پیدایش 5 :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ، ... .
سلام علیکم ، شب بخیر بچه ها .
زمین قانون ، منطق و راه کار :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ ... .
پیش از این که وارد بحث جدید بشم بگم ، امروز که سر هردو کاری که در دست داریمرفتیم ، یعنی اول رفتیم سر کار دوم و گفتیم ماسه نداره ، موزائیکم کم داره ، و بعدشم اومدیم سر کار اول و مشغول کار شدیم ، برا این بود که ما کارو تعطیل نکرده باشیم .
پس هرچند مهمتر از صرف وقت و بنزین رفت و برگشت ، از جلوی پلیس راه مستقر در مسیر و در حال حرکتم رد شدیم ، با وجعلنا ، هم برای هردوشون ، و هم برا دنبالشون ، چه در نیروی انتظامی و نظامی ، و چه نیروی قضایشون ، ولی " بی فایده " نبود .
چراکه در بحث قبلی گفتم که هرچند ما پیگیر قراردادی که با پیمانکارن می بندیم نیستیم ، ولی چرا بهونه دستشون بدیم ؟ اونم در حالیکه نیاز به کار داریم ؟ در حالیکه خودمونم سرمایه ی کار نداریم ؟ اولشم زمین ؟ یا پول خریدشو برا ساخت و ساز رو اون ؟ هزارم که اوستای خونه سازی باشیم ! و کار بلدم باشیم .
اختصاص به کار ما و کارای ساختمونیم نداره ، هرکاری زمین کار خودشو داره ، مثلا راه سازیم رو زمین ساخته میشه ، اختصاص به راههای زمینی هم نداره ، مثلا همین اینترنتم زیر ساخت خودشو داره و رو اون سوار کاره .
پس ما اگه این کارو که در دست داریم ، یا اصلا این کارم ول کنیم ، و بهر کار دیگه دست بزنیم همینه ، مگه اینکه بکل کار نکنیم ! خب برا چی بدنیا اومدیم ؟! یه بیکار تو دنیا پیدا میشه که ما دومیش باشیم !؟
----------------------------------
شنبه اول شهریور 1393 ، پیش از رفتن سر کار :
سلام علیکم صبح بخیر
در اظهار نظری آمده :
زمین کار یعنی کار روی چه چیزی انجام میشه؟
خب این از چه جهت مهمه؟
و آیا مهم تر از خود کاره؟
البته کار به زمینش بستگی داره. درسته؟ که اگه زمینش نباشه انجام نمیشه...
دلیل این بحث چیه؟ نبودن زمین کار؟
----------------
... ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ ...
وقتی یا زمانیکه مثلا حرف می زده میشه ، حالا کی این "کار" رو می کنه یه مطلبه ، به کی میگه هم یه مطلبه ، پس یه کار پیدا شده مثل "حرف زدن" ، مسئله زمان اون ، که می تونه محدود به زمانی در گذشته هم نباشه ، با مسئله ی مکان و محل این کار فرق داره ، که اینم می تونه محدود به یه آدم نباشه که فقط به اون گفته شده باشه .
----------------------
مرتبط :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَمْ یکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیهُمُ الْبَینَةُ ، رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ ... .
اظهار نظری در وبلاگ " سلمان علی (علیه السلام) " .
و :
نظر در وبلاگ " رو به آسمان " .
------------------------------------------------------------------
جمعه 21 شهریور 1393 :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ، ... .
سلام علیکم ، ظهر بخیر بچه ها .
خصوصا به اونی که در قسمت اظهار نظر پرسیده :
...
هر کار زمینی داره؟ زمین از چه جهت؟ منظور از زمین بستر اون کاره؟
ضمن عرض تبریک بمناسبت امروز ، جونم برات بگه که بعد یکی دوهفته کار بکوب ، از صبح زود تا غروب آفتاب ، امروز مهمونای مشهدیمونو که می خواستن برن بردیم راه انداختیم و گفتم حالا که سرکار نرفتیم در مورد پرسشت حرف بزنیم .
جات خالی دادش سربازتم اومد مرخصی و مهمونارو دید ، یه چهار پنج روزیم تو زمین ما بازی کرد و روزیم پنجاه هزار تومان مزد براش از صابکار گرفتیم و تونست بره دیدن مادر بزرگ و یه چیزاییم برا خودش خرید ، هرچند وقت رفتن ، مثل زمان اومدنش کرایه رفتن سرخدمت نظام وظیفه اجباریشو از من گرفت .
جالبتر اینکه برا شش ماه اضافه خدمتش یه کاغذی رو تهیه کرده بود که علاوه بر سه نفر آشنا مسجد محل هم مهر و امضاش کنه ، شورای مسجد محل .
حالا کدوم مسجد و شوراش ؟ جالبش اینه !
آخه ما از شهر قبلی که شبونه در رفتیم ، نه تنها مسجد محل مبدا خبر دار شد ! بلکه در هر دوتا محلیم که در اینجا خونه اجاره کرده ایم مسجدش خبردار نشده !
چرا مثلا یه کدی برامون پیامکش اومد که کجا و به چه مقدار رهن و اجاره کرده ایم ، ولی شک نکن که مسجدی در اینجا از : "وجود" با وجود یا بقول تو بی وجود ما خبر نداره !
چرا ؟ برای اینکه جماعت محل تو زمین جمعه ی شهر بازی نمیکنن که خونه و خونواده ما هم تو زمین مسجد محل بازی کنه ! تا خبر از بازی داداشت تو زمین نیروی انتظامی داشته باشه !
حالا مثلا کرایه ی رفت و اومدش بمونه ! که منو یادروزی انداخت که با خواهرت از زندان آزادمون کردن و به امون خدا رها کردن ! حال تحویل مثلا مسجد محل ندادن پیش کش ! تحویل اونیم که اون اس مسی رو که گفتم داده نیز ندادن ! بلکه مثل داداشت رفتیم ترمینال و بلیط گرفتیم و اومدیم خونه ! پس نه تنها مسجد محل ، بلکه هیچ نهادی از نهادهای جامعه ی مدنی غربی جمهوری اسلامی ایران ، که میگن خانه ی ماست ! نیز خبردار نشد !
چرا تو ترمینال ثبت شد ! ولی اگه مثلا ماشین داشتیم یا با ماشین شخصی می اومدیم ، کی خبردار می شد ؟ که از کدوم زمینی به زمینی دیگر اومدیم ؟ تو زمین : "جمهوری اسلامی ایران" ؟
حالا پیدا کن "زمین" جمهوری اسلامی ایرانو ؟
جمهوری ها و اشکال دیگه ی حکومت بشریم که تو دنیا رایجه همینه !
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ...
در حالیکه نه تنها :
... ، سَبَّحَ ... .
بلکه :
... یسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ .
می دونی وقتی خدا اونو میگه فرشته ها ، اعم از آسمونی و زمینی ، چی میگن ؟ میگن :
... وَنَحْنُ نُسَبِّحُ ...
و خدا چی میگه ؟ میگه :
... إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ، ... .
روایته که بعدش فرشته ها دخیل می بندن به زمین خدا ! که :
... وَسِعَ کُرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ... .
راستی قرار بود بیاین اینجا ، چی شد ؟ ان شاءالله وقتی اومدی تو زمین ما بیشتر حرف می زنیم ، سلام و تیریک ما رو به آقاتونم برسون ، صاب زمینتونو میگم ، خداشو میگم ! البته جانشین خدا در اونو میگم ، مثل جانشینش در مسجد محلتون ، جمعه ی شهرتون ووو
---------------------------
مرتبط :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ، وَرَأَیتَ النَّاسَ یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا .
اظهار نظر در وبلاگ : " مدهامتان (پینوشت) " .
-------------------
پینوشت :
قرآن ، سوره ی الرحمن ( آیه یا نشانه ای که گفته شده کوچکترین آیه یا نشانه ی قرآنه ) .
پیدایش 4 (قسمت پایانی) :
بِ ... ، ... ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ، ... .
سلام علیکم ، شب بخیر بچه ها .
اول تا یادم نرفته از غزه چه خبر ؟ نه طرف مقابلش که نمی خوام اسمشو ببرم ، که حامیاش و منجمله آمریکا نه تنها گنبد آسمونی ، بلکه از خورد و خوراکم براش کم نمی ذارن .
در حالیکه خوشرویی بچه های غزه رو هم تو صورتشون ندارن این روزا ، که دیشب در خبر تلویزیون که نشون میداد دیدم ، که با تموم کم و کسری ها که نشون میداد خوشحال بودن الحمد لله رب العالمین .
خدا قوت میگم به حامیای اونا ، از سر پناه ، چادر و غذا گرفته تا دیگر نیازمندیهاشون در زمین و آسمون ، و زیر زمینم که نشون میداد .
یا سقای کربلا !
سرمایه ی کار :
... ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ ، کَلَّا ... .
این قسمت از بحثو هم همون دیشب می خواستم بنویسم ، حالا چرا نشد ؟ شاید برا اینکه وقتی نوبت کامپیوترو به من دادین که از فرط خستگی خوبم میومد و فقط یکی دو دست شطرنج مطرنج با اون زدم و رفتم تخت گرفتم خوابیدم ، و یا ... ، خلاصه اینکه بقول امام علی علیه السلام خدا نخواست .
همونطور که امروز خواست ، و فقط برا این نیس که زود از سر کار اومدیم و خواب مشتی هم بعد ظهر کردم و زودتر از اینکه به اخبار تلویزونم گوش بدم نوبت به منم داده شد که بتونم بنویسم .
قانون ، منطق و راه کار :
داشتم اخبار هشت و سی شبکه ی دو رو گوش می کردم ، و درست جاهای شنیدنیش بود ، که صابکار کار اول دو سه کاری که در دست داریم زنگ زد و گلایه که چرا کارو تعطیل کردیم و با اعتراضم بود ، که گفتم کارش آماده نبود و گفت خب بهش زنگ می زدم که آماده کنه !؟ که گفتم خودش با چشم خودش دیده بود و نیازی به زنگ منگ زدنم نبود .
نگفتم که ما از خدا می خوایم کار تو شهر باشه و اونم در محل خودمون ، که مثل امروز بازم مجبور نشیم با ماشین بریم سر کار ، اونم با کاور ماور کردن ماشینا که پلیس تو راهو رد کنیم .
... ، وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی ... ؟ ... .
گفت و گفتم باشه فردا میایم (ان شاء الله ) ، نگفتم که کار دومم ماسه نداشت ، و از ماسه ی پیمونکارای دیگه که گفت بردایم ، اعتراض کردن و دیگه نذاشتن برداریم ، و برا همین تا نهار کار کردیم و گفتم زود اومدیم خونه .
گفتم که اون صابکارمونم پیمونکاره ، و برا شرکتی کار میکنه که اونم پیمونکار پیمونکاری به اسم مسکن مهره ، که اینم پیمونکاره و دور تسلسل ...
... ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ ، عَلَّمَهُ ... .
حالا جالبش اینه که نه تنها اینم فردا طلبکار بشه و اعتراضم به تعطلیلی کار بکنه ، و صابکار جدید و سومم که زنگه زد که آماده بشیم برا شروع کارش ، فردا پس فردا بخواد و نریم ، و قرارداد کار بیاد وسط ، سر و کله ی قانون ووو پیدا بشه و ... ! و حتی قانون ، منطق و راهکارم یادش نیاد که چی میگه !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یکُنْ شَیئًا مَذْکُورًا ؟ ... .
یا علی بن الحسین ! یا باب الحوائج ! یا آقا علی اصغر علیه السلام !
پیدایش 4 (قسمت دوم ) :
... ، وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ ... .
سلام علیکم ، شب بخیر .
امشب کمی دیر شده و خدا کنه خوابم نیاد ، آخه رفتم قرار داد کاری رو که گفتم بستم ، خب یه پیش پرداختی هم گرفتم که رفتید یه خریدی کردین .
... ، الم ... تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیکَ ... .
خب برم سر اصل مطلب ، بحثمونو میگم ، منتها دیشب یادم رفت که بگم راستی از غزه چه خبر ؟ از بچه هایی که وارد بازار کار نشده به کارشون خاتمه داده شد چه خبر ؟ حالا با : "قانون جنگ" آقا امام علی علیه السلام ، تا هفت پشت بعدشون بمونه !
و حتی به بازار کار رحم مادر هم پا نداشتن ، چه رسه به اینکه شروع بکاری در این دنیا داشته باشن مثل پدر و مادرشون ، که در بچگی بکارشون خاتمه داده شد .
پیش از اینکه به مدرسه برن و چیزی یاد بگیرن ! در حالیکه گفتم غربم فهمیده بود که می تونن یاد بگیرن ! حالا مثل خودش که از یکی دیگه یاد گرفته ؟ و اونم از یکی دیگه ؟ ووو ؟ و بقولی دور تسلسل ؟ بمونه !
ولی وقتی آدم و حتی بچش یاد میگره ؟ حالا تا هفت پشتش ، بمونه ، خب چرا یاد نگیره و ... !؟
یا محسن فاطمه ...
آیا برا اینکه کار دو طرفس ؟ و یه طرفشم زمینه ؟ که بهش یاد بده ؟ حالا هرچیو ، ولو یه حرف ، یه کلمه ووو ، که تو اون کاشت ؟ حتی اگه بازار حرف ، کلمه ووو شم گوشم ! باشه ؟ و یادگیرنده خود یاددهنده ؟ و خود بچه ی غزه ؟ بلکه هفت پشت بعدم ؟ و خودکشی !؟ یا پذیرش زمین کار ؟ بازار حرف و اونم کلش ؟
... ، وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا ... .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الرَّحْمَنُ ، عَلَّمَ ... .
پیدایش 4 :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، وَ ... .
سلام علیکم ، شب بخیر .
بازار کار :
امروز که از سر کار اومدیم ، خستگی نذاشت که برم قرار داد کار جدیدو ببندم ، خدا کنه که از دست نره ، البته دوتا کار قبلی هنوز تموم نشده و جای کار داره ، ولی دیدیم که هردوشون بدلایلی توش تعطیلی افتاد ، اونم تو فصل کاری ما ، مام که اهل پیگیر قرار داد نیستیم که طبق اون "ضرر ناشی از تعطیلی" رو بگیریم ، نه اینکه اونم با مراجعه به دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ، ولو اینکه مثل پلیسی که در بحث قبلی ذکر خیرش شدنباشه ، بلکه نماینده ای باشه که به همه کارما کار داشته باشه و حتی بقول آقا عالم ال محمد علیه السلام با :"بندکفش" ما هم کار داشته باشه ، اونم پیش از پست مدرن ، چه رسه به مدرن و ماقبلش .
صاحب کار :
... ، وَعَلَّمَ آدَمَ ... .
کار جدید با دو کاری که در دست داریم فرق داره ، صابکارش فرق داره ، نه بساز بفروشه ، اونم با وام بانکی ! و پیش فروش کردن ، ونه پیمانکار ، اونم دست دوم که از شرکتی که برا مسکن مهر کار میکنه کارو گرفته باشه و ... ، تازه خودشم ساکنه تو خونش ، حالا چرا در طبقه ای ؟ و سه طبقه ی پایینش برا کی و چی ؟ بمونه .
فقط خدا کنه برا مثلا چشم همچشمی با مثلا ساختمونای روبروش نخواسته باشه نما کنه بهر قیمتی ، که خدای نکرده توش بمونه و ... .
که اینم پیمانکار باشه ! مثل ما ، همینطور دو صابکار فعلیمون ، آخه برا خودش که خونه نمی سازه ، که نیازه مسکنشو بر طرف کنه ، حالا شکل و قیافه ساختمونش بمونه ! اسلامی و دینیشم بمونه ، ایرونی و این شکل و قیافه ؟ پیمونکاری علم و دانش مهندسی غربی ؟
درستکه آدم چشم داره ، گوش داره و ... ، و غربیا هم این فهمیدن ! که می تونیم یاد بگیریم ! که یادمون میدن ! و ما میگیم یاد میگیریم ! ولی چی ؟ از کی ؟ برفرضم که خودمون ندونیم !
زمینه ی کار :
... ، وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ ... .
امروز که از سر کار اومدم با اینکه خسته بودم و دلم می خواست دراز بکشم و یه چرتی بزنم ، ولی وقتی دراز کشیدم و تلویزونم گفتم بالا پایین بزنن ببینم چی داره ، شبکه ی یک سفره ی قبل از خطبه ی نماز جمعه رو نشون میداد ، ولی حیف که خورد به اذان مغرب و ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، المر ... .
پیدایش 3 (قسمت پایانی) :
... ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِ ... إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ، وَعَلَّمَ ... .
سلام علیکم ، روز بخیر .
حالا که بیرون نرفتم ، برا اینکه بیکار نباشم گفتم ضمن تبریک بمناسبت امروز بحثمونو به یه جایی برسونم .
اول تا یادم نرفته بگم ، هرچند لازم نیست ، سرکار نرفتیم ، و کارم که فقط کار بیرون از خونه نیست ، منکه یادم نمیاد تا حالا بیکار مونده باشم ، یادم میاد در یکی از آثار خوب استاد شهید مطهری ، در پاسخ پرسشی از یه روستایی همینو دیده ام ، چراکه گفته مثلا حوزه نرفتیم ، دانشگاه نرفتیم و یا مثلا مدرسه و مکتبم نرفتیم ، ولی فکر که می کنیم .
البته کافی بود ، نه تنها می گفت مثلا چشم باز می کنیم ، بلکه پا تو این دنیا که گذاشتیم .
یادم میاد به نقل از حضرت امام رحمت الله علیه براتون گفتم ، که وقتی هوا پیماهای عراقی ، مثل هواپیما های اسرائیلی در ماه گذشته ، اول جنگ اومدن و ... ، امام گفت پیاشون ، مثل داعش این روزا ، به زمین که نرسید تا ...
... ، وَإِذْ قَالَ ... .
در این فاصله که رفتیم و برگشتم ، سر سفره که بودم تلویزیون ، شبکه ی پنج خبر از بازگشت آقای مهران مدیری به سر سفره ی گشترده ای بنام : "مخاطبین خانگی" داد ، بعد شش سال .
خب خدا بخواد بریم ببینیم بحث به کجا میکشه ، اول بازم بگم : "ذهن" تون (با اشاره به کله) به نه تنها پلیس که گفتم نره ، بلکه به مدرک عقل شبکه ی چهار با اشاره به نماینده اونم نره ، بعنوان مثال همین دیروز که از سر کار برگشتیم و ... ، سر سفره شبکه یک ، درسهایی از قرآنشم مدرک :"مخ" با اشاره به سر داشت .
در حالیکه یادم میاد گفتم براتون که ما مس پا هم داریم پیش از برپایی بهترین کار بدنمون ، چه رسه به کارای دیگه مثل صرفه جویی :"کردن "در آب که موضوع بحث درسهایی از قرآن اون شبکه بود ، که بقول پیامبر :"ولو یه قدم " برای اونم همین حرفش باشه ، حرف :"زدن" از اون باشه ، مثل همین که حالا ، الان ووو دارم می زنم ، کجا ؟ سفره رو میگم ، کی ؟ خب من دیگه !
... ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ ... .
راهکار اقدام :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، ... وَهُوَ مَعَکُمْ أَینَ مَا کُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ، ... .
حالا کجاش ؟ و چه جوریش بمونه ، ولی کدوم من ؟ یه قدم برداره ؟ ولو مثلا همون که در درسهایی از قرآن شبکه ی یک ، نه تنها گفته شد ازش نظر خواهی بشه برای صرفه جویی در آب ؟ بلکه نوشته هم شد ؟ خب برا مثلا زدن پیامک مدرکم لازمه ؟ یا هرکی پیامک زد مثل روز پیداس که بدن داره ؟ حالا یه روزی برسه که مثل این روزا نباشه که با "دست" پیامک زده میشه ، فعلا آیا با سر یا اینکه پا پیامک زده میشه ؟ و یا ذهن ، عقل و مخ ؟
حالا کاریم نداریم به گفته هایی نظیر "فاقد ذهن" ، "بی عقل و مخ" ، ولی بازم اینا به چی نسبت داده شده ؟ جز به مدرکی بنام بدن ، اندام ، هیکل ووو ی یکی ؟ اونم مثل من !؟ من نسبت دهنده به اون ؟ که مدرکی بیشتر از اون ندارم که بتونم به اون اشاره کنم ؟ بتونم رو کنم ؟ ووو ؟ و نماینده من باشه ؟ اونم وقتی که حرف می زنم ؟ با دولب همون بدن !؟
یادم میاد که براتون گفتم که در قم در مدرسه شهید سید مصطفی خمینی یه دانش آموز افغانی داشتم بنام محمد ظاهر و اینو در نوشته ای براش نوشتم که من که فقط دست و سر یا اینکه پا نیست ، آنچه در "ظاهر" تو بینی من بود ، باطنی دارد که آنهم من بود ، ...
اونم پیش از اینکه مثلا حوزه ، دانشگاه ووو بره و علم و دانشی کسب کنه ! و تو این دنیا ، که مدرک بدنو پیش از اینم در شکم مادر داشت ، حتی پیش از اینکه جون بگیره ، و پا گذاشتن به این دینا سومین پیدایش اونه .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ، وَالَّذِینَ آمَنُوا وَ ...
پیدایش 3 (قسمت دوم) :
... ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یفْسِدُ فِیهَا ؟ وَیسْفِکُ الدِّمَاءَ ؟ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ... .
سلام علیکم ، شب بخیر .
صرف نظر از هر مسئله ای ، همینکه امروزم بدون ترس و لرز رفتیم سر کار و برگشتیم جای شکر داره ، و مثل همون همینم که دارم می نویسم نیز کار شکر داره ، ووو
چراکه زمینه ی کار مهیا شده از قبل ، قبل اینکه پامونو از خونه بیرون بذاریم ، قبل اینکه از خواب بیدارشیم و کار شروع بشه .
البته خوابیدنم یکی از کارای بدنه ، ولی بحث ما کار در بیداری اونه ، حالا هرکاری که باشه ، چه در خونه و چه در بیرون از خونه ، مثل همین کار امروزمون که میشد پیاده هم رفت و اومد ، البته با ماشین بهتر بود ، چراکه علاوه بر خودمون وسایل کارم با اون بردیم و آوردیم .
خب پلیسم نبود که هول ولای نداشتن مثلا بیمه ی ماشینو داشته باشیم ، چراکه گفتم پلیسم کاری به کارو محل کارمون نداره ، چراکه "نماینده" حکومت و دولته .
مثل بدن ما که نماینده ی ماست و بیکار نیست وقتی که بیداره ، و کارشم نماینده ی ماست ، همونطور که مثلا کارهمون پلیسم نماینده ی حکومت و دولته ، که گفتم :
... نه تنها پلیس راه ، بلکه دولت و حکومتم مثل زمان شاها ، نه تنها کاری به کار کردن ما نداره ، حتی پست مدرنش ، بلکه کاریم به محل کار آدمم نداره ! ...
راستی دیدن که تلویزیون گفت که پلیس طرحی رو راه انداخته که مردمم کارای پلیسو بکنن ؟ یعنی کاری به کار و محل کارمون نداشته باشن !
اونوقت چی میشه ؟ اونوقت تومحل هم نمیشه بدون ترس و لرز و هول و ولا رفت سر کار ! چراکه اونا هم کاری به این ندارن که مثلا صابکار جدیدمون از شرکتی که برای مسکن مهر کار میکنه پول نگرفته که بما بده ، صابکار جدیدمونم واحدای پیش فروش کرده رو تا تحویل نداده پولی در بساط نداره که بما بده که بریم مثلا ماشینو بیمه کنیم !
حالا قسط پولی که برای پیش خونه قرض الحسنه گرفتیم ، کرایه خونه ماهی که نیمی از اون گذشته و ده پونزده روز دیگه باید داد ، ووو بمونه ، مثلا به اونا چه ربطی داره که کامپیوتر خونه مادربردش سوخته ؟ حالا با نوسانات برق ؟ مثل تلویزیون چند وقت پیش ، همینطور لب تاب ، بمونه .
چراکه واجب نیستن اینا ، مثل ماشین ، چیزی که واجبه خورد و خوراک بدنه و سقفی که زیرش شب کنه و کارش به پلیس نکشه ! که اینا هم ربطی به مردم ، مردم پلیس نداره !
یادم میاد تو یه کتابی خوندم که استعمار نو با استمار کهنه فرقش همینه ! از مردم برای مردم پلیس گذاشتن ! جیره مواجبم لازم ندارن ، چرا ؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ ... .
پیدایش 3 :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ ... ، هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ ... ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ... .
سلام علیکم ، شب بخیر.
اول مطلبی رو که در نوشته ی قبلی گفتم میگم بگم ، بعد بریم سر بحث فعلی .
گفتم امروز مثل دیروز راحت میریم سر کار و برمی گردیم ، که الحمد لله همینم شد ، خب برا اینکه محل کارمون کار قبلی بود که چند روز پیش صابکارمون زنگ زد و گفت بریم تموم کنیم ، مام از صابکار کار جدیدمون که بیرون از شهره و نمیشه پیاده رفت که نیازی به ماشین ، ومثلا بیمه کردنش باشه و ...
که نه تنها پلیس راه ، بلکه دولت و حکومتم مثل زمان شاها ، نه تنها کاری به کار کردن ما نداره ، حتی پست مدرنش ، بلکه کاریم به محل کار آدمم نداره ! بحث فعلی که گفتم همینه ، محل کار آدم و همینطور بنی آدم مثل ما و منجمله شما دوتا ، و مثل شما که روی زمین زندگی می کنه و خواهد کرد ، از حضرت آدم علیه السلام گرفته تا صاحب الزمان (عج ) .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیکُمْ رَقِیبًا ، وَ ... .
... ، وَ ... .
سلام علیکم ، صبح بخیر .
محل کار :
امروزم مثل دیروز راحت میریم سرکار و برمی گردیم ، ...
چرا ؟ ان شاءالله رفتیم و برگشتیم میگم ، اینو پیش از رفتن گفتم ، فقط بقول بیرونیا "ذهن" تون (با اشاره به کله) نره به آقا پلیسه ! حتی به پلیس محل ، چه رسه به پلیس راه و راهنمایی و رانندگی ، و ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ ... .
راستی پلیس بین المللم داریم ، پلیس روی کره ی زمین ؟ از وقتی که به اون پا گذاستیم ؟ مثلا در خاور میانه اش ؟ مثل ژندارم منطقه ؟ حالا ژندارم ، پلیس و یا ... ی کی ؟ بمونه .
پیدایش 2 (قسمت چهارم) :
... ، یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ ... ، ... ، هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ ، ... .
سلام علیکم ، شب بخیر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّبِی اتَّقِ اللَّهَ ... إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا ، ... ، النَّبِی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ... ، وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنْکَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیمَ ... ، لِیسْأَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ ... .
مدیریت ارتباطات :
صبح یادم رفت ، شایدم برا اینکه گیر آقا پلیسه نیفتیم و بقولی ازمون مدارک نخواد ، فرصت نشد که بگم شما تنتون سالم باشه و کامپیوترو اشغال کنین بهتر از اینه که حال و حوصله ی کامپیوترو نداشته باشین و در این حال به من فرصت دست بده .
خصوصا وقتی به دکتر و درمانگاهی هم نتونید برید ! در حالیکه برا بعضیا نه تنها یه بیمارستان به جنب و جوش میفته ، و نه تنها دکترا و متخصصای درجه یکم براش دستبکار میشن ، بلکه گویا مملکتم تعطیل رسمی شده و مسئولین مملکتم مثل فک و فامیل و آشنایای اونا هستن و ملاقاتشون میرن ، تازه رسانه های ارتباط جمعی و خصوصا صدا و سیما هم اینارو پخش کنن و اونم نه فقط بحسب شغل ، بلکه ... ، تازه نه فقط گوش بخبر داد و تصاویرشم دید ، بلکه ... ، تازه از مریضی خودتم نه تنها بگی ! بلکه یادت بره !
خب بله ، برا مثلا مردم غزه چرا ، ولی اینهمه تفاوت میان دو مریض ؟! دو نیازمند به درمان ؟! یاد سریال امام علی افتادم ، البته یادم نمیاد تو اون در بستر بودن امام و براش غذا آوردن و اینکه برا قاتلشم ببرن رو دیده باشم !
وقت نماز مغرب گذشت و بقول آقا امام رضا علیه السلام ستاره ها دراومد ، ان شاءالله بعد نماز
پیامبر اکرم صل الله علیه و اله وسلم فرموده : انُ (ی) تارک فی (کم) الثقلین ، کتاب الله و عترت (ی) .
و فرموده : (انا) مدینة العلم و (علی) بابها .
دیروز عصر برنامه ی رهیافت شبکه ی چهار سیما رو نیگا می کردم ، یاد آقا پلیسه افتادم و مدارک خواهیش ، کارشناس محترم برنامه در میان مدارکی که می خواست به یه مدرکی هم اشاره کرد ، با انگشت اشاره ! آخه از مدارک دیگه فقط نامبرد ! که گرفتنی بودن ولی اون یکی داشتنی ، مثل اعضای حسی حواس ، قلب ، حافظه ، یادآوری ، فکر و عقل نشون داده شده ، یا نزولیش عقل فکر ، ذکر ، حفظ ، قلب ، حس و عضو بدنی که نشون داده شد با انگشت .
یاد کارشناس دیگه ی همین شبکه در عصر روز آخر ماه مبارک افتادم ، که در پاسخ پرسشی گفت ، در جهانی شدن ، در جهان مدرن و پست مدرن ، مردم بعنوان مثال نونشونم از حکومت می خوان ، مثل گذشته نیست ، مثلا شاه کاری به این نداشت که مردم بیکارن .
بعنوان مثال گفت امروزه مردم امر آموزش و پرورش رو به حکومت واگذار می کنن ، نقش مردم ، مثلا خانواده رفته رفته کمتر میشه ، مثل پرداختن به همون مطلبی که نیاز به مدرک داره و یکی از مدارک قابل اشاره با انگشت اشاره بود .
بعبارت دقیقش نقش (من) ، (شما) رفته رفته کم میشه ، حتی بدن قابل اشاره ما هم ، در حالیکه اگه نگیم مدیریت ارتباط با جهان مدرن و حتی پست مدرنو هم داراست ، خب با چی می دیدم و می شنیدم فرمایشات این کارشناسای محترمو ؟ وسیله ی ارتباط ما با دنیای بیرون چیه ؟ دنیای بیرون از چه دری می خواد وارد درون ما بشه ؟
نه اینکه ما مثل بعضیا " دیوار " کشیده باشیم ، و یا "ایست بازرسی " گذاشته باشیم ، و یا " موانع " و "دست انداز" ایجاد کرده باشیم ، ووو ، بلکه ورودی دنیای بیرون به درون ما چیه ؟ حالا به مدیریت کی ؟ بمونه .
پیدایش 2 (قسمت سوم) :
... ، ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ، الَّذِینَ یؤْمِنُونَ ... ، ... ، أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ، إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ... ، یا أَیهَا النَّاسُ ... .
سلام علیکم ، صبح بخیر .
خب ان شاء الله یعنی چی ؟ بقول آقا امام علی علیه السلام گفتم از سر کار برگشتیم بگم ، با اینم که کامپیوتر اشغال نبود ولی یه چیز دیگه شد ، حتی به اخبارم که از تلویزبون پخش میشد همچین بیدار بیدار گوش نمی دادم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الم ، اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَی الْقَیومُ ، ... .
خب تا سر و کله ی پلیسا تو جاده پیدا نشده و مستقر نشدن پاشیم بریم سرکار ، چراکه کافیه همینطوریم که شده جلومونو بگیرن و مدارک بخوان و حالا بیا ... .
راستی از غزه چه خبر ؟ از عقبتر جنوب لبنان چه خبر ؟ از سوریه ، عراق و ... چه خبر ؟
از سر زمین اشغالی چه خبر ؟ جلوتر ، از ...