سفارش تبلیغ
صبا ویژن
< 1 2

پیدایش 3 :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ ... ، هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ ... ، وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً ... .

سلام علیکم ، شب بخیر.

اول مطلبی رو که در نوشته ی قبلی گفتم میگم بگم ، بعد بریم سر بحث فعلی .

گفتم امروز مثل دیروز راحت میریم سر کار و برمی گردیم ، که الحمد لله همینم شد ، خب برا اینکه محل کارمون کار قبلی بود که چند روز پیش صابکارمون زنگ زد و گفت بریم تموم کنیم ، مام از صابکار کار جدیدمون که بیرون از شهره و نمیشه پیاده رفت که نیازی به ماشین ، ومثلا بیمه کردنش باشه و ...

که نه تنها پلیس راه ، بلکه دولت و حکومتم مثل زمان شاها ، نه تنها کاری به کار کردن ما نداره ، حتی پست مدرنش ، بلکه کاریم به محل کار آدمم نداره ! بحث فعلی که گفتم همینه ، محل کار آدم و همینطور بنی آدم مثل ما و منجمله شما دوتا ، و مثل شما که روی زمین زندگی می کنه و خواهد کرد ، از حضرت آدم علیه السلام گرفته تا صاحب الزمان (عج ) .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیکُمْ رَقِیبًا ، وَ ... . 


  

فرهنگخانه :

سلام علیکم

بازم مثل دیروز اسم این نوشته رو من گذاشتم فرهنگخانه ، شما اسمشو می تونین مثلا بذارین بانک ! بانک اطلاعاتی ! ووو

البته ما در فرهنگمون فرهنگ که داریم ، آخه گفتیم فرهنگمون ! خانه هم داریم ، ولی بانک چطور ؟ خب بله از وقتی که بانک شاهی ، بانک رضا شاهی ووو تاسیس شد داریم ، ولی پیش از اون چطور ؟ اونوقتا اگه یکی می گفت : "بانک" برای اولین بار به گوش رسیده بود .

البته فرهنگ و فرهنگخونه هم همینطوره ، یه اولین باری داره ، ولی مقصودم اینه که بانک خارجیه ، از غرب وارد فرهنگمون شده ، مثل همین "کلیشه" ای که در باره زن میگه ، که مقام معظم رهبری در دیدار امروزشون با زنان نخبه یا فرهیخته ، بقول خبر ساعت چهارده تلویزیون ، به آن اشاره داشتن .

پس منظورم این بود که بانکم مانند مثلا جمهوریست ، که قبلن تو فرهنگمون نبود ، زمان شاهنشاهی رو میگم ، البته حرفش بود تو فرهنگنامه ها ... ، که از این حرفای "کلیشه" ای توش ثبت شده . 

... یبَینُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، فَمَنْ یعْمَلْ ... یرَهُ ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... 

که مثل "کلیشه" ای بنام عدده ! که تو ده روز گذشته شاهد آن بوده ایم ، مثلا از تلویزیون ، برای مطلع شدن از متقاضیان یارانه ، که بجای رقم اول گفتن ، می گفت : عدد اول .

حالا گیریمم که عدد اول ، بازم ما که تو فرهنگمون عدد "صفر" نداشتیم ! حالا کاری نداریم که میگن یه دانشمند هندی اونو کشف کرده و اسم خودشم رو کشفش گذاشته یا گذاشتن ، ولی مثل بانک ، جمهوری ووو بعدش وارد فرهنگخونه ، بانک و بانک اطلاعاتی ما شده !

پس فرق داره با مثلا زمین لرزه تو فرهنگ ما ، ولو اینکه اینم اول داشته و اسم یه چیزی رو خودمون گذاشتیم زلزله .

مثلا فرض کنیم شب آخر وقت تو خونه نشستی پشت رایانه ، کامپیوتر ... ، خونه یه تکونی می خوره ، مثلا دختر خونه میگه : زلزله و اهل خونه ...

خب این حرکت زمینو اگه قبلن حس نکرده باشی ، تو فرهنگخونه ات اسم زلزله رو روش نذاشته باشی ، چرا اهل خونه ... ؟

البته نه اینکه تا یکی گفت زلزله تو هم مثل اهل خونه ...

مثلا فرض کنیم تو خونه کنار سفره و داری صبحونه می خوری که بری سرکار ، در همین حال مثلا گوینده ی خبر شبکه ی یکم میگه : تو مکزیک زلزله اومده ...

و تو داری به خوردن نون تازه ادامه میدی 

إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ ...

یاد حرفی از حضرت امام ، رهبر انقلاب ، در رابطه با دادن آزادی به زنان در زمان شاه ، افتادم که : مگر مردان آزادن !؟ که حالا زنان باشن ، که حالا غرب زن را فهمیده یا درست فهمیده باشه ؟

حالا بمونه "فهم" درست و غلط ، یا درست و نادرستش ، و بقول ما ترکها راه دور نریم و سابقه آشنایی مرد و زنو پیش از بدنیا آمدنشون پیگیری کنیم ، که کی و کجا ایندو با هم آشنا شدن و نخستین برخورد ، رویارویی ، گفتگوی ایندو تمدن اتفاق افتاده ؟ ولی شما ، مثل هربنی آدمی ، وقتی وارد این دنیا شدین ، برای آشنایی با اون کاربلدش بدنتون بود ، و با لرزشی که فضای جدید بر اندامتون انداخت اول از خودتون باخبر شدین ، چراکه لمس کردین اونی رو واردش شدین و بعدهم همونطور که در نوشته ی دیروز گفتم کار افتاد دست کاربلدی که گفتم کارش خوندنه ، خوندن فرهنگخونه لامسه ی لمسی که با بدن از این دنیا داشت .

حالا کاری ندارم  که در این فرقی ندارید شما دوتا باهم ، چراکه بحث ما شروع بکارتون تواین دنیاست و ادامه اش تا در این دنیا هستین ، و گفتم که در آغاز با خودتون آشنا شدین وقتی تنتون به تن این دنیا خورد ، نه اینکه در فضایی خالی ، صفر و تهی قرار گرفته باشین ، حالا می خواد قد دنیای خانه باشد یا سقفش آسمون و فرشش زمین .

کاریم ندارم به کشف اون فضا در دنیا ! چراکه مکشوف از مقوله ادامه ی کاره ! مثل مفهوم ، و کشف هم مثل فهمه .

عمل و کاری ما بعد فرهنگخانه سازی کاشفانی مثل بَدَنِتون ، که خودش مکشوفه ! مکشوف حسش ، در لرزه ای که در ارتباطش با جرمی در این دنیا در اون می افته ، و متقابلا هم لرزه بر اندام طرف مقابلش میندازه و اونم ...

که گفتیم این عمل و کار پیش از بدنیا اومدن فعلیت یافته و به انجام رسیده و اختصاص به این دنیا نداره ، و اختصاصم به بنی آدم و حتی حضرت آدم ابوالبشر علیه السلامم نداره .

حالا کاری به اینم ندارم که تا این بدن رو در دنیا داره ماوقع همینه ، چراکه موضوع بحث فرهنگنامه ی حضرت آدم نبی علیه السلامه و فرهنگخانه ی همین اتفاق تکراری ! در این دنیا ، تا اینکه برخورد کنیم با اونو ولرزه ی بر ما افتد و ...

برخورد با فرهنگنامه ای در فرهنگخانه ای ، برای باز خواندن ! تا ان شاءالله برسیم به کتاب مادر و بازخونی اون !

خب تا یادم نرفته پیشاپیش فردا رو که روز تولد خانم حضرت فاطمه سلام الله است  و روز مادر نامگذاری شده رو بهتون تبریک میگم ، همچنین روز درست نیمه ی دیگررو ! نه غلط و نادرست نیمه دیگه ! مثل نامکشوف ، نامفهوم ووو 


  

بازم اول سلام بدم به بچه های گلم بعد بریم سر بحثی که داشتیم ، خب کمافی السابق :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ ... ، حم ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ، مَا ...

سبک ما :

پیش فرض ها : سبک ، بسم الله

خب میریم که نیمه دوم فروردینو داشته باشیم ، البته پس از سلام ، سلام دیروز که مابین یا وسط ایندو نیمه باشه ، همون که بقول معروف گفتیم دو قورت و نیم ! یا هر دو و نیمی که جایگزینش بشه اون وسط ، فی مابین آندو ، دو و نیم ، یا هر دویی مانند آن ، مثل چی ؟ بعنوان مثال پیش فرض : "اقتصاد و فرهنگ" یا : " اقصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" ! مگر اینکه ایندو هم مانند نظایرش یکی باشه ، مثل چی ؟ مثلا پدر و مادر که بعنوان مثلا والدین معرف حضور است ، که الحمدلله رب العالمین ، الرحمن ... ، از نعمتش برخوردارید .  

خصوصا از نعمت مادر ، چراکه صرف نظر از اینکه خانواده با مادر شکل گرفته و میگیره ، مادر همون نقش فیمابین رو داره ، بین پدر و فرزندان .

در ارتباط یه خانواده با بیرون از خونه هم پدر همون نقشو داره ، مثلا همون تلویزیون هم که سخنان مقام معظم رهبری رو به ما رسونده باشه نیز چنین نقشی می تونه داشته باشه ، یعد هم میان گفته تلویزیون و منم همین نقشو گوشم داشت ووو ، که نگا به درون رو فعلا کار نداریم ، چراکه اختلاف نظره ، اونم نه تنها بعد حس در این نقش آفرینی ، بلکه در حواسم حرف یکی نیست ، یادم میاد یکی از اساتید ما در دانشگاه می گفت اونی که عالم و دانشمند میگه حس ، عارف میگه دل و حکیم میگه عقل ، البته درون رو فله ای ذهن هم میگن !

همونطور که در بیرون از خونه و خانواده فله ای گفته میشه مردم ، جمهور ، ملت ووو ، و همه یه پدر ، سرپرست ، امام ووو دارن ، ولی در عین حال از خونه که بریم بیرون تا جاییکه بتونن ارباب داریم ، اونم بقول کتاب خدا ارباب متفرق !

یه رابط هم فی مابین اونا و خانواده نیست ، می تونه تلویزیون باشه ، رادیو باشه ، روزنامه باشه ووو ، هرکدومشونم برای خودشون خونه ی جداگانه دارن بنام اداره ، موسسه ، سازمان ووو، هر روزم با طرح یه موضوعی یه خونه ای براش ساخته میشه ، اونم با هزینه ی همون فله ی مردم ، جمهور و احاد ملت !

مثلا همین نامگذاری امسال ، همین الانی بعد نماز مغرب از رادیو معارف شنیدم که پژوهشکده ای برای این نامگذاری دست بکار شده و تا آخر فرودینم نتیجه کارشو عرضه می کنه ، که هرگز بدست ما نخواهد رسید ! در حالیکه هزینه های اون پزوهشکده از کجاس ؟! مگر این همونطور که به پیام تبریک سال نو مقام معظم رهبری گوش دادم ، همینطور سخنرانی روز اول سال ایشون ، بعد هم رفتم کاملشو از سایتی پیدا کردم ، نتیجه ی کاراون پژوهشکده رو هم اگر در جایی یافت بشه بریم پیدا کنیم ، حالا حرفی داشت هم لابد مثل پیامک زدن به رادیو و تلویزیون براشون بفرستیم !

اونم نه بعنوان پدر ، سرپرست وووی یه خونه و خونواده ، علی القاعده ی ادعای چنین عناوینی برای خودشان در مدیریت جامعه ، بلکه یکی از احاد ملت هم نه ! چراکه ادعا اینم هست که خود نیز یکی از همین آحادن ، منتها از نیمه ی مدیر، پژوهشگر ووو، نه نیمه ما ! حالا پیدا کنید این وسط ، میان ایندو مادر رو ؟!  


  

دین و آیین علم و دانش ( قسمت پایانی ) : 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

المص(الأعراف/1)... . 

با سلام و صبح بخیر و عرض تسلیت مجدد خدمت اهل بیت و خانواده ی خودم . 

بعد سلام نماز صبح امروز که اولین روز آخرین هفته ی ساله ، یعنی سلام بر پیام آور ، مثل همون اطلاع رسان موضوع بحث ما ، منجمله خواس پنجگانه ی شما هم ، همچنین خاتمشان محل اختلاف ما با علما و دانشمندان در نقشه ی راه اطلاع رسانیست ، و محل اطلاع رسانی یعنی حافظه ی منجمله شما ، گفتیم خبر بگیرم ، هرچند امروز هنوز اول هفته ی و تا پایان سال وقت هست برای رسوندن نقشه ی راه به دستمون .

خب خبرقابل ذکری براتون ندارم ، تا شب فعلا خدا نگهدار .


  

 

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ؟ لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ، سَلَامٌ هِی حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ .

حرف ما :

سلام علیکم

اول سالروز تولد ام ابیها سلام الله علیها را خدمت شما خصوصا بازدید کنندگانی که تازه به جمع ما پیوسته اند تبریک عرض می کنم و امیدوارم که از دستاوردتان در این روز بنده را محروم نفرمایید .

اما بحث امروزمان که در نوشته قبلی رسید به پرسشی که بنده مطرح کردم ، در رابطه با موضوع امروزمان که عرض شد ، چراکه در شناخت فهرست واری که داشتیم رسیدیم به کلمه در کتاب یا نوشته ی خدا .

فکر نمی کنم نیاز به توضیح کلمه باشد ، منتها بد نیست یادآور شویم که کلمه مثلا به حضرت عیسی بن مریم علیه السلام هم اطلاق شده و مستحضرید که آن حضرت بر خلاف قاعده ی معمول که ما پدر و مادری داریم به قدرت الهی از مادر پاکی متولد شده اند که همسر نداشته اند .

حالا کیفیت آن چگونه است در کتاب یا نوشته خدا آمده و ما فعلا با اطلاق کلمه به آن حضرت در اینجا کار داشتیم و اینکه خدا چگونه مادر پاک ایشان را باردار به آن کلمه نمودند فعلا کاری نداریم .

خب قبل از کلمه هم با آیه ی "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" آشنا شده بودیم درکتاب یا نوشته ی خدا به این صورت : ( إِنَّهُ مِنْ سُلَیمَانَ وَإِنَّهُ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ( أَلَّا تَعْلُوا عَلَی وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ))) که به ملکه ی سرزمینی نوشته شده و نام نویسنده و خواسته اش نیز در این نقل آمده .

که در میان آندو یعنی نام نویسنده و خواسته اش نامبرده شده از خدای بخشنده ی مهربان و بنا بر این و نه بنابر اینکه مثلا پادشاهی برای ملکه ای نوشته ، از او درخواستی داشته .

و در قسمتهای قبلی اشاره ای هم داشتیم با مثلا ((نوشته ) در نوشه ) ، که خواننده اش با نویسنده ی آن آشناست ، مثل همان که بنده (سلام (بر شما )) داشتم در آغاز بحث و مانند نوشته ی مثلا حضرت سلیمان نبی علیه السلام به ملکه ی سبا نیست که نویسنده ابتدا خود را معرفی کرده مثل خدا در نوشته اش که دارد : (ب (... سم (الله ...

و رسید بحث به آنجا که اگر (ب) کلمه ای بحساب آید ، در مقابل کلمه الله مثل کلمه ی اسم است و حکمش همانست که حضرت سلیمان نبی علیه السلام از ملکه ی سبا خواسته ، یعنی نهی کرده از برتری جویی بر حرف خدا که " بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" است و امر کرده به تسلیم در برابرش ، یا بر خود آن حضرت که حرفش حرف خداست ، البته اگر نویسنده ی نامه را می شناسد بنام و نه به دارنده ی حرف خدا .

چرا ؟ چرایش هم گفته شد که کلمه ی الله برترین کلمه است ، ولی اگر (ب) حرف بحساب آید آنگاه نه تنها به گفته ی الله ، بلکه به اسم هم تقدم دارد و نخستین حرف خداست در نوشته ی خدا .

و اینجا بود که حرف ما که موضوع بحث ماست پیش آمد ، چرا ؟ خب روشن است که ما حرف می زنیم ، حالا حرف ما چیست ؟ بحثش جداست ، می تواند مثل حرف حضرت سلیمان نبی باشد که حرفش حرف خدا بود در نوشته اش که گذشت .

بعلاوه ما در نوشته ی خدا هم حرف می زنیم ، و نه فقط در قرآن العظیم آن ، و در سوره آخر آن ! حتی بدون حرف ی از خدا ! بلکه در آخرین آیه ی سوره حمد هم بعنوان مغضوب علیهم و الضالین ، چه رسد به عنوان انعمت علیهم در این آیه و نخستین بار در این سوره بعنوان عبد می گوییم : ایاک نعبد و ... ، ولی مسئله حرف ما در بزرگتر از این بود که آیا در بزرگترین آیه هم کلمه ای و حرفی می زنیم ؟ یا اینکه نه تنها الله بلکه (ب) هم اختصاص به خدا دارد ؟ یا مثلا کلمه ی رحیم در این آیه به ما هم گفته شود مانعی ندارد ؟ و مسائل دیگر ...

خب وقتی ما حرف می زنیم ودراین که شکی نیست ، ولو اینکه حرف ما همانطور که در نوشته قبل آمده به این صورت باشد (حرف ما (هیچ)) و یا ((حرف ما ) هیچ) و به این صورت ((حرف ما ))که وقتی با گوینده ، مثل نویسنده ، ی آن آشنا باشیم می شود به این صورت () که امروزه خصوصا در منطق ریاضی با آن به عنوان مجموعه تهی آشنا هستیم ، خب در نخستین حرف نوشته ی خدا حرفی از حرف ما هم هست ؟ و آیا بودنش به صورتی است که به آن تهی ، خالی یا صفر گفته می شود ؟ ووو ؟ که این موضوع بحث ماست و در ادامه ی بحث به آن خواهیم پرداخت ان شاءالله ، فعلا خدا نگهدار .   

 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :13
بازدید دیروز :541
کل بازدید : 1309179
کل یاداشته ها : 1756


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ