بصورت علمی علوم ... ؟
... ، ألْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إقْرَأْ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
با سلام مجدد .
... : جنگ ... .
بله ، بحول و قوه ی الهی ان شاءالله تعالی .
اول کتابو واز (الف) کنیم :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إقْرَأْ (ب) ... قُم (پ) ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
پیام رسان ... ؟
پیشگفتار :
یکی از :"الطاف خفیّه الهی" در جنگ اخیر ، که متاسفانه بحسب نقل دو کشته ی کودک داد ، و جنگ آفرینان ، حتی صهیونیست جهانی ، چه رسه به آمریکاش ، حالا مثلا پیاده نظام مثلا عربستان سعودیشو و رژیم اشغالگر اسرائیلش که بمونه ! فکرشو نمی کرد ! همینی بود که بعنوان مثال موضوع بحث :"گفتگوی خبری" دیشب سیمای سازمان صدا و سیمای جمهوری ... ؟ ایران بود .
حالا بمونه که بحث همونطور که بعنوان مثال مجلس شورای ... ؟ جمهوری ... ؟ ایران براش گفته بود خاتمه یافت ! بعبارت دیگه آروم کردن موضوع بحث ! هم !
یا مثلا یکی از تیتر رونامه ی :"جرثومه" ای با این عنوان :
کوتاهی درباره اینترنت ملی و سوگواری برای کسب و کار مجازی
در مقابل :"کلمه ی حقِّ" :
نشریات زنجیرهای همچنان در حال دادن آدرس گمراه کننده درباره فضای مجازی و کسب و کار مبتنی بر آن هستند .روز نامه ی آرمان ... .
خب بله حرف "جرثومه" هم "کلمه ی حقِّ" ه ! ولی آیا :"اراده" اینم مثل "اراده" اون نیست !؟
حالا این وسط ، مثل :"مطالباط" از قضا :"بحقِّ" مردم ، موضوع چی !؟ آیا موضوعی بنام :"پیام رسان" موضوعیت داره !؟ و یا نه ! موضوعیت برا بکار بردنش برای جرثومه ها داره ، و اینام برا مثلا :"زنجیره ای" ها !
تلویزونم که قربونش برم این وسط بقولی :"آروم" کننده ! نه "آروم" کننده ی موضوع ها ! آروم کننده ی موضوع :
مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران !
خب ! اینم برا خودش موضوعی هست که نیاز به بحث داره ، خصوصا وقتی همونطور که قبلا گفتم حرف این باشه که :
در آرامش میشه حرف زد .
و بحثم کرد . ولی ! کی آروم میشین ! شمای مثلا :"ضلع سوم" اوندو تا !؟ یا نهضت شما هم مثل نهضت اون دوتاس !؟ و :
تا ... نهضت ادامه دارد !؟
میشه ارامش را اعلام بفرمایید تا به موضوع بپردازیم !؟ به :
پیام رسان اسلامی !؟
--------------------------------------
الف : قبلا گفتم که آقا امام محمد بن علی بن حسین ، باقرالعلوم علیه السلام فرموده اند ، که ما وقتی یه چیزی رو تو کتاب پیدا نکردیم چیکار کنیم !؟
ب : ... وَ ... .
پ : فَ ... . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ تَبَّتْ یدَا ... . (ت)
ت : قبلا گفتم که در کتاب اللهی که آقا امام علی ، امیرالمومنین علیه السلام جمع کردن (ث) نقله که این سوره ، سوره ی :"تبّت" آورده نشده ، خب بنا براین قول بتبع و :"تَب" هم آورده نشده دیگه .
ث : که مانند جمع کردن کتاب خدا در زمان خلیفه ی اول ، که حضرت فاطمه ، ام ابیها سلام الله علیها از دادن کتاب اللهی که به ایشان سپرده شده بود و یا ! اینکه نزد ایشان بود ، خود داری کردن ، در جمع آوری کتاب الله زمان خلیفه ی سوم رحمت الله علیه هم ، نه اینکه خوداری کرده باشن امام علیه السلام ، بلکه اصلا موضوع نبود ! چراکه بعد جمع آوریش :"عرضه" شد ، ولی مورد قبول واقع نشد .
------------------------------------------
ادامه ی : دسته ها (کلید واژه های موضوعی) :
اسلامی
خواندن چشمی (ب) :
بازخوانی :
سلام علیکم و باز شب (ب) خیر .
دیشب حرف از نوشته ای بود که فرستاده شده ، که خونده بشه با چشم .
حالا کاریم نداشتیم به اینکه :"خواندن" چه تعریفی داره !؟ (پ) و گفتیم مثل همین که الانم داریم این نوشته را می خوانیم ، حالا آیا به این کار مثلا :"باز خوانی" هم گفته شده !؟ یا "بازخوانی" یه کار دیگه هست !؟ البته کار دیگه ی چشمی !؟ فعلا محل بحثه ، و با خوانندهای دیگه فعلا کاری ندارم ، و فعلا هم مقصود و منظور نوشته ای هست که یکی فرستاده ، چه با معرفی خودش ، و چه بقولی : انظر ما قال .
البته نه اینکه چشم بنداز به نوشته ! چرا که : بسم کی !؟ یا به چه نامی !؟ آیا بنام فرمانده !؟ که : انظر ... .
یا بنام چشم !؟ چراکه ایندو با هم فرق داره !
خب ، حالا این بمونه ، علی ای حال این کار چشم ، یعنی خواندش رو آیا "بازخوانی" م گفته میشه !؟ یا ایندو هم با هم فرق دارن و چشم یه کار دیگه هم می کنه ؟ و اسم اون بازخوانیه !
یا نه ! بازخوانی کار چشم نیست و کار کارگر پسا چشم ، یا پسا خواندنه !؟ و کار چشم مانند مثلا :"رسول" یه که مرسوله رو بدون دخل تصرفی (ج) به چشم رسونده و بقولی کارش :"ابلاغ" بوده !؟ ابلاغ نوشته ی سر بسته و مهر و موم هم مثلا ! مثل پستچی بعنوان مثال .
خب ، حالا پس از خواندن ، اگه کار چشم تمام شده باشه ! بازخونی رو به کی واگذار کنه !؟ واگذار که نه ! کارش نبوده که واگذارش بکنه ! خب چی !؟ یعنی :"بازخوانی" چی شد !
حالا بمونه با فرمان :"إقرا" یا بازخوان به اونم !؟ و معرفی فرماندهشم !؟
خب ، برا امشب بیشتر از این چشاتون خسته نکنم ! شب بخیر .
-------------------------------------
ب – شب دوم ، امشب .
پ – خواندن (ت) ، منجمله خواندن چشمی :"ترجمه" هم گفته شده ، حالا بمونه که :"هرمنوتیک" یا متن خوانی و اولشم برا خواندن متن دینی هم گفته شده باشه .
و "ترجمه" را هم مثلا تفسیر ، تعبیر و ... گفته شده .
ت – خواندن نوشته یا متن ، متنی مکتوب یا نوشته ای که خواننده اش چشمه . (ث)
ث – خب متونی هم هست که خواننده ی اونا گوش و دیگر اعضای حسیه ، بعنوان مثال وقتی سخنرانی حرف می زنه ، این گوشه که مامور به خوندن یا گوش دادن به اون میشه ! و وقتی همون سخنران حرفشو بصورت نوشته یا مکتوب در بیاره فرمان :"إقرأ" یا بخوان اون رو برا چشم صادر کرده ، مگه اینکه یکی یه چیزی نوشته باشه ، و حتی منتشرم نکرده باشه ! چه رسه با ارسالش برا یکی ! حالا هوایی ؟ یا زمینی ؟ مثلا بوسیله اینترنت یا پست و پستچی و تحولیش ! یا برویت رسوندنش به چشمی که :"بخوان" ! یا :"بشنو" و دستورات دیگه برا اعضای حسیه دیگه ، مثلا بچش ... رو تشنه لب !
ج – مثلا پیش مطالعه ! برا مثلا کمک به چشم هدف نوشته یا مکتوب ! و مثلا ترجمه ، تفسیر و یا ... ی نوشته براش !
یه جایی بچشم خورد که در ترجمه چهار تا عامل موثر بوده ، حالا بمونه که اونجا عامل دین یا اسلام گویا بقول مرحوم علامه محمد تقی جعفری در :"تاریخ علم " منجمله علم یا دانش :"ترجمه" هم علم یا دانش بحساب نمیاد ، گویا !
اون چهار تا عامل رو گفته بود عبارت ! ن از :
چهار عامل 1 - (روابط سیاسی، 2- (علاقه نخبگان فرهنگی ـ سیاسی)، 3 -(نظام آموزشی ) و 4- (ایدئولوژی غالب) .