سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام علیکم

پرسشی که داشتیم برای این بود که اگر بنا باشد که مثلا بقول مرحوم علامه بخواهد مثلا چشم ما بیفتد به چیزی ، حالا چه نخستین بار و چه برای بار دیگر ، و برایش معلوم نباشد که حتی کاری کرده آنوقت از کجا معلوم که معلومی دارد ؟

و همانطور که عرض شد همینجاست که مثلا معروف بجای معلوم گرفته شده و معلوم هم بجای معروف در حالیکه حرف ما اینست که علم یا دانش کار فکر یا اندیشه است و معرفت و یا شناخت اختصاص به دل یا قلب و قلوب یا مراکز حسی ما دارد .

اینکه گفته شده معرفت یا شناخت حسی ، قلبی و عقلی داریم هم از این بابت است که وقتی معرفت گفته می شود مقصود همان علم است نزدشان ، چراکه مثلا علوم حسی هم گفته می شود ، و هم از این جهت است که هرچند نظم حس ، قلب و عقل در گفتارشان مشاهده می شود ولی نه تنها مثلا عالم حسی خود را در مرتبه ای پایین تر از دیگری نمی داند ، بلکه اصلا متعلق قلب و عقل را هم شاید علم یا دانش نداند .

نهایتش هم همین که امروزه هریک از به اصطلاح علما یا دانشمندان کار خودش را بکنند و وارد در مقولات دیگری نشوند ! و تعبیراتی مثل بین العلوم یا مثلا بین رشته ای در میان رشته های مختلف هم صورت مسئله را حل نخواهد کرد .

چراکه اگر و فقط اگر حداکثر دو رشته هم در کار باشد یک رشته ی جامعی برای جمع ایندو لازم است و این مسئله همان نقطه ی آغاز اندیشه است که ان شاءالله از آن خواهیم گفت ، فعلا مسئله این شد که برای معلوم شدن چیزی پرسش اینست که معلوم یعنی چه ؟ و آیا معلوم یعنی مثلا دیده شده ؟ و اساسی تر از ایندو هم این بود که آیا معلوم است که مثلا دیده شده ؟

چراکه فرق دارد مثلا محسوس ، مقلوب ، محفوظ و مذکور با معلوم ، البته مقصود معلومات دیگری مثلا معلومات مرحوم علامه برای ما نیست که نقلش به مثلا گوش ما رسیده باشد و نهایتش هم از حافظه بیادآوریم ، که ذکر معلومی باشد ، چراکه ما داریم روی فرمایش ایشان یا هرعالم یادانشمندی که برایمان مطلبی علمی دارد فکر می کنیم که بدانیم چه گفته اند ؟ یعنی بعد یادآوری فرمایش ایشان داریم به آن می اندیشیم ، پس مراحل افتادن مثلا چشم ، حسش ووو تا یادآوریش از حافظه را پشت سر گذاشته ایم و هرچند هم یک مطلب علمی را بیادآورده باشیم ولی این علم یا دانش دیگریست و مقصود ما این نیست که هی مطالب علمی را بخوانیم و حفظ کنیم و یادآورش باشیم !

بعلاوه ، دانشمندان که همه یک حرف نمی زنند ! خب کدام دارد برایمان دانشی را ارائه می دهد ؟ اصلا دانش یعنی چه ؟ که بدانیم حرفی که زده می شود علمیست ؟ و آیا کافیست که مثلا چشممان به آن حرف بیفتد ؟ و اساسی ترش آیا می دانیم که چشممان به آن حرف افتاد ؟ که پرسش ما همین بود .

خب امیدوارم که بقدر کافی مطلب را رسانده باشم و طولانی هم نشده باشد ، بازهم تا یادم نرفته جمعه را خدمت شما تبریک عرض کنم و هفته ای بهتر را برایتان آرزو نمایم ، تا فرصت بعدی ان شاءالله تعالی فعلا خدا نگهدار .


  

سلام علیکم

اول تا یادم نرفته امروز جمعه را خدمت شما عزیزان تبریک عرض کنم و همچنین پیشاپیش عید سعید غدیر را و بعد هم یک نکته ی دیگر را هم متذکر شوم تا برسیم به موضوع اصلی این بحث که عبارت است از دانش اندیشه .

نکته اول این بود که آنچه که دیگری برای ما می گوید نقلی است و نفعی بحال ما ندارد تا عقلی نشده باشد ، حالا فرقی هم نمی کند که گفته شده برایمان مثلا علوم یونانی ترجمه شده باشد یا الان که علوم غربی ترجمه می شود و مختص مثلا علوم انسانی آنها هم نیست که این بازنگری که گفته شده شامل آن بشود بلکه دانش تجربی و ریاضی آنها را هم شامل می شود .

خب نقلی تا عقلی نشود نفعی بحال ما ندارد ، یعنی چنین نیست که مثلا در جایی دیدم یکی از حوزویان ما گفته : حوزه علمیه وظیفه اش شناخت، تبیین و معرفی دین است. در واقع به یک معنا اصالت را به علوم دینی می دهد. علوم دینی هم علومی هستند که مبتنی بر متن دینی هستند و متن دینی هم قرآن و روایات است.

خب چه فرقی می کند که گفته شده برایمان را خدا و رسولش و امامان ما گفته باشند یا مثلا دانشمندان یونان باستان یا حالا هم غربیان ؟ حالا کاری نداریم که متن خوانی یا این چیه هرمنوتیک ما در هر شکل و شمایلش تاکنون را آیا عقل ما عهده دارست ؟ یا مثلا حس ، دل ووو ی ما ؟

یعنی ثقلین یا بعبارت دیگر کتاب و سنت هم تا نقلی است نفعی بحال ما ندارد مگر اینکه عقلی شده باشد ، اما نکته دیگر .

حالا صرف نظر از حرف خدا و پیامبر و دیگر معصومین شاید گفته شود که ما با معقول دیگران سرو کار داریم و فقط این معلومات دیگران نیست که برای برای ما گفته می شود ، یعنی اگر عقلی شده برای دیگری را داشته باشیم چطور ؟ حرف عقلا چطور ؟ در این زمینه هم امام علی علیه السلام فرموده اند : العقل عقلان ... ، یعنی عقل هم دو قسم است و از قضا این هم مسموع و مطبوع دارد و : ... لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع .

یعنی منظور شنیده شده یا همانطور که در توضیح عرض شد خوانده شده هم می باشد ، حالا چه معلوم دیگری باشد یا معقولش فرقی نمی کند ، یعنی معقول دیگری هم تا عقلی نشده برایمان نفعی بحال ما ندارد .

این را برای آن عرض کردم که مثلا صبح امروز در دعای ندبه گفته باشد : ... انا مدینة العلم و علی بابها ... ، هرچند این فقط حوزه ی ما نیست که دینی است بلکه حرف از دانشگاه اسلامی هم زده می شود و دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در علم یا بقول خودمان دانش از بابش وارد می شود و باب دانش علیه السلام هم دیدیم که هم علم و هم عقل را وقتی نافع می فرمایند که مطبوع شده باشد و تا مسموع است نفعی بحال ما ندارد .

بعبارت دیگر آیا در روز غدیر گفته شده : من کنت مولا فهذا علی مولی ؟ یا این مثلا یونان باستانست که در باب دانش حرف دارد و امروزه هم غربیان ؟ حالا معقول و نافع این گفته ی پامبر در غدیر خم بماند !

حالا باب دانش یعنی چه ؟ فعلا همینقدر عرض کنم که فکر بعد ذکر است ، فکر یا اندیشه ای که علم یا دانش کار آنست که موضوع بحث ماست و ان شاءالله در فرصتی که دست بدهد به آن می پردازیم .

تا فرصت بعدی فعلا خدا نگهدار


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :1821
بازدید دیروز :76
کل بازدید : 1340359
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ