به مناسبت روز تولد امام عسگر(الف) ی علیه السلام .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، ألرّحمنِ (ب) ... وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم
اول تولد آقا امام حسن بن علی بن محمد علیه السلامو تبریک بگم و بعد برم سر بحث :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آشنایی با علوم اسلامی :
دانش یا علم و یا ... ی منطق (پ) .
-------------------------------------
الف : "عسگر" ی که فارسی زبونی با :"منطق" الفبایی خودش بگه ، با :"عسکر" ی که عرب با "منطق" ابجدش میگه ، فقط این فرقو نداره که ما ترکای ایرونی که به قارسی حرف می زنیم ، یا نطق فارسی داریم ، در منطق الفبای فارسی :"گچ پژ" داریم و عرب زبون نداره !
چراکه الفبای فارسیم حرف :"کاف" عربی رو داره و حرف :"گاف" فارسی معادل اون نیست ! معادل عربی "گاف" فارسی :"جیم" عربیه .
امام عسکری :
صمن شب بخیر ، یکی دو نکته در مورد :"عسکری" ناگفته نمونه ، تا خوابم نبرده .
آقا امام حسن ثانی علیه السلام و آقا امام علی بن محمد علیه السلام را :"عسکری" گفته اند !
برای اینکه در جایی یا محلی که مثل پادگانهای امروزی ، منطقه ی نظامی بوده ، از ایندو امام محافظت میشده که نتونن ارتباطی داشته باشن و هیشکیم نتونه ارتباط بگیره !
حالا بمونه که :"امامت" یعنی چی !؟ و :"ارتباط" م یعنی چی !؟ فعلا بحث از "عسکری" و امام عسکری .
خب بله ، آندو امام در محلی نظامی که لشکرگاه بوده بسر برده اند ، ولی آقا امام یازدهم علیه السلام تمام دوران امامتشان در چنین جایی بوده .
نکته دیگری که در این باره ناگفته نمونه اینه که محافظت یا زیر نظر داشتن اینگونه از امامان از زمان هارون خلیفه ی عباسی شروع شد ، که امام هفتم علیه السلامو با حبس یا زندانی کردن خواست ارتباط امام رو با پیروانش ، و ارتباط پیروان رو هم با امام قطع کنه !که جواب نداد ! خب برا اینکه آخرش امام رو در زندان مسموم کرد !
پسرش مامون شیوه ، روش و یا متد ، بعبارت دیگه :"منطق" شو تغییر داد و آقا امام هشتم علیه السلامو با عزت و احترام ظاهری پیش خود آورد و داستان دادن خلافت و بعد هم ولیعهدی ، که بازم جواب نداد و کار به مسموم کردن امام کشید .
بعدهم به عقد آقا امام نهم علیه السلام در آوردن دخترش و مثلا دلجویی و ... ، اینگونه تحت نظر داشتن .
ولی ، تنها امامی که تمام طول امامتشان تحت نظر و اونم در محلی که لشکرگاه بود ، پدر آخرین امام است که در همین حصر بدنیا آمده اند ! و اینم از خصوصیات آن امام علیه السلامه !
پدر بزرگوارشان در مورد :"پدر" و فرزند "پدر" گفته ای دارن که فبلا در اینجا گفته ام ، منتها به مناسبت بحث نقل میشه آن فرموده : بدترین یتیمی ، یتیمی سیاسیه .
حالا چرا فرمودن :"سیاسی" !؟ و نفرمودن :"دینی" یا اسلامی !؟ مثل : علوم دینی !؟ مثلا !
خب برا اینکه خود آن امام پدر دینی هستن ! همین نکته ی ظریفی که امروز مقام معظم رهبری در سخنرانیشون ، که تلویزیون گفت به مناسبت :"نه دی" بوده ، به آن نکته اشاره داشتن که :"دین سیاسی" .
بعبارت دیگه دین یا اسلامه که سیاست داره ! و ...
نه اینکه سیاست دین داره ! و لابد هم ووو ! منجمله لابد علم یا دانشم ! و لابد هم علم منطقم !
ب : الرّحیم ، ... .
پ : لرزه ی پایه :
پایه ی دانش ، علم و یا ... :
دانش پایه :
منطق :
امروزه ، منطق ، مثل قدیم ، مثلا در قرون وسطای پیش از رنسانس در غرب و اروپا ، فقط دانش پایه ی مثلا فلسفه نیست ! مثلا دانش پایه ی ریاضیات جدید هم هست ، منطق کامپیوترم که حاجت به بیان نداره ! مگر اینکه کاربران انواع و اقسام آن ، مثلا گوشی هایی که روز بروز بروز میشه ، خبر نداشته باشن که بقولی :"شهروند" منطقی هستن ! و جامعه ی مدنی :"مجازی"م منطق داره ! و بدون اون نمی توان وارد آن شد و "شهروند" ش بحساب اومد ! پس اگر بحساب اومد ! یعنی شهروند :"منطقی" اون شده !
علم منطق :
ضمن شب بخیر مجدد ، منطق با علم منطق فرق داره ، و علم منطقم فقط این منطقهایی که گفته شد نیست ! بعنوان مثال کافیه گفته شده باشه :
منطق علم !
یا اگرم گفته نشده باشه ، مثل منطق قدیم ارسطویی ، مثلا منطق ریاضی هم خودشو منطق علم بگه ! یا منطق کامپیوتر هم همینطور ! که فعلا باهاشون کاری ندارم ، و فعلا حرف از علم یا دانش منطقه .
تاریخچه ی علم منطق :
فعلا همینقد گفته باشم که هیچکدوم از منطقهایی که بعنوان علم منطق مطرحه سابقه ی ایرانی و حتی اسلامی یا دینی هم نداره ! البته قبلا به نقل از کتاب کشف الاسرار حضرت امام رحمت الله علیه گفتم که به تحقیق ایشون اساتید ارسطو ی شاگرد افلاطون شاگرد سقراط و اساتید قبل از اونم میرسه به شاگردی حضرت سلیمان علیه السلام ، و شاید بنا بر همین بتوان گفت که ارسطو ، که نخستین کتاب یا نوشته ای تحت عنوان منطق را بنا نهاده ، تاثیر پذیر از منطق آنحضرت بوده ، که در نوشته اش به ملکه ی سبا مرقوم داشته .
حالا چقدر!؟ همینطور تاثیر پذیری منطق یا متد های بعد قرون وسطی در غرب و اروپا ، مثلا روش دکارت فرانسوی ، یا همین منطق ریاضی و منطق کامپیوترم !؟ بمونه ! دیر وقته و وفت خوابه ! شب بخیر .
-----------------------------------------------
در ادامه ی :"دسته ها (کلیدواژه های موضوعی) :
منطق کتاب خدا +منطق پیامبر + کتاب الله و ...
حفظ انقلاب (4) :
بسم الله ... ، إقرأ ... ، ن والقلم و ما یسطرون، ... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَا أُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَةِ ، وَ ... .
با سلام و صبح بخیر .
انقلاب دوم (1) :
زیاد فرصت ندارم ، می خوام برم نون بگیریم ، بخوریم و بعدشم که بریم سرکار .
پس فعلا فقط اکتفا می کنم به اینکه ، چش و گوش و اعضای حسی دیگه ، حرفشون فقط این نیست که مثل بعضیا بگن :
من می خوانم ، پس هستم .
بلکه بعدشم میگن :
من می نویسم ، پس هستم .
البته سر جاشه که گفتم بعنوان مثال ملای رومی میگه :
ما رمیت اذا رمیت گفت حق
کارحق بر کارها (2) دارد سبق
... ، لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ، إِنَّ عَلَینَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ، فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ، ثُمَّ إِنَّ عَلَینَا بَیانَهُ ، ... .
خب ، پاشم برم نون بگیرم تا دیر نشده .
زیر نویس :
1 – مثل همون روزی که صدا کرد و گفتم که فرداش شاه اومد تو تلویزیون و گفت صدای اونو شنیده ، که به اون روزو روز انقلاب دومم گفته میشه .
2 – مثل همین کار چش و گوش و اعضای حسی دیگه که گفتم .
ادامه تحریم پایانی (2) :
سلام علیکم ، روز ! بخیر .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ ، مَا أَنْتَ (1) ... .
بله ! تحریم رییس جمهوری که گفته شده پیداش کردن ! حالا کی ؟ بمونه ! یا پیدا شده در آمریکا ، یعنی رییس جمهور فعلی آمریکا ، با تحریم های قبلی فرق داره ، مثلا نمی تونه ببره سازمان ملل و به تصویب برسونه ، ولی می تونه بین اللملی کنه ، البته نه بین الملل بین الملل ! واسه اینکه خب اون شش کشور و :"اکبر" یا بزرگتر و یا همونطور که گفتم انقلابی ترشم خب مللن دیگه !
بله ، آمریکایی (2) نیستن ! ولی بقیه ی ملل چی ؟ مثلا انگلیس ؟ یا مثلا ژاپن !؟ که یادشم نرفته باشه هیروشیما و ناکازاکیش ؟ و وارد آمریکا شدنش مانعی نداشت !؟ مثل نخست وزیر انگلیس !؟
خب آمریکایی نیستن یعنی چی ؟
خب برا اینکه انقلاب کردن دیگه ! مثل جمهوری اسلامی ایران دیگه ! البته بقول مقام معظم رهبری به :"سبک اسلامی" ، نه به سبک آخرین انقلابی که رخ داده باشه و هنوزم به قوت خود باقی باشه و انقلاب های بعد اونم نه تنها متاثر از اون باشن ، بلکه ادامه همونن ، فقط بقول خودشون ، یعنی انقلابیاش ، رفته رفته پیشرفته تر شده ، نه اینکه حرفی علاوه بر اون زده شده باشه و انقلاب یا تغییری پیدا شده باشه ، بلکه هنوزم سبک همون سبک قبلیه ، و تو اون حرفی از سبک دینی یا اسلامی نیست ، که انقلابی رخ داده باشه و سبک قبلی تغییر یافته باشه .
بلکه هنوزم همون خوندن و نوشتن قدیمه ، فرقش اینه که شکلش عوض شده ! قبلا مثبت و منفی خونده می شد و نوشته میشد ، حالا کاشف بعمل اومده که منفی مثبت بوده خوندن و نوشتن قدیمم !
بعنوان مثال قبلشم مرحوم (3) ی نبود و یه نامرحوم بود ، حالا چه ده دهی قدیم باشه یا دو دویی جدیدش .
بلکه هنوزم خواننده و نویسنده ی در کار نیست ! بلکه یه نیست خوانده و نوشته میشه ! حالا چه دلخواه باشه ، و چه نویسندش یکی ! از حواس باشه ! البته اگه باشه !
یعنی انقلابی رخ داده شده باشه و در دهه ی چهارمشم باشه ! حتی در آمریکا ! اونم نه تنها بعنوان رییس جمهور آمریکا ، بلکه آمریکایی ها هم ! حالا مثل انگلیسیا یه چیزی ! ولی ژاپنیا چی !؟ تو بقولی کمپینگ آمریکایی !؟
زیرنویس :
1 - یعنی تو ، توی نه تنها خواننده ، بلکه نویسنده ی خوانده شده هم ! نویسنده ی آنچه برا قلب یا دلم نازل شده ، از کجا ؟ از آسمونش ؟ آسمون چهارم !؟ مابعد آسمون اول ، که خواننده ی بیرونه ، حتی باچشم ! که ریز آسمون دومیم باشه بنام حس بینایی ، و انقلابی ترین آدما و حتی رییس جمهورشونم هنر کنه بیشتر از اینو تا حالا که نگفته ! چه رسه به آسمون هفتم !
2 - رییس جمهور جدید آمریکا در حرفایی که پیش از انتخاب شدنش گفته یکی همین آمریکایی کردن آمریکا بوده .
3 – مراجعه شود به زیرنویس چهارم نوشته ی قبلی .
معرفت یا شناخت علمی (قسمت پایانی ، بخش سوم ) :
سلام علیکم .
تنهایی و معاشرت :
بسم الله الرّحمن الرّحیم ، أل ... ، الم ... ، بَ ... ، ... بسم الله الرّحمن الرّحیم ، أل ... ؟!
بقول ما ترکا : کیف احوال ؟
هر چند ما نه تنها با هم دیگه معاشرت داریم ، بلکه مثلا من و مادرتون صب که از خواب پا میشیم ، تا چشمون بهم میفته در سلام دادن با هم مسابقه میدیم و هرکدوممونم بازنده شد جواب سلام بهش واجبه .
تازه بعدشم تو نمازم همچین نیست که من چون جلو ایستادم ، مثل حمد و سوره ، سلام نمازم من بدم ، هردومون به خودمونم سلام ندیم ، نماز با :
... سلام ... .
تموم میشه ، حالا چرا سلام :"علیکم" ؟ بمونه و مگه چن نفره !؟ نفرن ؟ و بازم سر صبی ، بقول جناب خان برنامه ی خندوانه :"تنهایی " !؟ تنهان ؟ و تنهایی ! کشفش کرده ؟! ووو ؟ بقول ته تغاریمون : مگه داریم ؟ مگه میشه ؟! اونم علمیش ! حالا معرفتی یا شناختی یه چیزی ! که در بخش قبلی حرفشو زدم .
راستی ، آخه "حرف زدن" رو که گفتم حرفش پیش اومد ، که این پست ، به اشتراک گذاشتن و گفتن ، مثلا : "تنهایی" که :"معاشرت" نیس ؟ هس ؟
خب ، چی داشتم می گفتم ؟ گفتم بقول ما ترکا : ...
نه اینکه اگه مثلا فارس بودم افتخار نمی کردم فارسم ، بلکه اگه مثلا عربم بودم افتخار می کردم که عربستانیم ، و بقولی می گفتم : " ... ، جانم فدای عربستان " .
البته اسرائیل نه ها ! آخه جونم فدای کجا ؟ مگه داریم ؟ مگه میشه ؟! حالا هرچیم امریکا بگه ، پست کنه ، به اشتراک بذاره که داریم ، میشه ، و قابل درج در معاشرته ، خب منم میگم ، ... ، ... نمیشه ، اینکه نشد حرف ، که حرف دوتا باشه ، که مثلا به جا هم بشه گفت اسرائیل و هم نشه گفت : فلسطین !؟
خب ، چی داشتم می گفتم ؟
جانم فدای عربستان نه ها ، اونو که گفتم ، و اگه چیزیم مونده باشه بقول مقام معظم رهبری :"به اونم میرسم" ، که اگه حافظه یاری کنه و بیاد بیاد فکر کنم منظور :"وزیر ارشاد" بود ، که :"تصادفی" نیست که یکی بگه : "نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران" ، نمیشه گفت در سایه ی معاشرت ، و یا از سر تنهایی بوده ، بدون شک :"حق الناس" ی ادا نشده و بقولی :"رکود" معاشرت بوده ، حالا چه از بیرون ، و چه از درون ، حالا در کجا ؟ بمونه ! چراکه فرقی نمیکنه که در انور آب باشه یا اینورش ، بقولی چه غربی ، و چه شرقی ، چراکه مثلا :"نه غربی ، نه شرقی ، (جونم فدای) جمهوری اسلامی" ، صرف نظر مشابهتی داره و ایجاد شبهه شاید بکنه ، آیا برا فقط ایران گفته شده ؟
یا اگه مثلا من آمریکایی بودم ، یا مثلا پدر ، جد و آبادم مهاجرت کرده بودن به اونجا و من تو امریکا بدنیا اومده بودم نمی گفتم : ... ، جانم فدای آمریکا ؟ مگه این فرقی داره با جونم فدای خونه ی خودم و خودم ؟
خب ، پس چی داشتم می گفتم ؟ گفتم بقول ما ترکا : ...
قبلش ناگفته نمونه ، که اگه آمریکایی بودم می تونستم مثلا بگم : نه اسرائیل که نه ، گفتم که نداریم و نمیشه، بلکه نه عربستان سعودی ، نه مثل اون غیر غربشم ، جونم فدای آمریکا ؟
آخه عربم مثل ترکه دیگه ، از قضا ایرونم عرب داره ، همونطور که مثلا همه ی ترکا که ما جون بدم براش ایرونی نیستن که ، حالا بمونه که بعضیشونم مثلا به پدر میگن بابا .
بلکه یه جاییم هست که به مثلا پدرشون میگن : آتا ترک
خب این یعنی اینکه منم آتا ترکم ؟ خب بله من پدر شما هستم ، ولی پدر حتی بچه های خونه ی دیوار به دیوارمونم نیستم ، حتی اگه ترک باشن ، آتا ترکم همینطور .
خب بله ، ما علاوه بر پدر بزرگوارمون حضرت آدم ابوالبشر ، مثلا پدری بنام حضرت ابراهیم علیه السلامم داریم ، چه ترک و چه عجمش بقول عرب ، حالا فراگیرترش !؟ بمونه ! که حتّی پدری پدری مثل حضرت ابراهیم علیه السلامم پیش اون فرزند بحساب میاد ! پس مقصود از "آتاترک" اینه ، پدریه ، نه مثل پدری حضرت آدم علیه السلام ، که حتی حضرت عیسی بن مریم علیه السلامم قرزند اون بزرگواره رحمت الله علیه ، که علاوه براین پدری حق پدری دیگه ای هم بر گردن ما دارن ، حقی مثل حقی که "آتا ترک" داره ، البته اگه چیزی بما یاد داده باشه ، یا ما از اون یاد گرفته باشم ، مثل کشف حجابی که پدر یا شاه ایران در دیداری که با اون داشت از اونجا به ایرون آورد ! و ماهم از پدر یا شاهمون یاد گرفته باشیم مثل اون ، یا به امر اون ! مثل چیز یا چیزایی که الانم پدر ، یا شاه و یا ... ایرون یاد میده .
آخه به پدر که فقط شاه گفته نمیشه ! بلکه نه تنها به پیامبرم ، بلکه به امامم پدر گفته شده ، مثلا : من و علی پدران امتیم .
پس اگه یه چیزی ازم یاد بگیرین ، یا یادتون بدم ، یا بگم یاد بگیرین چی ؟ اونوقت علاوه بر اینکه پدرتون هستم ، مثلا اتا ترکتونم هستم ، همینطور :"من ... " تونم ، پس خوب حواستونو جمع کنین ! خصوصا وقتیکه که :"من" م می تونه پدرتون باشه ! اونم تو خونه خودتون ، و جونم قربونش بشه خودتون !
منکه اونوقت یاد حرف همونی میفتم که گفتم گفت : من و علی پدران منن !
یه وجب (قسمت سوم) :
شب بخیر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَالضُّحَى ، وَاللَّیلِ إِذَا سَجَى ، مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ، ... .
امروز بعد از ظهر خوب خوابیدم که ان شاءالله در آرامش امشب بهتر بتونم پیگیر بحث باشم ، که تحت عنوان "یه وجب" مطرح کردم و گفتم مطرح شده از مصادیق کالای داخلیست ، مانند طرح کارت خرید کالای داخلی که بعنوان مثال آوردم .
البته لازم نیست طرح برای مثلا تولید کننده کالای داخلی و مصرف کننده اش باشه ، یا برای فروشنده و خریدارش باشه ، اونم از طرف شخص ثالثی ، بلکه بعنوان مثال همین تولید کننده یا فروشنده هم می تونه طرحی برای مصرف کننده یا خریدار بده ، همینطور مصرف کننده یا خریدارم و نیازی به رابطه ، واسطه و یا میاندارشان نیست ، فقط کافیست طراح علاوه بر خود ، به طرف دیگه هم اشراف داشته باشه و بی خبر از اون نباشه ، وگرنه میشه مثل طرح کارت خرید کالای داخلی که طراح خبر چندانی از خریدار نداره ! بر فرض اینم که گیریم از تولید کننده ی کالای داخلی هم خبر داشته باشه ، که رو اینم نمیشه زیاد حساب باز کرد ، حتی اگه مقصود از تولید کننده و تولید کننده ی کالای داخلیم محدود به همونی باشه و نماینده ای در گفتگوی شبکه خبر داشت ! مثل نماینده ی طراح ، حالا نماینده خریدار کی بود ؟ بمونه .
ناگفته نمونه که مثلا استاد شهید مرتضی مطهری در یکی از آثارشون ، البته در باب "قیاس" و مقایسه کردن ، می فرمایند که لازم نیست مقایسه میان دو چیز باشه ، بلکه یه چیزم با خودش میشه مقایسه کرد ، اینو گفتم که بگم طرحم همینطور ، حتی لازم نیست یکی برای یکی دیگه طرح بده ، بلکه هریک از ما برا خودمونم می تونیم طرحی داشته باشیم .
خب ، حالا بجز آخری ، خصوصا در اولی ، که مثل طرح کارت خرید کالای داخلی باشه ، آیا طراح بیرون یا خارج از طرحه ؟ یعنی در مثلا همین طرح کارت خرید کالای داخلی ، طراح که مثلا بانک مرکزی باشه ، نمیشه که یکی از طرفین تولید کننده و مصرف کننده ی کالای داخلی بحساب بیاد ! چراکه میشه مثل طرحی که یکی برا یکی دیگه میده ، نه اونکه طرح کارت خرید کالای داخلی داده ! و دستکم تولید کننده یا فروشنده ی کالای داخلیم نمایندش یکی دیگس .
و اگه هم تولیدکننده یا فروشنده ، و هم مصرف کننده یا خریدار ، یعنی هردوشم بحساب بیاد که میشه مثل طرحی که هریک از ما برا خودمون داشته باشیم !
و حرف از اینه که یکی برای تولید کننده یا فروشنده ی کالای داخلی و مصرف کننده یا خریدارش طرحی داره و داده ، کجا ؟ خب خارج از ایندو ، منتها مثلا با اشراف بر ایندو ، یا با خبر از ایندو .
البته خبری که از بیرون یا خارج از خود ، یعنی از داخل آندو داره ، حالا چطور ؟ مثلا با چشم یا گوش ، و البته نه به محظ شنیدن یا دیدنش با گوش و چشم ، اونم بقول ما ترکا اللهم بیر بیر ، یکی یکی ، حالا اول کدوم یکی هم خودش از مسائل اصلی و بنیادیه ، بلکه بعد سپرده گذاریم در بانک و اونم بانک مرکزی شنیده و دیده شده ی با گوش و چشم .
خب پیش از اینکه این قسمت بدرازا بکشه و من خوابم بگیره و یا حوصله ی شما رو سر بیارم ، اینم بگم که در برنامه ی معرفت شبکه چهار تلویزیون ، در جمعه ای که پشت سر گذاشتیم ، یه حرف در این رابطه زده شده که بد نیست بگم .
گفته شد که در تاریخ سه تحول داشتیم ، اولیش کتابت یا نوشتن حرف بود ، حالا با دومی و سومیشم کاری ندارم که اوندو هم دنباله ی همون دیده شدن حرف بود ، منتها ماشینیش ، و آخریشم که مربوط به عصر حاضر ، عصر رسانه ، الکترونیک یا برقی همون نوشتن حرف یا دیدن حرفه .
اینو برا این گفتم که اون دیدن باچشم که گفتم ، مقصود فقط دیدن نوشته ی حرف و حدیثی از اوندو ، یا یکی از اوندویی نیست که براشون طرح داده شده در طرح کارت خرید کالای داخلی ، در گزارش مکتوبی ، دستنویس یا با ماشین تایپ و یا با همینی که من دارم می نویسم در اینجا ، در این رسانه .
ان شاءالله تا فرصتی دیگه ، شب بخیر .