سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جنبش تبیین ، قسمت چهارم :

سلام علیکم ، روز بخیر، ششمین روز بهمن هزار و چهارصد هجری خورشیدی .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَ ... .

اشاره :

بحث از شکر خدایی بود که نازل کرده بر :

بنده اش ... .

خب چی نازل کرده ؟

کتاب :

خب ، کتاب یا نوشته تا کجا نازل شده ؟ حالا بمونه خوندنش ! که فرموده باشه هم :

... ، إقرأ ... ، إقرأ ... .

و همچنین چقد :

... فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ... .

و واجبشم ، که گفته شد حتی اونیم که برای آخرالزمانیا ، مثل زمان ما الان ، نازل شده ، سوره ی حمد و از قرآن عظیمم سوره ی توحیده که در نماز واجب شده ، که ازش تعبیر میشه به :

حمد و سوره (الف)

خب ، حالا آیا خوندن حتی حمد و سوره هم از رو ؟! مثل خوندن حتی مثلا :

آثار بدون استثناء خوب شهید مزتضی مطهری ؟

یا اینکه حتی همینم مرتبه ی نازلترم داره و متوقف نمیشه در اونچه که بچشم میاد (ب) ؟ یا مثلا بقول مرحوم علامه در اصول فلسفه و روش رئالیسمشون  :

برای نخستین بار چشم ما ... .

بر اون میفته ؟

خلاصه به تعبیر دیگه مثلا :"حدّ یقف"ش کجاس ، خوندنو میگم ، خوندن کتاب رو میگم ، نوشته رو میگم ، که نازل شده ؟

خب ، برم یه چیزی بخورم ، آخه سفره بازه ، پیش از اینکه حاج خانم بگه بیا ! (پ) 

روز بخیر و به امید فرصتی دیگه ان شاءالله

-------------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

نقله که اومدن پیش پیامبر و گفتن شما گفتین در یکی از دو رکعت نمازا سوره ای از قرآن بخونید ، ولی علی تو هردو رکعت سوره ی توحید رو می خونه ! پیامبر علی رو صدا کرد و پرسید و چراشم ، در پاسخ گفته شده که من سوره رو خیلی دوست دارم .

ناگفته نمونه که این سوره ثلث یا یه سوم قرآن بحساب میاد و با خوندنش در هر دو رکعت میشه دوسومش ، و هیچ سوره ای نیست که اینقد از قرآن رو جایگزینش کرد در نماز ! بعبارت دیگه واجبش کرد !

ب :

البته بقول مرحوم علامه ، پیش از این ، یعنی افتادن "چشم ما بر ..." دیگر آعضای حسّی ما بویژه :"از راه لمس" قرائت یا خواندی داشته اند ، حتی در شکم مادر . 

---------------------------------------------- 

پاورقی :

بیا بخور ، بعبارت دیگر :

بیا بخون

که خوندنش با خوندن تو شکم مادر فرق داره ، مثل خوندن با بینی ، که با پا گذاشتن بچه به این دنیا توش مستقل از مادر میشه . 

البته با دهن و زبون ، و محل بحث فقط این نیست و نازلتر از اینم بچه داره و داشته در شکم مادر . 


  

#یادمان_می_ماند :

باب الحسن ثانی :

سلام علیکم  

... (الإسراء/1) وَآتَینَا مُوسَى الْکِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ (الف) أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی (ب) وَکِیلًا (الإسراء/2) ذُرِّیةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ کَانَ # عَبْدًا شَکُورًا(الإسراء/3) ... .

خب ! خواستم شب بخیر بگم ، شنبه شب یا شب یکشنبتون رو .  

#ان شاءالله روز بهتری رو پیش رو داشته باشین .  

----------------------

زیر نویس :

الف : پیرو حضرت موسی علیه السلام ، که قبلا گفتم آخرین پیامبر پیرو آن حضرت ، حضرتِ یحیی علیه السلامه و حالا اینم بمونه که قبلنم گفتم نه تنها فرزندی نداشته ان ، بلکه تا زمان شهادتشان ازدواجم نکردن ، که فرزندی از ایشون بعنوان پیامبر بعدی عنوان بشه ، و پیامبری ایشونم در عصر پیامبری حضرت عیسی بن مریم علیه السلام بوده ، و پیروان حضرت موسی علیه السلام ایشون رو حتی پیامبر بحساب نمیارن ، چه رسه به اینکه آخرین پیامبر خودشون بحساب بیارن ، بعبارت دیگه # خاتم الانبیاء اونا اگه حضرت یحیی علیه السلام بحساب نیاد ! حضرت موسی علیه السلام بحساب میاد !  

ناگفته نمونه که حضرت عیسی بن مریم علیه السلام رو هم خواستن به شهادت برسونن که نتوانستن و روزی آشکار خواهند شد ! یعنی بچشم خواهد آمد ! دوباره !

البته اینم ناگفته نمونه که این به اون معنی نیست که پس ایشون آخرین پیامبر خداس ! تا قیامت ! و کتاب ایشونم آخرین کتاب خداس ! تا قیامت ! خب برا اینکه کتابشونو به کی سپردن از اون وقت تا حالا ، حالا الی یوم القیمة بمونه ! که ما امروزه به اون و کتاب در دستش مراجعه کنیم !؟ به پسرشون !؟ یا دخترشون !؟ قبلا گفتم که ایشونم تا اون وقت ازدواج نکردن ! مگه اینکه گفته بشه گذاشتن به مثلا :"رای" مردم ! یا بقولی :"مردم سالاری دینی" یا :"دمکراسی" ش !

حالا مثلا :"آری نه" یا :"نه آری"شم بمونه ! و مثلا :

پنج بعلاوه یک

شم !

نه نُه دهمش !

چرا !؟

خب "رای" غایب از نظر چی !؟ خب بله گیریم واگذار کرده ! ولی به کی !؟ جز به بقیه !؟ بقیه ی چی !؟ ده !؟ یا صد !؟ و یا ... !؟ خب بقیه میشه نُه ، یا نود و نه ، و یا ... دیگه !

مگه اینکه قضیه قضیه ی مثلا غایب نباشه و اون حضرت رو شهید کرده باشن ! بحث جانشین مانشین و این حرفام بعد ایشون مطرح نباشه !

تازه :"کتاب"شون چی !؟ مگه اینکه اینم مطرح نباشه !

خب ! حالا چی !؟ دمکراسی ، یا بقول بومی شدش برا ما ، کتابم مردم سالاری ! خب ! کتاب من !؟ یا کتاب ولو یکی دیگه !؟ به رأی گذاشته بشه !؟ اگه و فقط اگه #همه_ی_ما دو نفر باشیم !؟

حالا نرو مادُه ، یا مادّه و نرشم بمونه ! و مثلا نصف نصفم حقّ رای داشته باشیم !

خب ! اون بعلاوه # یک رو از کجا بیاریم !؟ اگه رایمون یکی نباشه ! کتابمونو میگم ! #یادمونه که !؟

ب : "مَن"

برگردان به فارسی برگرفته ازترجمه ی آقای محمدّ کاظم معزّی . 


  

کِتابِ ... :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، المص ، (الف) ... .

سلام علیکم .

ضمن روز بخیر ، که امیدوارم روز خوبی رو پشت سر گذاشته باشین و روز بهتری رو هم پیش رو داشته باشین ، که یه روزی مثل امروزه ، که مانند دیروزه ! که بهش گفته میشه :

فردا

موضوع بحث امروزم همینه !

حالا شما اسمشو هرچی می خواین بذارین بذارین ! مثلا بنام :"فردا" ، یا :"امروز" و حتی :"دیروز"! م !

خب چی شد !؟ بنا براین شد که یه :"اسم" یا :"نام" داره ! نزد شما هم !

خب ما به مثلا :"آدم آهنی"م نمی تونیم یه چیزی بدیم که :"بی نام" باشه ! اگه اسمیم براش نذاریم ، خودش نامگذاری می کنه ! ولو مثلا بنام :

مبهم !

خب ! امروز گوشیم زنگ زد !

پیامک نبود !

خب ! چی بود !؟

تماس بود ! و :"گفتم" : بله .

خودشو معرفی کرد و :"درخواست" داشت ! پرسید : آقای ... !؟

بازم "گفتم" : بله .

بازم پرسید :"درخواست" شما چیه !؟!

گفتم : کدوم درخواست !؟! 

حالا اون تعجب ! کرد ! و داشت می گفت که گفتم ، گفتین از کجا تماس گرفتین !؟ و با اینکه بازم خودشو معرفی کرد ! ولی گفتم باز :

بله ! ولی کدومش !؟

حالا داستان چی بود ؟ یه نوشته ای من فرستاده بودم و داشت با استناد به اون می پرسید ! حالا چرا !؟ برا اینکه بقول ایشون :"درخواست"م در اون نوشته :

ابهام

داشت ! حالا جفتش !؟ یا یکیش !؟ برا همین پرسیدم :"کدومش!؟" .

حالا بمونه که گفت : نوشته ی شما مبهمه و در پاسخ پرسشم باز مبهم جواب میدین ، یه کلمه بگین :"اعتراض" ؟ دارین و ( اگر آری) به چی !؟

خب ! این مختصر و مفید فرمایش ایشون بود ، و گفتم دوتا مطلب در نوشته ی من اومده ، یکیش :"تشکر" از یکی ! و یکیم :"به تعبیر معروف" منتظر تشکر و قدردانیه ! که مدتیه منتظرش هستم ! که ازش قدر دانیم بکنم ! ولی ...

خب اینم مختصری بود که گفتم و :"مفید"م افتاد ! آخه گفت :

پس درخواست شما :"تسریع" در ... هست !؟

خب ! گفتم : بله !

خب چی می گفتم !؟ همینقدشم غنیمت بود ! و خداحافظی بعمل اومد .

منتظر "تسریع" ان شاءالله ، حالا فردا هم نه ! پس فردا و پس اون فردا هم نه ! یه روزیم که ... ، باز جای شکرش باقیه ، که شکرشو بجا بیارم . روز بخیر .

چی !؟

مگه گفتم هر زنگی که زده بشه رو میگم !؟

بعلاوه درخواست زنگ دومی رو که دادم به ته تغاری جواب بده ! خب بعد بازم بله (پ) گفت :

مُحسِندی

یعنی محسنه !؟ خب ! گفتم : گوشی

و دادمش به اون که به درخواستش رسیدگی کنه .

چی !؟

خب بله : سریع .

خب اونم که :"ارجاع" نداد به من ! که بگم : بله !

حالا چی گفت !؟ و چراشم !؟ بمونه !

آخه مثل قبلی نه تنها شماره (ت) بود ! بلکه :

خب بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلّم : مومن دوبار که از یه سوراخ گزیده نمیشه !

خب یادش بود که یکی مثل همین درخواستو به زبون آورد ! ولی وقتی اومد با :"قوه ی قضاییه" ی :"این ج.ا" اومد و ...

دیگه !؟

خب روز بخیر .

--------------------------------------

زیرنویس :

الف :

... ، کِتَابٌ (ب) ... .

ب :

یادآور :

... ، کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیکَ مُبَارَکٌ لِیدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَلِیتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ، ... . (سوره ی صاد)

... ، قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِنْدَنَا کِتَابٌ حَفِیظٌ ، ... . (سوره ی قاف)

و :

... ، أَمْ لَکُمْ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ ؟ ... . (سوره ی نون)

پ :

مراجعه شود به زیرنویس ت .

ت :

حالا :"صفر" نهصد و ... در :"صدر" ش ! بمونه ! چراکه شاید مثلا گفته بشه :"شماره ی کد ملی" اولش مثلا :"3" هستش که ! و گفته هم نشه : صفر نیست !

که بره مثلا :"زیر تیغ" : خب چنده !؟

در حالیکه : خب مگه "3" پیش شماره :"به تعبیر معروف" نداره !؟ 1 و 2 هم !؟

و ... !؟ بگذریم .

وصرف نظر از اینم که چرا نگم :

علیکم السلام .

و بگم : بله !؟

خب شماره رو که یادم نمی اومد ، نامگذاریشم که نکرده بودم بگم :

سلام علیکم .

ولو اینکه بعنوان مثال :"مامور" م باشه و "به تعبیر معروف" : معذور !

و کاریم به پیامد انجام ماموریّتش نداشته باشه !

اصلا از کجا که :"آدم" که نه ، که بقول حضرت امام (ره) : محاله !

حالا :"انسان" م نه ! حتی :"بشر" م نباشه !

چی !؟

یادت مرا فراموش !؟

خب بله حق داری ! :"بشر آهنی" که گفته نشده !

چی !؟

تازه :"انسان آهنی" م گفته نشده !

بلکه :"محال" ش گفته شده !

چی !؟

خب بله ! ولی :

چو صد آمد !

نه اینکه : چون نود آمدم !

حالا بمونه که :"نصف" بیشتره !؟ بحساب !؟ یا حتی : 3 !؟

چه رسه به حتی : 9 ، بحساب !

تو :"نیمی" از چیزی رو به من بده ! نیم دیگرش با من !

ولو اینکه سهم منم ازش قد نُه و نود و نهمشم نباشه !

چه رسه به مثلا پنجاه پنجاه و نه مثل :"من و تو" ی مثلا انگلیسیشم ! ها ! و حتی :" تو و من" شم ! مثل

:"کلاه" (کتاب ! تئوری طبیعی مجموعه ها ) ی که سر ما :"دو" تا گذاشته باشه ! حتی برا "صدر" نشینی ! م ! حالا بمونه آمریکاییش با :"بیم و امید" ش !

:"... ی منِ ..." ! بذار :"شفاف" بگم ! ان شاءالله بوقتشم میگم که :

من به آمریکاشم کافرم ! نه اینکه مومن نیستم ! و :

یادم تو را فراموش ! من آدمم تو ... !

دیگه !؟ مثلا :"قدرتمند"تر از آمریکا هم گفته شده !؟

چی !؟

اسمش !؟ خب بذار : فردا !

آهان ! وقتی رسیدم به : آیة الکرسی !

حفظی که !؟ یادت باشه تا :"فردا" !  

... أُنْزِلَ إِلَیکَ فَلَا یکُنْ فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ ، ... . 


  

نامها (قسمت سوم ) :

سلام علیکم ، صبح بخیر .

دیدم تا سر کار بریم فرصت هست ، گفتم یکی دو نکته رو بگم .

نام و نشون :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ ...

ای کاش من یه :"هوشمند" بود :

شنیدین دیشب تلویزیون تو اون فیلم گفت :ماشین جوندار نیست ، که :"جهنمی" باشه ! و چرا نگفت مثلا :"هوشمند" ؟ 

هم وقت ندارم و هم این کامپیوتر جونشو نداره ! پس ادامه ی حرف بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله . 

صدا و سیما :"برا" ما : 

فقط اینم بگم و برم سر صبحونه و ... 

رادیو تلویزیون چه شباهتی باهم دارن ؟ 


  

پیدایش پدیده 9 :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلًا ... إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ، وَآتَینَا مُوسَى الْکِتَابَ ... ، ذُرِّیةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ... .

سلام علیکم 

یه دوست ، یه یار :

امروز که سر کار نرفتیم گفتم بحثمونو پیگیر باشیم ، که گفتم یکی دو "فقره" تلفن داشتیم ، و نگفتم که یه تلفن دیگه هم از یه دوست داشتم ، یعنی اینجا ننوشتم ، که چشتونم پذیرایی داشته باشه گفته رو .

منتها اول وفات نخستین یار و یاور پیامبر رو تسلیت بگم ، که نه تنها وقتی مثلا پیامبر میرفت به غار حرا و آونجا بود ، نقله که براشون غذا می فرستادن و ... ، بلکه وقتی در آنجا که بود و به ایشون یکی دو "فقره" گفته شده : " إقرَأ ..." ، این وقت یه کودک ده ساله نبود که پذیرای رسالت ایشون بود ، از همون نخست ، بلکه همسر گرامی ایشون هم وقتی شنید نیز پذیرفت ، و تا در قید حیات تا چنین روزی بود نیز یار و یاور ایشون بود . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ، أ ... . 

خواندن و نوشتن :

نکته ای که در اینجا بد نیست به اون اشاره کنم اینکه ما انزل الله ، اونچه که خدا بر پیامبر نازل می کرد ، و ایشون برای همسر بزرگوارشون نقل می فرمودن ، اونا رو که نمی نوشتن که ، کاتبان یا نویسندگان وحی بعد ها اقدام به این کار کرده اند ، پذیرش اولیه پذیرش گوش بوده و بعد نوشته شدن چشمم پذیرایی داشته .

البته نکته ای که لازم به ذکره ، یادآوری اینه که صدایی که گوش پذیرای اونه از مکتوبات و نوشته شده های بیرونه ، منتها نوشته ای برای گوش ، مثل همون که اومدم گفتم : "ماه تو آسمون پیدا شد" و این گفته فرق داره با نوشته اش در اینجا ، هرچند حرف همون حرفه ، ولی یکی از دو "فقره" نوشته شده برای کتاب و نوشته ی گوشه  . 

بعبارت دیگه یه حرفو ، یه سخنو ووو که گفته شده ، بعبارت دیگه در بیرون پیدا شده ، می تونه پیدا شده ، یا نوشته شده ، ویا کتاب و نوشته ای پیدا برا گوش باشه ، و همون گفته برای چشمم باشه ، مثل همون سخنرانی های جناب مصباح که بگوش من نخورده بود ولی کتابش بنام "نظریه سیاسی اسلام / کشورداری" در کتابخونه ی زندان پیدا شد .  

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر کِتَابٌ ... ، وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ، َهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ... .

شب میهمانی :

که بحثی که داشتیم کشید به بحث نظریه ی "مردم" ی که در نظریه ی ایشون برامون مسئله شد ، که از مردم کدوم سر زمین می فرمایند ، و یا کدامیک از آسمونهایش ؟ آیا مردمی که بفرمایشات ایشون بهنگام سخنرانی گوش می دادن ؟ ویا فرمایشات ایشون مهمان چشمی مثل چشم من بود ؟ و پذیرای واو به واوش ، که حسن ( به ضم ح ) ش این بود که گوش به آب سپرده نمیشد ! تا از آب گرفته چه باشد ؟

بلکه حرف حرفش استوار و پایداره بهمون صورت که به چشم اومده ، حالا تصویرش با تصویر ما از مثلا "مردم" فرق داشته باشه از آنچه که میهمان گوش ایشون ، یا چشم ولی همونطور که گفتم مکتوبش بمونه . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ ... .

بعبارت دیگه داستان نازله برای حتی گوش ایشون ، بمونه ، حالا روز ؟ یا شب ؟ و اونم یه جا ؟ تحت یه حرف ، یه کلمه و یا یه جمله ؟ هم بمونه ، مثل "فقره" نون ، نظر ووو ی : " نظریه سیاسی اسلام / کشور داری" ایشون .

مثل ف و فرزاد تهرونیا ، که بقول معروف تا لب وا کنی تا تهشو می خونن . 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِینٍ ، ... .

خب کجا بودیم ؟ امروز ؟ که روز یازدهم ماه مبارکه و مثل دیروزی پیامبر یکی از یارانشو از دست داد ، که پذیرای نه تنها با گوش ، بلکه با جون و دلم بود .

و تلفنی که یادم رفت بگم ، مثلا وقتی زنگ زد شمارش شماره ی قبلی نبود ، و وقتی پرسیدم گفت مگه خبر نداری ؟ کد استان یکی شده . 

وهنوز شماره ی همونجایی هست که بود ، البته سند خریده ، چون پدرش نذاشت ! و از اونجا در میاد ، تو این هفته ، که هنوز خبر نداده که چه شد ؟ 


  

روز قیام و برپایی (قسمت پایانی) :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَمْ یکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْ ...  

در قم هم ، تا وقتی که در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران بودم ، فقط با کتاب کار نداشتم ، که مثل اکثر آموزگاران و دبیرانش حرفم این باشه که حرف حرف کتابه ، بلکه علاوه بر این دو کتاب ! با کتاب دانش آموزم کار داشتم ، مثل کتاب چشم و گوشی که به من می دادن وقتی به آنها کتاب اداره را درس می دادم ، مثل دیگران بهنگامش و حرف اکثرشان فقط همان بود که گفتم ، و کم پیدا می شد که حرف فقط حرف خودشان بود ، خصوصا در مواردی مثل همان نماز جمعه که در قسمت قبلی گفتم .

چراکه مواردی نظیر این را جزو مواد درسی نمی دانستند ، همونطور که در زمان شاه هم نبود ، در حالیکه :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ... ، لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ ،... یسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ .

تسبیح گفت خدا را آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است ...

تسبیح گویدش آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و اوست عزتمند حکیم . ( برگردانها از آقای محمد کاظم معزّی) .

ولی من تمام مطالب کتاب را همانطور که در آن آمده بود واو به واو تدریس می کردم ، حرف خودمو هم می زدم و به کتابی هم که دست دانش آموز بود نیز چشم داشتم .

یادم میاد یه روزی بعنوان سرگروه آموزشی پایه ای که تدریس می کردم رفته بودم تهران ، آخه اونوقتا قم یکی از شهرهای استان تهران بحساب می اومد ، در جلسه ی سرگروهها ی شهرستانهای استان تهران مولف یکی از کتب درسی آومده بود برای پاسخگویی به سئوالات در مورد اون کتاب ، من گفتم یه محور اعداد بکشن و روی اون مثلا دوی بعلاوه یکو نشون بدن ، اینکارو کردن ، بعد گفتم حالا دوی بعلاوه صفرو نشون بدن ، که بازم کردن ! بعد گفتم اگر "دانش آموز" از من بپرسه چرا در دومی روی محور جلو نرفتم ؟ چه پاسخی بدم ؟

خب اونم به من جواب داد ، ولی به دانش آموز چطور ! دانش آموزی که کتاب بینایی در دست داره ، مثل من ، مثل اون ! مثل هر چیزی در آسمون و زمین که کتابش دستشه ، کتاب و نوشه ای بروشنی خودش ! مثل من ، مثل ما بعنوان یه خانواده یا همون خانوار ! با کتاب و نوشته ای که دستمونه !

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ، وَرَأَیتَ النَّاسَ یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا .


  

آشنایی با کتاب مادر  :

ارسال‌کننده : خانواده ی خانه در : 93/1/1 7:19 صبح

سلام علیکم   

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 

صبح نخستین روز بهاریتون مبارک و امیدوارم که سال نو یا بهتری را پیش رو داشته باشین ، سالی بهتر از سالی که گذشت و بحافظه سپرده شد ، به کتاب مادر . 

ان شاءالله فرصتی دست دهد که در این زمینه حرف بزنیم ، برای آشنایی با آن ، با کتاب مادرو عرض می کنم ، کتابی نو مثل سال نو ، کتابی نو ، کتابی بهتر از کتابی که پشت سر گذاشتیم ، بحافظه سپردیم ... 

 

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ یزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ(فاطر/1)... . 

ارسال‌کننده : خانواده ی خانه در : نزدیک اذان ظهر به وقت محلی

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 

ظهر اولین روز جمعه ی سال نو رو هم تبریک میگم ...

 

کهیعص(مریم/1)ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیا(مریم/2)إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیا(مریم/3)...یا زَکَرِیا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یحْیى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیا(مریم/7)...قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیةً قَالَ آیتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیالٍ سَوِیا(مریم/10)... . 

و ارسالی پیش از خواب :

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 

شب بخیر .

 

طه(طه/1)... الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى(طه/5) لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى(طه/6)وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى(طه/7) اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى(طه/8)... .   

روز دوم :

سلام علیکم

سخنرانی مقام معظم رهبری را ، که وعده اش را در پیام تبریک سال نو داده بودن ، ودر اولین روز سال نو درمشهد ، مرکزخراسان مرکزی ایراد فرموده بودن ، دیشب از خبر ساعت بیست شبکه چهار تلویزیون گوش دادم ، البته قسمتی از آنرا که پخش شد بعلاوه گزیده ای از آنرا که در خبر گفته شد ، البته تا وقتی که به شبکه دیگه ای نزدین برای دیدن ...

پیش فرضها :

فرمایشات ایشون بر سه پیش فرض بنا نهاده شده ، اول اینکه ما باشیم ، درثانی فاقد حافظه هم نباشیم و تازه صفرکیلومترم نباشه ، حافظه ای که داریم رو عرض می کنم . 



  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :429
بازدید دیروز :173
کل بازدید : 1343967
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ