رهگیری (6) :
علاوه بر زبان کار که لازمه ی کاره (1) نکته ی اصلی تر خود کاره (2) مثلا در همون نوشته هایی که برا آقا اباعبدالله علیه السلام نوشته می شد ، و نوشته ای که تو اونا بود که آقا نماینده ی خودشو فرستاد و خودشم راهی شد ، حرف از عدم کاری بود که :"اقدام و عمل" به اون کارو از آقا می خواستن ! در حالیکه هرکدوم از نویسندگان نامه دست به همین کار زده بودن ! و منتظر اقدام و عمل آقا نبودن !
مگه اینکه گفته بشه پیگیر چیزی بودن ، یا کاری بودن که که مثلا به نقل از متفکر انقلاب استاد شهید مرتضی مطهری قبلا براتون گفتم ، فاقد اون بودن !
یا اینکه موضوع موضوع بحث منه ! و پیگیری پیگیری امام نیست ! بلکه پیگیری مامومه ! (3) .
خب اینترنت داره امروز قر میده و میره و میاد ، بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله
--------------------------------------------------------
(1) – بعنوان مثال همین :"بسته" ای که دیشب خبرشو شبکه ی یک تلویزیون داد ، حالا هدف اون بازم :"رونق" کاره ؟ یا نه مثلا بازم :"خروج از رکود" کار ؟ و یا ... ؟ و مثلا :"اقدام و عملی " در راستای :"اقتصاد مقاومتی" و رونقش ؟ یا خروج از رکودش ؟ و یا ... ؟ بمونه ، ولی یه کاره دیگه . خب ، همونطور که بعنوان مثال در :"تحریریه" ی خبر تلویزیون کارشناس یا کار بلدیم گفت ، آیا به زبون :"بانک مرکزی" گفته شده !؟ که تاسیسش در ایران ، و بعدشم ادامش در جمهوری اسلامی ، از اول برا اینکار نبوده ! همینطور زبون :"بازار بورس" م نمی گم زبون این کار نیست ، چراکه اینم مثل بانک مرکزی همچین نیست که هیچ کاری ازش برنیاد ، ولی هدف این نیست که حالا یه کاره بشه ! نمی گم حالا گفته نشه که (سکاندار) کار چیکار می کنه ؟ یا بقولی چرا کاری نمیکنه !؟ ووو ؟ اونم نه از باب مچ گیری و ... ، که زبونش فرق داره ! و از زبونش پیداس که دنبال کار نمیگرده ، مثل ما ! بلکه مثلا همونطور که قبلانم به نقل از اصول فلسفه و روش رئالیسم مرحوم علامه براتون گفتم رهگیر ! :"عدم کار" ، نه عدم کاره ! و نه بقول عربا : عدم الکار (2) .
(2) - البته همونطور که گفته شد اگه کار حتی دوتا هم نباشه و یکی از این دو هم در مقابل دیگری باشه ، و تقابلشونم نقض دیگری باشه ، همینطور اقسام دیگری از تقابل که گفته بشه ، که شده ، که لازمم نیست همدیگه رو نقض کنن ، یا ضد هم باشن ، حتی اگه یکی مثلا بزرگتر از دیگری باشه و یا یکی کوچکتر اون یکی ، بازم حرف دو کاره .
(3) - مثل همین خریدار اوراق :"اسلامی" ، نه فروشنده ی :"اسلامی" اون ! اونم نه صمدیش ! بلکه هرکی که اون اوراقو بتونه بخره تو (این) کار ! ولو کم قیمت ترشو ! حالا بمونه که این خودش میشه (یه) تو بازار کار ! و کارآفرین برا دست به دست شدن و ... ، و نه تنها خروج از رکود کار ، رونق ووو ، و در راستای اقتصاد مقاومتیم ، بلکه ایجاد کار ! و : " خلق الکار " . بعدشم :" علمه الزّبون کار " ! که گفتم بعد خود کاره .
آغاز کار یا عمل (4) :
اول اینکه امیدوارم از این ماه که ماه خداس بهره ی کافی رو ببریم ، بعدشم اینکه پیروزی شیرین پرسپولیسو بهتون تبرک میگم .
اما بعد ، خب داستان تصادف ما به کجا رسید ؟ هیچی ! همونطور که انتظار میرفت شد و می شود ، آخه گفته شد فردا برم از پارکینگ تحویل بگیرم ، البته با بردن مدارک ماشین و یرگ عدم خلافی و همون که انتطار میرفت ، یعنی برگ بیمه .
البته باز همون افسر ، بعد اینکه طرف تصادف با گرفتن پانصد تومن دیگه رضایت داد ، ضمن اینکه گفت این ماشین برات ماشین نمیشه ، بازم گفت که تو پارکینگ میخرنش !
اقتصاد مقاومتی :
خب بله ، اقتصادی به نظر نمیرسه که صرف نظر از یه میلیون خسارت تصادف ، حدود دومیلیون بدی بیمه ، نیم میلیونم بدی خلافی ، حالا علافی و از کار افتادن ووو ، منجمله پول پارگینگ و ... هم بمونه ، برای ماشینی که سه میلیون قیمت گذاری شده باشه ، ولی مقاومت در برابر اینا فکر می کنم اقتصادی تر باشه ! اونم تو این ماه ! ماه بارش ، با تمام ظرفش !
شنیدین که میگن فلانی مثل ... هفت تا جون داره !؟ خب ما انسانها مگه یه جون داریم !؟ و اونم بقول برنامه ی "معرفت" دیروز شبکه ی چهار تلویزیون :"جان جهان" ی که بچشم ، گوش و اعضای حسی ما میاد !؟
اینو که هربچه ای هم درک و دریافت می کنه که چشم ، گوش و اعضای حسی ما حس دارن !
ولی فقط چشم ، گوش و اعضای بدن ما جون دارن ؟ حواس ما چی ؟
آیا فقط حواس ما ولایت و اونم ولایت مطلقه دارن به اعضای حسی ما ؟
آیا فقط چشم بینای ابراهیمی ما امام دیگر حواسه ؟
و امامت و ولایت ختم میشه به داشتن چشم بینا ؟
یا خودحس بینایی و ابراهیمی اونم تحت ولایت و امامته ؟! و جون داره !؟
بعضیا ، همونطور که در اظهار نظری به نوشته ای ، که در یکی دو نوشته ی قبلی اومده ، داشتم وقتی میگن ولایت مطلقه ، جون حرفشون ختم میشه به جون چشم بیناشون ! و مابعدالطبیعه یا متافیزیکشون مابعد دیدنشون ، و به اصطلاح :"ذهن" شون بعد دیدنه ! حالا بهش مثلا :"مغز" م میگن بمونه .
البته هیچ مابعد الطبیعه و یا متافیزیکی عرضه نشده ، یا "ذهن" ، "مغز" ووو گفته نشده که معترف به "حافظه" و "یادآوری" نباشه ! برا اینکه مثلا دیدنیا با چشمو که بخوان نقل بکنن ، اونم نه اونایی رو که دیروز دیده شده ، یا حتی امروزم ! بلکه بمحض دیدنم تعریف بشه ، و مثلا بقول تلویزیون :"زنده" هم باشه باز بدون حفظ و یادآوری نیست !
و همینجاس که بشر ، بشر عصر حاضرم که ادعای علم و دانش داره ! خیلی "دل" ش می خواد از این دوتا سر در بیاره ! در حالیکه مثلا "حافظه" جون همون دلشونه ! اونم حافظه ی :"موقت" !
حالا کو تا جون "هفتم" و حافظه ی :"اقدام و عمل" بعد ذکر و یادی از این که موقته ! که بعد ذکر و یادش معلوم و دانسته بشه ! و بهش گفت :"علم و دانش" !
که هرچه لازم برای "اقدام و عمل" ی ، ولی هنوزم کافی نیست ، نه اینکه همونطور که در یکی از قسمت های قبلی گفتم ، کاری به نظری استاد شهید مرتضی مطهری داشته باشم ، یا با شرط و شروط آقای محمدتقی مصباح یزدی کاری داشته باشم ، و یاد مادرین "سروش" ی ، بلکه :
انه فکر و قدر (سوره ی مدثر)
فکر یا اندیشه آخر کار یا عمل نیست ، بلکه اول ! کارم نیست ، بلکه جون میده برا سنجیدن و اندازه گرفتن ! تازه مقتول ! اول ، یا "هفتم" م اونی که می سنجه و اندازه میگیره نیست !
که بسنجه امروز اون "افسر" و طرف تصادف ما برد ؟ یا من ؟
برا منکه امروز زیباتر از روز گذشته بود و فردا هم اگه بتونم ماشینو به دلال های "پارکینگ پلیس راهنمایی رانندگی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران " نفروشم ، از امروز زیباتر خواهد بود ان شاءالله .
برا اینکه :"اقتصاد مقاومتی" یعنی چی ؟!
موشک و موشک انداز :
خب امروز هم رفتیم سر کار و هم رفتم دنبال کار ماشین ، ولی لازم بود که براتون بگم اینارو ، تا گفته باشم که ما بعنوان مثال چشم داریم ، جون چشمه که چشم میندازه به چیزی ، بعبارت دیگه چشم انداز ما هستیم ، البته همونطور که گفتم اگه فقط چشم داشتیم ، اونم یه چشم !
آخه فرقی نمیکنه که ما دوتا چشم داشته باشیم با اینکه چشم و مثلا گوش داشته باشیم ، بعبارت دیگه چشم و گوش انداز باشیم ، چراکه جون دوتا چشم مثل جون هر دو تا چیز دیگه ، مثلا چشم و گوشه ، و ایندو دوتا جون ندارن ، یعنی ما ، که مثلا چشم و گوش داریم ، دوتا جون نداریم که یکی جون چشم باشه و دیگری جون گوش ، و ایندو جون جون نداشته باشن ، یه جون .
اینم هر بچه ای درک و دریافت می کنه که هم چشم میندازه به چیزی و هم گوش میده به یه چیزی دیگه ، بعنوان یه نفر ، نه دونفر .
خب تا خوابم نگرفته برم نماز عشارو بخونم ، شب بخیر .
----------------------------------------------
مرتبط :
اظهارنظرم به نوشته ی "سرانجام یک خواب " و پاسخهای نویسنده ی آن و پاسخهای من .
اندیشه ی بالا ( پیش از پایانی) :
شبت بخیر .
... قَالَتْ نَمْلَةٌ ... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ... أَوَلَمْ یتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّى وَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَکَافِرُونَ ... وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ ... .
پیش از پایان این بحث بد نیست مثلا ببینیم ، اصلا چرا ببینیم ! هرچی که سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بگه ، وقتی که میگه :
از میدون ونک تا میدون آرژانتین
یا مثلا همون که :
به خانه بازمی گردیم
، حالا از کجا؟ به خانه برمی گردیمم هرچی اون بگه ، مثلا همون خیابون میون دو میدون ، یا همون میدون مبدا ، اصلا همین خونه که از اون رفته باشیم و : به خانه برمی گردیم .
خب بله ، اگه دارن برا خودشون میگن به ما ربطی نداره ، ولی وقتی برا ما میگن فرق داره ، فرقشم اینه که خب ما مثلا مست نکرده بودیم که عقلمون سر جاش نباشه ، تو خوابم که راه نیفتادیم از خونه بریم بیرون ، یا تو خواب دیده باشیم بعنوان مثال تو میدون ونکیم ، یا اونجا بهوش اومده باشیم دستمون تو دست :
پلیس ، دکتر و روانشناس ... ، یا ...
باشه ، یعنی دستم نداریم که بگیرن ببرن میدون آرژانتین ، یا برگردونن خونه ؟
گوش چی ؟ که گوشمون بگیرن ؟
خب تا کی ؟ هنو که نمردیم ! هرچیم که خورده باشیم و هرچقدم خوابمون سنگین باشه ، آخرش چی ؟ نکنه فقط همون که سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران میگه "موقت" ه ؟ و مستی و خواب ما ابدیه ؟
یادمون نره که ما کاری به هوشیاری و بیداری ولو "طولانی مدت" سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نداریم ، با خودمون کار داریم و کاری بکار بیرون از خونه نداریم .
خب با سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایرانم دشمنیم که نداریم .
فقط می خوایم ببنیم بعنوان مخاطبش چی داریم ؟ تازه اونم برا اینکه :
اقتصاد مقاومتی
---------------------------------
بعد نوشت :
قبول باشه عزیزم
دین و آیین علم و دانش 2 :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أُوحِی إِلَی... .
بحثی که پیش رو داریم در ادامه ی بحث قبلی خواهد بود ، حالا فرقش چیست عرض می کنم .
نقشه ی مادر :
جونم برا خانواده ی خودم بگه بحث این بود که ما بعنوان مثال یه نقشه ی راه داشتیم بعنوان "اقتصادمقاومتی" و بعد مثلا رادیو جوان خبر از کشیدن "نقشه ی راه" تا آخر سالو داد ، که هنوز منتظر رسیدنش بدست ما هستیم و امروز آخرین دوشنبه ی ساله .
قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِهِ أَحَدًا(الجن/20) قُلْ إِنِّی لَا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا(الجن/21) قُلْ إِنِّی لَنْ یجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا(الجن/22) إِلَّا... .
خب بعضی نقشه ی راهو همون که مقام معظم رهبری فرموده اند اعلام کرده اند ، ولی بعضی مثل دولت یا قوه ی مجریه هم که می خوان نقشه راهو برا خودشون بکشن نیز نقشه ی مادرشون همونه .
نکته ی قابل ذکر دیگه اینکه اگر بنا هم باشه که یه نقشه ی راه کلی برای همه کشیده بشه نیز این هم بناش بر همون نقشه ی راه مادر "اقتصادمقاومتی" است .
ولی این با اون نقشه ی راه دسته ی اول فرق داره ، چراکه نقشه کشش فرق داره ، یعنی بخشی از مجموعه که نمی تونه برای مجموعه ی فرا گیر خودش نقشه بکشه ، مگر اینکه مثل غرب غرور ورش داشته باشه و خودشو مجموعه ی برتر که نه بلکه خود مجموعه و کل مجموعه بدونه . نوشته شده درشب چهارشنبه سوری ، پیش از نماز عشا :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یس(یس/1) وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ(یس/2)… وَجَعَلْنَا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لَا یبْصِرُونَ(یس/9)…إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِی الرَّحْمَنَ بِالْغَیبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ(یس/11)... .
خب هردو نقشه ی راه مادرو دارن ، ولی یکی از ایندو زیرمجموعه داره ! و نقشه راه مجموعه ی خودشو می خواد ترسیم کنه ، مثل خانواده ی خانه ی ما که زیر مجموعه مسجد محلمونیم ، حالا در این راستا مسجد محلمون زیر مجموعه کدوم مجموعه هست بمونه ، که نقشه ی راهشو بر اساس نقشه ی ابلاغ شده از آن ترسیم کرده ، و ما هم بر اساس نقشه راه ابلاغی مسجد محلمون برای خودمون برنامه ریزی کنیم .
البته این فعلا در نقشه ی مادر "جمهوری اسلامی ایران" مطرح نیست ، و ما زیر مجموعه ی یکی از همانها هستیم که نقشه ی راه " اقتصادمقاومتی" از طرف مقام معظم رهبری به آنها ابلاغ شد ، در همان جلسه ای که خبرش را از تلویزیون دیدم و در آغاز بحث قبلی نقلش گذشت .
پس در عین حالی که ما هم نقشه ی مادر همه رو در دست داریم ، البته بنا بر خبر تلویزیون و گزیده هایی که به ما رسانده باشد ، ولی ما که مثل بعضی ها مستقیما زیر مجموعه مقام معظم رهبری نیستیم ، حتی در نهادهای مدنی رسم شده در نقشه ی مادر "جمهوری اسلامی ایران" ، مثل کیا؟ بعنوان مثال مانند همون که در قسمت پایانی بحث قبلی تحت عنوان : "نقش مردم در تحقق اقتصاد مقاومتی" نقشه ی راه مردمو داده بود .
یعنی نظام آمده در نقشه ی راه مادر "جمهوری اسلامی ایران" گویا به او ابلاغ نشده هنوز ! در حالیکه در (12) دوازده فروردین 1382 نقشه ی راه مادر شاهنشاهی به جمهوری اسلامی تغییر یافته در ایران !
و در این نقشه ایشان مردم یکی از نهادهای مدنی تحت مقام معظم رهبری بحساب میان ! و فکر نمی کنم ایشون یکی از حضار جسله ای بوده باشن که نقشه ی مادر "اقتصادمقاومتی" در آن جلسه به آنان ابلاغ شد !
ضمن اینکه در اظهار نظری که به نوشته ی ایشون داشتم یادآور شده ام که مقصود ایشون از مردم روشن نیست که طبق نقشه ی ایشون عمل کنیم ! چراکه مردم مثلا دولت یا قوه ی مجریه با مردم دیگر قوای تحت امر مقام معظم رهبری فرق دارن و یه نقشه ی راه مردم این قوا با هم فرق داره ، حتی نقشه راه مادرشان ! چراکه گفتیم بعنوان مثال نقشه ی راه مادر ما نقشه راهی است که مسجد محلمون به ما ابلاغ کنه ، البته نه در نقشه ی مادر "جمهوری اسلامی ایران" ، که ما در این نقشه ی مادر ما زیر مجموعه ی مسجد محلمون بحساب نمیایم ، اصلا بعنوان یه مجموعه در این نقشه ی مارد ترسیم نشدیم ! بلکه هرکدام از ما مثلا شهروند یکی از نهادهای مدنی این نقشه ی مادر "نقش" داریم و نقش آفرینی می توانیم داشته باشیم در مثلا نقشه ی مادر "اقتصادمقاومتی" هم ، حالا نقشه ی راه مادرمونو کدوم نهاد می خواد ابلاغ کنه ؟ هنوز که ابلاغ نکرده تا برای یه بارم شده زیارتشون کنیم در این سه دهه و اندی که نقشه ی جمهوری اسلامی برای ایران کشیده شده !
منکه فکر نمی کنیم چنین اتفاقی در جمهوری اسلامی ایران بیفته ! اونم تا آخر امسال ! در حالیکه طبق معمول سال های گذشته در ساعت تحویل نقشه مادری برای سال جدید نیز از طرف مقام معظم رهبری ابلاغ خواهد شد و ...