بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ(البروج/1)... (البروج/21)فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ(البروج/22).
سلام علیکم بچه های گلم
چه خوش گفته پیام آور صادق و راستگو صل الله علیه و اله وسلم : نعمتان مجهولتان ... .
و اولی از ایندو نعمت همینکه امروز بعد چند روز درد نداشتم تقریبا ، فقط در یه نقطه ای از سمت چپ کمر کمی احساس در خفیفی داشتم و دارم و خدا بخواد فردا بتونم کار کنم .
بِسْمِ اللَّهِ ...أَلَمْ تَرَ؟...(الفیل/1)... .
راستی امروز ، که شب شد ، یعنی جمعه بیست و هفت دی ، نه الان که وارد اولین ساعت بیست و هشت دی شده ایم ، مصادف با اولین روزیه که شاه رفته بود و کشور رو داده بود به شورای سلطنت و بختیار بعنوان نخست وزیر و رییس دولت ، یعنی هنوز حرف از سلطنت بود و بازم دولت .
شما دوتا اونوقت نبودین که ببینین ، مثل دیروزی شاه بعد سی و پنج سال پادشاهی از ایران برای همیشه رفت ، در واقع فرار کرد ، ما توخوی بودیم و تو خیابون جشن برپا بود ، یه شعاری داده میشد که یک بیت بود ، فارسی اون میشه : هزار سیصد و هفتاد و پنج ، محمد رضا از تخت افتاد .
یعنی شاه که دید با نخست وزیر عوض کردن مردم شعار میدن : ما میگیم شاه نمی خوایم ، نخست وزیر عوض میشه ، رفت ، ولی نظام شاهنشاهی و دولتش هنوز بود تا اینکه امام آمد و شاهنشاهی هم رفت ، البته دولت هنوز هم هست ! بعد درست سی و پنج سال ، البته تا دوازده بهمن امسال که حضرت امام پس از ورود به ایران به بهشت زهرا رفتن و فرمودن : من دولت تعیین می کنم ، البته بعدش فرمودن : من به پشتیبانی این مردم دولت تعیین می کنم .
خب بگذریم ، کجا بودیم ؟ از تجربه ی مثبت و منفی داشتیم می گفتیم ، در اون برنامه ی تلویزونی که به کمک مردمم می خواست داشته باشه و فقط خودش تجربه نکرده باشه .
من دیروز این برنامه رو ندیم که ببینم مردم چه کردن ؟ در جواب مثبتی که به اون برنامه داده باشن ، چراکه پاسخ منفی رو گفتیم که دیدنی نیس ، میمونه شنیدنی اون ، مثل همین رفتن شاه و اومدن امام ، یا رفتن دولت شاه و اومدن دولت امام و مردم ، مردمی که بعد شد جمهوری ، جمهوری اسلامی که در راسش امام بود .
هم زمانیکه رییس جمهور و نخست وزیر داشت ، و هم بعدش تا الان که رییس جمهور رییس دولت هم هست و نیازی به گفتن نداره ، چراکه خودتون می بینین .
یعنی نیازی به یادآوری من از حافظه ام که در آنمحفوظه ندارید ، چراکه می توانید به حافظه ی خود مراجعه کنید .
...
سلام علیکم
یادآوری منابع تحقیق :
هرچند بنا بر اصل حق اظهار نظر محفوظ مشتاق اظهار نظر شما عزیزان هستم ، بلکه بنا بر توصیه ی مقام معظم رهبری منتظر نظریه پردازی شما و به سیره ی حضرت روح الله هم امیدوار که دستکم پرسشی مطرح شود مثل پرسش از حفظ کردن ، ولی از آنجا که شاید مطلب هنوز محسوس بلکه ملموس نشده باشد بنا براین حالا می خواهیم سفره حافظه را بازتر کنیم تا بقول مقام معظم رهبری سر سفره ی همه قابل لمس باشد .
یادش بخیر ! در آموزش و پرورش که تدریس می کردم ، خصوصا اواخرش که در پایه ی اول ابتدایی تدریس می کردم و همان وقتها هم کتاب علوم این پایه به علوم تجربی تغییر یافته بود و به دیدن ، شنیدن و دیگر حواس اهمیت داده شده بود ، مثلا یک روز وقتی وارد این چیه کلاس درس شدم و پس از مقدمات و آنچه که روی تخته می نوشتم برگشتم رو به دانش آموزان و خصوصا آنهایی که با آمادگی کتاب درسی را روی میز گذاشته بودند ، بلکه پیش مطالعه ای هم داشتند .
هنوز گچ دستم بود ، پیش از گام بگام شدن با کتاب این چیه کلاس درس علوم تجربی ، آنرا به این چیه کلاس نشان دادم و بعد دستم را بردم پشتم و از این چیه کلاس پرسیدم : گچی که نشان دادم چه رنگی بود ؟ پاسخ که داده شد پرسیدم : از کجا می گویید ؟
چراکه گفتیم حافظ دو سر دارد و یکی از طرفینش یادآوری آنست ، پس گستره ای از طرف دیگر هم دارد ، حالا بماند که مثلا بقول مرحوم علامه این طرف : " تجرید از حس " می باشد ؟ یا دلخواه ما ؟ که حافظه یا بایگانی بقول ایشان میان یادآوری و تجرید از حس محفوظ باشد ، ولی ما هم با ایشان همقول هستیم که شعاع حافظه از این طرف به حس منتهی می شود .
ولی مسئله در از آن طرف حافظه است که نظیر حس و بقول ایشان تجرید از حس ، شعاع این دایره از طرف یادآوری چیست ؟
چراکه مقصود فقط یادآوری محفوظ هم نیست که از یک طرف هم محقق شده باشد ، حتی یادآوری افلاطونی هم در برابر این چیه فیلسوفی یا دانش دوستی استادش سقراط در تاریخ علم پاسخی داشته که شاگردش ارسطو مطرح کرده هرچند هم که فاقد علم فاقد حس به او نسبت داده شده باشد که مقصودش هم طرح علم در برابر حس نباشد بلکه بحسب نقل در برابر مثل افلاطونی باشد .
پس ما نه تنها مشکلی با مکاتب مثلا یونانی باستان نداریم و بشرح ایضا اخلافش در غرب بعد از این هم ، بلکه قدر دان هر این چیه فیلسوفش هم هستیم که بذل توجه به طرف مقابل این چیه سوفیست یا دانشمندش داشته باشد که فقط به یک طرف : " لوح محفوظ " ما پرداخته باشد ، ولو اینکه بعد یادآوری هم حق تقدم داشته باشد .
پس مثلا مکتب صدرایی ما که جای خود دارد ، فقط من باب یادآوری عرض می کنیم که اگر می خواهیم حوزه ی کار را تا جهان خارج هم گسترش و بسط دهیم ، مثلا بقول مرحوم علامه که بعنوان مثال چشم ما هم بیفتد به جهان خارج ، آیا صرف نظر از طرف دیگر ؟ آیا پس از بازگشت یعنی پس از آنچه در آنجا دیده ایم و بقول ایشان مجرد از حس هم به بایگانی یا حافظه سپرده ایم ، و حتی با ضمیری آگاه هم دوباره رو به جهان خارج کنیم ؟ پس از طرف یادآوری نظیر اعضای حسی چه می شود ؟ حالا جهان خارج و نظیرش بماند ؟ جهان دیگر یا جهان آخر را عرض می کنم ؟
این درست که اعضای حسی ما پیداست ولی آنچه که در میان ناپیداست گویا همین عضوی از اعضای حسی است !؟ در حالیکه میدان دار جهان خارج و جهان دیگر است ! چراکه از یک طرف هم محفوظ به حس است ، یعنی مثل حافظه دو طرف دارد ، حالا از آن طرف نظیرش عقل که همه داریم بماند ، چراکه گسترده تر از گستره ی خاص دل و یادآوری ، و حس و فکر ، نظیر عضو عقل هم داریم و میان ایندو سر سفره ی همه محفوظ و جانشین منبع اصلی .
در خاتمه ضمن اینکه امیدوارم پیش از دست بکار شدن در جهان خارج و شبیه سازی آنهم بقول مقام معظم رهبری : " متناسب " با خود ، همینطور شبکه سازیش هم بتوانم این نوشته را برایتان ارسال کرده باشم ، چراکه هنوز که هنوزه اتصال خانه ی ما با شبکه و بتبع با پارسی این چیه بلاگ یک طرفه است و بازهم باید بیایم شهر و از این چیه کافی نتی این را تقدیم حضور کنم ، شما را به خدا می سپارم فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ .
ضمن التماس دعا در این ایام شهادت بی بی دو جهان ، و باتشکر از اظهار نظر و قدردانی از طرح مسئله والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته . 26 اردیبهشت 1389