سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بروز ... ؟ :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ، ... ، ... أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ  ... وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ(سبأ/1) ... .

خب ! حالا :

کدومشو ؟

برات بگم ! آیا :

همشو !؟

خب :"همه" یعنی چی !؟

مثلا تو همون برنامه ی :"بدون توقّف" ، تو هفته ی گذشته ، در پاسخ پرسشی که مطرح شد ، گفته شد برای :"کارآمدی" دو چیز مطرحه ، یکی اینکه چیکار می خوایم بکنیم ، که براش یه طرح ، یه نقشه و یا ... داریم ، که داریم ! ولو نقصیم داشته باشه ! و یکی دیگه که لازمه :

اراده ی همگانی

هست ، و ارادهی :"همه" برای :"آمد" اون کار لازمه !

منتها :"باز" این "همه" بحال خود رها شد !

آخه همه یعنی چی ؟ یعنی کی و کیا !؟ مثلا من تو !؟ یا تو و من !؟ حالا همه یعنی ما بقول ایشون بمونه !

:"بشرح ایضا" شرقی و غربیش ! که :

نه شرقی ، نه غربی

گفته شده باشه !

ولی :

جمهوری اسلامی

ش چی !؟

مثلا :"شهروند" ش یعنی :"همه" !؟ یا مثلا بقولی :

انقلابی

ش !؟ یا :"ولایی" ش مثلا !؟ حالا مثلا :"غدیر"ی ، :"کربلا"یی و :"مشد"یشم بمونه ! (الف) (ب)

خب ! :"کدومشو" بگم !؟ برات ! برای یکی مثل من ! یعنی تو ، همه ! ی تو ! که ان شاءالله برات میگم ، فعلا همینقد ، برا خالی نبودن عریضه گفته باشم که در نماز میگی :

ایّاک نعبد

و نمی گی :

أعبد !

حتی در فرادی !

حالا برا خانواده ی جماعتِ جمعه ی حج جهانی بمونه !

آخه دین یا اسلام :"سیستم" (پ) اجتماعی داره ! اونم برا :"ولایت" ! و منجمله :

ولایت فقیه !

"سیستم" عاملی برای اعمال ولایت !

--------------------------------

زیرنویس :

الف :

پرسشی که در نوشته ی قبلی ، در رابطه با :"غدیر" و :"کربلا" مطرح کردم این بود که در "غدیر" بیعت مطرح بود ، و گفته شده که در "کربلا" بیعت برداشته شد ، خب چی مطرح بود !؟ مثلا آیا پاسخ به :

هل من ناصر

آقا اباعبدالله علیه السلام !؟

یا ... !؟

خب یه چیزی مطرح بود که گفته شده عده ای تا پای جان پاش ایستادن ! نه :"همه" !؟

آیا اونی که حسین بن علی بن ابیطالب مطرح کرد برا همه نبود !؟ حتی برا یزید بن معاویة بن ابی سفیان هم !؟ و آیا مانند مثلا اونی بود که در "غدیر" مطرح شد ! که برا :"همه" نبود ! و برای :

من کنت مولا

بود !

آیا آقا ابا عبدالله علیه السلام که گفته :

مثل منی با مثل یزید بیعت نمی کنه !

آیا یعنی اونی که من مثلا مولاشم با یزید بیعت نمی کنه !؟

یا حرف از :"من"ی هست که شامل من :"یزید"م میشه !

بعبارت دیگه برا "یزید"م بروزه این من ! و نه تنها :

انعمت

علیه ! بلکه :

... غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ .

با این "من" ، منی که :"همه" از اون برخوردارن ، آقا اباعبدالله علیه السلام همه رو به این منشون ارجاع میدن ! که برای همه بروزه ! وگرنه مخاطب ایشون بقولی :"منی" مثل ایشون ! از کار در میاد و برا همه :

کارآمد

نیست !

حالا بمونه این :"کارآمدی" و :"عدم!" شم "بشرح ایضا" ! که توش مثل :

آقا علی اصغر علیه السلام

داره و :

حرمله !

در حالی که همه ی هرکدوم از دو ! طرف نه شیر خواره بودن و نه بچّه کش !

شب بخیر تا روزی دیگر ان شاءالله .  

ب :

قبلا گفتم در اینجا ، که شیعه ی هشت امامی نداریم ، و هشت امامی ، دوازده امامیم هست .

پ :

مراجعه شود به نوشته ی قبلی ! زیر نویس (ت) . 


  

خواندن چشمی (ب) :

بازخوانی :

سلام علیکم و باز شب (ب) خیر .

دیشب حرف از نوشته ای بود که فرستاده شده ، که خونده بشه با چشم .

حالا کاریم نداشتیم به اینکه :"خواندن" چه تعریفی داره !؟ (پ) و گفتیم مثل همین که الانم داریم این نوشته را می خوانیم ، حالا آیا به این کار مثلا :"باز خوانی" هم گفته شده !؟ یا "بازخوانی" یه کار دیگه هست !؟ البته کار دیگه ی چشمی !؟ فعلا محل بحثه ، و با خوانندهای دیگه فعلا کاری ندارم ، و فعلا هم مقصود و منظور نوشته ای هست که یکی فرستاده ، چه با معرفی خودش ، و چه بقولی : انظر ما قال .

البته نه اینکه چشم بنداز به نوشته ! چرا که : بسم کی !؟ یا به چه نامی !؟ آیا بنام فرمانده !؟ که : انظر ... .

یا بنام چشم !؟ چراکه ایندو با هم فرق داره !

خب ، حالا این بمونه ، علی ای حال این کار چشم ، یعنی خواندش رو آیا "بازخوانی" م گفته میشه !؟ یا ایندو هم با هم فرق دارن و چشم یه کار دیگه هم می کنه ؟ و اسم اون بازخوانیه !

یا نه ! بازخوانی کار چشم نیست و کار کارگر پسا چشم ، یا پسا خواندنه !؟ و کار چشم مانند مثلا :"رسول" یه که مرسوله رو بدون دخل تصرفی (ج) به چشم رسونده و بقولی کارش :"ابلاغ" بوده !؟ ابلاغ نوشته ی سر بسته و مهر و موم هم مثلا ! مثل پستچی بعنوان مثال .

خب ، حالا پس از خواندن ، اگه کار چشم تمام شده باشه ! بازخونی رو به کی واگذار کنه !؟ واگذار که نه ! کارش نبوده که واگذارش بکنه ! خب چی !؟ یعنی :"بازخوانی" چی شد !

حالا بمونه با فرمان :"إقرا" یا بازخوان به اونم !؟ و معرفی فرماندهشم !؟  

خب ، برا امشب بیشتر از این چشاتون خسته نکنم ! شب بخیر .

-------------------------------------

ب – شب دوم ، امشب .

پ – خواندن (ت) ، منجمله خواندن چشمی :"ترجمه" هم گفته شده ، حالا بمونه که :"هرمنوتیک" یا متن خوانی و اولشم برا خواندن متن دینی هم گفته شده باشه .

و "ترجمه" را هم مثلا تفسیر ، تعبیر و ... گفته شده .

ت – خواندن نوشته یا متن ، متنی مکتوب یا نوشته ای که خواننده اش چشمه . (ث)

ث – خب متونی هم هست که خواننده ی اونا گوش و دیگر اعضای حسیه ، بعنوان مثال وقتی سخنرانی حرف می زنه ، این گوشه که مامور به خوندن یا گوش دادن به اون میشه ! و وقتی همون سخنران حرفشو بصورت نوشته یا مکتوب در بیاره فرمان :"إقرأ" یا بخوان اون رو برا چشم صادر کرده ، مگه اینکه یکی یه چیزی نوشته باشه ، و حتی منتشرم نکرده باشه ! چه رسه با ارسالش برا یکی ! حالا هوایی ؟ یا زمینی ؟ مثلا بوسیله اینترنت یا پست و پستچی و تحولیش ! یا برویت رسوندنش به چشمی که :"بخوان" ! یا :"بشنو" و دستورات دیگه برا اعضای حسیه دیگه ، مثلا بچش ... رو تشنه لب !

ج – مثلا پیش مطالعه ! برا مثلا کمک به چشم هدف نوشته یا مکتوب ! و مثلا ترجمه ، تفسیر و یا ... ی نوشته براش !

یه جایی بچشم خورد که در ترجمه چهار تا عامل موثر بوده ، حالا بمونه که اونجا عامل دین یا اسلام گویا بقول مرحوم علامه محمد تقی جعفری در :"تاریخ علم " منجمله علم یا دانش :"ترجمه" هم علم یا دانش بحساب نمیاد ، گویا !

اون چهار تا عامل رو گفته بود عبارت ! ن از :

چهار عامل 1 - (روابط سیاسی، 2- (علاقه نخبگان فرهنگی ـ‌ سیاسی)، 3 -(نظام آموزشی ) و 4- (ایدئولوژی غالب) .


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :407
بازدید دیروز :173
کل بازدید : 1343945
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ