی یعنی همین ، همین که حرف از حفظ کردن انسان بزند !

تا فرصتی دیگر فعلا خدا نگهدار .


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :1156
بازدید دیروز :97
کل بازدید : 1350021
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ