دور همی مطبوع شورای شهر من ب :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ، وَ ... ، حِکْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ، فَ ... .
سلام علیکم .
درساعات مانده به تحویل سال گفتم که خبری بدم و ناگفته امسال رو پشت سر نذاشته باشین !
دیشب که داشتیم ماهی پلوی پسرا رو که مادرشون براشون پخته بود می بردیم بدیم ، و بزرگه ، یعنی داداش مهدیمون ، بیرون بودن ، رفتیم اونجا که بودن تا بهشون بدیم ، دیدم که یه کامیون داشت میوه توزیع میکرد ، همین ، البته ناگفته نمونه که در فاز دوی شهرمون و فلکه ی جانبازان ، که حسابی شلوغ بود و ترافیک ماشینا ، البته نه برا فقط خرید میوه توزیعی .
بعد راهی خونه ی کوچیکه ، داداش محسن ، تو فاز سه ، شدیم و جاتون خالی شامو ، ماهی پلوی مادرو ، با جفتشون زدیم .
خب ! برگردم به توزیع ، مثل توزیع میوه که بعنوان مثال گفتم ، که گویا دلّالاش ، که میوه رو می خریدن و به فروشنده هاش می فروختن و هنوزمشغول به این کارن و مشتریم دارن ، اونم حتی با تفاوت چندانی که قیمت مثلا آزاد با توزیعی داره ، عوض شده بود ، اینم بگم که مثلا قیمت توزیعی چونه مونه هم نداره ، رقابتم نداره ! که خریدار از دیگری بخره ! سوا موا هم همینطور و درهمه ! ووو که بمونه !
حرفم تقسیم کاره ، و نقش واسطه کاری ، که گفتم عوض شده ! و مسئله اینه که آیا محض رضای خدا !؟ یعنی هیچ هزینه ای نداره و محاسبه هم نشده در قیمت توزیعی !؟ هزینه ی مشتری رو نمیگما ! خصوصا پذیرش کار! حالا گشتن ، مطلع شدن ، انتظارووو بمونه ! خصوصا وقت و زمان هزینه شده !؟ تازه منّتشم بمونه و ادعای خدمتم ! خصوصا تبلیغات و بیلان و نموداد کارم و رسانه ای کردنشم ! خودشم رسانه ی توزیع کننده ! خودشم از تولید تا مصرف ! در حالیکه کشاورز و مصرف کننده شم دست اندارکارن که به تعبیر معروف : نانی بکف آوری و به غفلت نخوری !
البته اگه بیاد بیاد و فراموش نشه ! مثل هرچی که بیاد میاد و گفتم یه شقّش دلآرامیه و شقّ دیگرش منجر به فکر کردن یا بقول خودمون اندیشیدن میشه ! مثل همین توزیع میوه که بهش فکر شده بود ! ولی ...
خب داریم به ساعت تحویل نزدیک میشیم ، با آرزوی دلی آروم و ... براتون ، تا سالی دیگه خدا نگهدار.
"فرهنگ و اندیشه" :
... ، وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیاتِنَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ، یا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیکُمْ وَ ... .
سلام علیکم ، روز اول هفته بخیر و مبارکی .
درستکه در بحث قبلی گفتم اساس مساسو جمع کردیم و می خوایم بریم از :"این ج.ا" به :"اون ج.ا"یی که قولنامشم کردیم ، ولی ضمن اینکه هنوز آماده ی تحویل به ما نشده ، همچینم نیست که مثلا سیم برق تلویزیونم کشیده باشیم ! تلویزیون یکی از اون چیزاس که تا بقولی دقیقه ی نود جمع نمیشه !
ساعتی پیش داشتم با کامپیوتر کار می کردم که صبیه بقول مثلا دختر سعدی گفت :
آقا بیا آقا بیا ، شبکه ی چهار داره از اون حرفا می زنه ! (الف) و (ب)
رفتم و یه خوردشو گوش دادم و دیدم راس میگه ! برگشتم کامپیوترو خاموش کنم و برم بشینم ببینم چی میگه !؟
بحث خوبی بود ! خصوصا که بحث روز بود ! وقتیکه حرف از :"جنگ " و :"جنگ اقتصادی" ه و از طرف دیگه دشمن دعوت به :"مذاکره" هم کرده ، که اگه نگم نظر هردو کارشناس برنامه "مذاکره" با دشمن بود ، یکیشون که نظری جز این نداشته ! اونم بقول دشمن :"بدون قید و شرط" ، نه مثلا با :"فرهنگ و اندیشه" خود ! بلکه با "فرهنگ و اندیشه" ی دشمن ! و ندید گرفتن :"تحریم"اشم ! بلکه بقول دشمن : بشرط تحریم !
برنامه تلویزیون که با شب بخیر گفتنش تموم شد ، آخه باز پخش بود ، نوشت که کار گروه :"فرهنگ و اندیشه"اش بوده ! و این پرسش پیش اومد که :
کدوم فرهنگ و اندیشه !؟
حالا چرا : فرهنگ :"و" اندیشه !؟
ووو !؟ بمونه !
... ، الَّذِینَ یظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیهِ رَاجِعُونَ ، یا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیکُمْ وَ ... .
نه اینکه منظورم این باشه که چرا :
"اندیشه و فرهنگ" نه !؟
بلکه آیا ما یه مثلا :"فرهنگ" داریم !؟ و یه :"اندیشه" !؟ خب آنگاه ! :"ما" یعنی چی !؟ جز جمع و جمعی ایندو !؟ یا ما مثلا بقول ملای رومی :
ای برادر تو همه اندیشه ای ، مابقی (چی !؟) تو استخوان و ریشه ای !؟
و یعنی استخوان بندی و ریشه ای داری !؟ یا نه منظور شاعر مثلا سابقه یا بقول اون برنامه :"تاریخ" تو نیس ! خب چیه !؟ مابقی !؟ حالا بقی و باقی و مصارف دیگش بمونه !
ووو !؟
اجازه بدین برگردم به بحث قبلی ! که در برنامه ی :"معرفت" همین شبکه ی تلویزیون گفته شد :
معجزه !
س قرآن ! که گفته : فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ
حالا بقول مثلا استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثناء خوبشونم ، "اندیشه" یا فکر : ذکره یا یاده ! و نوع :"زاینده" ی اونه هم بمونه !
ولی ذکر یا یاد چی !؟ فرهنگ !؟ یا فرهنگ و اندیشه !؟ تمام !؟
حالا از کجاش !؟ م بمونه ! و مثلا :"ایجابی و سلبی" و یا :"صفر و یک" جدیدش !م بمونه ! ولی برا چی !؟ آیا برا اینکه بهش فکر کرد یا اندیشید !؟
منجمله به اندیشه هایی که در طول تاریخ تا امروز شده !؟ و این یعنی : فرهنگ !؟ حالا و تمام!؟شم بمونه !
و اونوقت یعنی : فرهنگ :"و" اندیشه !؟ حالا جفتش ! و ... !؟ بمونه !
یا نه مقصود همونه که استاد شهید تعبیر کردن !؟ به یادآوری زاینده !؟ و زاینده اش یعنی :اندیشه ! بعبارت دیگه : فرهنگ زاینده !؟
نه فرهنگ :"و" زایندشا !؟
خب ! ادامه ی بحث بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله تعالی ، چی گفتم تا :"این ج.ا" !؟
برا کی !؟ خب برا اونی که از نعمت :"گوش" که دیگه برخورداره ! چه برا رسیدن حرفی بهش ، و چه برا مثل همون که به حرفای اون برنامه "گوش" دادم !
راستی تا یادم نرفته دشمن که می خواهد :"مذاکره" کنه ، سرمیز مذاکره ما از نعمت گوشم برخوردار نباشیم !؟ اونوقت چی چی رو می خواد به چی چی ما برسونه !؟ و چی چی ما رو هم می خواد چی چی کنه !؟
یا مثلا فقط :
چرا مسیحی نیستم !؟
رو نمیگه ! که از نعمت دم :"مسیحایی" برخوردار نیست ! حالا برا چی چی ما گفت !؟ بمونه ! خب لابد مام مثل اون : تهی ، خالی و یا صفرکیلومتر بیایم بشینیم سر میز اونم : مذاکره !
و بگوشمون نرسیده باشه فریاد صهیونیستی اون که میگه :
چرا موسویم نیستم !؟
و :"توجّه" ی به گوشی که داره بهش میگه که بمونه ! به فرهنگ گوشی خودشم "توجّه" ی نداره !؟ خب با توجّه به چی !؟ توجّه بی توجّه !؟
فرهنگ بی فرهنگ !؟ اندیشه بی اندیشه !؟ و !؟ و مذاکره با و !؟ یا بقول خودشون : پنج بعلاوه ی یکم نه ! بلکه با یکی به تنهایی : وَ ! ولاغیرم !
--------------------------------
زیرنویس :
الف : البته دختر سعدی گفته :
بابا بیا بابا بیا خواجو زکرمان آمده ، ... .
ب : واین فرق داره با اون که بنده زاده زنگ زد و : بزن ببین !
-------------------------------------
شب نوشت :
... ، وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَینًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ کُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ، ... .
با سلام مجدد و شب بخیر .
خب شب شبِ شهادت آقا امام محمد ثانی علیه السلامه .
ضمن عرض تسلیت بمناسبت شهادت آقا امام محمد بن علی ثالث علیه السلام ، واقعا جای شرمندگی داره که در :"باب" امامت هیچ غلطی نتونستم بکنم ! اونم با داشتن بیست و هفت سال سن در آغاز پیروزی انقلاب و نزدیک به چهل سال و اونم در فضای اسلامی بعد پیروزی انقلاب !
چراکه نهایتش این بوده باشه که مثلا بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام : الحواس ائمة الاعضاء ، ... .
و بعنوان مثالم امامت شنوایی ! خب اینو رنسانسی چند قرنه که بعد قرون وسطی گفته ! وقتی که مثلا دکارت فرانسوی دستورات چهارگانه رو صادر کرد و عبارت بود از : مشاهده ، ... .
که مقصود مشاهده ی گوشم بود ، برای شنیدن !
اونوقت یه کودک هشت نه ساله بار امامتو بدوش میگیره ، اونم بعد پدر ، که "عالم ال محمد" گفته شده ! و مثل پدرم خواهر و برادری نداشت ! (پانوشت) حتی مثل آقا علی بن الحسین علیه السلامم همراهی نداشت ، در زمان اسارتم !
و کاری میکنه که مثل پدر برا خاموش کردنش مجبور به کشتنش میشن ! کاری علمی ! هرچند بقول مرحوم علامه محمد تقی جعفری ، که به نقل از ایشان قبلا هم گفته ام ، آیا در :"تاریخ" علم و حتی ! مثلا :"فرهنگ" نامه ی بشری از اون ! یادی شده ! حتی در کتب درسی بعد پیروزی انقلاب در :"این ج.ا" هم !؟
در حالیکه حتی مثلا نویسنده ی کتاب :" چرا مسیحی نیستم !؟" در کتب درسی نظام آموزشی "این ج.ا" ، اونم در کتابی بعنوان :"منطق!" یعنی :"منطق ریاضی" با عناوینی چون : دانشمند ، فیلسوف و ... ! نامبرده شده !
جالب اینه که دعای فرج امام ... ثالثم نُقلِ زبونه در : این ج.ا !؟
------------------
پانوشت :
آقا امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، یکی از فرزندان امامی هستن که در میان امامان ، البته تا امام دوازدهم ! بیشترین فرزند را داشتن ! بقولی سی و هفت فرزند داشتن ، اونم درحالیکه بقولی هفت و بقولیم چهارده سال از دوران حیاتشان را ، که در دوران امامتشان بوده ، در حبس بوده اند ! و آقا امام محمد تقی علیه السلام تک فرزند پدر بودن ! و از این بابتم تنها بودن ! ولی در همان دوران کوتاه ! امامتشان هم لقب :"جواد" و اونم :"جواد الائمه" را دارن ! اونم در چی !؟
السلام علیک یا حجت بن علی بن موسی ! صل الله علیه و علی ... .
به وقت توقّف (قسمت چهارم) :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ، ... .
سلام علیکم و تبریک بمناسبت امروز ، جمعه .
یادآوری :
گفته شد که دنیا توفقگاهه ، توقفگاهی بعد توقفی در رحم مادر ، و توقفی در پشت ، یا صلب پدر .
البته میشه ، وشده که بدون این دو :"ایستگاه" هم بدنیا آمدن ، ولی :"بدون توقف" ی هیچ :"آدم" ی پا به این دنیا نذاشته (الف) ، و :"انسان" ! که جای خود دارد ! مگر اینکه مراد از "انسان" آدم باشه !
وگرنه به دنیا اومدنی "بدون توقف" در رحم مادرم که شده باشه رو داشته (ب) .
به وقت تفکّر یا اندیشیدن :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ ، ... .
حالا نخستین توقفگاه ، همچنین آخرینش ، فعلا محل بحث من نیست ! اونچه که بحث نداره ! اینه که در این دنیا که هستیم !؟ و به چه عنوان !؟ آیا بقول مثلا بعد رنسانس در غرب و اروپا و فرانسه ، فقط بعنوان حس کننده ی دنیا !؟ و اونم بعنوان عالم یا دانشمند!؟
یعنی دنیای به اصطلاح مدرن ، یعنی دنیای محسوس !؟ ولو به حسی !؟ از حواس ما که اونو تجربه کرده و ما یعنی :
عالم یا دانشمند تجربی !؟
خب ادعای مثلا :
عالم یا دانشمند ریاضی !
ش چی !؟ آیا یعنی دانشمند ریاضیم یکی ! از دانشمندا!ی تجربیه !؟ خب کدوم یکیش !؟ ولو یکی از :"دو" تاشم !؟ حالا اون یکی ! دیگش اسمش چیه !؟ بمونه ! چراکه اونم یکی از ولو دو عالم یا دانشمند :"تجربی" ه دیگه ! چراکه حرف این نیست که عالم یا دانشمند دوتاس ! و یکیش عالم یا دانشمند ریاضیه :
والّا (پ) تجربیه !
چراکه اون :"وقت" که :"به وقت توقّف" در علوم تجربی نیست که ! بلکه "به وقت توقف" در علم یا دانشه ! که در نوشته قبلی گفته شد وقتش بعد یادآوری ، بازبینی و یا بقولی :"ویدئو چک"ه ! که :"چک" کرده سپرده شده به حافظه ، یا بایگانی و یا بقولی :"آرشیو"ی رو ! برا چی !؟ برا اینکه :"معلوم" بشه ، تا چی !؟ تا اینکه حکم بشه ! مثلا همون حکمی که داور مسابقه ی "اسپانیا و ایران" کرد ، که توپ به اسپانیا داده شد که از محل خطای ایران بازی رو ادامه بده !
خب حالا این :"چک" بقول مثلا استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشونم ، دو حالت داره و یه حالتش که :
زاینده
هست فکر یا اندیشه هست ! و بازم با حالت دیگش کاری نداریم ! چراکه :
و إلّا (ث) چی !؟ یعنی :"به وقت توقف" در "چک" ، بازبینی و یا یادآوری نیست که ! که یکیش :"زاینده" ی اونه !
-------------------------------
زیر نویس :
پ : و إن لَم یَکُن (ت) !
ت : حاشیه ملّا عبدالله ، بر منطق تفتازانی !
ث : زیرنویس ب .
ادامه ی موضوع اندیشه در قرآن (2) :
... ، انّه فکّر و قدّر ، ... . (1)
سلام علیکم ، شب بخیر .
بعداز ظهری کمی خوابیدم و دیدم حالا که خوابم نمیاد (2) بحث اندیشه در قرآن رو پیگیر بشم .
اندیشه :
در نوشته ی دیروز (3) گفتم که گفته شده :
... ، انّه فکّر ... .
یا مثلا گفته شده :
ای برادر تو همه اندیشه ای (4)
و این اختصاص به فرهنگ دینی یا اسلامی و مسلمونا و ایرونیا نداره ، بعد قرون وسطی در اروپا هم مثلا گفته شده :
من فکر می کنم (5)
یا من می اندیشم ، ویا می اندیشم .
اندیشه در قرآن :
خب ، حالا اندیشه در چی ؟ در قرآن ، حالا چرا نگفتم اندیشه در کتاب خدا ؟
پیش از پاسخ به این و پرسش قبلی که رفته باشه زیر سوال ، یه مثال بزنم .
گفته شده که از اولین رییس قوه ی قضائیه ی جمهوری اسلامی ایران پرسیده شده بوده که :
کجای قرآن :"عشق" اومده ؟
پاسخ رو با این پرسش داده بودن که :
به من بگید کجاش نیومده ؟
خب ، حالا اگه می گفتم اندیشه در کتاب خدا ، خب کجای سبعا من المثانی ، یا سوره ی حمد اندیشه ، یعنی فکر اومده ؟ خب بله اونجا که :
... انعمت ... .
گفته شده ، چراکه نعمت شامل نعمت فکر یا اندیشه هم میشه .
بلکه اونجا هم که گفته شده :
... ، الرّحمن ... .
حتی اونجاهم که گفته شده باشه :
... الرّحمن ... .
حالا در :
بِ ... .
چطور ؟
خب ، برا امشب ناگفته نمونه که اندیشه در قرآن ، معناش فقط اینا که گفتم نیست ، می تونه معناش تفکّر یا اندیشیدن در قرآن باشه ، یعنی اینکه قرآن گفته :
... ، انُه فکّر ... .
یعنی او در قرآن اندیشید ، به قرآن فکرکرد یا اندیشید و قدّر ، یعنی سنجیدش ، اندازه ش گرفت ، ... ، شب بخیر .
زیرنویس :
1 - سوره ی مدّثر .
2 - البته اگه برم بخوابم طبق معمول خوابم می بره ، یعنی بی خوابی به سرم نزده ، بلکه بقول آرلوند در پاسخ به رییس جمهور آمریکا ، راحت می خوابم .
3 - دو شنبه 26 بهمن 1395 هجری شمسی .
4 - مولوی .
5 - دکارت .
همفکری :
سلام علیکم
... ، کَذَلِکَ یوحِی إِلَیکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ، لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ ، ... . کتاب خدا ، قرآن عظیم ، سوره ی شوری .
بحثی رو که امشب می خوام ، یعنی تصمیم دارم مطرح کنم ، یه چیزیه مثل همزبونی ، هم احساسی و همینطور همدلی ، البته اگه چیزی به اسم دل یا قلب داشته باشیم و کاریم بنام تقلب ! که معادلشو به فارسی ببینیم چی میشه گفت !؟ که مثل تقلب که کار قلبه ، اونم کار دل باشه .
البته گفته شده که مهر یا محبت و بقولی عشق کار دله ، ولی آیا مثلا :"تفقّه" کار دل یا قلب نیست ؟ حالا :"تعقّل" ؟ بمونه ! که کار عقل یا خِرَده ، ولی گفته شده که بعضیا عقلشون تو مثلا چششونه ، یعنی چی ؟ یعنی تعقل کار چشم می تونه باشه ! چه رسه به حس و قلب یا دل .
خب ، پس بحث یا کاوشی که می خوام داشته باشم ، باشما و نه تنهایی ، وقتی می تونیم داشته باشیم که یه چیزی به اسم فکر یا بنام اندیشه داشته باشیم ، نه اینکه من یا شما داشته باشیم ، و یکی از ما نداشته باشه ، یا یه کاری به اسم تفکر یا بنام اندیشیدن داشته باشیم ، وبقولی که در بحث قبلی گفته شده این کار ، کار یه چیزی به اسم فکر یا بنام اندیشه در ما نباشه ، بعنوان مثال مانند دیدن نباشه که کار چشم یا حس بینایی و بقولی پنج یا شصت و هشت تای دیگه هم نباشه ! مثل :"عِین" که گفته شده باشه هفتاد معنی داره ، خب نزد هفتاد تا دیگه ! یا هفتا دیگه ! وگرنه نزد مثلا چشم که یه معنی بیشتر نمی تونه داشته باشه که !
خب فکر ! می کنم وقتی مثلا گفته شده باشه :
فکر کنید و پاسخ دهید
اونم در مراکز علمی ، اگرم چیزی به اسم فکر یا بنام اندیشه هم گفته نشده باشه که داریم ، فکر کردن یا اندیشیدنو که میشه طرح کرد !؟ و مثل چی ؟ گفتم که مثل : همزبونی ، هم احساسی و ...
قانون اندیشه یا فکر :
سلام علیکم ، شبتون بخیر .
الحمدلله ربّ (1) العالمین امروز ، یعنی الان فرصتی دست داد که پشت کامپیوتر بشینم .
خب وقتی کتاب خدا میگه :
اقرا بسم ربک (2) ... .
خب به منم میگه دیگه ، مگه اینکه ربّ العالمین ربّ من نباشه ! و فرصتی رو که گفتم ربطی به اون نداشته باشه ، یا مثلا گفته بشه برفرضم که ربّ العالمینم ربّ تو ، یعنی منم باشه ، چه ربطی داره ؟ خب منکه بیش از همون فرض که ادعا نکردم ! حالا چه ربطی داره ؟ آیا ربطی نداره ؟
خب بله قبول که ربط داشتنش دلیل می خواد ، ولی منکه گفتم ، یعنی منکه فرض نکردم ، که برا فرضم دلیل بیارم .
حالا بمونه که اصلا این فرض که گفتم ! یعنی چی ؟
خب ، حالا که خدا (3) یعنی ربّم این فرصتو داده از فرصت استفاده می کنم و بحثی رو گفته بودم ، قبلا در اینجا ، مطرح کنم .
خب چرا تحت عنوان :"قانون اندیشه یا فکر" ؟
اینکه مثل "اسقلال اندیشه " و آخرش " انقلاب ، قیام یا برپایی اندیشه" باز مطرح شده ؟!
خب بله ! دلیل داره ، چیه دلیلش ؟
دلیلش اینه که وقتی مثلا گفته میشه ، هنوزم گفته میشه :
اسقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی
اینکه برای این گفته نشد که فقط گفته بشه :
... جمهوری اسلامی ایران
اونم الان ! که تحریم جمهوری اسلامی ایران برداشته شده !
بله اگه گفته شده بود :
استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی ایران
خب دنیا محروم از :
استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی
بود ، ولی منکه تا یادم میاد حرف این بود :
اسقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی
آیا هنوزم هست ؟ اونم درحالیکه دنیا ، به نمایندگی پنج بعلاوه یکش تحریمشو برداشته !؟
اونم بقول رییس جمهور ... جمهوری اسلامی ایران تحریم بانکیشو !
خب مسئله چیه ؟ آیا وقت :
استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی دنیا نرسیده ؟ اونم با رفع اون تحریم !؟
یا قضیه یه چیز دیگس ؟
نکنه ... جمهوری اسلامی ایران تحریمو برداشته !؟
ولو بقول وزیر امور خارچه ی جمهوری اسلامی ایران : پنج در صدم !؟ چه رسه به نود و پنج ! یا بُرد بُرد طرفین ، "دو" طرف و یکی از آندو ... جمهوری اسلامی ایران ، نه : "جمهوری اسلامی ایران!" و فارق و فارغ از :
استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی
که به بحث " اندیشه ی برپایی ، قیام و انقلاب ووو ، مثلا نهضت" پرداخت .
مگر اینکه بعنوان مثال :
تا انقلاب مهدی نهضت ادامه دارد
م با تحققش در ایران ، مثلا با :
جمهوری اسلامی
دیگر ادامه نداشته باشه .
در حالیکه :
الحمدلله ربّ العالمین
نه فقط ربّ من ، و من ایرانیم نهایتش .
---------------------------------------------------------
(1) قرآن مکتوب ، سوره ی الحمد
(1) سوره ی اقرا
(1) قرآن مکتوب : بسم الله الرّحمن الرّحیم
انقلاب ، قیام یا برپایی اندیشه (پایانی) :
این بحث در حالی پس از بحث :"استقلال اندیشه" مطرح شد ، که در آن بحث بنا شد بحث :" اندیشه ی اسقلال" رو داشته باشم ، بعد اینکه گفتم فرقه میون ایندو ، چراکه پس از انقلاب ، قیام یا برپایی مردم ایران ، بحث از اولی با این پرسش روبروس که چه نیازی به استقلال ، همینطورم آزادی اندیشه ؟
حالا چرا ؟ یکی دونکته گفتم ، یکی اینکه انقلاب ، قیام یا برپایی اندیشه ، هرچند مثل استقلال اندیشه هست ، منتها شاید مثل فکرکردن من در قبل از انقلاب ، قیام و برپایی من ، مثلا بعد نوزده ی دی پنجاه و شش باشه ، و هنوزم همون باشه ، نه تنها بیرون از خونه ، یعنی در جمهوری اسلامی ایران ، بلکه پس از برجامم در دنیا .
مگر اینکه فکر یا اندیشه ی انقلاب ، قیام یا برپایی رو ، حالا با همون قیام نوزده دی مردم قم ، یا حتی حالا هم که دروازه دنیا برویم باز شده از یکی که اون فکر یا اندیشه رو داره پیروی کرده ، یا دنباله روی کنم .
البته اگه فکر یا اندیشه ای برای انقلاب ، قیام یا برپایی ، پیش از برپایی مردم قمم نداشته باشم ، و پیش از اونم پیرو بودم تا مثلا وقتی که پا رو زمین گذاشتمم نه ! بلکه برا پا گذاشتن رو زمینم ، یعنی بدنیا آمدنمم .
و خلاصه اینکه از وقتی پا بدنیا گذاشتم در فکر و اندیشه پیرو بوده ام و خواهم بود و خواهیم بود !
چرا ؟ مگه چه خبر شد ؟ مگه یکی فکر کرد ؟ یا اندیشید ؟ و در فکر یا اندیشه پیرو نبود ؟ که منم دومی باشم !
حالا بازم پیرو اون ؟ باشیم ، بمونه .
ولی اون پیرو یکی دیگه نیست که مثل ما ؟ نه فقط من ، چرا ؟
خب اونوقت فقط منم که پیرو فکر یا اندیشه ی نه یکی ، بلکه بجز خودم هستم ، بجز فکر یا اندیشه ی که دارم ، ولی از دیگری ، بلکه از دیگران بجز من .
نکته دیگرم اینکه حالا صرف نظر از اینم ، هر دوشم ، منجمله حتی پیرو بودن فقط منم ، از خودمم نباشه ! و اینم به پیروی ، پیروی فقط منم باشه !
خب ، حالا پاسخ پرسش مثلا :
سرجا من کو ؟
روشنه .
خب ، هرچند سربرج نشده که بعد از پانرده بهمن که مهندس گفته بود می تونیم بریم کار کنیم و افتاد به سر برج ، ولی چون یکی دو روزه آبی که گذاشتم حیاط پشتی یخ نزده ، ان شاءالله فردا بریم ببینیم میذاره کار کنیم ؟ آخه وقتی بهش گفتم قبل از پانردهم اگه اومد زیر صفر چی ؟ گفت مانعی نداره .
اینو برا این گفتم که اگه ان شاءالله بریم مشغول بشیم مثل این یکی دوماهه نمی تونم بحث " اندیشه ی برپایی یا قیام و انقلاب " رو که فکر می کنم بشه مطرح کرد ، طرح و بحث کنم .
خصوصا وقتی برا جبران این یکی دو ماهه صبح بچه ها هم (همفکر) ن هرچه زودتر بریم و تا شبم تا بتونم کار کنیم ان شاءالله . والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
-------------------------------------------
کدواژه ها : بانک و بانکداری + پیرو بانک و بانکداری + اقتصاد مقاومتی + همفکری
انقلاب ، قیام یا برپایی اندیشه (1) :
وَ :
: ... یسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَیسْأَلُونَکَ مَاذَا ینْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ
: ... إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ
سلام علیکم
روانشاسی :
امروز فکر می کردم (2) ، حتی وقتیم که گفتی : آبی که تو حیاط پشتی گذاشته بودم یخ نزده .
و بعد اینم که خودم رفتم دید (3) م .
ووو
تا اینکه دید ( 5) م .
وَ :
: ... إِنَّهُ فَکَّرَ وَ ... .
یادآوری :
در نوشته ی پیشین ، نوشته ی "استقلال اندیشه" گفتم :
گفتم من انقلاب کردم ؟ یا اینکه : ... ؟ (6)
-----------------------------------------------
(1) مثل استقلال و آزادی اندیشه
(2) خب با خودم دیگه ، خب بقول مقام معظم رهبری که همین تو دهه ی فجرم از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش شد : تو زندان آهسته حرف می زدن دیگه
(3) نه اینکه به حرف تو اطمینان نداشت (4) م
(4) خب قلب یا دلم دیگه
(5) ... ؟
(6) و "نوزده دی" یا قیام مردم قم ، در نوشته های پیشین ، و یا نوشته ی برگزیده ای تحت عنوان :"قیام مردم تبریز" از طرف مجله ی پارسی نامه ی اینجا ، یعنی:پارسی بلاک.com ، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
اندیشه ی بلند (2) :
شب بخیر
قرآن مکتوب :
أَیوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْکِبَرُ وَلَهُ ذُرِّیةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذَلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ(البقرة/266)
قرآن عظیم :
... أَوَلَمْ یتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ ...
خب گفتم که بعد از ظهر کمی خوابیدم ، پس تا خوابم نمیاد فرصت دارم که بحثو پیگیر باشم .
خب کجا بودیم ؟
بقول شبکه ی دانایی تلویزیون :
میدون ونک
تا یادم نرفته (کد)
میریم که داشته باشیم :
میدون آرژانتینو (کد2)
میان میدون ونک تا میدون آرژانتیم :
خیابون (کد3)
خب ، دیگه چی ؟ که یادمون باشه ؟ آخه نه فقط همه ی اونایی که از تلویزیون (کد4) به گوش (کد5) رسید که یادم نمونده که بقول تلویزیون :"کد" گذاری کنم ، بلکه
آهان یادم نره :
پلیس (کد6)
خبر بیست و سی تلویزیون :
پلیس ماشینایی رو که جریمه ی یه میلیون داشته باشن به پارکینگ منتقل می کنه .
تا یادم نرفته حواس (کد7) م باشه ، مدرسه ی مثلا تو میدون ونک یا میدون آرژانتین که نه ، سرکار با ماشین نریم ، آخه به پلیس چه ربطی داره که چرا بیمه نداره ؟ تازه پول پارکینگم جدا ، به پلیس چه ربطی که اینم نداشته باشیم که از پارکینگ در بیاریم ؟ تقصیر اون چیه که دوماهه هوا سرده و زیر صفره ؟
خب حواسم به ترافیک باشه ! چی می گفت تلویزیون ؟ آهان ، بلکه
قرار نیست همه ی اونایی که گفتو مو بمو کدگذاری کنم که ، حالا تو میدون ونک ؟ یا آرژانین ؟
نه دیگه اونجا که پلیس باشه امن تره ، بهتره تو خیابون "بذارم"
چی گفتم !؟ (کد8)
خب تا بقول تلویزیون :" ترافیک" نشده راه
ای بابا ، بازم کد؟ کی راه بیفتم از اینجا ؟
یعنی چی !؟ راه نیفتاده اینهمه کد؟ اونم تو خیابون و میدون آرژانتین !؟ تو میدون ونک !؟
پامو تو خیابون بذارم چی ؟
نگران نباش ! ( کد6) اونجاس !
اینجای :"کوتاه" اونجای :"بلند" م !؟
خب خودت چی فکر می کنی ؟
چی ؟ بارکد داره مگه ؟
یادم نمیاد تو تلویزیون اینی که گفتی بگوشم خورده باشه ! گفتم که یاداشت که نمی کردم ، گوش می کردم .
-------------------------------------------------------
کد : یادآوری ، کوتاه ، کوتاه مدت
کد2 : بلند ، بلند مدت ، موندگار
کد3 : خب میان مدتو دیگه
کد4 : تلویزیون
کد5 : گوش
کد6 : پلیس ، تلویزیون ، مشاور ، پاسبان ، آژان ، نگهبان ، ووو ، حالا یکی ؟ یا شورایی ؟ بمونه ، مثل خانم روانشناس و آقا دکتر تلویزیون دانای من ...
کد7 : جمع
کد8 : امن
بازم کد : راه
آشنایی با دانش دین ( پایانی!) :
بعد نماز صبح با مادرتون ، البته بعد لقمه صبحم که ستون بدنه :
... ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبّ ... ، ... ، اقْرَأْ وَرَبّ ... .
خب ، تا برم نون بگیرم ، اینو بگم که یادش بخیر بقول برنامه ای رادیویی ، که از وقتی رادیوی خونه خراب شده دیگه بگوشم نرسیده : "علوم انسانی دانان" ، که تعبیر علوم انسانی از من بود و بعنوان مثال گفته شد ، البته نمی دونم ! که بجاشم میشه گفت حتی ریاضی فیزیک دانان ، یا علوم تجربی دانان ، ووو !؟ البته اگه باشن ؟ و باشه !؟ چه رسه به هنر دان و دانانش !
وقتی می خواد قرائتی از متنی علمی ، حالا انسانیش ، ریاضی ووو ش بمونه ، داشته باشه ، گویا یادش میره که به ما بگه کجای متنیم !؟
حالا صلاح ملک خود خسروان دانن ، ولی وقتی به یکی مثل من میگه چی ؟ حالا منی مثل خودشم بمونه ! ولو صفر ، خالی و تهیم تو متنه ؟ یا بعد وارد میشم !؟ حال کیش بمونه ! مثل همون که گفتم بشم شما و مثل دوتا من !
در نماز جماعت فرادی هم همینطور !
این اول صبحی نمی خوام غیبت ، اونم عالم و دانشمندی رو بکنم و بگم مثلا کی ؟ و چی گفته ؟
پس به گفته ای از باب دانش علیه السلام بسنده می کنم و من و شما از این بخونیم حدیث مفصلشو .
ایشون وقتی فرمایشی دارن می فرماین ، مثلا : "الحواس ائمة الاعضاء ، القلوب ائمة الحواس ، الافکار ( یاد یه سخنرانی افتادم که دیروز از تلویزیون پخش شد و سخنران توصیه می فرمود ، خصوصا به جوانانی مثل شما ، که فکر کنن ، بیندیشن و بعد عمل کنن ) ائمة القلوب و العقول ائمة الافکار " ، خب الان خودشون بمونه ! اون مثل منی که ایشون دارن به اون می فرماین داره به ایشون مثلا گوش میده ؟ یا مثل دل میده ؟ و یا ... ؟
حالا فرقی نمیکنه (هبوط) شم همینطور ، که گفته شده باشه : "العقول ائمة الافکار ، الافکار ائمة القلوب ... . " .
یادش بخیر ! اونوقت بقول سریال مرد هزار چهره ی تلویزیونی : به اینا همش چی ؟!
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، پدر .
--------------------------
مرتبط : البته بعد نونوایی :
جوونی کجایی که یادش بخیر ! آخه یادم اومد که در اون ایام ، یادش بخیر در یکی از آثار بدون استثناء خوب استاد شهید مرتضی مطهری چشم به فرمایشی از ایشون افتاده که می فرماین ! تفکر نوعی یادآوریه ، نوع زاینده ی اون .
حالا زاینده اش یعنی چی ؟ صرف نظر از نوع دیگش که ... ، که مثل دیگر نوعش مثلا منجر به عمل ، یا عمل زا نباشه ، و نوع کارآفرینشم کارآفرین چه کاریه ؟ ولی کیو مشغول بکار میکنه !؟ خدای نخواسته بیکارو ؟ نازاشو !؟
ووو ؟ بمونه !
بشرح ایضا ، بقول یادش بخیر مرحوم علامه محمد تقی جعفری ، بازم در بهار همون سال و تو همونجا که گفتم چه :" پسین" و چه :"پیشین" ش ، تفکر رو میگم ، فکرکردنو میگم ، و کار پس و پیش یا پیش و پسشو .