به وقت شبِ سه ی سه :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم ، شب بخیر .
دستان عمو عباس علیه السلام :
ضمن تبریک بمناسبت این ایام ، گفتم حالا که دست به قلم شدم برا نوشتن زیرنویسهای نوشته ی قبلی و حرفش (الف) پیش اومد ، ناگفته نمونه که این حرف "استاد" م ، در مقابل :"صفر یا صد" ی که فرمودن نیست .
و بحسب نقلیم که شده :"کالای ایرانی" م نیست ! که برای :"حمایت" از آن :"به تعبیر معروف" نقل شده ! و حتی :"نقل" قرآنم شده ، که "نقل" قرآن اینه ! بعبارت دیگه حرف قرآن اینه !
بله صاحب حرف ایرانیه ! حتی گفته هم بشه که مسلمون و اهل قرآنم باشه ! باز فرقی نمیکنه ! چراکه حرف در مقابل حرفی زده شده ! که اون حرف رو حرف بحساب آورده ! و در ثانی گفته شده که :
برا از بن بست در آوردن اون حرفه !
نه برا :"مقابله" ! ولی :"استاد" برا "مقابله" با اون حرف فرمودن : صفر تا صد !
یعنی اون حرفو حرف بحساب نیاوردن ! بلکه حرفشون اینه که اون حرف : حرفه والسلام !
مثل : الاسلام والسلام !
ولی مثل اون حرفی که برا از بن بست در آوردن حرفی زده شده ، اصل حرفو حفظ کردن ، جفتیشم ! یعنی :
صفر و صد
رو ! برا همین همون مشکلی رو دارن که از بن بست درآوردنده ی :"صفر و یک" ، یا بقول استاد :"صفر یا صد" دارن ! یعنی مشکل :"درجه" یا :"فاز" صفر و صد رو ! بعبارت دیگه سرباز و یا سردار صفر و صد رو ! نه مثلا :"اکبر و اصغر" یا :"صغری و کبری" شو !
سرداران یا سربازان کربلا :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
نقله وقتی آقا امام علی بن حسین علیه السلام در مجلس یزید حرف زدن ! و یزید جویای نامشان شد و وقتی پاسخو شنید گفت :
مگه علی بن حسین در کربلا کشته نشد !؟
گفته شد : چرا ، ولی ...
مقصودشون آقا علی اصغر علیه السلام نبود !
ملای رومی میگه :
آنکه گوید جمله حقند احمقیست ! وانکه گوید جمله باطل این شقیست
این حقیقت دان نه حقند این همه ! نی بکلی گمراهانند این رمه
پس بد مطلق نباشد در جهان ، بد به ( درجه یا فازش) باشد این را هم بدان !
خب ! چی میگه !؟ اول اینکه حق و باطل ، یا خوب و بد محفوظ ! در ثانی ، حالا درجات یا فازای حق ، یا خوب بمونه ! باطلش ! :
به نسبت
ه ، حالا نسبت به درجه ای ازش ، یا :"فازی" ازش !؟ یا :"نسبت" به چیز دیگه !؟ مونده که مقصودش از :"نسبت" چیه !؟ که برخی مثلا به نظریه ی :"نسبیت" هم "نسبت" ش داده ان ! و ...
علی ای حالا صرف نظر از درجات :"حق" ! آیا :"باطل" درجه داره !؟ بعبارت دیگه :"صفر" درجه داره !؟ بعبارت دیگه :
صفر تا صد
داره !؟ وقتی حرف شد :
صفر تا صد !؟
البته پس از حرف :
صفر و صد !
و صرف نظرم از حرف :"وسط" (ب) ایندو ! مگر اینکه ایندو بهم ربطی نداشته باشن ! و حرفی نباشه ! پیش از ایندو ! نه بعدشون ! که ایندو رو بهم ربط بده ! مثل حرف :"و" در مثلا :
آسمان و زمین
مانند همون :"تا" در حرف استاد :
صفر تا صد
شب بخیر ، یا علی !
-----------------------------------------------
الف : که در زیرنویس گفتم میگم ، گفتم ناگفته نمونه و یه اشاره ای بکنم .
ب : یا اوسط ، اوسط اکبر و اصغر ، نه مثلا صد و صفر ! یا صد تا صفر ! چه رسه به : صفر تا صد !
رهگیری ، بخش پایانی :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالتِّینِ وَالزَّیتُونِ ، وَ ... ، لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ، ... .
خب خدا بخواد فردا میریم سرکار ، خب سر ساعت دیگه ، پس مطلبو کوتاه کنم برم سر اصل مطلب که صبح خواب نمونیم .
اونم اینکه مثلا در ریاضیات ، ریاضیات جدید گفته میشه که ، البته بازم به تعبیر من :
اگر و فقط اگر دو بخش داشته باشیم ، آنگاه بخشی داریم که آندو بخش زیر مجموعه ی آنند .
اینو قبلا براتون نقل کرده بودم ، ولی اینو نگفته بودم که این دو تا مشکل داره ، یکی در آغاز الگوریتم یا الخوارزمیش ، یکیم در پایانش و خب وسطم که وسط ایندویه دیگه و حاجت به بیان نداره !
اول پایانشو بگم ، اگه یادمون باشه براتون به نقل از استاد شهید مرتضی مطهری گفتم که یه از قضا ریاضی دان ، حالا بقول یکی از کتب درسی وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران ، یعنی بعد انقلاب ! اون ریاضی دان ، فیلسوف ، داشمند و شاید عنوان های دیگری هم بهش داده شده باشه ، بازم در جمهوری اسلامی ایران ، یعنی بعد انقلاب ! در کتابی تحت عنوان :"چرا مسیحی نیستم ؟" گفته ، بازم به تعبیر من :
یه دانشمندی به پدرش گفته اون هواپیمای ایرباسو که در بخش قبلی گفتم ، کی به جمهوری اسلامی ایران داده ؟ البته بفرض اینکه بده !
پدرش گفته : آمریکا .
بعد پسر پرسیده : کی به آمریکا داده ؟
پدر پاسخ نداده .
خب ، اون ریاضی دان تو اون کتابش پرسیده ، می دونین چرا پدر پاسخ پسرو نداده ؟ بعدم پاسخ پرسشو خودش داده و اونم اینکه : برا اینکه اونوقت پسر از پدر می پرسید که :
کی به خدا داده ؟ و پدر اونجا دیگه می موند .
اما آغاز ، در آغاز که به صراحت گفته میشه ، در همون ریاضیاتم ، که هیچی نیست ، نه اینکه هیچی نیست ، بلکه بنارو بر صفر میذاریم ، و فرض می کنیم که یه مجموعه ی تهی داریم ، نه اینکه مثلا آخرش پدری نمونه تو پاسخ به پرسش پدر ، بلکه دجار تناقضی نشیم که که معروف به پارادوکسی بنام همون ریاضی دونه ، از قضا !
خب حالا تو :"فاز" میون این سروته چه خبره ؟ لابد بی نهایت اون دو دیگه !
جالب اینه که اینارم با خوندن خود داشته باشیم ! خودی که سروتهش آنگونه هست و :
اگر و فقط اگر سرو تهی آنگونه داشته باشیم ، آنگاه ایرباس آندو رو خواهیم داشت ، هیپو کمپ آندو رو خواهیم داشت ، ...
شب بخیر .