سفارش تبلیغ
صبا ویژن
1 2 >

مانفیست امامت ، قسمت چهارم :

... ، تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم .

ما چند وقته که بجای جمعه ها که تو قرارداد با کارفرما اومده ، یکی دیگه از روزای هفته رو تعطیل می کنیم ، مثل امروز ، البته با توافق با طرف قرارداد ، چراشم اینکه صرف نظر از کارای اداری و تعطیلات ادارات سازمانها و موسسات و ... ، خب اگه مثلا تعمیرگاها هم تعطیل باشن اونوقت مثلا شاسّی ماشین جوشکاری بخواد چیکار کنیم ؟ که رفتن سرکار ماشینی شده ؟ ولو با پیکانم که شده ؟ (الف)

اشاره :

خب بازار افغانستان و طالبانی اون برا صدور حرفی اگه آمادگی نداشته باشه که داره ! خب بازار داخلی هشتاد میلیونی چی !؟

آیا مرزای صادرات مگه با مرزای واردات یکی نیست ! تو افغانستان که نه فقط ، توآمریکا و حتی سرزمین اشغالی فلسطینم مردم چشم و گوش دارن و مرزای ادراکی دیگیشونم "حفره" ای نداره ! که نیاز به قاچاقی حرف زدن باشه ! ویا ...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، ... .

روز بخیر ! روز یکشنبتون بخیر !

کافیه مثل من ، که بشری هستم مثل شما ، از خواب بیدار شده و چشم باز کرده باشین ، و برای امامتم مثلا گوش باز کرده باشین !

حالا بمونه که بقول مرحوم علامه محمد تقی جعفری (ج) :

پیش از ؟ یا پس از ؟

اون ؟ سومیشو داشته یا خواهید داشت !؟

بچه که به دنیا میاد شیرشو خدای رحمان رحیم پیشتر در پستان مادر قرار میده .

بازم روز بخیر ، روز امامتو میگم ، بعد روز خلافتو میگم !

بازم روز بخیر !

برم شاسی ماشینو جوش بدم و فردا بریم سرکار ان شاءالله .

------------------------------------

زیرنویس :

الف :

تو خبرای دیشب تلویزیون یا سیمای این :

ج.ا

بود که مدارس بعد دو ماه باز میشه ، برا همه ی دانش آموزان ، خب الحمدلله ! آخه همشون که مثلا گوشی و اونم نه مثل گوشی من ، نداشتن ! که آموزششون ماشینی شده بود ! حالا بمونه مادرشون ! و یا معلموشون تو خونه ! که یکی از اونا چند وقت پیش می گفت گوشیم خراب شده وحالا چیکار کنم ! نوشو که ندارم بخرم ، :"توان"شو داشته باشم و تعمیرم بدم و درستم بشه تا تعمیر بشه چیکارکنم !؟ و ...

گذشته از این ! کی داره حرفو تحویل بچه میده !؟ مادرش مثلا !؟ که از چشم ، گوش و دیگه مرزای علمی صادر می کنه !؟ حالا بمونه حفظ و نگهدارشم !؟ یا بقولی انبارداریش (ب) .

که فردا مدرسه هم بگه من گفتم ! توی اونم مادر چرا !؟

خب ! حالا شکر خدا :"به تعبیر معروف" مدرسه ها باز میشه" و مدرسه نمی تونه گردن خونه و اونم مادرخونه بندازه ! (پ)

خب ! حالا مثلا :"رتبه بندی" مادرا بمونه (ت) ولی "به تعبیر معروف" دور از چشم و گوش مثلا معاون اقتصادی رییس جمهور این :

ج.ا

اجرت یا دستمزد مادرچی !؟ اینم بمونه ! مثلا پول گوشی یا تعمیرشم چی !؟

البته أجرش مثل رتبه ی اون مخفیه و یا صاحب الزمان ! (ث) .

ب :

بعد اذان و نماز و صبحونه ، البته بعد بقول پیامبر صل الله علیه و اله وسلم :

لقمه ی ستون بدن ، بعبارت دیگه چشم باز کردن و به تعبیرمعروف "باز شدن مدرسه" !

و ... ، که مادر و دختر خونه رفتن ورزش صبحگاهی ، یا پیاده روی ، گفتم تلویزیون که مشتری نداره ببینم چی میگه ، خب شبکه ی یک و صب بخیر داشت و تا خواستم بزنم دو ، یه گفتگویی رو شروع کرد ، مجریش دو تا پرسش مطرح کرد ، اولیش :"قاچاق" بود و بعدیشم :"انبار" .

انبار چی !؟ خب واردات دیگه ، منجمله بقول مهمون برنامه قاچاقی که از :"حفره" های قانونیم وارد شده !

البته منظور انبارای خاصی بود ! نه :

انبار

به معنی کلمه ، که شامل هر انباری بشه ، البته لابمقارنه ، ولی آیا بمزایله !؟

البته در اینجا ! نه مثلا افغانستانش ! آخه اونجاش که مثلا تو رسانه ی ملیش گفته نمیشه :

یا محمد یا علی

چه رسه به :

یا علی یا محمد

که اکفیانی ، البته بقول آقا امام علی ثالث علیه السلام :

بشرط أنا !

وگرنه برا کی کافیه !؟

بگم !؟ بگم !؟ آموزش و پروش رسانه ی ملی رو میگم ! چند وقته این :"دو" رو باهم نمایش نمی ده ! جدا جدا نشون میده ! اونوقت سومی کدوم "دو" تا رو میگه :

یا صاحب الزمان ؟! یا بعبارت دیگه :

عرش

کدوم دو ؟!

پ :

حالا اگه مدرسه توپو بندازه تو زمین بچه چی !؟ یعنی بازم بگه من گفتم ، تو چرا !؟

خب کافیه آقا امام علی ثانی علیه السلام ، که توصحیفه ی سجادیه اومده ، بچه رو دعا نکرده باشه ! که :"مرزدار" چیزیه که از چشم ، گوش و اعضای حسی دیگش وارد میشه ! حالا "مرزدار" حسی و دلخواه یا دوستانیش ووو بمونه ! حالا :

انبار داریش

 بمونه ، حتی موقت یا مریمیش !! چه رسه به فاطمیش ! که بعد مرز ذکر و فکر و حتی عقلشه ! مگه اینکه گفته بشه حتی بچه ی چشم و گوش بسته هم هست و اینم بمونه که برا کی : مدرسه ها باز شده !؟ برا بمزایله از نعمت حتی چشم و گوش و اعضای حسی !؟ و بقولی در عالم امکان ! یا بقول شیخ الرییس : خلأ !؟ و بقول جدیدش : صفر کیلومتر و خودشم دیجیتال !؟

ت :

رجوع شود به زیرنویس قبلی !

اللهم صل علی فاطمة و ... ، و سرّ مستودع فیها بعدد ما احاط به علمه !

ث :

رجوع شود به زیر نویس ب . 


  

دورهمی من پایانی پنج :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم ، جمعه شب دهم بهمن هزار و سیصد و نود و نه هجری شمسی شما بخیر .

... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ ؟ لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ، ... .

بازم فرصت چندانی ندارم (الف) و باز این مانع نمیشه که یکی دو نکته رو از بقولی :"اتوبان" (ب) تلویزیون نگم .

خب ! استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون دارن که در هرعلمی ، منجمله دانش :"سیاسی" که بقولی این :

ج.ا

برا خودش :"ابرقدرت"یه ! ولو اینکه تو دانش مثلا :"سیاست اقتصادی" م "ابرقدرت" نشده باشه ، دو کار انجام میشه ، البته بقول ایشون بعد ابداع معلم ثانی .

و بعبارتی :"گام اول"ش معرفته ، و :"گام دوم"شم حجّت .

حالا بمونه که آیا ایندو هم بقول مثلا دانش ریاضی :"سومی" دارن و آندو زیرمجموعه ی اینن !؟ یا بقول پیامبر صل الله علیه و اله وسلم یکی از ایندو :"امام" دیگریست !؟

ولی ! نازله هرکدوم از ایندو باشه ، برا مثلا گوشی ، مثل نمایش :"کوانتومی" تلویزون ، گوش میبره بالا ! که شنیده میشه ، حالا بالاترش بمونه ! که بستگی داره به افق اعلای گوینده ! که از کجا پایین اومده که به گوش شنوده رسیده !

والسلام و شب بخیر .  

-------------------------

زیرنویس :

الف :

آخه خیلی وقته که "اتوبان" بقول بومی شدش :"رایانه"ام خرابه و نه تنها قدرت خرید نوشو پیدا نکرده ام ، بلکه قدرت تعمیرشم دست نداده ! و امشبم یه ساعت به اصطلاح کامپیوتر یکی رو قرض گرفتم . 

ب :

سخنرانی امروز بعد از ظهر برادر حسن رحیم پور اذغدی ، که از اتوبان شبکه دانایی تلویزیون پخش شد .

من از اولش ندیدم و گوش ندادم ، وقتی اهل خونه مشغول کار دیگه ای بودن و تلویزیون برا خودش داشت نشون میداد ، زدم شبکه یک ، دو ، سه که نفت مسجد سلیمان تا دقیقه پنجاه و نه یکی جلو بود ، بعدش چهار .

سخنرانی زنده که نبود ، ولی مال امسال بود ، آخه حرف از انتخابات آمریکا هم توش زده شد .

چشم مثلا وزارت بهداشت دور ، حالا کاری ندارم به مستمعین که در کنار هم رو صندلی ها نشسته بودن و من ندیدم که یکیم ماسک زده باشه ! از گزارشگر تلویزیونم و پیر و :"جوان"شم خبری نبود ، خب شاید رفته بودن مثلا :"جمعه بازار"ی ! و یا ... .

ولی ! وقتی سخنران حرف میزد ، آیا فقط گوش مستمعان :"نازل"ه بود !؟ و گویندگانی "نازل"ه نبودن ! حتی اگه سخنرانی بگه :"من" حرف می زنم ! چراکه خب کدوم "من" !؟

نه من مثلا نظام (پ) ! منظورم من مثلا شنونده ی حرفی که شنیده ! یا مثلا بقول سخنران دیده که مثلا آمریکا چه کرده تا حالا یا بازم بقول سخنران تا :

الان

راستی ! این :"الان" یعنی چی !؟ که مثل :

زمان امام

نیست !؟ که مثلا به بلند مرتبه ی شوروی سابق ! سلام که نداد ، دستم نداد ، دستشم زد کمرش و بلند شد رفت و بدون خدا حافظیم ، ولی "الان" ... ، خب الان چی !؟ آیا یعنی الان زمان :

امام

نیست و زمانی :"حاجی" فرنگیاس !؟

الهی ... یا محمد یاعلی یا علی یا محمد ... یا صاحب الزمان ... !   

پ :

مراجعه شود به نوشته ی قبلی ! و درخدمت نظام بودن ، مثل اتوبان صدا و سیما ! مثل روزنامه :"جرثومه"ای و مثلا اتوبان :"یاداشت روز" برای سخنرانی بعضیا !

حالا بمونه که علیرغم نمایش فیزیکی :"کوانتومی" تلویزیون ، وقتی سخنشونم نازل میشه گوش شنونده هم نازل بشه ! خودشم :

فداکار

انه ! و : در خدمت ... ! 


  

آموزگارِ هفته :

بِسْمِ اللَّهِ ... ،ألْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا ... رَأَیتُهُمْ ... ، قَالَ یا بُنَی لَا تَقْصُصْ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم

امروز ، یعنی :

جمعه

چرا !؟ خب برا اینکه یه هفته قبل ، تو همین ماه ، ماه بعد ماه شعبان امسال ، سال هزار و چهارصد و چهل هجری قمری ، نامیده شد : جمعه !

مگه اینکه برگردیم به ماه قبلی و تو اون نامگذاری شده باشه ! و همینطور تا :"محرم" و :"نخستین" نامگذاریش تو سال بعد از سال هزار و چهارصد و سی و نه هجری قمری ، و ...  

چی می خوام بگم !؟ امروز !؟

حالا پیش از ظهر !؟ یا بعد از ظهرش !؟ بمونه ! مگه اینکه :

به وقت

ظهرش باشه ! گفتنشو میگم ! گفتن چی !؟ و به کی !؟

خب ! اونوقت اون چی !؟ و به کی !؟

آیا مثل داستان سند 2030 !؟ یا مشابه داخلیش !؟

مگه اینکه مثل قصه ی روز اول جنگ تحمیلی باشه ، که بعد اینکه هواپیماهای عراقی اومدن و رفتن ، حضرت امام (ره) فرمود : یه سنگی انداختن و در رفتن ، پیاده که نشدن ! یا رو زمین که ننشستن ! و قریب به این !

که گویا الانم گفته میشه : این سندای آموزشی ! پیاده نمی خوان بشن !؟

خب کی می خواد پیادش کنه !؟ آیا فقط من آموزگارش !؟ خب کجا !؟ حالا کی !؟ یعنی چه وقتشم بمونه ! آقا ! یا خانم ! زمان ! آموزگار زمان ! روز و هفته هم !

حالا ماه و اونم این ماهش بمونه ! ماه نزول ! ماه پیاده شدن !

====================

بعد (الف) نوشت :

... (آل عمران/3) مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ (ب) ... .

رکعتان فی الجمعه ، و لا یصحّ الا فی اذان الظهر :

مثل نماز صبح ، که دو رکعت بود !

در :"دو" رکعت اول نماز جمعه ، نمازگزاران ! مخاطب قرار داده می شوند !؟ یا بی نمازان !؟

اگر نمازگزاران ، کدام نماز !؟

------------------------

زیرنویس :

الف :

بعد ازظهر ، ظهر امروز ، جمعه .

ب :

... لِلنَّاسِ ... .

چرا !؟ خب چرا :

... إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَاللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ ؟ (آل عمران/4) ... .

آیا در مقابل :

... (آل عمران/2) نَزَّلَ عَلَیکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَیهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ ؟ (آل عمران/3) ... .

خب ، :"کُفر" با چی !؟ با کدام نازله !؟ یا پیاده شده !؟ و :"حقِّ" عذاب !؟ و حالا شدیدشم بمونه !

صرف نظر از مثلا :

صفریک

بودن مخاطب :"انجیل" !؟ حالا :"توراة"م بمونه ! چه رسه به :"نزل علیک" و بقولی :

تا "دو" نشه بازی نشه !

البته استاد شهید ، در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون ، یعنی در پاورقیهای :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" مرحوم علامه ، در بحث :"ریشه"یابی ادراکات و علم های حصولی ، دارند به این معنا که :

لازم نیست آموزگار دو چیز بود ! میشه آموزگار یه چیزم بود !

که شاید منظور استاد شهید همون باشه که پیامبر صل الله علیه و اله و سلّم فرموده :

اگر ، و فقط اگر دو چیز باشه ! یکی آموزگار دیگریست !

حالا آموزگار چی !؟ خب می تونه مثلا آموزگار سند 2030 باشه ! یا مشابه داخلیشم ! ولی به کی !؟

خب به اون یکی دیگه ! حالا آیا اون بقولی :

صفریک

ه !؟ خب ! آموزگارش چی !؟ اونم !؟ یا مثلا :"انجیل" ی در دست داره !؟ حالا :"توراة" هم !؟ بمونه ! چه به اینکه بقولی :

اگر ، و فقط اگر دو چیز داشته باشیم ! آنگاه :"نزّل علیک" ی دارد ! ما ! که اندو رو دارد !

حالا :"مکتوب" یا نوشته شدشم بمونه ! باز ! برا فرصتی دیگه ان شاءالله ، که :

در کجا !؟ خودشم :"سه بعدی" شو ! و زمان و صاحب زمانشم بمونه !

تا بعد ، عصر بخیر . 


  

دانشِ کار :

بِسْمِ اللَّهِ ... ،ألْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِی ... ، قَالَ یا بُنَی ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم ، روز بخیر .

دیروز ، در :"روز" دوم ، "روز " بخیر ، یه چیزیم می خواستم بگم که افتاد به امروز ، خب گفته شد برا :

کار

ی بریم بیرون و :"به تعبیر معروف" مام گفتیم :"چشم" و رفتیم و موند به امروز ، همین ! البته برگشتنیم که یه خوابی زدم و شبم که متاسفانه قهرمانی پرسپولیسمون عقب افتاد ، و خب از این چیزا هم دخیل بود دیگه .

اصلا بمونه برا یه وقت دیگه ! شایدم لازم نشه گفتنش ! حتی تو یه :"شنبه" ی دیگه هم ! اصلا به من چه مربوطه که فرانسه چه فرقی با آمریکا داره !؟ و جلیقه :"زرد"اشم چرا با "رییس جمهور" ، نه :"دولت" ، در افتادن !؟ و اصلا :"حرف" شون چیه !؟ بقولی :"نظری" یا :"عملی" ه !؟ و یا مثلا :"دینی" !؟ و خب ! چرا تو خیابون !؟ مگه مثلا :"کلیسا" ندارن !؟ یا "شنبه" شو !؟ و تو شنبه ها !؟ یی که پشت سر گذاشتن و منبعدشم گویا که بازم : شنبه ها ...

خب شاید "حرف" این باشه که به تعبیر معروف : عیسی بدین خود و موسی هم بدنیا خود و اونام بدین خودشون ! که :"سرمایه داری" نمی خوان باشه !؟

خب ! چی باشه !؟ دین یا آئین رو میگم !؟ آیا :"به تعبیری معروف" ی ، فعلا سرمایه داری :

ستیز

ی حرف اولو میزنه !؟ و یا به تعبیر دیگش :"جنگ" ! و بعد :"پیروزی" و به وقتش راجع به :"صلح" هم حرفش زده میشه !؟ خب ! اونوقت ! سرمایه داری :"جهانی" چی !؟ فقط امیدوارم که :"کار" اونام به مثلا :"مذاکره" با آمریکاش نکشه ! آخه میزنه زیر سلکاتش ! و توش :"برد برد" نیست ! چه رسه به :"برد" و ختم :"ستیز" ! حتی تو :"فرانسه" هم ! خب برا اینکه :"سرمایه داری " یه نظر ! یه فکر ! یه ایده و یه دیدگاهه ! و :"محراب"شم حتی تو :"مسجد"م نیست ! چه رسه به "کلیسا" و شنبه اش ! اونجاس که توش :

صفریک

حاکمه ! چه :"صفریک" سند جهانی :"2030" و چه ... ، بمونه به وقتش ! اصلا به من :"چه" !؟ مگه من :"که" هستم !؟ هنر کنم :"کلاه" خودمو نیگر دارم که ، نه اینکه باد نبره ! فقط ! بلکه یه :

فیلسوف شهیر

و خودشم :"انگلیسی" برش نداره و جاش "صفریک"شو بذاره ! و من بشم :

سرباز

ش ! و در عین حالم :"سرباز" حتی امام زمانم ! چه رسه به :"سرباز" : محمد رسول الله !

حالا مدافع و خودشم از :"حرم" بمونه ! شکر خدا که "حرم" مخفی از :"نظر" ه ! وگرنه ...

خب !

... (آل عمران/1) اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَی الْقَیومُ(آل عمران/2) ... .

مرحوم علامه ، در تفسیر شریف :"المیزان"شون ، ذیل این آیه فرموده اند که برای تفسیرشون از این آیه مراجعه شود به تفسیر آیه ی :"آیة الکرسی" .

گفتم اینو گفته باشم که صرف :

نظر

از :"قبل" و :"من قبل" اون :

... نَ(البقرة/254) ... .

یا مثلا :

... وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ(البقرة/254) ... .

و یا لغایت :

... (البقرة/253) یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لَا بَیعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ(البقرة/254) ... .

و :"میزان" م این باشه ، باز می مونه :"بعد" و :"من بعد" شم ، که اونجا اومده :

... لا ... .

و خودشم بلافاصله ! و لغایتشم :

... لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ(البقرة/255) ... .

و "آیة الکرسی"م همین باشه ، و حتی :

(البقرة/255) لا ... .

هم نباشه ! و چه رسه به :

لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(البقرة/256) ... .

و "من بعد" اینم .

در حالیکه اینجا ، صرف :"نظر" از :"میزان"ش ! حرف از نه تنها :"نه" نیست ! بلکه حرف از :

... (آل عمران/2) نَزَّلَ ... .

و خودشم بقول ایشون به :"تدریج" ه ! نه دفعتا و یا :"به تعبیر معروف" یه هو ! و بدون در "نطر" گرفتن :

منزل !

یعنی ظرف نزول !

خودشم بعنوان نمونه :

... (آل عمران/2) نَزَّلَ عَلَیکَ ... .

یعنی بقولی یه :"نظریه" و یا بقولی :"نظری" ی نیست ، یا بقولی :"حرف" ی که بهش :

... عمل می کنیم !

م نه ! حتی "به تعبیر معروف"ی :

عملیم که شد گفته بشه !

هم ! بلکه گفتن همانا و عملی بودنشم همانا !

حالا بمونه که تازه خودشم :

... (آل عمران/2) نَزَّلَ عَلَیکَ الْکِتَابَ ! ... .

اللهم الرزقنی ... ! 


  

ادامه ی گام دوم 

گام علم و پژوهش :

به نام ... .

سلام علیکم ، روز بخیر .

بیمارستان دوم :

فردای روزی که در بیمارستان اول (الف) کارمون تموم شد ، رفتیم بیمارستانی که دکتر ، یعنی پزشک بیمارستان اول :"معرّفی" کرده بود ، یعنی رفتیم تبریز ، قره آغاج و بیمارستان :"امیرالمومنین" ، که سر درشو نیگا کردم یه بیمارستانی بود که :"خیّری" گویا بنام :"نوبر" ، که خدا خیرش بده برا این نیکوکاری و احسانش ، اونو بنا گذاشته بود .

وارد که شدیم مثل بیمارستان قبلی یه راست رفتیم سراغ :"پذیرش" ش ، ولی ...

خب ! برم نون برا خونه بگیرم و برگشتم میگم ان شاءالله .

آخه قبل از این که بخوام بگم ، یعنی بنویسم ، رفتم و هنوز باز نشده بود . (ب)

شب بخیر (ساعت ده شب) :

می خواستم بگم که اجرشو با حسنین آقا امیرالمومنین ، خصوصا آقا امام زمان عج ، که دختره (پ) برگشت و کارت ملی خواست ، که تو بیمارستان قبلی نخواسته بود .

خب ، ظاهرا مسئله ای نبود ، ولی وقتی برگشت و گفت :

باید بریم بانک

گفتم اوناهش ! آخه سر در اطاقی نوشته شده بود :

بانک سپه

و منو برده بود تا بنیانگذارش ، حالا در مقابل مثلا :"بانک شاهی" !؟ یا سوقاتش از تنها سفرش بخارج !؟ مثل :"دانشگاه"ش ، و یا مثلا ایران :"نوین" !؟ یا ... !؟ بمونه !

ولی آیا فکرشو می کرد که یه روزی بیاد که بچالشی کشیده بشه مثل :"پالرمو" و :"اف ای تی اف" !؟

خب البته که نه ! اونکه دچار این چیزا نمیشد ! اگه دودمانش ور نمی افتاد ! البته نه :

بانک

ش ! که هنوز ، سلطنتم نکنه ، جمهوریت که می کنه ! و جمهوری اسلامیشم ! بعبارت دیگه شاه شاهنشاهی سرنگون شد ، ولی آیا :"بانکداری" شم !؟ ووو !؟ خصوصا :"آموزش و پرورش" ش !؟ و :"آموزش عالی" شم !؟ بعبارت دیگه که محل بحثه :

دانش و پژوهش

ش !؟ که شامل مثلا :"بانکداری"م میشه !؟ و بقولی تو بگو شامل چی چی نمیشه !؟ خودشم :

داش بنیان !

خب ! هیچی دیگه ! پذیرش گرفته شد و رفتیم تو :"نوبت" نشستیم تا "نوبت"مون شد و سر نوبتم رفتیم پیش دکتر ، یعنی پزشک .

آزمایشارو مشاهده کرد و گفت برا عمل :

در خدمتم

که گفتیم چند میشه و گفت اون قد و گفتیم با دفترچه چقد و گفت اینقد و گفتیم با دفرچه ی :

سلامت ؟

گفت نه ! و راهنمایی کرد بریم بیمه ی :

ایرانیان !

بگیریم ، و یه آزمایشم برامون نوشت و رفتیم آزمایش دادیم (بدون رفتن به بانک) و گفتن فردا بعد از ظهر ، دقیقا بین ساعت پنج تا هفت بریم نتجه رو بگیریم ، و برگشتیم به شهرمون و فازمون و خونه .  

با چی !؟ خب با :"سواری" دیگه ، رفتنیم با :"تاکسی تلفنی" رفته بودیم ، از دم خونه تا دم بیمارستان ، که اگه با صرفه تر از اون نبود که تیکه تیکه می رفتیم ، ولی این مزیّت رو داشت که یه راست ما می برد تا مقصد که بلد نبودیم .

البته ناگفته نمونه که :"نوبت" که تو بیمارستان داده شد و پرسیدیم چقد طول میکشه تا "نوبت"مون بشه ، گفته شد یه دوساعتی میشه ، برا همین گفتیم از فرصت استفاده کنیم و بریم :"شعبه ی پنج شورای حل اختلاف" که تو :"لاله" بود و پرسیدیم و دیدیم که نزدیکه ، آخه با خودم گفتم برم ببینم بعد تقریبا یه سال ! چرا حکم صادر نمیشه !؟ و شاید با صدورش بشه :"به تعبیر معروف" خرج دوا دکتر کردش ! و مدیون :

اون دختره

نشد ، که رفتیم و باورم نمیشد ! که حکم صادر شده بود و رفته بود به :"تایپ" ! منتها شب وقتی متنش برامون فرستاده شده ، صرف نظر از اینکه حرف حرف کارشناس دادگستری شده بود ! بیست روزم مهلت داده شده بود به خوانده ی پرونده که اگه اعتراضی داره بده ، که تازه اگه نده (به یک ششم بدهیش !) م میفته به سال بعد و به تعبیر معروف :"خرج دوا دکتر" الان نمیشه .

در ضمن تا :"یادمه" و :"یادمونه" (ت) گفته بودم که دفترچه ی سلامتمو نمی دونم کجا گذاشم ، بگم که آخر شب که  :"کارتون" یا قوطی یه وسیله ای رو از انباری آوردم که اون وسیله رو بذاریم توش و صبح پست کنیم به تهران ، اگه گفتین چی توش پیدا شد !؟

البته صبح که رفتیم جریان :"بیمه ی ایرانیان" رو از پیشخوانی بپرسیم ، با خودمون نبردیمش .

آخه اونجا گفته شد که تک نفره نمیشه و دستکم با همسر میشه و مبلغشم میشه اینقد ، و وقتی گفتیم برا چی می خوایم !؟ گفتن اینو بگیرین دفترچه ی سلامت باطل میشه ، در ثانی این سال به سالم میاد روش و معلوم نیست که چقد میشه ، تازه چرا رفتین اون بیمارستان !؟ برین دولتی یا جاییکه دفترچه ی سلامتو قبول می کنن ، و ...

در ضمن دفرچه هاتونو بیارین که اگه تمدید شدنیه تمدید بشه ، که فرداش رفتیم تمدید کردیم ، یعنی امروز ، که رفتم نون برا صبحونه بگیریم ، که گفتم شب شد .

خب ، شب بخیر .  

-----------------------------------------

زیرنویس :

الف :

بیمارستان امام خمینی شهرستان اسکو ، که اونجا آزمایشا داده شده بود و وقتی آزمایشا نشون پزشک اونجا داده شد ، گفته شد بریم پیش متخصص و نشونیشم که پرسیده شد نشونی داد .

ب :

حالا ان شاءالله فرصت شد میگم ، فقط همینقد بگم که کشید به الان که شب شده و ادامه ی مطلب رو بگم .

پ :

نه :

اون دختره

که قبلا گفتم ازم قول گرفته بود که برم آزمایش بدم و ماموریتشم داده بود به :"این" که باهم رفتیم بیمارستان و رفت که پذیرش بگیره ، البته با پول :"اون" .

ت :

بقولی : نوستالوژی ! حالا بقول قدیم یا کاربرد جدیدش ؟ بمونه . 


  

فقط نمازِ ب :

سلام علیکم و شب بخیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ ... .

با اینکه امروز سرکار بودیم و بنا نبود دست به قلم بشم ، ولی همونطور که دیشبم بمناسبت رحلت امام جمعه ی سابق ولایتم ، آذربایجان غربی ، یادی از ایشان شد ، گفتم شب سوم ایشونم تسلیتی گفته باشم .

خصوصا برا :"اقامه" نماز جمعه به امامتشون در ارومیه ، مرکز استان .

حتی برا :"خواندن" اونم ، که به نقل از ایشون گفتم که حضرت امام (ره) فرموده بودن :

فقط نماز بخونن .

چراکه :"خواندن" م یه کاره ، و امامت فقط در نماز ی مثل جمعه لازم نیست ، بلکه در نماز جماعتم لازمه ، و گفتم که نماز فرادی هم امام داره ، حالا چه امام ، بنا بر نقلی که از آفا امام امیرالمومنین علیه السلام که نقل کردم ، مثلا امام عضوی باشه ، و چه امام حسی که قبلا گفتم حتی در حوزه ، یا بعبارت دیگه :"مدارس ویژه ی علوم دینی" حتی جمهوری اسلامی ایرانم حرفی از اون نیست ! در حالیکه گفتم قبلا ، که قرآن نازل شده بر اونه و بر اونمه همه ساله و در این ماه و شب قدرش !

چه رسه به "مدارس ویژه ی علوم دینی" بقولی :"اهل سنت" و اونم مثلا در عربستان سعودی ! که حرفی ازش زده شده باشه ! خب از مراکز علمی دیگه ، حتی در جمهوری اسلامی ایرانم که انتظار نمیره ! چه رسه به مراکز علمی اونم مثلا آمریکا !

خب ! این رِ فرصتی لازمه که در حوصله امشب و اونم بعد یه روز کاری و خسته و نیازمند خواب ! خارجه ، ان شاءالله که فرصتش دست بده !

پس امشب فقط می خوام اینو بگم که مثل اون "خوندن" که گفتم ، هرکاری که "اقامه" میشه امام داره ! و بدون امام کاری ، حتی حرفشم ! اقامه نمیشه ! نشده هم ، نخواهدم شد !

حالا اگه امامش بقولی :"غایب از نظر" باشه ، خب از نظر غایبه ! خب اونم برا اینکه :"نظر"م یه کاره دیگه !

حالا امامش چیه بمونه ! ولی "نظر" کننده ، یا نظر دهنده چی !؟

مثلا قصد امامت چی رِ داره !؟

چراکه مثل :"گوینده" هست ! که برا :"گوش" ی میگه ! که بحثش گذشت ! حالا گفتش هرچی که باشه ! که بقول درسهایی از قرآن امروز آقای قرائتی : خودشه ! قد مثلا :"علم" یا دانشش !

حالا بمونه که بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون ، بعد معلم :"ثانی" ، یعنی فارابی :"معرفت"م علم یا دانش بحساب اومده !

بعبارت دیگه :"تصور" م مثل :"تصدیق" علم یا دانش بحساب میاد ! و مثلا بقول منطق تفتازانی :

علم اگه همراه با نسبت باشه تصدیقه ، والا تصوره !

والا هم بقول مثلا حاشیه ی ملا عبدالله یعنی :

اگه همراه با نسبت نباشه !

در حالیکه مقوله ی معرفت ، با مقوله ی مثلا حجت ، دوتا مقوله هستن ! و نه فقط برا گوینده اش ، بلکه در "ثانی" برا گوش دهنده به اونم ! چه برا شنیدنش ! یعنی به امامت شنوایی ، و چه برا دونستنش ! و امامت فکر یا اندیشه !

... ، الْحَمْدُ ... ، إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ، ...  ُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

آیا با شنیده هاش اندازه گرفت !؟ یا با دونستنیاش !؟ بمونه برا فرصتی دیگه ان شاءالله !

... إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ، رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا ... .

شب بخیر . 


  

به وقت وداعِ ب :

سلام علیکم و تبریک (الف)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ ... ؟

خب ! حالا :"حرف" خدا چی !؟ که مثلا :

عارف سالک به کس نگفت !

که مثلا :

باده فروش

ی داره اونو میزنه !؟ حالا در :"وداع" با :"باده فروش" م بمونه ! که مثلا :

روزنامه فروشی

اونم ... !

که داره برا :"کیهان" م میزنه (ب) ، البته گفتم که ، در نوشته ی قبلی ، مثل امروزا تعطیله !

خب ! آیا "وداع" با اونم داریم !؟ ما !؟ إنّا !؟ و یا ... !؟

مگه اینکه حرف یا بقولی "سِرِّ" خدا یه چیز دیگه باشه و :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

نباشه !

برا :"ما" ! و یا مثل :"کارگر" در :"جمهوری اسلامی ایران" که در مباحث قبلی گفتم ، "ما" هم در اون مثلا :"کیهان" ی اون باشه و به مثلا گوش مثلا :"زنجیره" ای نرسه ! حرف خدا یا بقولی :"سِرّ خدا" !

حتی در روز ! چه رسه به :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

در حالیکه :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا (پ) بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

حالا بمونه اونم که :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

مانند مثلا :"اموی" ها نگفت که حرف خدا بگوشش نرسیده ! بلکه به :"قدر" یا اندازه ی خودش گرفت حرف یا :"سِرّ" خدا رو !

حالا چقد ؟ مانده به اندازه ی درک یا دریافتش در شب قدر اون سالش ! از :"ما" ش !

---------------------

حاشیه :

الف : به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان ، و امروز ، جمعه ، روزی از "ما" ، مای بعد :"وداع" با مای جماعت ! که بعد "وداع" با مای خانواده و بعد وداع با مای ماست !

چراکه ما که فقط مثلا گوش نداریم برا رسیدن حرف خدا به اون ! بلکه علاوه بر فقط گوشم قلب یا مرکز شنوایی هم داریم برا :"شنید" نش ! حالا وداع کننده با شنواییم فقط ! بمونه !

همون که قرآن بر اون نازل شده و می شود ! در شب قدر و ان شاءالله در این ماهی هم که درک یا دریافتش کرده یا وارد اون شدیم شکر خدا .

ب : بقولی :"بخوانید" میرسونه ! حرف یا پیام خدا رو ! بعبارت دیگه :"پیامرسان" ی می کنه !

پ : شب قدر ، و :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... مَا أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ ؟ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، :"إِنَّا" أَنْزَلْنَاهُ !؟ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .  

-----------------------

کلمه ها و ترکیبهای تازه ، به ترتیب :

حرف + حرف خدا + فرشته ی وحی + پیامبر + امام + ما + ماه خدا + ماه پیامبر + ماه امام + ماه ما + عید فطر 


  

نقطه ی آغاز شناخت یا معرفت علمی (پایانی) ب :

... ، وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا ... ، وَقَالُوا ... ، قُلْ ... .

سلام علیکم :

اشاره :

نقله آقا کریم اهل بیت علیه السلام یه بار ثلث مال خودشونو دادن به مردم نیازمند ، حالا دو ثلث و جفتشم بمونه ! همینطور !؟ آیا بعد صلح ؟ یا قبلش !؟

ولی آیا ثلث بیت المالی که به ایشون :"داده" میشد ! بعد از صلح هم !؟ یا اون که گفتم !؟ (پ)

"محمد رسول الله" :

تبریک :

تا وارد وقت اذان نشدیم ، به افق خودمون اینو بگم که دیروز یادم رفت تبریک بگم ، تو نوشته ی قبلی ، آخه جمعه بود و اونم جمعه ی آخر ماه صفرم بود ، و روز برپایی نماز جمعه ، نماز ظهر جمعه ، که دورکعت اولش دو خطبه هست .

اینم بگم و برم ، یادمه در سال 1372هجری شمسی مصادف با 13 فروردین امام جمعه ای ! در خطبه گفت کتاب و سنت ، عترت و یا احادیث و روایات معصومینو در دست داریم و ... ، خب اینو تلویزیون جمهوری اسلامی داشت میرسوند ! و منم از اون پرسیدم آیه ی اول کتاب و دومشو ؟ خب از کی می پرسیدم !؟ اون رسونده بود ! منکه نرفته بودم تا این گفته بگوشم رسیده باشه و شنیده باشم و مقلا بقول مرحو علامه تجرید از حسشم به :"مرکزداده" داده شده باشه ! که مثلا مجرد از حسو فرستاده باشه که برو ببین چی میگه !؟

خب بله قبول دارم که من تلویزیونو تهیه کرده بودم ، روشن کرده بودم و گوشم بهش داده بودم ! ولی ...

بعد نماز مغرب :

خب شب شد و شب آخر ماه صفر و اول تسلیت بگم شهادت آقا امام علی بن موسی علیه السلامو و بعد ادامه ی مطلب .

آنتن :

خب یادم رفت آنتنم بگم ، ولی بازم ولی !

آخه اینم یه طرفه بود و داده فقط داده ی تلویزیون بود ، هنوزم هست ! البته امروزه میگه اگه چیزی برا ارسال دارین پیامک بزنین ، یا بیان تو تلگرامو ... ، ولی اونوقتا که خبری از اینا نبود ، تلگرام که نبود ، گوشیم اگه بود مثل امروزا نبود که خط اعتباریشو بشه گرفت ، اینترنتم همینطور ، تو دهه ی هشتاد بود که یه نسل دوم یا پنتیوم توشو گرفتیم و هنوزم داریم ، همین که دارم باهاش می نویسم ، البته چند باز تعمیرگاه رفته و ارتقا هم داده شده به چهار .

خب برا همین بود که دستی نوشتم و فرستادم ، با پست ، پرسشو میگم ، پرسش از آیه ی اول و دوم کتابو .

"محمدرسول الله" ب :

... ، قُلْ مَا یعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یکُونُ لِزَامًا . بِ ... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ... هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیرُ اللَّهِ یرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ !؟ ... .

خب ، چی می خواستم امروز بگم !؟ که اینا رو گفتم ، می خواستم بگم خب منکر رسالت تلویزیون نیستم ، ولی همونطور که در قسمت الف این بحث گفتم آیا این رسالت یه طرفه هست !؟ که گفتم نمیشه ! اگه بخواد یه چیزی رو به یکی برسونه ! چراکه وقتی رسوند رسالتشو به انجام رسونده ! خب حالا اون که بهش رسونده چیکارس !؟

خب کارم که عبارت بود از رسالت ! حالا اون رسوله و رسالت داره ! و اگه بنا بر همین باشه بقولی میشه دیجیتال رسالت و رسول !

مگه اینکه رسول الف مثلا رسالت داشته باشه از طرف یکی که پیام اونو ، داده ی اونو و یا مثلا حرف اونو برسونه به یکی ! و حرفم دعوت به اون باشه ! این میشه ! دیگه سریال رسالت و رسول پیش نمیاد ! فقط یه مسئله هست اینجا !

مثل پرسشی که من از رسول کردم ! که خبرداده بود از :"کتاب و ... " که برا من آیه ی اول و دومش مسئله بود ! حالا رسول چیکارس !؟ خب بازم رسوله دیگه ! که برسونه دیگه ! البته این بار از طرف من به اونی که اونو فرستادبود دیگه !

خب ! چه خبر !؟ از :"سیل" ی که جاری شده ! تو راه مشهدو نمیگما ! اونجا که طوفانشم مثل راهپیمایی اربعین راه بیفته که ، نه تنها پلیس ملیسی جلوشو سد نمیکنه ، تازه :"موکب" ا هم ازش پذیرایی می کنن .

تو راه ... کرمانشاه زلزله زده رو میگم ! که :"ترافیک" ایجاد کرده و موجب کندی امداد رسونی شده !؟ و پلیس راهنمایی رو مجبور به اقدام و عمل کرده و حالا نمیگم اعمال قانونم .

البته نه برا حتی مثلا برنامه سازانی مانند همون که در قسمت الف این بحث به اون اشاره شد ، بلکه بقولی برا اونایی که به اونا ! پیشنهاد شده به "سرفصل" ای تعیین شده مراجعه کنن .

که رابط ، واسطه و یا ... میون منطقه ی زلزله زده با دیگر نقاط هستن ، برا امداد رسانی و منجمله کمکای مردمیم ، البته با محوریت رسانه ی ملی !

 

پ – مگه اینکه تو صلح نامه منع شده باشه ! یا قید شده باشه که با دست خلیفه باشه ! حتی اونیم که به امام علیه السلام داده می شد ! بعبارت دیگه امامتم واگذار شده باشه !

که البته خلیفه قائل به اون نبود ! همچنانکه مامون خلیفه عباسیم قائل به اون نبود و می گفت خلافتو می خواد به امام رضا علیه السلام واگذار کنه ! حالا آیا بعد خلیفه رو هم مسموم میکرد !؟ بر فرض واگذاری خلافت !؟ مثل زهر دادن به ولیعهد !؟ بمونه .

خب هرچند مسموم شدن امام دوم علیه السلام از این جهت که با :"واسطه" بود ، که :"رابطه" داشت با خلیفه ، ومسموم کردن امام رضا علیه السلام بی واسطه ، رابطه و ... بود ، ولی امام غریب بود ! و جانشینش از مدینه اومد براو نماز خوند !

السلام علیک ... . 


  

تولد امام و امام زمان :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِکَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یعْلَمُونَ ، وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْینِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ ... .

سلام علیکم

تولد :

خب نیمه ی شعبانه و سالروز بدنیا آمدن امام زمان ، زمانیم که در آن هستیم ، و عرض تبریک مجدد که شبشو تبریک گفتم .

در مورد تولد یا بدنیا آمدن (1) ما یکی دو نکته بگم ، اول اینکه منو مادر خدا بیامرزم بدنیا آورده ، منو که نمی تونم مثل اون خدا بیامرز یکی مثل خودمم بدنبا بیارم ، چه رسه مثل مادرمو .

البته در کجا ؟ در این دنیایی که بعنوان مثال گفتم پیش (2) چشمه و دیده میشه و دیده شده هم بیاد میاد و بعنوان مثال گفته شده :

هر آنچه دیده بیند دل کند یاد

که من فعلا با این دیده که چشمه ؟ یا حسش ؟ که بینایی گفته میشه کار ندارم ، چراکه اونوقت این دلیم که گفته شده مبره زیر سوال که مقصود دل یا مرکز بیناییه ؟ یا منظور از یادکننده یه دل دیگس ؟

حالا برا کی ؟ و برا چی ؟ خب اینم می تونه زاینده باشه ، یادکردی زاینده که به نقل از استاد شهید مرتضی مطهری گفته شد که اسمش فکره یا نامش اندیشه ، که بحثش گذشت ، مگه اینکه ما بیایم ، یا اومده باشیم قبل ایشون یه چیز دیگه ای رو فکر یا اندیشه ، یاد یا ذکرم ، و همینطور دل یا قلبم ، که گفتم گفته شده :"کند یاد" ، بدنیا آورده باشیم ! چه جوری ؟ خب مثل مادر دیگه !

خب ! مثل همون که من مادرش بودم !؟ خب بله گفته شده بود ! ولی کی یادکرد :

هر آنچه دیده بیند دل کند یاد

رو !؟ خب من دیگه ! البته نه وقتی که بدنیا اومده ! بلکه زمانی که یادش کردم ، مثل همون که یاد کرد ! مگه اینکه گویندشم من باشم .

امام :

پیش از این گفتم که یکی گفته : من منظور حضرت آیة الله ، یا آقای خمینی رو از مثلا حکومت دینی ، یا اسلامی رو بیاد نمیارم ! اونی که یادم میاد دولته و ... . 

و یکیم گفته که : مقصود حضرت امامو از جمهوری اسلامی بیاد نمیارم ! ولی بیاد میارم که جمهوری شکلی از اشکال حکومته ، و یا ظرفی برای حکومت ، و یا به تعبیری که داشتم (3) :"فضای" ی برا حکومت ، و ... . 

خب ، گفتم که ایندو گفته با هم تفاوت داره ، و بعنوان مثلا یکی اینکه در یکی "امام " اومده ، و در اون یکی دیگه نهایتش آیة الله اومده باشه .

تولد امام :

چرا ؟ آیا اون یکی حتی نشنیده هم باشه :"امام" رو ، بگوششم نخورده !؟ که بیاد بیاره !؟ و فقط :

هر آنچه دیده بیند دل کند یاد ؟

تولد امام زمان :

آخه اونوقت یاد کننده دیگه قلب یا دل و یا فقط مرکز بینایی یا حس چشم نیست !

چراکه بگوش رسیده رو کی یاد کنه ؟ یه دل یا قلب دیگه ؟ وقتی که بگوش رسید ؟ هر آنچه رو که بگوش میرسه ؟ حالا پیش از رسیده به چشم یا بعدش ؟ یا همزمان ؟ فرقی نمیکنه .

زیرنویس :

1 – در دنیایی که زندگی می کنیم ، در غرب ، اروپا و انگلیسش ، بعد رنسانس یا انقلاب صنعتیش ، یه حرفی زده شده ، یه پرسشی مطرح شده که پرسش از بدنیا آمدن نیست ! چراکه پرسشگر هرچند مرده و پدر ، ولی مادر این حرف یا بدنیا آورده ی این حرفه ، این پرسشه ، که :

کی منو ، تو رو و ما رو  بدنیا آورده ؟

چراکه پاسخ پرسش اینه که اونکه گفت من ، تو و ما ، مثل اونکه گفت :"آدم" و آدم بدنیا اومد ، همینطور مانند مثلا :"عیسی" ، مگر اینکه گوینده یا پرسشگر پرسش یاد شده چنین پرسشی رو مثلا در کتابی نگفته باشه ، مطرح نکرده باشه ، بگوششم نخورده باشه :"مسیح" و فقط یادآور مسیحی باشه که دیده باشه ! که به اوم در متن می بینیم ! مثل نوشته ی :"چرا مسیحی نیستم؟" او .

که بدنیا آورده مانند مثلا حضرت مریم سلام الله علیها ! و هر مادری دیگه ، مثل خود او .

2 – در نوشته ، تحت عنوان :"فضای کار پایانی" .

3 – در همین نوشته ی قبلیم ، که در زیرنویس 2 نامبرده شد ، نامبرده شده .  


  

انقلاب ، قیام یا برپایی اندیشه (پایانی) :

این بحث در حالی پس از بحث :"استقلال اندیشه" مطرح شد ، که در آن بحث بنا شد بحث :" اندیشه ی اسقلال" رو داشته باشم ، بعد اینکه گفتم فرقه میون ایندو ، چراکه پس از انقلاب ، قیام یا برپایی مردم ایران ، بحث از اولی با این پرسش روبروس که چه نیازی به استقلال ، همینطورم آزادی اندیشه ؟

حالا چرا ؟ یکی دونکته گفتم ، یکی اینکه انقلاب ، قیام یا برپایی اندیشه ، هرچند مثل استقلال اندیشه هست ، منتها شاید مثل فکرکردن من در قبل از انقلاب ، قیام و برپایی من ، مثلا بعد نوزده ی دی پنجاه و شش باشه ، و هنوزم همون باشه ، نه تنها بیرون از خونه  ، یعنی در جمهوری اسلامی ایران ، بلکه پس از برجامم در دنیا .

مگر اینکه فکر یا اندیشه ی انقلاب ، قیام یا برپایی رو ، حالا با همون قیام نوزده دی مردم قم ، یا حتی حالا هم که دروازه دنیا برویم باز شده از یکی که اون فکر یا اندیشه رو داره پیروی کرده ، یا دنباله روی کنم .

البته اگه فکر  یا اندیشه ای برای انقلاب ، قیام یا برپایی ، پیش از برپایی مردم قمم نداشته باشم ، و پیش از اونم پیرو بودم تا مثلا وقتی که پا رو زمین گذاشتمم نه ! بلکه برا پا گذاشتن رو زمینم ، یعنی بدنیا آمدنمم .

و خلاصه اینکه از وقتی پا بدنیا گذاشتم در فکر و اندیشه پیرو بوده ام و خواهم بود و خواهیم بود ! 

چرا ؟ مگه چه خبر شد ؟ مگه یکی فکر کرد ؟ یا اندیشید ؟ و در فکر یا اندیشه پیرو نبود ؟ که منم دومی باشم !

حالا بازم پیرو اون ؟ باشیم ، بمونه .

ولی اون پیرو یکی دیگه نیست که مثل ما ؟ نه فقط من ، چرا ؟

خب اونوقت فقط منم که پیرو فکر یا اندیشه ی نه یکی ، بلکه بجز خودم هستم ، بجز فکر یا اندیشه ی که دارم ، ولی از دیگری ، بلکه از دیگران بجز من .

نکته دیگرم اینکه حالا صرف نظر از اینم ، هر دوشم ، منجمله حتی پیرو بودن فقط منم ، از خودمم نباشه ! و اینم به پیروی ، پیروی فقط منم باشه !

خب ، حالا پاسخ پرسش مثلا :

سرجا من کو ؟

روشنه .

خب ، هرچند سربرج نشده که بعد از پانرده بهمن که مهندس گفته بود می تونیم بریم کار کنیم و افتاد به سر برج ، ولی چون یکی دو روزه آبی که گذاشتم حیاط پشتی یخ نزده ، ان شاءالله فردا بریم ببینیم میذاره کار کنیم ؟ آخه وقتی بهش گفتم قبل از پانردهم اگه اومد زیر صفر چی ؟ گفت مانعی نداره .

اینو برا این گفتم که اگه ان شاءالله بریم مشغول بشیم مثل این یکی دوماهه نمی تونم بحث " اندیشه ی برپایی یا قیام و انقلاب " رو که فکر می کنم بشه مطرح کرد ، طرح و بحث کنم .

خصوصا وقتی برا جبران این یکی دو ماهه صبح بچه ها هم (همفکر) ن هرچه زودتر بریم و تا شبم تا بتونم کار کنیم ان شاءالله . والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .  

------------------------------------------- 

کدواژه ها : بانک و بانکداری + پیرو بانک و بانکداری + اقتصاد مقاومتی + همفکری


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :171
بازدید دیروز :327
کل بازدید : 1343536
کل یاداشته ها : 1761


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ