جنبش تبیین پایانی :
سلام علیکم .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ، ... .
الحمد لله که در این ماه فرصت داد تا دست بقلم بشم وبنویسم ، البته با رایانه یا لب تاب یکی دیگه که امروز باهاش کار نداشت .
خب حالا چی بنویسم ؟ فعلا همینقد بگم که خونده شده رو ، مثل هر نویسنده ! مگه اینکه گفته بشه غیر اینه :
... ، ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ ، ... .
که اختصاص به گذشته و حال و آیندده هم نداره ، که مثلا حالا که دنیا الکترنیکی شده یا داره میشه مثل این :
ج.ا
کافیه که مثلا یه کامپیوتر یا مثلا یه گوشی داشته باشی که بتونی بنویسی و حتی در کمتر از یه چشم برهم زدنم بفرستی ، البته اگه بقول مقام معظم رهبری این :
ج.ا
کلیدش دست یکی دیگه نباشه ، حالا قانون گذارش در این :
ج.ا
هم بمونه ! که مثل اصلاح قیمت ، بودجه ، یا تنظیم بازار ووو اصلاحیه یا نظم و ترتیبی براش نذاره ! خصوصا به اسم دین ! و رعایت نکردنش مانند مثلا زمان شاهنشاهی و حتی آخرین شاهشم نباشه ! آخه مثلا مخلّ امنیت الان که مخل امنیت شاه بحساب نمیاد ! الان مثلا مفسد فی الارض و اونم با بار دینی اونه ! حالا کدوم ارض یا زمین !؟ آیا مانند مثلا کنار دریا ، رودخانه ها ، یا تملک شده در بعد انقلاب و انقلاب دینی و اونم اسلامی !
کدوم زمین !؟ که حالا ! هم بشه توش :"مجوز" نوشتن گرفت !؟ چه رسه به مثلا در چهاردهه ی گذشته ! آیا مثلا تو املاک بنیاد مستضعفین !؟ بعد :"انقلاب مستضعفین" !؟ یا ... !؟ حالا گیریمم که قلمی برا نوشتن داشته باشه و اونم نه گرون گرونش ! مستضعف قلمش کجا بود !؟ بنیاد ... یا ... ؟! که بنویسه !؟
چیرو ؟ خب خوندشو ! مگه اینکه وقتی گفته شده مثلا :
در نخستین بار که چشم ما به اندام جهان افتاد و مثلا یه سیاهی دیدیم ، ... .
این :"ما" شامل مستضعف ونه تنها چشمدارشم نشه ! بلکه خواندنیم نداشته باشه از مثلا :"جهان خارج" .
دیشب پریشب بود که تلویزیون داشت (درخارج!) سریال پایتخت رو باز پخش می کرد ، یکی (درخارج!) گفت : بریم خارج ! یه چیزی پرسیدم که وقتی قسمت اخیر سریال نیسان آبی رو می دیدیم ، با تموم دیدنی های ترکیه که نشون میداد ، نگفت : بریم ترکیه؟
آخه پرسیدم : از کجا ؟! و وقتی یکی دیگه هم (درخارج!) پاسخ داد :"از مرز" باز پرسیدم : مرز کجا با خارج !؟
البته این پرسش و پاسخها به (خارج) ما نمی اومد ! و من متوجه بودم که بریم خارج و مثلا ترکیه ، حتی مثل آرزوی رفتن به مثلا عراق ، نجف ، کربلا ، کاظمین و سامراشم نبود ! که خدا بازم قسمتمون بکنه ان شاءالله !
ولی پاسخای من جدّی بود ! خصوصا برا مستضعف جهان داخل ! اونم تو این ماه و نیمه ی دومشم ! اونم با رخداد تولد مولود کعبه ، که جهان خارجی نداره ! البته نه با تعلیمات مدنی جامعه ی مدنی غربی رایج در این :
ج.ا
هم ، در نیمه نخستش ! نیمه نخست این ماه ! که فرصتی دست نداد تا در نیمه اش وفات حضرت زینب سلام الله علیها رو تسلیت عرض کنم ، که گویا بقولی کربلا در کربلا می ماند ، اگر زینب نبود ، یعنی :"استمراری" نداشت !
خب ! بقولی رفتم وبرگشتم ، آخه یکی در خارج ، یعنی خونه گفت : میای نماز بخونیم ؟ نماز ظهر ، ظهر امروزو می گفت ، خب بقول شهید رجایی نگفتم کاردارم ، نگفتمم : از کجا بیام !
چی رو میگفتم ؟ آیا امامت آقا امام علی ثانی علیه السلام ، ولو اینکه گفته نشود در خانه ی خدا بدنیا اومده ، "استمرار" امامت آقا امام حسین علیه السلامه !؟ و امامت در حسین می موند اگر علی بن حسین نبود !؟ خب با این حساب در حسن هم می موند اکه حسین نبود ، و در علی هم می موند اگه حسن نبود ! و بشرح ایضا در حسن ثانی هم می مونه اگه صاحب زمان نباشه !
خب ! درستکه صاحابش گفته امروز کار نداره ، ولی اگه لب تابشو بخواد چی !؟ خب ! تا فرصت دارم برگردم !
... ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ ، ... .
گام دوم ؟ یا استمرار گام اول :
اینکه گفته شده (پ) : برا بار دوم که چشم ما به جهان خارج افتاد و مثلا یه سفیدی دیدم ، ... .
حالا بمونه که این در استمرار گام نخسته ؟ یا خواندنی دیگه از جهان خارجه ، ولی ! خواندن نخست به کجا ختم شد ؟
البته نه در جهان خارج و مثلا خاصه ای از اندام جهان خارج ، و حتی بقولی :"نانو" ترشم ! بلکه ، در جهانی دیگر! که از اونجا عضو حسی ، مثلا بینایی افتاده بود به جهانی دیگر! یعنی جهان خارج !؟
البته گفته شده : ختم شده به :"بایگانی" ! و گویا بدون :"فوت"یم ! گام دوم برداشته شده ، حالا نر و ماده ی متوفّیم بمونه !
ولی ، صرف نظر از اینکه گفته شده چشم بعنوان مثاله ، آیا مثلا :"سیاهی" به بایگانی ختم شده !؟ یا دیده شده ای بنام سیاهی !؟
حالا چشم دیده هم بمونه ! که از دیده به جهان خارج افتاده باشه ! در نخستین بار! چه رسه به بار دوم که پایانه اش "بایگانی" بوده باشه ! نه حتی بینایی ! که خواننده اش باشه ! با پیامی که از جهان خارج آورده ! که پایانه پیام جهان خارجه ! که پیامش این بوده باشه که اندامی داره که عبارت باشه هم از :"یه سیاهی" و نه : سیاهی !
خب بقولی اگه و فقط اگه یه ! حسّم پیامی ازجهان خارج داشته باشه ، آنگاه خواننده ای داره ! حالا نویسنده اش بمونه در : بایگانی !
خب ! نویسنده ی گام دوم بمونه برا فرصت دیگه انشاءالله ، تلویزیون داره خبرای جنگ اکران رو میده ، برم گوش بدم در خارج !
ناگفته نمونه که اگه فرصت نشد ، پیشاپیش روز عید مبعث ، بعثت خاتم الانبیاء (آدم ، نوح ، ابراهیم ، موسی و عیسی بن مریم) صل الله علیه و اله و سلم رو تبریک میگم .
-----------------------------
پاورقی :
پس از : در نخستین بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد و مثلا یه سیاهی دیدیم ، ... .
و به :"بایگانی"م سپرده شد .
سلام علیکم .
ادامه ی بحث ، قسمت سوم :
امیدوارم که در این فرصت دست داده بتونم یه اشاره ای هم که شده به دوسه مطلبی که در نظر دارم بکنم ، که یکیش در رابطه با نوشته ی قبلیه و اونم اینکه آقا امیرالمومنین علیه السلام میگن چرا منو با معاویه مقایسه می کنین ؟!
خب ! امام علی علیه السلام رو هم که با معاویه مقایسه نمی کنن ، ولو اینکه مثلا عربستان سعودیم یه کتابی نوشته ، چاپ و منتشرم کرده باشه با عنوان : امیرالمومنین یزید بن معاویه !
امام رو با پیامبر مقایسه می کنن ، تازه خلیفه رو هم با خلفا و بلکه خلیفه ی قبلی مقایسه می کنن و نه با معاویه ! معاویه در زمان آقا کریم اهل بیت علیه السلام به خلافت رسید ! و پیش از این خودشو خلیفه خونده بود در شام ! و حالا بمونه که آیا مثل شاه ، قیصر و از این دست !؟ یا جانشین پیامبر !؟ اون حتی به شرطی از شرایط :"آتش بس" آقا امام حسن علیه السلامم عمل نکرد ! مثلا دست درازی نکردن به بیت المال !
پس امام رو که با مثلا شاه وحتی :"اکبر شاه" م مقایسه نمی کنن ، با پیامبر یا امام قبلی مقایسه می کنن .
اما بعد :
در این ماه یه رخدادی روی داده که منکه ندیدم یکی منکر رخدادش شده باشه ، ولی هنوزم نیاز به تبیین داره !
مثلا به :"دنیا" اومدن در خونه ی خدا ! یا تو خونه ی خدا به "دنیا" اومدن ! اونم تو این ماه پیش از بعثت خاتم الانبیاء !
خب دنیا یه وقت خونه هست و بچه تو خونه بدنیا میاد ! یه وقتم زایشگاهش فراتر از خونه ی خانواده بحساب میاد ! حالا می خواد بقول تعلیمات اجتماعی علوم انسانی رایج تو دنیا و منجمله این :
ج.ا
باشه ، یا جماعت ، جمعه و حجّ ، البته نه بازم بقول همون تعلیمات ! که یکی از نهاد های مدنی بحساب بیاد ! و بعبارت دیگه :"دنیا"یی در "دنیا" ی جامعه ی مدنی ، چه شرقی و چه غربی اون ، مثلا زمان انقلاب و پیروزیش که دنیا دو قطبی بود ، و چه پس از فروپاشی قطب شرقی ، و ورودش در تو قطب دیگه و مسابقه در اول شدن ، مثل جنگ چین و آمریکا ، یا آمریکا و چین برا باقی موندن ! و فرو نریختن ، نه فروپاشی غربی مثل شرقیش ! که گویا بوده ! که فروریخته ! حالا کجا ریخته !؟ رو که قبلا گفتم بمونه ، مثلا فروپاشی شاهنشاهی در ایران ! نه دنیا ! که گویا هنوزم هست ! چه به اسم شاه و چه حتی خلیفه ! و اونم جانشین پیامبر و حتی با عنوان : امام !
وبعد :
کنش و واکنشگر :
تو برنامه ی :"خنداننده شو" ی اخیر ، یعنی شماره ی سه ی اون ، یکی از " خنداننده شو" ها پرسشی داشت ، که بما بگید چی می خواید ؟ که ما اونو اجرا کنیم !
از داورانی که هریک پاسخی دادن ، البته نه :"رای مردمی" ، یکی از سه نفرشون یه حرفی زد ، حرف این بود که : کارما پس از اجرای شما شروع میشه .
یا : پس از اجرای شما کارما شروع میشه .
خب ! حالا مسئله اینه که داورا ، مثل ما که تو خونه زدیم کانال پخش :"خندوانه" ، هستن ؟ یا مثل ما تلویزیون روشن بود و داشت یه چیزی پخش می کرد اون حرف بگوشمون خورد و بهش گوش دادیم !؟ حالا کریمانه اش هم بمونه !
مانند همونایی که مثلا شبکه ی افق سیمای این :
ج.ا
بهش برخورده بود و براش برنامه سازی کرده بود ! خودشم برا همش ! و نه فقط :"ترکیبی" از "ترکیبات" ش ! ک یکیش مقایسه ی اقتصادی بود ! البته یعنی : گرونی !
نه اقتصادی ! که دو دوتا چهارتاش فرقی نکرده ! یعنی آیا علم یا دانش اقتصادی چهل و سه سال پیش با الان فرق داشته !؟ یعنی الان تو مراکز علمی علم یا دانش اقتصادی حتی در این :
ج.ا
فرقی کرده !؟ البته نه اینکه علم یا دانش اقتصادی الان با گذشته فرق نداره ! و علم یا دانش پیشرفتی نداشته ! چه در این :
ج.ا
و چه در شرق و چه درغرب ! و حالا بماند که در اثری از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری ، اونم با عنوان :
آشنایی با علوم اسلامی
اومده : مراجع تقلیدم مقلدن ! (مقلدای بزرگ) شیخ انصاری ، که سیصد ساله مرجع تقلید در فقه !
همونطور که هنوزم در علم یا دانش مثلا ارسطو ، دکارت ووو مرجع تقلیدن ! دو دوتا چهارتای منطق قدیم ارسطویی و جدیدش ، یعنی منطق ریاضی که فرقی نکرده ! که مثلا اون داور خنداننده شوی سه ازش حرف می زد ، یعنی : منطق !