مانفیست (الف) خلافت :
سلام علیکم .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... .
در خبرا اومده بود که طالبان دولت (ب) تشکیل داده ، دولت موقت ، حالا چرا ؟ بمونه ! شاید برا اینکه مثلا دائمیشوتشکیل بده ! وآیا با مثلا :"پشتیبانی" پنجشیر !؟ "پشتیبانی" مردمش!؟م بمونه ! و مردم و بقولی :"مردمی"م بمونه ! که آیا یعنی جمهور !؟ و ... !؟
خب ! من بودم ممد جعفرلو ، حسین سیوای و داداشش ، و برخه ، حالا یادم نمیاد ، که طبق معمول ، پاره ی تنم شهید احمد رضالویم باهامون بود ؟ یا نه .
نماز جمعه ، که تو باغ گلستان خوی تموم شد و داشتیم از باغ بیرون میومدیم ، اون بنده خدا رو دیدیم ، که تو نوشته ی قبلی گفتم گفته بود تو سیاست مقلد حضرت امام (ره) بود و تو فقه پیرو رساله ی عملیه مرحوم حضرت آیة الله خویی .
حسین گفت بریم باهاش روبرو کنیم ! گفتم بریم ، رفت جلو وسلام کرد و گفت حاج آقا شما بعد ماه مبارک که تو قره ضیاءالدین تبلیغ داشتین ، موقع برگشت به قم چند شاخه تیرآهن بردید ؟
گفت بله بهم هدیه یا شایدم گفت هبه داده شد .
حالا از طرف بخشدار !؟ یا مثلا شورای آهن !؟ که اون روزا متولی سهمیه آهن بود !؟ بمونه .
ولی ! طبق کدوم مانفیست !؟ مانفیست مثلا سیاسی !؟ یا فقهی !؟ و یا اقتصادی !؟ مثلا ! آخه گویا بعضیا تو اقتصادم مقلد مرجع تقلیدش هستن !
مانند مثلا طالبان ! که دولت تشکیل داده ! به تقلید غرب و مافیستش ! خودشم اسلامیش ! و به تعبیر معروف از بهارش پیداس که چه برنامه ای رو در پیش گرفته ! حالا بمونه که چه سرنوشتیم پیش رو داره !؟
... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
شب بخیر .
-------------------------------------
زیرنویس :
الف :
مراجعه شود به نوشته ی قبلی ، که گفتم بقولی یعنی : رساله ی عملیه .
ب :
خب بله دولت تو ثقلین اومده ! و مانند مثلا :"عشق" نیست ! ولی به چه معنی !؟ آیا به همین معنایی که تو تعلیمات اجتماعی غربی گفته میشه !؟ که مثلا تو آمریکاش :"دست بدست" جمهوری خواه و دمکراتش میشه !؟ و گویا فرقی داشتن تو بیست سالی که تو افغانستان بودن ! و گویا مانفیستی متفاوت دارن ! حالا بمونه مقلداش ! واونم با ادعای خلافت اسلامی !
فضای کار علمی :
سلام علیکم
اشاره :
... ، وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .
... ، وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ، ... .
یاد کرد مورد اشاره ای که در نوشته ی قبلی (1) به آن اشاره شد ، قبل از انقلاب (2) هم مطرح بود .
منتها الزامی نبود ، اونم دینی ! یا اسلامی و انقلابی مسلمانم ملزم به یادکردش ! اونم بعنوان یادکردنی :"زاینده" که بقول استاد شهید مرتضی مطهری یادآوری زاینده نامش فکر یا اندیشه هست ، یا است و توصیه شوندگان به آثار بدون استثناء خوب ایشان ، فضای کار فکریشون باشه !
که فضای نو ، جدید و از این دستی رو انقلاب صنعتی یا رنسانس بروشون گشوده ، که اگرهم فضایی به دین یعنی اسلام در آن داده شده باشه ، حتی در حد و اندازه پیش از انقلابم نیست ! حالا بمونه عبودیت و یا بندگی اون ! برای تفکر یا اندیشیدن ! چرا !؟
فضای کار فکری :
... ، وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ، ... .
ان شاءالله بحثی که مطرحه اینه !
پس از اینکه :
1 – برای دانستن کار ختم نمیشه به ارتباطی که اعضای بدن ما با فضای اطرافش داره .
2 – ختم به حسی و حس فضای قبلش نمیشه .
3 – صرف نظر از حس که در قسمت دوم گفته شد که بحثش شده ، ختم به یادکردی از اونم نمیشه .
4 – نیاز به یادکردی زاینده داره ! بعبارت دیگه نیاز به فکرکردن یا اندیشیدن داره .
بحثش شده باشه من قبل یا پیش از آن .
و پرسش اینه که با انقلاب صنعتی یا رنسانسی که شده آیا حتی فضایی بروی اعضای حسی باز شده ؟ علاوه بر زمین ، آب و هوایی که اعضای حسی ما دوران آنرا سپری کرده ؟ که دیدنی ، شنیدنی ووو هم نباشه !؟
یا فضای نو یا جدید و یا ... برا حس ! حواس گشوده شده !؟ که در قسمت دوم ماند !؟ و به سوم نمیکشه تا روشن نشه !
خلاصه ! برا یادآوری چه یادکردی شده که سابقه نداشته باشه !؟ تا بقول استاد شهید بشه اسمشو گذاشت فکر یا اندیشه و دست بکار شد برا اونکه گفتم ، دونستن !
مگه اینکه حرف نو یا تازه ای برای دانستن زده شده باشه که برام سابقه نداشته باشه ، که بر فرض رسیدنشم تازه :
... أَنَا فَاعْبُدُونِ ؟ ... .
در آستانه اذان ایّاک نعبد ظهر ، به افق ما ، التماس دعا .
زیرنویس :
1 – نوشته ی : دوران اندیشه در قرآن .
2 – انقلاب اسلامی در ایران ، نه حتی انقلابی بهمین عنوان در جایی دیگه ، چه رسه به عنوان مثلا :"بیداری" و حتی اسلامی اونم ، حتی در ایرانم ، که بقول مثلا استاد شهید مرتضی مطهری نوعی یادآوری اسلامی باشه که یادآور اسلامی بوده باشه که فراموش شده ، حالا با مثلا خواب و یا مثلا غفلت و مانند آن ، بعبارت دیگه سابقه ای داشته و بی سابقه نبود که بقول استاد شهید یادآوریش سابقه ی آن بحساب بیاد و نیاز به فکر یا اندیشه داشته باشه که معلوم بشه چیه ؟
چراکه منجر به این پرسش می شود که :
اسلام یعنی چی ؟
آیا یعنی مسحیت ؟ یا ما قبلش یهودیت ؟ و یا ... ؟
همانطور که بعنوان مثال آخرین نخست وزیر دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی و مشروطه اونم براش مسئله بود و بعد این که گفت حضرت آیة الله خمینی قدمشون روی چشم ما ، تشریف بیارن و ما حتی مثل واتیگان یه جایی ، مثلا قم رو ، در اختیار ایشون می ذاریم ، ولی گفت اگه یه چیزی مثل دولت بخوان بذارن ، مملکت که دوتا دولت نمی تونه داشته باشه !
داستان وطن (پایانی) :
سالها قبل :
شاه وقتی انقلاب کرد :
آزادی زنان
حضرت امام (ره)
اون وقتا ، آقای خمینی :
حالا مگه مردا آزادن !؟ که زنا آزاد باشن ؟!
انقلاب :
استقلال ، آزادی ...
البته
تو ، در ...
جمهوری ...
فرانسوی اسلامیش
آمریکایی اسلامیش
آنچه خواهید دید :
مردم سالاری اسلامیش
به به روحانی ، دولت و ... (2)
... ، وَإِنْ یکَذِّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ، ... .
حدود ساعت چهار بعد از ظهر که از سر کار برمی گشتیم ...
آخه به اصطلاح یه سره کارکردیم ، آخه پرسیولیس بازی داشت ، سر راه برا گرفتن نهار ایستادیم ...
آخه بجز علی اوسط ، که اونم قرار بود بره جایی ، ولی دید من تنها هستم قرارشو عقب انداخت که من تنهایی نرم کار کنم ، بقیه رفته بودن دیدن مادر بزرگ و از نهار خبری نبود .
مجلس ... و نمایشگاه ... :
تا نهار گرفته بشه من تو ماشین نشسته بودم که یکی دوتا خانم نظرم جلب کرد ، وضع لباس و ... یکی از اوندو که مثل دیگری پیر و سن و سال دار نبود ، هردو سیاه پوش بودن ، اینو وقتی توجه کردم که یه ماشین همونجا نگه داشت و چند آقا و خانم با همون وضع ، اما سیاه پوش پیاده شدن و به همونجایی رفتن که اوندو خانم رفتن .
البته دسته گلم با خودشون داشتن ، ولی وضع پوشش اونا بیشتر جلب توجه میکرد ، از جمله کراوات آقایون ، که از ماشینای مدل بالا پیاده می شدن و ...
گفتم مجلس عزاس و یا دارن از سر خاک برمی گردن ، که دو تا ماشین با هم رسیدن و از جلویی یه آقا پیاده شد و با دوتا خانم که دست یکیشون دوربین بود ، آقا رفت در صندوق عقبو واکرد و یه وسیله ی فیلم برداری رو داد به خانم دومی که برد تو همونجا .
ولی خانم اولی دوربینو کار انداخت و گرفت طرف ماشین دومی ...
با خودم می گفتم از ماشین مگه کی می خواد پیاده بشه ؟ و بره اونجا ، که ماشین که داشته یواش یواش می رفت طرف دوربین ایستاد و آقا دوماد پیاده شد !
آخه عروس خانم در وا کرد و خواست پیاده بشه که بهش اشاره کردن درو ببنده ، تا آقا دوماد بیاد درو براش وا کنه و ...
هنوز دارم با خودم میگم که اونجا مجلس عزا بود ؟ یا عروسی ؟ ولی مجلس مد و لباس بود ، و مجلس ...
یاد اوایل پیروزی انقلاب می افتم و مجالس عروسی و عزای اونوقتا ، و حجاب خانوما ، پیراهن رو شلوار آقایون .
یاد اوایل حکومت اسلام در مدینه می افتم ! و یاد بیست سی سالی بعد رحلت پیامبر ! که بجای مسجد دارالخلافه ها شد مثل کاخ شاهان ایران و یونان و ...
همین دیروز و شایدم امروز صبح بود که تلویزیون داشت کیف و کفشی رو نشون میداد که ایرونیش با :"برند" خارجی فروخته می شد ، و خارجیش با :"برند" ایرونی ، اینو نه تنها فروشنده ، بلکه گزارشگر تلویزیونم هی می گفت ! برندو میگم .
این "برند" ایرونیه ؟ یا خارجی ؟
یاد :"جمهوری" افتادم !
آیا پیامبر مبعوث شد ؟!
آیا انقلاب در ایران رخداد ؟! حالا انقلاب دینی یعنی اسلامی پیشکش ! انقلاب ایرونی چی ؟ مثلا "کراوات" ایرونیه ؟
ب بِرَند الله "رحمان رحیم ، ... ، ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیا ، إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیا ، ... .
به "نام" خدای "رحمان رحیم " ، ... .
یاد ورود بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران افتادم و : "من دولت تعیین می کنم " .
پیدایش 5 :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ، ... .
سلام علیکم ، شب بخیر بچه ها .
زمین قانون ، منطق و راه کار :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ ... .
پیش از این که وارد بحث جدید بشم بگم ، امروز که سر هردو کاری که در دست داریمرفتیم ، یعنی اول رفتیم سر کار دوم و گفتیم ماسه نداره ، موزائیکم کم داره ، و بعدشم اومدیم سر کار اول و مشغول کار شدیم ، برا این بود که ما کارو تعطیل نکرده باشیم .
پس هرچند مهمتر از صرف وقت و بنزین رفت و برگشت ، از جلوی پلیس راه مستقر در مسیر و در حال حرکتم رد شدیم ، با وجعلنا ، هم برای هردوشون ، و هم برا دنبالشون ، چه در نیروی انتظامی و نظامی ، و چه نیروی قضایشون ، ولی " بی فایده " نبود .
چراکه در بحث قبلی گفتم که هرچند ما پیگیر قراردادی که با پیمانکارن می بندیم نیستیم ، ولی چرا بهونه دستشون بدیم ؟ اونم در حالیکه نیاز به کار داریم ؟ در حالیکه خودمونم سرمایه ی کار نداریم ؟ اولشم زمین ؟ یا پول خریدشو برا ساخت و ساز رو اون ؟ هزارم که اوستای خونه سازی باشیم ! و کار بلدم باشیم .
اختصاص به کار ما و کارای ساختمونیم نداره ، هرکاری زمین کار خودشو داره ، مثلا راه سازیم رو زمین ساخته میشه ، اختصاص به راههای زمینی هم نداره ، مثلا همین اینترنتم زیر ساخت خودشو داره و رو اون سوار کاره .
پس ما اگه این کارو که در دست داریم ، یا اصلا این کارم ول کنیم ، و بهر کار دیگه دست بزنیم همینه ، مگه اینکه بکل کار نکنیم ! خب برا چی بدنیا اومدیم ؟! یه بیکار تو دنیا پیدا میشه که ما دومیش باشیم !؟
----------------------------------
شنبه اول شهریور 1393 ، پیش از رفتن سر کار :
سلام علیکم صبح بخیر
در اظهار نظری آمده :
زمین کار یعنی کار روی چه چیزی انجام میشه؟
خب این از چه جهت مهمه؟
و آیا مهم تر از خود کاره؟
البته کار به زمینش بستگی داره. درسته؟ که اگه زمینش نباشه انجام نمیشه...
دلیل این بحث چیه؟ نبودن زمین کار؟
----------------
... ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ ...
وقتی یا زمانیکه مثلا حرف می زده میشه ، حالا کی این "کار" رو می کنه یه مطلبه ، به کی میگه هم یه مطلبه ، پس یه کار پیدا شده مثل "حرف زدن" ، مسئله زمان اون ، که می تونه محدود به زمانی در گذشته هم نباشه ، با مسئله ی مکان و محل این کار فرق داره ، که اینم می تونه محدود به یه آدم نباشه که فقط به اون گفته شده باشه .
----------------------
مرتبط :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، لَمْ یکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیهُمُ الْبَینَةُ ، رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ ... .
اظهار نظری در وبلاگ " سلمان علی (علیه السلام) " .
و :
نظر در وبلاگ " رو به آسمان " .
------------------------------------------------------------------
جمعه 21 شهریور 1393 :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ، ... .
سلام علیکم ، ظهر بخیر بچه ها .
خصوصا به اونی که در قسمت اظهار نظر پرسیده :
...
هر کار زمینی داره؟ زمین از چه جهت؟ منظور از زمین بستر اون کاره؟
ضمن عرض تبریک بمناسبت امروز ، جونم برات بگه که بعد یکی دوهفته کار بکوب ، از صبح زود تا غروب آفتاب ، امروز مهمونای مشهدیمونو که می خواستن برن بردیم راه انداختیم و گفتم حالا که سرکار نرفتیم در مورد پرسشت حرف بزنیم .
جات خالی دادش سربازتم اومد مرخصی و مهمونارو دید ، یه چهار پنج روزیم تو زمین ما بازی کرد و روزیم پنجاه هزار تومان مزد براش از صابکار گرفتیم و تونست بره دیدن مادر بزرگ و یه چیزاییم برا خودش خرید ، هرچند وقت رفتن ، مثل زمان اومدنش کرایه رفتن سرخدمت نظام وظیفه اجباریشو از من گرفت .
جالبتر اینکه برا شش ماه اضافه خدمتش یه کاغذی رو تهیه کرده بود که علاوه بر سه نفر آشنا مسجد محل هم مهر و امضاش کنه ، شورای مسجد محل .
حالا کدوم مسجد و شوراش ؟ جالبش اینه !
آخه ما از شهر قبلی که شبونه در رفتیم ، نه تنها مسجد محل مبدا خبر دار شد ! بلکه در هر دوتا محلیم که در اینجا خونه اجاره کرده ایم مسجدش خبردار نشده !
چرا مثلا یه کدی برامون پیامکش اومد که کجا و به چه مقدار رهن و اجاره کرده ایم ، ولی شک نکن که مسجدی در اینجا از : "وجود" با وجود یا بقول تو بی وجود ما خبر نداره !
چرا ؟ برای اینکه جماعت محل تو زمین جمعه ی شهر بازی نمیکنن که خونه و خونواده ما هم تو زمین مسجد محل بازی کنه ! تا خبر از بازی داداشت تو زمین نیروی انتظامی داشته باشه !
حالا مثلا کرایه ی رفت و اومدش بمونه ! که منو یادروزی انداخت که با خواهرت از زندان آزادمون کردن و به امون خدا رها کردن ! حال تحویل مثلا مسجد محل ندادن پیش کش ! تحویل اونیم که اون اس مسی رو که گفتم داده نیز ندادن ! بلکه مثل داداشت رفتیم ترمینال و بلیط گرفتیم و اومدیم خونه ! پس نه تنها مسجد محل ، بلکه هیچ نهادی از نهادهای جامعه ی مدنی غربی جمهوری اسلامی ایران ، که میگن خانه ی ماست ! نیز خبردار نشد !
چرا تو ترمینال ثبت شد ! ولی اگه مثلا ماشین داشتیم یا با ماشین شخصی می اومدیم ، کی خبردار می شد ؟ که از کدوم زمینی به زمینی دیگر اومدیم ؟ تو زمین : "جمهوری اسلامی ایران" ؟
حالا پیدا کن "زمین" جمهوری اسلامی ایرانو ؟
جمهوری ها و اشکال دیگه ی حکومت بشریم که تو دنیا رایجه همینه !
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ...
در حالیکه نه تنها :
... ، سَبَّحَ ... .
بلکه :
... یسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ .
می دونی وقتی خدا اونو میگه فرشته ها ، اعم از آسمونی و زمینی ، چی میگن ؟ میگن :
... وَنَحْنُ نُسَبِّحُ ...
و خدا چی میگه ؟ میگه :
... إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ، ... .
روایته که بعدش فرشته ها دخیل می بندن به زمین خدا ! که :
... وَسِعَ کُرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ... .
راستی قرار بود بیاین اینجا ، چی شد ؟ ان شاءالله وقتی اومدی تو زمین ما بیشتر حرف می زنیم ، سلام و تیریک ما رو به آقاتونم برسون ، صاب زمینتونو میگم ، خداشو میگم ! البته جانشین خدا در اونو میگم ، مثل جانشینش در مسجد محلتون ، جمعه ی شهرتون ووو
---------------------------
مرتبط :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ، وَرَأَیتَ النَّاسَ یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ، فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا .
اظهار نظر در وبلاگ : " مدهامتان (پینوشت) " .
-------------------
پینوشت :
قرآن ، سوره ی الرحمن ( آیه یا نشانه ای که گفته شده کوچکترین آیه یا نشانه ی قرآنه ) .