نظریه ی مردم (قسمت نهم) :
اول : سلام علیکم
چراکه پدربزرگتون خدا بیامرز از قول پیامبر ، از بچگی بهمون یادداد که وقتی وارد جایی میشیم سلام بدیم ، ولو اینکه خالی باشه .
خب ، به اذان ظهر داریم نزدیک میشیم ، میرم و ان شاءالله برمی گردم ...
قبول باشه ، نماز ظهرو میگم ، که آخرین پیامبر اسلام ، که درآخرین کتاب اسلامی ، ازقول پیامبراسلام قبل از ایشون دارد :
قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ ...
فرموده اند نماز که قبول بشه ، به تعبیر من همه چیز قبوله ، و رد هم بشه ، بازم بقول من همه چیزم رده ، به "شکل" جماعتشم که خوندیم نیز همینطور ، چه تو خونه و چه بیرون و مسجد محل سکونت ما ، که خدا اونم قسمتمون کنه ، بعدشم به "شکل" :
إِذَا نُودِی لِلصَّلَاةِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَةِ ...
با دیگر مساجد شهرمون ان شاءالله .
حالا بعدش ، یعنی :
... ، فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاةُ ...
چی ؟ یعنی بعد نماز ، جماعت محل و جمعه ی شهرمون چی :
فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ ...
مثل همین در خانه ، محله و شهرمون ، در دیگر شهرهای سرزمینمون ، مثلا در "کشور" ایران ، که در "نظریه سیاسی اسلام / کشور داری" حضرت آیة الله محمد تقی مصباح یزدی "صورت" پذیرفته ، ولی مثل "مردم" تصویری از آن به نشان نداده اند !
حالا معرفت یا شناخت نه تنها نامبرده ی میان امام وماموم ، یا "امام وماموم" ! بلکه نامبردگان وسط آندو یا ایندوهم بمونه ، چراکه در ساختار نظریه ی ایشان علاوه بر رهبری و مردم ، "رهبران" هم صورت پذیرفته اند ، که پیشتر گفته ام مانعی ندارد ، ولی در صورتی که در تعریف رهبرهم نشردر زمین داشته باشیم ، یعنی در مردم ، مردمی که نام آسمانی آن رهبره ، البته رهبر مردمی به "شکل" یه "کلمه" .
حالا : آیا این شدنی است ؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ : یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ، ... ، یوْمَ یجْمَعُکُمْ لِیوْمِ الْجَمْعِ ذَلِکَ یوْمُ التَّغَابُنِ وَمَنْ یؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیعْمَلْ صَالِحًا یکَفِّرْ عَنْهُ سَیئَاتِهِ وَیدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ . صدق الله العلی العظم و صدق ...
خب البته بعد نمازجماعت در مسجد محل سکونتمون ، چراکه نه ؟
البته بقول امام هشتم علیه السلام در خطبه ی توحیدیه ، با معرف و شناخت ، که اصل عبودیت حتی به "شکل" نمازه .
معرفت و شناختی که بقول امام اول علیه السلام ، که در خطبه ی اول نهج البلاغه اومده ، اول دینه .
و اگرم معرفت و شناخت با علم و دانش یکی گرفته بشه ، که فرق دارن ایندو باهم ، بقول پیامبر :
اول العلم معرفة الجبار ...
... : سلام علیکم
... : مکتب امام
و عیدتون مبارک ، روز نو مبارک ، امیدوارم روز جمعه ی خوبی رو پشت سر بگذارین و هفته ای بهتر براتون مقدر بشه ان شاءالله تعالی .
هم در این دنیا و هم دنیایی که پیشرو داریم ، مثل امروز که صبح کردیم شکرخدا و دیروزو پشت سرگذاشتیم و بحافظه سپرده شد .
در حالی که درسوره ی واقعه ی بعد نماز مغرب وعشاش اومده بود :
... وَقَعَ ... ، لَیسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ ، ...
و در سوره ی وزاریات بعد نماز صبحم داریم :
... ، إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ، وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ ، ...
ادامه ی بحث :
... : یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ ؟ ...
باز پس از یک هفته دیروز که داشتم بیاد می آوردم "نظریه سیاسی اسلام / کشورداری" حضرت آیة الله محمدتقی مصباح یزدی رو ، و باز بحافظه می سپردمش و بقول "آقا" صادق ال محمد علیه السلام در اینجا هم می نوشتمش ، یاد زمانی افتادم که شهردار اتاق کنجکاو شد که چه می نویسم ؟ و بلافاصله گفت : خاطرات زندونو می نویسی ؟
بنده خدا از اون یقه سیاهایی بود که می گفتن برا یه میلونو خرده ای تومن اونجا بود و با شهرداری اتاق یه مقداری جمع کرده بود و خدا خیرش بده مسئول اتاقو ، که اعدامی بود ، که یه کمی هم اون براش جمع کرده بود ، نه مثل یقه سفیدای امروزی که ...
و نه حتی مانند مثلا شهردار دوران سازندگی بعد امام ، که مثلا بتونه سند مندی بذاره برا این مقداری که براش زندونی بود که مثلا مرخصی هم بره .
با لبخند بهش گفتم آره ، ولی نگفتم کدوم زندون ، آخه یاد پاسخ "آقا" کاظم ال محمد علیه السلام افتادم به پرسش آنکه به ابر گفت هرجا بباری بقولی "کشور" منه ! ولی نتونست یه باغچه رو به "آقا" برگردونه !
جالبتر اینکه در تاریخ میگن ! همون کشورش سرزمینهای اسلامی بحساب میاد ! وقتی از بسط و گسترش اسلام گفته میشه ، ازمهد فرهنگ و تمدن اسلامی و شکوفایی اون !
آخه اون وقتم مثل دیروز از جایی می نوشتم قد دنیا ، قد کره ی زمینی که به نظر حضرت آیة الله ... ، رهبری تو اون ، از شرق تابان تا غرب مغرورش ، بره یه "راهکاری" ، یه آیه ، یه نشانه ای برای "کشورداری" پیدا کنه و مردمشو "موظف" به اون بکنه !
شاید به نظر فقیه عالیقدر ... ، بره یعنی تفقه کنه ! وقتیکه نشانی از آن در "دین" چی ؟ :
هیچکس مدعی نیست که اسلام شکل و ساختار مشخص را برای حکومت تعیین کرده ، نه در قرآن نه در روایات ،نه در سیره و رفتارمعصومان ، نه در کلام امام راحل (ق) و مقام معظم رهبری و سایر رهبران نظام ادعا نشده ... ( یادداشتی از : نظریه ی سیاسی اسلام / کشورداری) .
خب بله ، آسمان و زمین ، شرق و غربش هم محل تفقه ، نه تنها جهان "بیرون" بلکه جهان اکبر "درون" م محل این کاره ، ولی ...
خب بله ، از قضا منم در همین جهان "بیرون" بود که به کتابخانه ی زندون رفتم ، حتی خبر نداشتم که صدای سخنرانیهای حضرت آیة الله ... هم به صورت کتاب دراومده باشه ، که تصویری از صوتشو در "درون" داشته باشم ، یا بفرموده مکتوبشودر "بیرون " تا اینجا بازگو کنم .
این کار هر بنی آدمیست و اختصاص به رهبری نداره ، از مادر زاده شدن همان و نه تنها با زمین زیرپا ، بلکه با آسمون بالای سر و وسط ایندو هم ارتباط داشتن همان ، خدا احدی رو از این کار محروم نکرده ، همینطور بلاتکلیف و "سرگردان" ! یا منتظر اینکه رهبر یا : "سایررهبران" مشغول کارش کنند ، پس تصویر این صورت :
"ساختار حکومت از احکام متغییر و احکام ثانویه ی اسلام است که به برحسب شرایط زمانی و مکانی تغییر می یابند و تشخیص و معرفی آنها بر عهده ی ولی امر مسلمین نهاده شده "
واین :
"و پس از آن مردم موظف اند به آنها عمل کنند ، با این راه حل که اسلام ارائه داده است مردم از سرگردانی و حیرت نجات می یابند و تنش و اختلافات از بین آنان بر طرف می شود"
چیست ؟ مگر اینکه حکم و احکام حکومت " درون " هم بر عهده ی ولی امر "بیرون" باشد ، و یادم بیاد که تصویری هم داشته باشم به این صورت :
هیچکس مدعی نیست که اسلام شکل و ساختار مشخص را برای حکومت "درون " تعیین کرده ، نه در قرآن نه در روایات ،نه در سیره و رفتارمعصومان ، نه در کلام امام راحل (ق) و مقام معظم رهبری و سایر رهبران نظام ادعا نشده ... ( یادداشتی از : نظریه ی سیاسی اسلام / کشورداری)
اونم مکتوبشو ! که پس از محفوظش می توان داشت ! که نه تنها شامل کتاب "نظریه سیاسی اسلام / کشور داری" ، که ازش یادداشت برداری کردم می شود ، بلکه هر نوشته و سخنی مثلا در رابطه با "شکل" حکومت ، و بعنوان مثال "جمهوری" هم که رهبر یا رهبران از آن یادی کنند نیز می شود ، که گوینده یا نویسنده ی اون چه "شکل" ی صورت و تصویر سازی کرده ؟!
آیا با مثلا منطق" صوری" اخذ شده ؟ پس از برگردانش از صورت یونانی آن ؟ در دارالترجمه های عباسیانی که یکیشون به ابر گفت هرجا بباری تو کشور منه ؟ اونم در عصر و زمان "آقا" عالم ال محمد علیه السلام !؟
خب داریم به نماز عصر به افق خودمون نزدیک میشیم ، می خواستم ازتفاوت نظریه ی ایشون با نظریه ی مقام معظم رهبری به صورت "جمهوری اسلامی" بیشتر بگم ، و همینطور با پیش آن به صورت جمهوری اسلامی مد نظررهبر انقلاب رحمت الله علیه ، که استاد شهید مطهری پیش از رای گیری برای آن اومدن در تلویزیون و گفتن که نمی دونن منظور حضرت امام چیه ، ولی جمهوری "شکل" حکومتو و اسلامی محتوای این ظرفو میرسونه .
ولی امروز ایندو یه چیزو میرسونه و به صورت یه "کلمه" تصویر سازی میشه .
نه به "شکل" نظریه ی مذکور بصورت رهبرمردم "معرفی" شده ، یا یکی از رهبران ، حالا رسمی در ساختار جمهوری اسلامی یا "جمهوری اسلامی" ؟ بمونه در فرصتی دیگر ان شاءالله که مطلب طولانی تر این نشه و خدا نخواسته از حوصله خارج .
... خانوار 2 :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ... وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَیرُ الرَّاحِمِینَ .
امروز که سرکار نرفتیم ، برا بندکشی که در نوشته ی قبلی گفتم ، بد نیست یکی دونکته را براتون نقل کنم . امروز که سرکار نرفتیم ، برا بندکشی که در نوشته ی قبلی گفتم ، بد نیست یکی دونکته را براتون نقل کنم . سعی هم می کنم که طولانی نشه و از حوصله خارج ، ولی اگرم طولش از اندازه مد نظر بیشتر شد ، خب میشه قسمت قسمتش کرد و فرض کرد هرقسمتش یه دفعه ارسال شده .
مثلا قسمت امروز ، که اول تبریک بگم بمناسبت آن ، بمناسبت روز جمعه بیست و دوم فروردین هزار و سیصد و نود سه ، سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی ، یا سرپرستی و امامتش ، جهادی رو میگم ، ملیشو میگم ، عزمشو میگم ، اقتصادی و فرهنگیشو میگم .
یا مثلا قسمت ... براتون نقل می کنم ، اونم با امامت ، سرپرستی و مدیریت جهادی ، نه حتی مثل پیام آوری و حتی آخرین پیام آوری که پیامو نرسونده باشه ! اگه پیام مثلا ابلاغ مدیریت ، سرپرستی و امامت باشه و رطب نخورده تجویز خرما کنه !
یه چیزی تو پرانتز در این قسمت بگم ، اگه طولانی تر از قسمت قبلی شده خب بازم دست بازه ، یه وقت بعنوان مثال همان که فرمود : قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ
و یه وقتم : وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَیرُ الرَّاحِمِینَ .
خب دومی مثل گفتن ایاک نعبد و ... ی در نمازه ، آیا خدا میگه : ایاک ... ؟ یا مثل ایاک ... ، که قبلش گفتیم خدا رحمانه ؟ همینطور رب العالمینم ؟ و این مالک و ملک روز دین ؟ و ایاک ... ؟ یا مثل اولی ، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ؟ خدا گفته که رحمانه ؟ بشرح ایضا ربه و رب العالمینم رحمانه ؟ و ... ، و ایاک ... ؟ و ... ایاک ... هم همینطور ؟ یا همونطور که گفتم مثل دومی ؟ که خدا گفت بگو ، به پیام آور و اونم به ما ؟ و حالا این وسط فقط ناقل ؟ و خلاصه مقصود فقط نقل ؟ ...
آیا مانند همینکه مقصود نقل مثلا نامگذاری امسال باشه ؟ یا نقل مثلا مدیریت در این نامگذاریست ؟ مدیریت در این وسط ، در حال نقل چطور ؟ رطب نخورده نقل رطب خوردن میکنه ؟
خب بریم سر قسمت یکی دو نکته ، که یه داستان براتون بگم و یه چیزی که صبح از رادیو معارف شنیدم ، اول دومی رو بگم که رادیو گفت در رابطه با امروز و نماز جمعه و احکام اونه .
رادیو در رابطه با فاصله ی میان دو نماز جمعه می گفت ، هنوزم داره میگه !؟
آخه گوش منتظره که بگه کدومیکی بقول ایشون باطله ؟ کدومش فاصله ی لازمو رعایت نکرده و تو محدوده ی دیگری قیام کرده ؟ چراکه گفت دومی ! خب اولی کدومه ؟ اونکه اول قیام کرده ؟ تو محدوده ی خودش ؟ یا اونکه اذان ظهرش اوله ؟ و اول اون وارد ظهر شرعی شده ؟ یا شرعی فقط ظهر شرعی نیست ؟ مثلا امام جمعه رو هم شرع میگه ؟ مدیریت ایاک نعبد و ... گفتنو چطور ؟
میگن یه نفر شتر سوار گهگاهی به پشت سرش نگا میکرد ، یه بار شمرد دید یکی از شتراش کمه ، با عجله اومد پایین ، ولی وقتی پیاده شد از شتری که سوار بود و شمرد دید درسته ، این چند باز تکرار شده و ... داستانم ادامه داره
بگذریم ، بحثمون چی بود ؟ ثبت نام مرحله دوم ، یا انصراف از اون
خب در مرحله اول ثبت نام کردیم و انصرافم ندادیم ، وقتی پرسیده شد ! آیا بازهم همون پرسیده شده ؟ یا مسئله چیز دیگس ؟
خب مثل قبل پرسیده می شد از انصراف ، هرچند اینم لازم نبود ، کافی بود جلوی عدم انصراف گرفته بشه ! نه اینکه بازم بعنوان نیازمند ثبت نام بشه ! و ...
قبلی (پ 1) از فرصت داده شده استفاده نکرد که محدوده ی خانوارو گسترش بده ، حالا به قول شرع به جماعت و جمعه و جهانیش بمونه ! به معقول مثلا شهری ، استانی و کشوریش چرا ؟ از فرصت استفاده نکرد ؟ اگر معقول بود ؟
حالا بیایم از همون قبلیم انصراف بدیم ؟ اونم با خود اظهاری ؟! حتی از محدوده خانوار !؟ سرپرستی ومدیریت رو ؟ اونم توسال مدیریت و جهادیش ؟ اونوقت کجا رو مدیریت کنیم ؟ حالا کیاش ؟ و چیشون ؟ مثلا اقتصاد و فرهنگشون ، بمونه ! فضای ممکن بیرونو ؟ مثل : "قطب عالم امکان" ؟ اون که خصوصیه ؟! قیام در محدوده ی خواص ؟ یا عقب نشینی کنیم ؟ تو خودمون ؟
اینو می خواستم از تون بپرسم در این روز آخر ، از "احاد" خانوار بقول مقام معظم رهبری در تبریک سال نو(پ 2) .
پینوشت :
پ 1 : اللهم عجل لولیک الفرج و ... ، حالا منسوب به عوام و امکان داره و نداره ، و خاص سخنگو از طرف عوامم بمونه که : ... لاموجود و لامعدوم ولا ...
پ 2 : با مدیریت شبکه ی سه سیمای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران .
... خانوار :
سلام علیکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ...قَالَ رَبِّ احْکُمْ بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ .
ضمن شب بخیر بهتون اول بگم که اینو می خواستم فردا بنویسم که آخرین روز مهلت پاسخگویی شما به پرسشی است که در نوشته ی قبلی امروز صبح پرسیدم .
بقول درسهایی از قرآن آقای قرائتی ، میشه به نیت روز معلمم نیز خونده بشه ، روز شهادت آقای مطهری ، چراکه در یاداشتهایی از ایشون دیده ام که از خانمی نامبرده اند با تعبیر "زن زابلی" که مثلا در اتوبان تهران قم سهم داره ، در حالیکه شاید قم و شهری به این نامم بگوشش نخورده باشه ، چه رسه به اتوبان و ساخت و سازش و ...
حالا چرا یادداشت گفتم ؟ برای اینکه یادداشتهایی از ایشون تحت عنوان "اقتصاداسلامی" چاپ و منتشر شده بود و بعد هم از بازار جمع شده بود ، ولی یه نسخه اش را یکی از اعضای انجمن اسلامی مسجد امام سجاد علیه السلام اسماعیل آباد قم برام آورده بود ، در اون کتاب دیدم ، همزمانم با انتخابات مجلس بود و در انجمن اختلاف بود در تبلیغ از نامزادا ، و خلاصه کار کشید به احضارم در مجمعی و در اونجا بود که داستان جمع آوری کتاب یادشده رو ، اونم بدستور رهبر انقلاب ! که یکی از نامزادای نمایندگی مجلس در مقابل پرسشم گفت ، که رفته بودن نزد رهبر که جلوی کتابو بگیرن !
خب فرادا که می خوایم بریم ته مونده ی بندکشی کارو تموم کنیم و بعدشم بریم دنبال کار دیگه که خدا قسمت بکنه ، امشبم که نمیشه تا دیروقت بیدار موند و نوشت و تازه بشه هم شاید باز طولانی بشه و از حوصله خارج .
خب بریم سر اصل مطلب و اینکه چه بکنیم ؟ چراکه امر دایر براین شده که اگه ثبت نام نکنیم ، اینو هم بحساب کار ، تلاش و کوشش می ذارن ، اگرم ثبت نام بکنیم هم ، این که دیگه نیاز به گفتن نداره که کاره .
از چی بترسیم ؟ از عدم ؟ یا امکان عدم ؟ خواص ؟
حالا با مزایای عدم کار ! کاری نداریم ، ولی آیا از پیامدهای ثبت نامم بترسیم ؟
از چی بترسیم ؟ از عدم ؟ یا امکان عدم ؟ خواص ؟ از وجود سرپرست خانوار وجود و عدم ؟ وجود که ترس نداره ! وجود سرپرست خانوار عدم وجود و عدمم که وجود داره ! پس ترس از چی ؟ چی بیرون ؟ سرپرست بیرون ؟ سرپرست خانوار بیرون ؟
کدوم بیرون ؟ بیرون از خانه ی ما ایران ؟ یا بیرون از دنیا ؟!
منکه جز خانوار این دنیا در این دنیا ! نمی بینم ! حالا سرپرستم داره این خانوار ؟ بمونه ، ولی کدوم سرپرست خانواری در بیرون پیش سرپرست خانوار بیرونش مرگ نداره ؟! کی مرگ نداره جز خدا ؟
سرپرست ... :
اصلا بجز خدا سرپرستی داریم که نگا به بیرون نداشته باشه ؟ که منم بی نیاز از بیرون باشم ؟ در حالیکه چشم دارم ! حالا دیگر گواهان بر این نیاز مثل گوش و دیگر اعضای حسی بمونه !
نیازمندی که برای ما عیب نیست ! بی نیازی عیبه برای بشر ! بشری مثل من ، ما .
حتی کجاش بقول یکی از نامزدهای ریاست جمهوری همین دوره با :"کرامت انسان" منافات داره ؟ اعلام نیاز ؟
آنهم نه تنها به بیرون ، بلکه درون هم ، و اولشم دورن !
کدامیک از بینیازان مرحله اولم بی نیاز از درون بوده اند و هستند ؟! آیا درآمدشان از بیرون بوده ؟ بیرون از خانه ی ما ایران ؟!
اینا بمونه ! حرف من سرپرسته ! سرپرست خانوار !
بجز خدا هر سرپرستی مثل من ، شما و دیگری ، معنایی مثل حافظه داره ! که گفتیم دو طرف داره ، یک رو به بیرونه و برای درآمدی مسموع ، و طرف دیگرش هضم و مطبوع سازی آن ، حتی انبیاء هم بی نیاز از مسموع نیستند ، چه رسد به من ، ما .
پس چه عیبی داره که پرسیدم : بریم ؟ و با نگا به بیرونم : بیایم ؟
بقول معروف : نپرسیدن عیبه ! البته اگر نپرسیدن یه کار باشه ! تلاشی و جهادی باشه ! مثل حتی ثبت نام نکرده ها در مرحله اولم ، چه رسه به این مرحله که اگر ثبت نام نکنیمم به "معنا" ثبت نامه ! ثبت نام در بی نیازی از یارانه ! بحساب میاد ! با حساب کتاب بیرون ! حساب کتاب دو رقمی بیرون ! حساب کتاب سرپرست این حساب کتاب ! اونم نه بقول منسوب به ما عوام ! بلکه خواص سرپرستی خانوار ( آندو) ! مثل همین ثبت نامی که از ما می خوان ( بکنیم یا نکنیم ) .
راس میگه بیرون ! بیایم از همه ثبت نام بشه ! از همه ی همون "آحاد" یا اگه راس میگن "سرپرست خانوار" تا سیه رو شود آنکه در او غش باشه ! تا ببینیم کی به یارانه نیاز داره !؟ و نیازمندان راس راسی کیا هستن ؟ سرپرستای خانوار ؟ ... خانوار ؟
دین و آیین علم و دانش 2 (قسمت پایانی) :
سلام علیکم
إِنَّا نَحْنُ نُحْیی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیءٍ أَحْصَینَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ(یس/12)... .
خب وارد آخرین روز سال شده ایم و از نقشه ی راه ، نقشه ی راه مادر ما هنوز که خبری نیست ! البته بقول معروف از این ستون به اون ستون فرجه ، حالا تا غروب امروزم !؟
نقشه ی مرجع :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا(الفرقان/1)الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ یتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَخَلَقَ کُلَّ شَیءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا(الفرقان/2)وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا یخْلُقُونَ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ وَلَا یمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا یمْلِکُونَ مَوْتًا وَلَا حَیاةً وَلَا نُشُورًا(الفرقان/3)وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْکٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَیهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا(الفرقان/4)وَقَالُوا...قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِی یعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ کَانَ غَفُورًا رَحِیمًا(الفرقان/6)وَقَالُوا...انْظُرْ کَیفَ ضَرَبُوا لَکَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا یسْتَطِیعُونَ سَبِیلًا(الفرقان/9)تَبَارَکَ الَّذِی إِنْ شَاءَ جَعَلَ لَکَ خَیرًا مِنْ ذَلِکَ... .
بله امروز روز آخر سال و آخرین هفته ی سالم هست ، ولی هنوز به سال نو و اولین هفته و نخستین روزش مونده ، پس بازم صبر می کنیم .
چراکه هرچند آقا باقرالعلوم ( منجمله علم و دانش اقتصاد) علیه السلام فرموده اند : وقتی چیزی رو در نقشه مادر کتاب ، یکی از دو ثقلی مادر که پیامبر صل الله و علیه و اله و سلم فرمود : من ترک می کنم شمارو و در شما آندو را می گذارم ، نمی یافتیم ، به کتاب مادرمون مراجعه می کردیم و در آن می یافتیم ، ولی هنوز وقت داریم تا آخر سال ، چراکه رادیو جوان خبر کشیدن نقشه ی راهو تا آخر سال داده .
و عجله ای نداریم که ما هم مثل اون بنده ی خدا برای مردم که نه ! برای خودمون به نقشه راه مادری مراجعه کنیم که نقشه راه مادر مثلا دولت و قوه ی مجریه هست و نه زیر مجموعه های مثلا همین دولت و قوه ی مجریه و مردمش !
امام نقشه ی راه :
حالا نقشه کش بمونه ! چه برای کشیدن نقشه ی راه مادر برای مردم مثل اون بنده خدا ، و چه برای زیرمجموعه ی و مردم مثلا همون دولت و قوه ی مجریه که تا آخر سال وعده ی کشیدنشو داده ، مثل همون بعضیا که گفتیم نقشه ی راهشون "اقتصادمقاومتی" ابلاغ شده از طرف مقام معظم رهبری به ایشانست !
البته با این فرق که مثلا دولت یا قوه ی مجریه برای مردمش هم وعده ی نقشه ی راه مادری رو داده ، ولی یکی هم اعلام کرده که نقشه ی راهش همونه که مقام معظم رهبری ترسیم فرموده و شاید اون بنده خدا که نقشه ی راه برای مردم ! داده زیر مجموعه یا از مردم این یکی باشه !؟
هرچند در آیین به دولت و قوه ی مجریه می ماند ، چراکه علی القاعده ی امام ، رهبر ووو یش ایشان هم برای مردم ! ش می فرمود : نقشه نقشه ی مقام معظم رهبریست .
هرچند تا غروب امروز زمان مونده و اگر بقول پیامبر نخفه ای بوزد و خودمونو در معرض اون قرار بدیم ، ولی مادر میگه پاشو بریم ماهی بگیریم برای شام شب عید ، خب اگر تا ساعت تحویل فرصتی دست نداد پیشاپیش سال نورو بهتون تبریک میگم .