سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

جنبش تبیین اوّل :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، الر ... .

سلام علیکم .

اوایل دهه ی چهل ششم ابتدایی رو که تموم کردم و می خواستم که برم دبیرستان ابوی خدا بیامرزم نذاشت ، وقتی گفتم می خوام درس بخونم ، منو برد طلبه خونه ی شهری که ساکنش بودیم و گفت اینم درس .

... ، وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ، ... .

اولین کتاب درسی اونوقتا اسمش بود جامع المقدمات ، که مجموعه ای از کتب صرف و نحو یا همین دستور زبان خودمون ، البته یه کتابیم توش بود بنام :"منطق کبری" !

تو همون کتابهای اولیش که بفارسی بودن روایتی بود از پیامبر صل الله علیه و اله به عربی (پ) ، که صرف نظر از دستور زبان عربی کلمه هاش برام فابل فهم بود ، خصوصا واژه ی :"اوّل" که مانند مثلا پایه ی اول ابتدایی ، یا بقول معروف ! کلاس اول برام آشنا بود .

البته با تعبیر جبّارشم ناآشنا نبودم ، مانند مثلا اونی که مجبورم کرده بود برم طلبه خونه و صرف و نحو عربی ، و مقدمات دیگشو بخونم ، ولی ترجمه یا برگردون استادمون از جبّار ، خدا بود !

حالا جمع ایندو جبار بمونه ، اونوقتا هنوز متوجه یه جبار دیگه ! نشده بودم ! شاید وقتی که مثلا برا ادامه ی تحصیل و گرفتن دیپلم و رفتن به دانشگاهم جبّاران دیگه ای هم پیدا شد جمع آوریشون مسئله شد !

... ، وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِی أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ، ... .

تا اینکه سری تو سرای جبّاران در آوردم ! و مسئله شد خدا و من ! و با یاد آوری فرمایش پیامبر صل الله علیه و اله و سلّم مسئله حل می شد ! ولی ...

شاعر میگه :

... عشق آسان نمود اول ولی ... .

یا بقول شاعری همین اواخر تو تلویزیون یا سیمای این :

ج.ا : امّا

اگه نمی آورد ! من ! عاشق نه ها ! خودشم خدایی !

خب کدوم من ؟! مسئله شد جمع من ها ، ول دو من ! مگه اینکه یکیش خدایی نباشه ! یا بقولی رحمانی نباشه !

خب چی باشه !؟ مسئله چی بود و چی شد !؟

... ، هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِینْذَرُوا بِهِ وَلِیعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِیذَّکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ .

------------------------------------------

پ :

اوّل العلم معرفت الجبّار ، و آخرالعلم ... .

 


  

جنبش تبیین اشتغال نیمه ی نخستین :

سلام علیکم .

اول یه چیزی رو یادآوری کنم ، اونم اینکه ماه مبارک سالروز تولد نخستین نوه ی پیامبر صل الله علیه و اله وسلمه ، همچنین سالروز خلافت همین مولود نیمه ی ماه مبارک ، از سلسله خلافت علوی .

چراکه پس از رحلت پیامبر و پس از خلیفه ی سوم بود که با فشار مردم علی بن ابیطالب خلیفه شد و بعد او بود که حسن بن علی جانشینش شد .

البته خلیفه جانشین با پیگیری جنگ با معاویة بن ابی سفیان ، که ناتمام مانده بود و منجر به آتش بس و واگذاری خلافت به معاویه ، از خلافت بازماند ، متاسفانه !

چرا ؟! برا اینکه بد نیست یادی کنم از شورای شش نفره خلیفه ی دوم ، که علی بن ابیطالب یکی از آن شش نفر بود و وقتی در شورا مطرح شد که آیا بر اساس کتاب خدا ، سنت پیامبر و سیره ی شیخین (خلفای پیشین) خلافت می پذیرد ، گفت :

طبق کتاب خدا ، سنت پیامبر و رای خودش قبول می کند .

که پیشنهاد داده شده در شورا به عثمان شد و او خلیفه شد ، بعد او بود که مردم روی آوردن به علی بن ابیطالب و همونطور که گفتم خلیفه شد و یه خلافتی بجا گذاشت که نظیرش تا کنون مانند نداشته ! چرا !؟ خب برا اینکه حسن بن علی فرصت تکرارش را پیدا نکرد ! البته بقول حسین ابن علی : به سیره ی :"جدّ "و"أب" .

یا بقولی نیمه ای از:"ثقلین" ، یعنی :"سنّت" ، که اگر محقق می شد ، اونوقت حسین بن علی می گفت : جدّ ، أب و أخی ! که متاسفانه نشد ! و همین خلافت کوتاه علی بن ابیطالب رو هم یه امری آرمانی ، رویایی ووو جلوه داده و برا بعضیا هم غیر عملی ! و ... ! حتی  غیرعلمیم ! حتی علوم اسلامی در مدارس ویژه ی علوم دینی و بعبارت دیگه حوزه ! چه رسه به در دانشگاه ها و منجمله در این :

ج.ا

و :"بر بنیان دانش" غربی !

امّا بعد : إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِیهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ، ... .

بحث رسید به اینجا که آیا فقط مثلا چشم ، دیده و دل یا قلب ، ودر نهایتم :"بایگانی" مهمون ماه مبارکه ؟ (پ) بقولی مثلا فکر و عقل چی !؟

فعلا کاری ندارم که گفته شده :

علم یا دانش اگر همراه با اذعان به نسبت باشه تصدیقه ، والّا تصوره ، والّا هم گفته شده یعنی : اگه همراه با اذعان به نسبت نباشه ! تصوره .

ولی همینکه گفته شده و میشه : "تصور و تصدیق" حکایت از این داشته باشه  که مثلا بقول استاد شهید مرتضی مطهری : همه ی علوم یه تصوراتی دارن و بعد تصدقشونه .

آیا داستان اینه ؟

شارحی که در دهه ی شصت تو تلویزیون یا سیمای این :

ج.ا

نهج البلاغه رو شرح میداد ، "تصور و تصدیق" ی رو که در خطبه ی اول اومده ، احتمال داد که مقصود همون تصور و تصدیق ابواب منطق قدیم باشه .

در حالیکه نهج البلاغه می گوید :"کمال" تصور تصدیقه ، و درثانی تعبیر اینه : ... ، وکمال (تصوره) تصدیق به ، ... .

شب بخیر . شب هشتم ماه مبارک هزار و چهار صد یک هجری شمسی

---------------------------------------------------

پ :

حالا به مثلا روایت : نخستین بار که چشم ما بر اندام جهان خارج افتاد و مثلا یه سیاهی دیدیم و ... .

میزبان ماه مبارک ! بمونه ! 


  

دورهمی من پایانی پنج :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... .

سلام علیکم ، جمعه شب دهم بهمن هزار و سیصد و نود و نه هجری شمسی شما بخیر .

... ، إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ ؟ لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ، ... .

بازم فرصت چندانی ندارم (الف) و باز این مانع نمیشه که یکی دو نکته رو از بقولی :"اتوبان" (ب) تلویزیون نگم .

خب ! استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون دارن که در هرعلمی ، منجمله دانش :"سیاسی" که بقولی این :

ج.ا

برا خودش :"ابرقدرت"یه ! ولو اینکه تو دانش مثلا :"سیاست اقتصادی" م "ابرقدرت" نشده باشه ، دو کار انجام میشه ، البته بقول ایشون بعد ابداع معلم ثانی .

و بعبارتی :"گام اول"ش معرفته ، و :"گام دوم"شم حجّت .

حالا بمونه که آیا ایندو هم بقول مثلا دانش ریاضی :"سومی" دارن و آندو زیرمجموعه ی اینن !؟ یا بقول پیامبر صل الله علیه و اله وسلم یکی از ایندو :"امام" دیگریست !؟

ولی ! نازله هرکدوم از ایندو باشه ، برا مثلا گوشی ، مثل نمایش :"کوانتومی" تلویزون ، گوش میبره بالا ! که شنیده میشه ، حالا بالاترش بمونه ! که بستگی داره به افق اعلای گوینده ! که از کجا پایین اومده که به گوش شنوده رسیده !

والسلام و شب بخیر .  

-------------------------

زیرنویس :

الف :

آخه خیلی وقته که "اتوبان" بقول بومی شدش :"رایانه"ام خرابه و نه تنها قدرت خرید نوشو پیدا نکرده ام ، بلکه قدرت تعمیرشم دست نداده ! و امشبم یه ساعت به اصطلاح کامپیوتر یکی رو قرض گرفتم . 

ب :

سخنرانی امروز بعد از ظهر برادر حسن رحیم پور اذغدی ، که از اتوبان شبکه دانایی تلویزیون پخش شد .

من از اولش ندیدم و گوش ندادم ، وقتی اهل خونه مشغول کار دیگه ای بودن و تلویزیون برا خودش داشت نشون میداد ، زدم شبکه یک ، دو ، سه که نفت مسجد سلیمان تا دقیقه پنجاه و نه یکی جلو بود ، بعدش چهار .

سخنرانی زنده که نبود ، ولی مال امسال بود ، آخه حرف از انتخابات آمریکا هم توش زده شد .

چشم مثلا وزارت بهداشت دور ، حالا کاری ندارم به مستمعین که در کنار هم رو صندلی ها نشسته بودن و من ندیدم که یکیم ماسک زده باشه ! از گزارشگر تلویزیونم و پیر و :"جوان"شم خبری نبود ، خب شاید رفته بودن مثلا :"جمعه بازار"ی ! و یا ... .

ولی ! وقتی سخنران حرف میزد ، آیا فقط گوش مستمعان :"نازل"ه بود !؟ و گویندگانی "نازل"ه نبودن ! حتی اگه سخنرانی بگه :"من" حرف می زنم ! چراکه خب کدوم "من" !؟

نه من مثلا نظام (پ) ! منظورم من مثلا شنونده ی حرفی که شنیده ! یا مثلا بقول سخنران دیده که مثلا آمریکا چه کرده تا حالا یا بازم بقول سخنران تا :

الان

راستی ! این :"الان" یعنی چی !؟ که مثل :

زمان امام

نیست !؟ که مثلا به بلند مرتبه ی شوروی سابق ! سلام که نداد ، دستم نداد ، دستشم زد کمرش و بلند شد رفت و بدون خدا حافظیم ، ولی "الان" ... ، خب الان چی !؟ آیا یعنی الان زمان :

امام

نیست و زمانی :"حاجی" فرنگیاس !؟

الهی ... یا محمد یاعلی یا علی یا محمد ... یا صاحب الزمان ... !   

پ :

مراجعه شود به نوشته ی قبلی ! و درخدمت نظام بودن ، مثل اتوبان صدا و سیما ! مثل روزنامه :"جرثومه"ای و مثلا اتوبان :"یاداشت روز" برای سخنرانی بعضیا !

حالا بمونه که علیرغم نمایش فیزیکی :"کوانتومی" تلویزیون ، وقتی سخنشونم نازل میشه گوش شنونده هم نازل بشه ! خودشم :

فداکار

انه ! و : در خدمت ... ! 


  

تمدن اسلامی ب ت :

سلام علیکم .

... ، فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ؟ ... .

بقول پدرم ، بقول ما ترکا که :

راه دور ، باغچه نزدیک .

چرا راه دور بریم ؟ خودمون که دیگه خودمونو نمی تونیم مثلا :

تکذیب

کنیم ! شاید یکی بگه یکی دیگه رو قبول نداره ، یا تصدیق (الف) نمی کنه ویا :"تکذیب" می کنه ! ولی خودشو چی !؟

حالا بمونه خدا ، پیامبر و امام ، فی زمان هذا مثلا :"ولی فقیه" ! (پ)

یه چیزبامزه بگم !؟ و بقول مثلا خواجه ی شیراز :

زان می ناب که پخته کند هر خامی ، گرچه ماه رمضان است بیاور جامی !؟

اول از مثلا بهلول بگم ، بعد برم سراغ می ناب طلب !

از بهلول پرسیدن مرکز عالم یا دنیا و یا کره ی زمین کجاس ؟ گفت اینجا که من ایستادم !

حافظ میگه : عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی ، عشق داند که دراین دایره سرگردانند !

حالا بمونه که درمقابل عاقل ، یعنی عاشق کجا ایستاده !؟

یادش بخیر ! آقا امام هفتم علیه السلام ! آخه وقتی هارون با اون بقولی :"تمدن اسلامی" عباسی گفت : میشه این باغچه ی مادرتونو بهت بدم و دست از سرم برداری !؟ آقا امام موسی علیه السلام گفت : چراکه نه !؟

اما وقتی حدّ و حدود باغچه ی آقا امام کاظم علیه السلام ! روشن شد ! و "تمدن اسلامی" خلیفه هم توش بود ! به تعبیر معروف ! :"زد زیر سه لکاتش" ! و ...  

السلام علیک یا عالم ال محمد علیه السلام !

خب ! کجا بودم !؟ عاشق بناشو بر چی گذاشته بود !؟ اون جا که گفت :

عشق داند ... !؟  

البته اگه فرقی نباشه بین علم و معرفت ، یا دانش و شناخت و شناخت من ! و منِ عاقل یا خردمندم بی معرفت از خودش نباشه ! و یا شناختی از خودش داشته باشه !

خب ! بعد ماه رجب و شعبان ، بقول گزارشگری :

میریم که داشته باشیم ماه رمضان رو

ان شاءالله ! و امیدوارم که کار به روز عرفه (ت) نکشه ! ان شاءالله !

--------------------------------------------------

زیرنویس :

الف :

که نه فقط بقول مثلا فلاسفه و فلاسفه ی اسلامی و مثلا استاد شهید مرتضی مطهری در مثلا اثری از آثار بدون استثناء خوبشون ، یعنی پاورقیهای :"اصول فلسفه و روش رئالیسم" مرحوم علامه :

تصدیق اعم از تصدیق ! و تکذیبه ، یعنی تصدیق شامل تکذیبم میشه !

بلکه نه تنها علما یا دانشمندان ، بلکه مثلا عارفیم داریم !؟ که تکذیبش تصدیق بحساب نیاد !؟  

نا گفته نمونه که این فقط در دانشگاه نیست ! در حوزه (ب) هم همینطوره !

ب :

که تو برنامه ی :"به سمت خدا"ی شبکه سه ی سیمای این :

ج.ا

تو هفته ی گذشته ، گفته شد ایام ایام ثبت نامشه ! اونم بعنوان مثلا :

سرباز امام زمان !

البته نه مثل خدمت نظام وظیفه ی پسرا ! یا مردا !

پ :

حالا به مصداق مثلا :

... ،  الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ، ... .

ماه خورشید اینم بمونه ! و جریانش در دنیا ، مثلا در قاره ، کشور ، استان ، شهر و روستا و خلاصه تا :

من !

حالا مابعد ! یا بقول برنامه ی :"معرفت" شبکه ی :"دانایی" سیمای این :

ج.ا

:"ماقبل"شم بمونه ! آفتاب مهتابشو میگم !

ت :

معرفت یا شناخت من رو میگم ! یا بقولی :"خود شناسی" تو این ماه رو میگم ! که ماه نزوله ! و سلام تا ...

تا جاییکه هستم ! حالا کجا !؟ مسئله اینه ! هرکجا که باشم ! من هست ! همونقد ! چراکه :

...هُوَ مَعَکُمْ أَینَ مَا کُنْتُمْ ... ! 


  

توجه ! توجه ! توجه !

... ، إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یؤْمِنُونَ ، ... ،  یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ، ... .

سلام علیکم .

صدایی که می شنوید علامت آنست که حملات دشمن ادامه دارد ، به :"مقاومت" گاه پناه ببرید و منتظر مثلا :"بسته" های کمکی نباشید ! که :"اقدام و عمل"ی باشن !

همین دیروز صبح که صبح روز قبلش کالایی (الف) رسیده بود به سه هزار و پانصد تومان ، و غروبش شد چهار هزار تومان ، شد چهارهزار و پانصد تومان !

خب ! شاید گفته بشه که :

ما نمی شنویم ، بلکه می بینیم ! چراکه :"آن" که گفتی یه نوشته است !

خب بله ، :"گوینده" درست میگه ! :"این ج.ا" یه نوشته بچشم میاد و دیدنیه ! و :

ما می بینیم .

ما ، یعنی بنده هم می بینم ، پس اصلاح می کنم :

:"این" که می بینید ... .

-----------------------------------------

الف : بعد اینکه مجلس :"این ج.ا" در بودجه ی امسال :"پانصد تومان !" گذاشته بود رو قیمتش ! و با شروع (ب) جنگ :"اقتصادی" "پانصد پانصد" شروع به گرونی شد !

ب : که گفته میشه دشمن :"شروع کرده" ! در حالیکه بعد پیروزی انقلاب ، یعنی نزدیک به چهل ساله که "شروع شده" ! مثلا :"دلار" هفت تومنیش امسال که یهو نشده مثلا :"4200" تومن ! یا بقولی ... تومن ! 


  

داد(3) :

یا ...

سلام علیکم

موضوع :

موضوعیت :

أ :

خانه (ب) :

بعد از (پ) ، ضمن تبریک (ت) امروزم اول ببینم (ث) صبحونه خوردین !؟ نون تازه !؟ ناگفته نمونه که اینو برا روزه بگیرم رسول ... گفته که :

لقمه ی صبح ستون بدنه 

خب ، خوبین ؟

: أ ...

الحمد ل... ربّ ... .

خب ، بریم ؟ (ج)

: ... ، الْحَمْدُ لِ ... الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ ... .

خیلی خوب !

... ، الْحَمْدُ لِ ... الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَ ... .

خب بریم ؟

: ... ، الْحَمْدُ لِ ... الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ ... .

خیلی خوب !

... ، الْحَمْدُ لِ ... الَّذِی خَلَقَ السَّمَا ... .  

خب بریم ؟

: :"امروز اول ... (ث) " .

خیلی خوب !

بچشم ، میریم که داشته باشیم :

فرادستی چشمی :

رو برا مدیریت :

امداد و نجات ، اسکان موقت و دائم بچشم اومده :

پیش بینی (چ) :

در سرنگونی پرچم :" ... رسول عیسی" ، پس از رنسانس یا انقلاب صنعتی در غرب و اروپا و (ح) آن ، به زبان انگلیسی تحت عنوان :"چرا مسیحی نیستم؟" گفته شد که این هرچند از :"هژمونی" چشمی برخورداره ، و قابل دیدنه ، ولی اگر ، و فقط اگر :"چرا مسیحی هستم؟" ی هم بچشم اومده باشه ، یا حتی بیادم ، حتی بدون پدر مادرم ! چه رسه بدون پدر مثلا ، کمثل "چرا مسیحی نیستم ؟" که نه تنها پدر دینی ، بلکه پدر علمی هم نداره ! ، آنگاه ما "د" (خ) یی خواهیم داشت ، فرادست ایندو . (د)

 

----------------------------------------

ث – میگن یه :"سلیمانی" یه روزی خواست مهمونی بده ، یکی از گزینه های صبحونه ، نهار و شام ، مثلا .

سفری جهانیشو که پهن کرد ، بهش خبر رسید که تموم شد ، تازه :"دوقورت و نیم" شم باقیه ! یکی از مهمونا همشو خورد ! و تازه :"نیم قورت"شو خورده ! حالا :"قورت" مهمونای دیگه بمونه !

ج - گزینه های روی میز؟

چ – پیشگفتار چشم ، یا مکتوب یا نوشته شده ی اون .

ح – "فرانسوی" ، یا :"فرانسه ای" آن ...

به زبان فرانسه ، زبانی مادری نژادی هندی ، هند اروپایی .

خ – مخفف دیتا ، دیتا سنتر .

د – حالابمونه :"به تعبیر معروف" اختلاف بیندازو :"فرادست" شوی اون ، و زبون مادریش ! بقول :"آقا ابا عبد..." .

که امروزه زبون :"بالادستی" بین المللیه ! حتی برتر ، سرتر ووو "هژمونی " فرانسوی فرانسه ی مهد رنسانس ... !

-------------------------------------

ادامه ی :"دسته ها (کلیدواژه های موضوعی) :

... موسوی+سلیمان ابراهیمی+یوسف بن یعقوب بن ...+خورشید،ماه ویازده ستاره+دیدن+شنیدن+بوییدن+چشیدن قابل لمس ابوالبشر


  

معرفت علمی (پایانی) :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ ، ... .

اشاره :

بد نیست منباب یادآوری بگم که حتی در مورد :"علم بدن" هم ، که در قسمت اول این بحث یادآوری شد ، آقا امیرالمومنین علیه السلام فرموده اند : مسموع و مطبوع داره .

... ، جُنْدٌ مَا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ، کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ، وَ ... ، اصْبِرْ عَلَى مَا یقُولُونَ وَاذْکُرْ ... .

در تاریخ علم (پ) شاید گفته شده باشه که سقراط گستره ی علم یا دانشو از محدوده ی حس خارج کرده و کشونده به گستره ی دوست داشتنش ، و بعدم که این که تو مشت قلب یا دل باشه ، باز ! شخصیه ! و برا نقل یا گفتنش ! حالا چه با زبان و چه با قلم ، یا علامتی (پ2) شاگردش افلاطون نتونسته باشه تعلیمی کنه ! برا اینکه دست نیافتنی بود ! و نهایتشم قابل ذکر یا یادآوری ! و این شاگردش بوده که تعلیمی ، یا قابل انتقال یا نقل ! کرده ! معقولشم ! (پ3)

ولی برفرضم که در تاریخ بشر گستره ی درک و دریافتشو از حسم گسترده تر کرده باشه ، حالا کاریم به رنسانس غرب و حتی در گستره ی انقلاب صنعتیم که گفته شده ، یا نوشته شده باشه ، باز باب معرفت با باب علم (پ4) فرقی داره !؟ یا ایندو هیچ فرقی با هم ندارن !؟ 

بعبارت دیگه معرفت یا شناختم شنیدنی و خوندنی داره !؟ با گوش و چشم !؟ حالا با اعضای حسی دیگه بمونه ! آخه سخنگو زبون یا قلمه ! برا منجمله پاسخ پرسشی که داشتم ! که بدینوسیله متوسل میشه پاسخگو . 

 

پ – که حالا خواهم گفت که وقتی حرف از :"تاریخ علم" زده میشه ، همونطور که قبلنم گفتم ! مقصود : تاریخ علم و معرفت ، یا دانش و شناخته !

حتی بعد بقول استاد شهید مرتضی مطهریم ، که قبلا گفتم در اثری از آثار بدون استثناء خوبشون ، یعنی در :"آشنایی با علوم اسلامی" جلد اول و نخستین علم از علوم اسلامی ، دارن که بعد معلم ثانی (فارابی) علم یا دانش معلم اول (ارسطو) ، علیا ، سفلی و اوسطشم : باب معرفت و حجت داره !

پ2 – حالا با شکل حرف یا به شکل مثلا ارقام ریاضی ، چه قدیم ، که گفتم پیش از کشف صفر نه (9) رقمی بود ، و چه جدیدش که دو(صفرو یک) رقمیه ، ویا مثل آثار باستانی و حتی نخستین اونا هم که گفته بشه به شکل نقاشی بوده ، نقش چیز مورد نظر نویسنده ، یا نقاش .

پ3 – بازم بد نیست یادآوری کنم که آقا امیرالمومنین علیه السلام ، معقول رو هم فرموده : مسموع و مطبوع داره ، و اختصاص به علم یا دانش نداره ، بلکه در: العقل عقلان ، ... ، هم فرموده ان : ... ، و لا ینفع المسوع ، اذا لم یکن المطبوع .

پ4 – حالا با دروازه بانشم کاری ندارم ! که لژیونرش باز! م غربی ! آخه شاید یکی بگه خب اونیم که من میگم ! فارس و فارسی که نیست ! عجمیه ! البته اگه مثل عرب ، مام غیر خودمونو عجمی بحساب بیاریم .

 

البته نه مثل سعودیا ! اماراتیا ووو ، که نه تنها آمریکا ! بلکه اسرائیل غاصب نژاد ! پرستم خودمونی شده براشون ! ولی حتی بچه عربای یمنیم گویا ، اگه ایرانی نباشن ! عجمی که شدن !  


  

رویارویی علمی 2 :

سلام علیکم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً ... .

فردا هم باز فکر نمی کنم بتونیم بریم سر کار ، برا همین لازم نیست که زود بخوابم و بشه بحث رویارویی رو پیگیر باشم ، که گفتم صرف نظر از تفاوت طلب علم یا در جستجوی دانش بودن با حرف سقراط که گفته دوستدار دانشه ، منم دوست دارم ، ولی گفتم که دوست دارم یا دلم می خواد برم ببینم عالم یا دانشمند چی میگه .

این گفته ی من معناش فقط این نیست که برم گوش بدم یا بخونم حرف دانشمندی رو ، چراکه علم یا دانش فقط اونی نیست که یکی برا یکی دیگه بگه یا بنویسه .

پس از سقراط شاگردش افلاطون ، علم یا دانشو عبارت از یادآوری دونست ، البته نه یادآوری دانسته ای که با شنیده یا خونده شده ، که رفت از یکی شنید یا نوشتشو خوند .

یعنی همونی که پس از اون شاگردش ارسطو بناشو گذاشت و همونطور که قبلا هم گفتم با برگردون آثار یونانی و منجمله آثار بجا مانده از ارسطو در عهد عباسیان ، مسلمانان و منجمله ایرانیان و حتی شیعیانش بیشتر به پیروی از ارسطو علم یا دانشو عبارت از رفتی و شنیدنی و خوندنی دانستن ، و هنوزم در مراکز علمی ایران این بقوت خود باقیست ، خصوصا در مدارس قدیم و ویژه علوم دینی .

در غرب و اروپا هم ، که یونانم اونجاس ، قبلا گفتم که با انقلاب صنعتی یا رنساس ، هرچند رویاروی ارسطوئیان ایستاده شد ، ولی اینکه علم یا دانش فراگرفتنیه ، خصوصا نزد اهل تجربه و تجربه ی حواس تغییری رخ نداد ، حتی دانش ریاضی هم که علمی تجربی بحساب نمی اومدم یه دانش فراگرفتی بود ، تا قرن نوزده میلادی که در گنگره ای در وین ، که بعنوان گنگره ی وین هم نامیده شده مشکل علوم غیر تجربی و خصوصا دانش ریاضی راه حلی یافت و بمرور نه تنها بقول راسل انگلیسی در :"حیطه ی ریاضی" ، بلکه حتی در علوم تجربی یا حسیم شد راهکار !

البته اخیرا مشکل این راهکار رو گفته میشه که یه ایرونی ، البته نه در ایران ! حل کرده ، حتی برخی در ایرونم اونو حتی برا علوم دینی و حتی قرآنیم به زبون آوردن ! ولی هنوزم حرف همون حرف ارسطوس ! که علم یا دانش رفتی و شنیدنی ، خوندنی و یا ما حصل کار حواس دیگس ! که در مقابل حرف افلاطون ، شاگردش گفته .

خب ، این چیزیست که در مراکز علمی دنیا و منجمله ایرانم ، اعم از قدیم و جدیدش گفته میشه ، که علم یا دانش ، که سقراط گفته بود دوستدار اونه ، یکی از این دوس ، یعنی یا بقول افلاطون عبارته از یادآوری ، و یا بقول ارسطو عبارته حس کردنی .

حتی اونیم که در قرن نوزدهم در گنگره ی وین گفته شدم ، هرچند که گیریم گفته شده باشه : حفظ کزدنیه !

ناگفته نمونه برا امشبم که بقول مرحوم علامه محمدتقی جعفری ، که قبلا به نقل از ایشون گفته ام ، خب از یونان باستان تا الان :"این وسط " دین یا اسلام حرفی زده !؟

مثلا پیامبر صل الله علیه و اله و سلم نفرموده علم یا دانش :"دوتاس" !؟

یا امام اول شیعیانم نفرموده !؟

خب مسلمانان ، شیعیانم همینطور ، خصوصا ایرانیان چرا !؟

چرا مثلا در زمان عالم ال محمد علیه السلامم رفتن دنبال آثار یونانی !؟ اونم فقط علم یا دانشی که ارسطو گفته !؟


  

رهگیر علم یا دانش (4) :

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ، الَّذِی جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ، یحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ! ... .

نقلی دیگر :

امشبم می خوام یه نقل دیگه داشته باشم ! اینم پیش از این براتون ، اینجا هم نقل کردم و از قضا بعد "تعریف اندیشه" بیشترین مشتری رو هم داشته ، البته بحسب یکی از آمار های بازدید اینجا .

اگه یادمون باشه تعبیر "یادآور دین پیامبر" رو داشتم ، ایشون ، پس از رحلت پیامبر یکی از دوکارشون جمع یا گردآوری یکی از ثقلین یا بعبارت دیگه ماترک پیامبر بود ، البته کار دیگرشونم باز در رابطه با ثقل دیگر بود و نقله که آنچه فرشته ی وحی بعد پیامبر از طرف خدا برا دخترشون نازل کرده رو نیز جمع یا گردآوری کرده ان .

خب ، حالا ایشون ، یعنی یادآور دین یا اسلام ، یه حرفی دارن در رابطه با بحثی که دارم ! یعنی همون نقلی که می خوام از ایشون ، منتها به مناسبت بحث بازم یاد آورش باشم ، اونم اینکه : علم یا دانش دوتاس ، یکی مثل همینم که از ایشون نقل می کنم و آنچه هم که پیش از این نقل کرده ام ، مثلا از استاد شهید و نقل ایشون از :"آقای خمینی" و ... .

خب ، پیش از اینکه دومیشو بگم ، که گفتم علم یا دانش دوتاس ، بد نیست بازم یادی داشته باشم از فرمایشی که استاد شهید در این زمینه دارن و اونم اینکه : یادآوری دوتاس ، یکی مثل همینا که من بیاد میارم و برا اونی که پیش از این همینو در آثار بدون استثناء خوب استاد شهید دیده ، یا به نقلی از اون شنیده .

یکشم ، از یاد آوری رو که گفتم دوتاس ، بعنوان نمونه مثل ایرباسی که فرض کنیم آمریکا به جمهوری اسلامی ایران بده و برا جمهوری اسلامی ایران تازه گی داشته باشه ، حتی دیدنش ، و دیدنشم مثل دیدن مثلا عربستان سعودیم نباشه که ورداره سوار شه ، یا حتی باهاش حاجیا رو هم ببره بیاره ، بلکه روش کار کنه ، حالا چیکار ؟ خب همون کاری که آمریکا هم از همون می ترسه که گفته اگه بده جمهوری اسلامی ایران بهش دست پیدا می کنه دیگه .

خب ، حالا می خوام بپرسم فرق این دوتا با اون دوتا چیه !؟ دوتا علم یا دانش و دوتا ذکر یا یادآوری رو می گم ؟

بدنیست یادآور بشم که اون دوتا نقلی که در قسمتای قبلی داشتم برا طرح همین پرسش بود ، که امشب مطرح کردم ، حالا اینم بگم ! که یادمون باشه گفتم اون دوتا علم یا دانش ، که عبارتن از "علم مسموع و مطبوع"  به نقل از " یادآور دین یا اسلام" ه ، و دوتا یادآوریم دومیشو :"یادآوری زاینده" تعبیر کردن "استاد" شهید .

که اولیشم آنچه به  نقل چشم ، گوش و اعضای حسی دیگس ، ولو اینکه نقل حواسم و حتی نقل "جمع یا گردآورنده ی حواسم " باشه بهنگام یادآوری از حافظه ، بایگانی و مثلا آرشیو ، یا به تعبیر دیگه همون :"هیپوکمشون" و شاید :"ایرباس !" ، و بقول پیامبرم :"حامل فقه" تفه حتی دین یا اسلام .

خب ، شب بخیر .  


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :365
بازدید دیروز :97
کل بازدید : 1349230
کل یاداشته ها : 1762


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ