پرسش یا شبهه ب :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیةِ ؟ ... .
سلام علیکم ، شب بخیر .
ضمن تبریک بمناسبت پیروزی تیم فوتبال ساحلی قهرمانی دوباره ی اونا ، خب ! امشب باز برنامه ی :"بدون توقف" که چند شبی :"متوقف" شده بود ، پخش شد و هرچند تازه از سرکار برگشته بودم و خوبه که نرفته بودم دوش بگیرم ، نشستم و نیگا کردم .
خب ، بد نبود ، خصوصا اون پرسشی که یکی از خواهران پرسشگر مطرح کرد و در جمع بندی کارشناس دعوت شده به برنامه ، در پاسخ ، ضمن اینکه خودشونم آماری (الف) نداشتن ! از پرسشگر پرسیدن برچه استواره پرسش ایشون !؟
حالا بمونه که ایشون ، پاسخگو ، پاسخ خودشون با فرمایشی از حضرت امام (ره) آغاز کردن ! که از قضا جان کلام پرسش پرسشگر همین بود !
خب ! کجا بودم !؟ یا بودیم !؟
گفتم حرف زدن پس از یادآوریه ! که شامل پرسش و پاسخم میشه !
و گفتم حرف زدن از یادآوری چیزی که مثلا دیدیم با چشمون ، یا مثلا با گوشمون و با اعضای حسی دیگه ، حالا بمونه که پس از حس به حافظه سپرده میشه !؟ یا ... !؟ که قبلا بحثشو مطرح کردم ! و فقط همینقد بگم که من ندیدم عالم یا دانشمندی ، چه حوزوی و یا دانشگاهی ، که شامل کارشناس دعوت شده به برنامه هم میشه ، حرفی از جمعی حواس زده باشه ! حتی حرفی از بقول آقا :"امام صادق" علیه السلام :
... ، إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَى ، صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى .
زده باشه ! یعنی :"امامت" اونجه که بچشم میاد ، یا بگوش و اعضای حسی دیگه ! و اینو برا اون گفتم که در برنامه حرف از مثلا :"امام جماعت" زده شد و بار معنایی :"امام" ! (ب)
خب ! فکر می کنم اینم گفتم که یادآوری فقط یادآوری جهان خارج ، بیرون و ... نیست ! حتی خود یادآوریم بیاد! میاد ! چه رسه با بقول مثلا استاد شهید مرتضی مطهری ، در آثار بدون استثناء خوبشون :
زاینده
ش ! حالا بمونه بعدش ! بعد فکر رو میگم ! که ... !
مثل همون حکم یا فرمانی که اون پرسشگر ، خواهر ، با آوردن اون فرمایش حضرت :"امام" (ره) صادر کردن و بقولی :"کنش"ی نشون دادن ! که به چشم کارشناس پاسخگو هم نیومد ! که بیادشونم بیاد و ... !
خب ! پرسش !؟
چند نفر از بینندگان برنامه کم شدن !؟
مسئله چی !؟ مسجد رو میگم !؟
آمارشو کی !؟ و کجا !؟ میده !؟ اونم وقتی بچشم ، گوش و ... نیومده باشه !؟
همین ! گفتم که امشب بگم که اینم گفتم ! که یادآوری فقط بچشم ، گوش و اعضای حسی دیگه اومده رو شامل نمیشه ! شامل ذکر ، فکر و ... م میشه ! که به حافظه سپرده میشه !
منجمله همون ذکر و فکری که همون پرسشگر ، خواهر ، بعد آوردن اون فرمایش حضرت امام (ره) داشتن و اون وا :"کنش" رو نشون ! دادن !
ناگفته نمونه که ، همونطور که قبلانم گفتم ، مجری پرسشگر ! برنامه هم :"شفاف" سازی نکردن ! پرسش اون خواهرشونو !
--------------------
زیرنویس :
الف :
حالا از کی !؟ و از کجا !؟ بمونه !
آخه آدمو یاد آمارایی میندازه که میدن ! در حالیکه کی و کجا آمار ما رو داره !؟
خب ! چرا نداره !؟
ب :
:"ولی" و :"بشرح ایضا" ولی :"فقیه" هم همینطور ! که در برنامه ازش گفته شد و ... !
راستی امامت جزو اصول دینه !؟ یا فروع !؟ و ... !
چرا ! بمونه !
شب بخیر .
پرسش یا شبهه ؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، کَلَّا ... لَئِنْ لَمْ ینْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیةِ ، نَاصِیةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ، ... .
سلام علیکم و تبریک بمناسبت امروز ، جمعه .
سجده گاه :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ... ، فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ ، ... .
یادآوری :
گفته شد که پرسشی مطرح شد (الف) که شبیه اونو تو کتابی که گفتم دیده بودم (ب) ، با این تفاوت که تو اون کتاب :"به تعبیر معروف" اَنگِ :"شبیه" هم بهش زده شده بود .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، ... ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ، ... .
خب ، چند روزیه که اون برنامه ی تلویزیونی پخش نمیشه ، البته نه "به تعبیر معروف" زنده ی اون ! مثل همین حرف زدن ما ! که یه چیزی رو که به حافظه یا به تعبیر معروف :"بایگانی" سپرده شده و یا بقولی :"آرشیو"ی رو بیاد میاریم و بعد به زبون میاریم ، حالا بحکم عقل و بعد اینکه بهش فکر کردیم !؟ یا بفرمان دل یا قلب و بیاد ! اونکه حسش کردیم !؟ بمونه !
... ، هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ ضَیفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ ؟ ... .
ان شاءالله در فرصتش بیشتر میگم ، فعلا همینقد ناگفته نمونه که طرح پرسش بستگی داره به این دو ! که دنبال چی هستیم !؟ آیا معقولی که فکرمون مشغول کرده !؟ یا مسئله اینه که اونی که بیاد اومده ! چیه !؟ مثلا دیدنیه !؟ یا مهمون گوشمون بوده و شنیدنیه !؟ و یا به خدمت دیگر اعضای حسیمون رسیده !؟ مگه اینکه گفته بشه علاوه بر اعضای حسی پنجگانه ، یه عضو دیگه هم داره بدنمون ! و از اونم پذیرای چیزی دیگه ای هم از جهان خارج هستیم ! و سلام علیک ششمی هم داره بدنمون ! که اگه هم داشته باشه ، باز فرقی نداره تو اونی که بیاد میاد ! و می خوایم ببینیم ! اون چیه !؟ و بعبارت دیگه آفریده ی کدوم عضو و حسشه !؟
خب ! پسره زنگ زد که یه جایی ماشینش گیر کرده و برم ، برم و ان شاءالله برگشتم .
-------------------------------
زیرنویس :
الف :
در برنامه ی :"بدون توقف" تلویزیون یا سیمای این :
ج.ا.ا
ب :
در مجموعه سخنرانی های آقای محمد تقی مصباح یزدی ، قبل از نماز جمعه ی تهران ، که بصورت کتابی جمع آوری شده ، تحت عنوان :
کشور داری
که در اونجا هم پس از اینکه گفته شده جامعه امروزی مثل مدینه ی زمان پیامبر نیست ، که محدود و امورشم محدود بود ، که مثل اونوقت اداره اش کرد !
ناگفته نمونه که برای اداره ی جامعه ی امروزیم ، در اونجا گفته شده که هیچ برنامه ای در کتاب خدا و روایات (پ) نداریم ! (ت)
البته در برنامه ی تلویزیونی :"بدون توقف" ، هرچند به این صراحت گفته نشده ، تا بحالش ، ولی گفته هم نشده که برای مسجد آیه و روایتی داریم ! که مسجد محل اداره ی حتی محله ای هست ! چه رسه به شهر و کشور ، حتی جهان !
در حالیکه هست و نیمی از کار اداره ی جهانم بستگی داره به محل اداره اش ! چه رسه به کشور ، شهر و محله ای تو اون !
بالاتر از جهان ! یعنی جهان خارج ! چراکه در جهان داخل یا درون ما هم جایی هست ! که نه تنها جای دریافت ما از جهان خارجه ، بلکه محل بقولی :"ارزش افزوده" بر اونم هست ! و محل بحث اولی من اینه ! که نیمه ی دیگر اون :"نیمه" ای هست که گفتم ، خودشم نیمه ی اول ! وگرنه در مثلا :"مدینه" و مسجدشم که فقط پیامبر نبود که اونجا اداره کنه ! حالا اداره ی ایران و مصر و حتی قسمتی از اروپا هم بمونه !
پ :
بقول پیامبر صل الله علیه و اله و سلم :
ثقلین !
بعبارت دیگه :"ماترک" ایشان برای ما ! حالا چه مای عاقل که بخواد بدونه ، و چه عارفش ! که بخواد یه معرفت یا شناختی داشته باشه ! مثلا یه دیده از کتاب خدا ، یا یه شنیده از پیامبر خدا !
ت :
می مونه :"اجماع" ، حالا چه بقول شیعه ، و چه به اصطلاح اهل تسنن ! چراکه اینم فرقی نداره ! برای اونی که می خواد بدونه یا شناختی داشته باشه !
پرسش :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، حم ، ... .
سلام علیکم ، شب بخیر .
موضوع ؟
پرسش ؟ یا شبهه !؟
یادم میاد چند سال پیش که در شهرخوی تو کتابخانه ای چشم افتاد به عنوان کتابی که مجموعه سخنرانی های آقای مصباح یزدی بود که پیش از خطبه ی نماز جمعه هایی در تهران داشتن ، در نوشته ای در اینجا راجع به مطلبی تو اون کتاب اشاره کرده ام ، که شبیه ! این مطلبه !
مطلب اینه که ، امشب که داشتم برنامه ی :"بدون توقف" تلویزیون رو نیگا می کردم ، یکی از برادران پرسشگر تو این برنامه ، در پاسخ به پرسشی که آخر برنامه معمولا مطرح میشه و نظر خواهی میشه از پرسشگران دعوت شده به برنامه ، همون پرسشی رو ، در مقابل پرسشی که مطرح شده بود ، مطرح کردن که طی برنامه هم مطرح کرده بودن ، ولی گویا موند به جلسه ی بعد ، که کارشناس دعوت شده به برنامه پاسخگو باشن .
خب ، شاید بهتر باشه منتظر موند تا ایشون پاسخشونو بدن ! ولی بد نیست یادآوری کنم که همین پرسش رو جناب مصباح هم تو اون کتاب مطرح کردن ، منتها عنوان :
شبهه !
هم بهش دادن !
حالا پرسش این برادرمون چیه ؟ ایشون همون مقایسه ی جناب مصباح رو دارن ، که مدینه در زمان پیامبر یه شهر و خودشم نه مثل شهرهای امروزی ، بود و امروز :
آیا مسجد جوابگوی همه ی مسایل می تونه باشه ؟
بعدم پاسخ دادن که نه ! ولی می تونه به یکی از مسائل جامعه بپردازه و بله خوبم می تونه !
خب ! من اول می خوام به همین قسمت آخر نظر ایشون بپردازم ، که به این یکی از مسائل ، که معلومم نشد کدوم یکی !؟ دیگریم می تونه بپردازه !؟ و بقول پرسشگر مجری برنامه مثلا : فرهنگسرا !؟
و اینکه حالا چه مسجد و چه فرهنگسرا ، بقولی به :"همش" چی !؟ "همشو" میگم !؟
یعنی منظورم اینه که یه جایی ، حالا یه چهار دیواری ساده باشه ، یا مثلا :"سرایی" مثل بعضی فرهنگسراها ، یا مجتمع های فرهنگی و عناوینی از این دست ، مانند مثلا مجتمع 22 بهمن ، یا 29 بهمن ! تبریز خودمون باشه ، اونجا چی !؟ یا جایی نداریم که جای هر کاری باشه !؟ یعنی کاری نباشه که به اونجا مربوط نباشه !؟
خب ! اونوقت یه کشوری رو میشه نامبرد که جایی برای همه ی کاراش نداشته باشه !؟ دنیا هم همینطور ! آیا تو دنیا چنین جایی نداریم !؟ مانند مثلا سازمان ملل !؟
حالا تو کشور رو نمیگم ! که سه فاز بپره ! که یه جایی هست که تمام کارای کشور به اون جا مربوطه ! و اونجا به همه جا و همه کاراشون کار داره !
چیزی که در پاسخ برادر عزیزم می خوام بگم ، اینه که تو خود شما یه چنین جایی هست !؟ یا نیست بقول شما !؟ بیرون از شما هم همینطوره ! وگرنه میشه مثل همین که معاون رییس جمهورتون رفته اونجا ! برا اینکه بقول ایشون :"یه جایی" نباشه ! و :"چند جایی" باشه !
در حالیکه شیعه ی دوازده امامیم هستن ایشون ! خب بله شیعه صهیونیست جهانی و :"یه جایی" بنام آمریکا که نیستن ! ولی ! به جای مسجد ، مثلا سازمان ملل رو اون :"یه جا" می دونن !
یعنی عضو اونجا هستن ! ولی آیا عضو مسجدی هستن !؟ حتی مسجد محل سکونتشون !
راستی منظور شما از مسجد ، مسجد محل شماست !؟ یا مسجد شهرتون !؟ و یا مسجدالحرام جهانی !؟
و منظورتون از همه ی کارا ، کارای یه محله مثل محل سکونت شما !؟ یا کارای شهرتون ؟ و یا کارای جهانی !؟
برادر ! اصلا مسجدو ولش ! تو خونه شما چی !؟
تو خودتونم که گفتم یادتون نره ! شب بخیر .
دانشِ کار :
بِسْمِ اللَّهِ ... ،ألْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِی ... ، قَالَ یا بُنَی ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم ، روز بخیر .
دیروز ، در :"روز" دوم ، "روز " بخیر ، یه چیزیم می خواستم بگم که افتاد به امروز ، خب گفته شد برا :
کار
ی بریم بیرون و :"به تعبیر معروف" مام گفتیم :"چشم" و رفتیم و موند به امروز ، همین ! البته برگشتنیم که یه خوابی زدم و شبم که متاسفانه قهرمانی پرسپولیسمون عقب افتاد ، و خب از این چیزا هم دخیل بود دیگه .
اصلا بمونه برا یه وقت دیگه ! شایدم لازم نشه گفتنش ! حتی تو یه :"شنبه" ی دیگه هم ! اصلا به من چه مربوطه که فرانسه چه فرقی با آمریکا داره !؟ و جلیقه :"زرد"اشم چرا با "رییس جمهور" ، نه :"دولت" ، در افتادن !؟ و اصلا :"حرف" شون چیه !؟ بقولی :"نظری" یا :"عملی" ه !؟ و یا مثلا :"دینی" !؟ و خب ! چرا تو خیابون !؟ مگه مثلا :"کلیسا" ندارن !؟ یا "شنبه" شو !؟ و تو شنبه ها !؟ یی که پشت سر گذاشتن و منبعدشم گویا که بازم : شنبه ها ...
خب شاید "حرف" این باشه که به تعبیر معروف : عیسی بدین خود و موسی هم بدنیا خود و اونام بدین خودشون ! که :"سرمایه داری" نمی خوان باشه !؟
خب ! چی باشه !؟ دین یا آئین رو میگم !؟ آیا :"به تعبیری معروف" ی ، فعلا سرمایه داری :
ستیز
ی حرف اولو میزنه !؟ و یا به تعبیر دیگش :"جنگ" ! و بعد :"پیروزی" و به وقتش راجع به :"صلح" هم حرفش زده میشه !؟ خب ! اونوقت ! سرمایه داری :"جهانی" چی !؟ فقط امیدوارم که :"کار" اونام به مثلا :"مذاکره" با آمریکاش نکشه ! آخه میزنه زیر سلکاتش ! و توش :"برد برد" نیست ! چه رسه به :"برد" و ختم :"ستیز" ! حتی تو :"فرانسه" هم ! خب برا اینکه :"سرمایه داری " یه نظر ! یه فکر ! یه ایده و یه دیدگاهه ! و :"محراب"شم حتی تو :"مسجد"م نیست ! چه رسه به "کلیسا" و شنبه اش ! اونجاس که توش :
صفریک
حاکمه ! چه :"صفریک" سند جهانی :"2030" و چه ... ، بمونه به وقتش ! اصلا به من :"چه" !؟ مگه من :"که" هستم !؟ هنر کنم :"کلاه" خودمو نیگر دارم که ، نه اینکه باد نبره ! فقط ! بلکه یه :
فیلسوف شهیر
و خودشم :"انگلیسی" برش نداره و جاش "صفریک"شو بذاره ! و من بشم :
سرباز
ش ! و در عین حالم :"سرباز" حتی امام زمانم ! چه رسه به :"سرباز" : محمد رسول الله !
حالا مدافع و خودشم از :"حرم" بمونه ! شکر خدا که "حرم" مخفی از :"نظر" ه ! وگرنه ...
خب !
... (آل عمران/1) اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَی الْقَیومُ(آل عمران/2) ... .
مرحوم علامه ، در تفسیر شریف :"المیزان"شون ، ذیل این آیه فرموده اند که برای تفسیرشون از این آیه مراجعه شود به تفسیر آیه ی :"آیة الکرسی" .
گفتم اینو گفته باشم که صرف :
نظر
از :"قبل" و :"من قبل" اون :
... نَ(البقرة/254) ... .
یا مثلا :
... وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ(البقرة/254) ... .
و یا لغایت :
... (البقرة/253) یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لَا بَیعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ(البقرة/254) ... .
و :"میزان" م این باشه ، باز می مونه :"بعد" و :"من بعد" شم ، که اونجا اومده :
... لا ... .
و خودشم بلافاصله ! و لغایتشم :
... لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ(البقرة/255) ... .
و "آیة الکرسی"م همین باشه ، و حتی :
(البقرة/255) لا ... .
هم نباشه ! و چه رسه به :
لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(البقرة/256) ... .
و "من بعد" اینم .
در حالیکه اینجا ، صرف :"نظر" از :"میزان"ش ! حرف از نه تنها :"نه" نیست ! بلکه حرف از :
... (آل عمران/2) نَزَّلَ ... .
و خودشم بقول ایشون به :"تدریج" ه ! نه دفعتا و یا :"به تعبیر معروف" یه هو ! و بدون در "نطر" گرفتن :
منزل !
یعنی ظرف نزول !
خودشم بعنوان نمونه :
... (آل عمران/2) نَزَّلَ عَلَیکَ ... .
یعنی بقولی یه :"نظریه" و یا بقولی :"نظری" ی نیست ، یا بقولی :"حرف" ی که بهش :
... عمل می کنیم !
م نه ! حتی "به تعبیر معروف"ی :
عملیم که شد گفته بشه !
هم ! بلکه گفتن همانا و عملی بودنشم همانا !
حالا بمونه که تازه خودشم :
... (آل عمران/2) نَزَّلَ عَلَیکَ الْکِتَابَ ! ... .
اللهم الرزقنی ... !
فرهنگ و اندیشه (دو ) :
... ، إِنَّ اللَّهَ لَا یسْتَحْیی أَنْ یضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا یضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ ، ... .
سلام علیکم
پیش از رفتن از :"این ج.ا"(الف) ، به "اون ج.ا"(ب) ، که نگفتم :"تاکسی" یا :"خط" که بمونه ، حتی :"خط واحد"م نداره ! در حالیکه :"فاز" ی از شهری که توش ساکنیم بحساب میاد ! گفتم که بگم :"مسجد" داره !
فقط حیف ! چرا!؟ حالا میگم !
خب برا اینکه تو :"فرهنگ" ما "مسجد" هست دیگه ! نمیشه که گفت مثلا :"ج.ا" ایران و مسجد نداشت ! مثل :"اینترنت" نیست ! (پ) که اگه نداشته باشه اونوقت نشه بهش "ج.ا" گفت ! ولو اینم که مثل اون:"ج.ا" یه مسجدم داشته باشه ! برا قطعه های تقزیبا صد واحدی و پرانکنده از همم که از اون وریش به اینوریش ، یا از اینوریش به اون وریش پیاده رفتن مسافت کمی نیست ! حالا هر قطعه اون "ج.ا" هم برا خودش یه مسجد می خواد بمونه ، و همین یه مسجدم باز جای شکر خواهد ! داشت ، خصوصا که تقریبا وسط اون ج.ا ست !
ولی حیف که :"سرورش" مسجد جامع شهر نیست ! بلکه :"امور مساجد"ه ! در :"این ج.ا" !
وگرنه لااقل با همسایه های :"بلوک" خودمونم میشد ارتباط برقرار کرد ! حالا "بلوک"ای دیگه و :"فاز"ای دیگه شهر و استان و مرکز :"این ج.ا" بمونه !
همینطور از :"اون ج.ا" به :"این ج.ا" هم اگه مثلا یکی بخواد بگه :
... جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد .(ت)
یه چیز دیگه هم بگم !؟ در روزنامه های امروز اومده بود که عربستان سعودی کشتار کودکان یمنی رو :"مشروع" و قانونی گفته ! حالا با :"قانونی" ش کاری ندارم ! ولی کدوم :"شرع" !؟ شرع آدم علیه السلامم چنین حکمی نداره ! چه رسه به شرع نوح ، عیسی ، موسی و ابراهیم که :
... ، وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیتِی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ ، ... .
حالا شرع محمدی بمونه ! حتی بدون :"باب" امامتشم ! اونم در :"ج.ا" یی دیگه ! نه در عربستان :"سعودی"م ! مگه اینکه :"حاکم شرع"ش "حاکم شرع" نه تنها یمن ، بلکه مثلا لبنان ، سوریه و عراقم هست !؟ هرچند نه تنها ادعای :"ولی امر" یِ مسلمین دنیا رو هم داره ! بعید نیست که مثل آمریکا ! ادعای مجری :"قانون" در دنیا رو هم داره ! اونم :"شرع"یشو !
خب بله تو :"فرهنگ" بشر از این چیزا هم یافت میشه دیگه ! بعبارت دیگه این و مانند این که مثلا در عراق ، افغانستان ووو رخ داده حکایت از این داره که :"جنگ شده" و نه تنها قانونی ! بلکه مشروع هم بوده ! مذاکره هم بی سابقه نیست ! در :"تاریخ" حافظه ی بشری ! حالا بمونه سر کشیدن :"جام زهر" م ! و حتی کشتن امام و حتی سرنیزه کردنشم ! اونم شرعی ! بلکه :
امیرالمومنین یزید بن معاویه
بودنم ! در :"حافظه" ی تاریخ بشر ! کافیست یه چیزی بنام :"یادآوری" داشته باشه بشر ! که داره !(ث) بدون شک ! حالا بقول استاد شهید مرتضی مطهری در آثار بدون استثناء خوبشون :"زاینده" ش بمونه !
خب ! بمونه برا :"اون ج.ا" ان شاءالله و فعلا خدا نگهدار ! البته صابخونه گفته ساعت هشت شب کلیدارو میده ! ان شاءالله
مگه اینکه یادش بره ! یا از اقسام یادآوری ، حتی بقول دانش ریاضی بشری ! :"حداقل"شم دو قسم باشه ، یه قسمشم مثلا :"زاینده" نباشه ! حالا چی چی باششم بمونه !
تازه ! بازم ان شاءالله ! نه اینکه مثلا من بخوام فراموش کنم یا مثلا "نازا" باشه ! اونی رِ که مثلا با گوشم شنیدم ! بلکه :"قسم" دیگشم ! که به گوشم رسیده ! ولو یه :"بار" ! و اونم در :"نخستین" بار !
خب ! حافظ ! میگه :
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود ، آدم آورد در دیر خراب آبادم !
حالا چند "بار" !؟ ش و آیا "نخستین" بار !؟ شم بمونه !
... ، فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ، ... .
------------------------------------
زیرنویس :
الف : همین جا که هنوز ساکن هستیم .
ب : جاییکه اجاره کردیم بریم .
پ : حتی مثل اونیم که :"سرور"ش در :"این ج.ا" باشه ! چه رسه به اونکه :"کلید"ش دست دشمنم باشه !
ت : خبر گزاری مهر ، خبر صبح امروز ، تکمیلی بعد از ظهرشم ، تحت عنوان سخنان مقام معظم رهبری با مردم و مسلما مردم :"این ج.ا" !
ث : بعنوان مثال عربستان سعودی گفته چی مشروع و قانونی بوده !؟ مگه بیادش میاد !؟ شرع و قانون نه ها ! اونایی که در صنعا تشیع شدن رو میگم !؟ که تلویزون :"این ج.ا" امروز نشون داد !
-------------------------------
بعد نوشت : ساعتی بعد از :"هشت"(پانوشت) شب .
با خودم میگم نیگا کن ! یادم رفت می خواستم بگم کی گفت :
جنگه !؟ :"جنگ اقتصادی"ه !؟
نکنه نشده !؟ حالا نخواهد شدشم بمونه !
-------------------------------
پانوشت :
جند روز پیش صابخونه ی اینجا اومد دم در خونه ی ما ! و اصرار داشت که به :"اظهار نامه" ای که برامون فرستاده پاسخ بدم و یادم میداد که در طرف دیگه ی "اظهار نامه" برای پاسخگویی جا گذاشته شده ، و وقتیم گفتم باشه می نویسم میارم تقدیم می کنم ، یادم داد که نه ! مثل من پست کن که امضاء گرفته بشه ازم !
میگم خوبه که ننوشتم ! که امروز تخلیه می کنیم ! آخه اونوقت بیا و مدرک بده بهش و بعنوان :"خوانده" برو دستگاه قضایی :"این ج.ا" ! که هروقت به اون عنوان رفته ام سه سوت راهی زندان شده ام ، خصوصا آخریش که اصلا قاضی کشیک نذاشت :"دهن" بازکنیم ! سریع و عادلانه حکم زندانمونو ! صادر کرد !
ولی تو این شصت و هفت سال که نه ! بلکه :"چهل" سال آخرش یه بار رفتیم بعنوان :"خواهان" و حدود پنج ماهه و تازه امروز ازمون پونصد تومن گرفت که کارشناسی بشه حق نه ماه بیکار گذاشتنمون از طرف :"خوانده" ! که نه تنها نیومده به نظر کارشناس قبلی :"اعتراض" م بده ! بلکه رفته به دادگاه حقوقیم شکایت کرده و بیست و پنج آبان امساله که بعنوان بازم "خوانده" برم اونجا !
در حالیکه اگه :"مسجد"ی داشت محل سکونت ما یا اون لازم نبود اینهمه برو بیاشم ! و الباقیش بمونه ... ، مثلا که ما دروغ میگیم یا طرف ما راست میگه !؟ و گفته شده در این نُه ماه ! اصلا به یه روزم نمی کشید بیکار نگه داشتن ما ! در قضیه ی گرونیم همینطوره !
یاد!م میاد دم غروبی رفتم دو تا لامپ صد ولت بگیریم برای جایگزین کردن لامپای کم مصرفی که خریده بودیم ، تا ببریم خونه ی جدید ، مغازه الکتریکی گفت : امروز ! دو برابر :"شد" ! قیمت اجناس ما !
حالا بازم :"خواهد شد" شدش بمونه ! چراکه به زمان آغاز جنگ که تا حالا برنگشته ! اگه گرونترم نشه !
خانه ،بیت و یا ... نخستین (پایانی) :
... ، یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ، ... .
سلام علیکم
: علیکم السلام
... ، قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ ، ... .
چه خبر ؟ برا مام تعریف کن ، چی گذشت ؟
تعریف کنم !؟ خودتی !
: چی !؟ (1)
ای بابا ! منظورم این بود فرشته که نیستم ! آدمم .
بقول استاد شهید مرتضی مطهری آدم که فقط تعریف نمیکنه ، تصدیقم میکنه .
و (2) فقط اینو نفرمودن که کجا !؟
البته شاید برا اینکه همه می دونن و حاجت به بیان نداشته .
ولی !
: ولی ملی رو ول کن ، آنچه گذشتو بگو ، سیاهی لشگر که نرفته بودی ، :"نَفَر" (3) کرده بودی برا همین ، که بیای برا مام بگی ، تصدیق مصدیق وبعدشم به ما مربوطه و مسئولشم خودمونیم ، زود باش کار دارم و :"بیکار" که نیستم ، اینا رو که می بینی خود بخود که :"تولید" نمیشن به خوردنی ، تولیدکننده داره .
ببخشین ! گفتم درس استاد رو به بحث و مباحثه بذاریم ! ولی !
چی !؟
هیچی ! اصلا بذار متن کاملشو (4) پیدا کنم و برات بذارم و بیکار
چی !؟
ای بابا ! وقت کردی ببین ! خواستیم نیگا کن ! که گفتی به من مربوط نیست !
به قانون و :"مُرّ" ش مربوطه ، ولی والسلام ...
چی !؟
زیرنویس :
1 - میگن وقتی زوج آدم به آدم میگه چی !؟ معناش اینه که حرفتو تغییر بده ، عوض کن .
2 – ثمّ ، مراجعه بشه به قسمت نخستین .
3 – کوچ ، migration
4 - متن کامل
نقطه ی آغاز و پایان جستجو :
... زمزمه ی محبتی ، جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را .
سلام علیکم ، اول همون جمعه رو شاعر گفته رو تبریک بگم و بعد برم سر بگو مگو که نه ، بحث یا کاوش .
اشاره :
امروزم با زدن خودم به مثلا سردرد و بی حالی ، خواستم بازم دادش ممد مقاومت کنه ، یه روزم یه روزه ، البته با عروس خانوم ، یعنی خونوادگی ، همون که در خط اول مقاومته ، نه تنها در مقابل دنیای نهادهای مدنی نه فقط غربی ، بلکه حتی اسلامیم ! البته :"اسلام آمریکایی" .
یعنی نه اینکه جمعه بود و گفته باشم بهمین مناسبت نریم سرکار ، اونم در حالیکه ، حالا صابخونه ، مغازه ووو هم بمونن ! خرج دخترمردم چی !؟
چی !؟ چه ربطی به مسجد و حتی :"ناب محمدی" شم داره !؟ چه رسه به درسهایی از قرآن اونم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ... ، و تازه سازمان سیماشم !؟ مثل درسهای دیشبش .
خب :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
مِنْ شَرِّ مَا ... ؟
وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ
وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا ... ؟
کجا رسید ، رفت ، برگشت ، و رفت و برگشت ؟ اول ، دوم ، و اول و آخرش ؟
اشاره :
دیشب در درسهایی از قرآن مثلا :
"ن وَالْقَلَمِ وَمَا یسْطُرُونَ"
مثل نفت و پایشگاه این سی و هشت سالی که یه شب جمعه هم ترک نشده ، یادی شد از دوسال قبلش و غذا ، مثلا نون و دستگاه گوارش و مثل پایشگاه آنچه گذشتش ، البته مثلا گوش فکری کر که :
ای برادر تو همه اندیشه ای ، مابقی تو ... ؟
یادم میاد ، سال هفتاد و دو بود ، هفتاد دوی خودمون ، نه حتی قمری یا ماهی ، نه ماهی که هروقت بگیری ، از آب ، تازست ، یه شب جمعه ای ، نه تو خونه ، تو حالا نمیگم مثلا دانشگاه ، شایدم حوزه ، ولی تو نهادی از نهادهای مدنی ، حالا اسلامی و آمریکاییشم نه ، به اهل بیتی گفتم یه دعا می کنم آمین بگین ، فکر نمی کنم یکیشونم آمین نگفته باشه !
چی گفتم !؟ دعارو که نمیگم ! پالایشگاه ، گوارش ووو یا مثلا دستگاه نوشتن ، وز جمله ی آنچه می نویسد من و مثلا :
اندیشه و مابقی استخوان ، حالا قبلا گفتم که ریشه هم بمونه !
نه فقط نوشته و خواهد نوشت ، می نویسد .
چی رو ؟ خب مثل همون پالایشگاه ، گوارش ووو ، دستگاه رو ، دستگاه جستجو رو ، و بقولی موتورشو ، حالا انسونی یا ماشینوشو ؟ بمونه ، حرف این :
اسلامیشم ؟ و در این صورت آمریکایی ؟ یا نابشو ؟ البته ناب آمریکاییشم نه ها ، که پیشینه ای داشته باشه مثلا از قرن شانزدهمش ، در مثلا کوههای فنلانلد و برابر با کوههای کهک قم ، یعنی قرن یازدهمش ، نه شمسی ما .
حالا چرا کوه !؟ ووو ؟ بمونه ، ولی :
صرف نظر از اینکه کوه ووو ی ما ! اسلامیم که باشه آمریکایی !؟ و اونوم نه نابش !!؟ ولی حرای شما ! نه تنها محمدی ، بلکه نابشم !؟
ولی همونطور که دیروز سیماتونم داشت :
هوالرزاق حق المبین
چرا حق ما شده !؟ ولی شما حقتونو از ما می خواین!؟ آیا مثلا بقول درسهایی از قرآن سیمای یک یک ، نابتون حوالتون دادن به ما !؟ ووو !؟
یا بقول خودتون (1) ما برا این به اینجا رسیدیم که :"سیصد" سال کار کردیم و زحمت کشیدیم !؟
بازم مگه نه اینکه :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، قُلْ ... .
مثلا :
... ، مَلِکِ النَّاسِ ، ... ؟
کاریم به مثلا :"مرگ بر (ملک)" تونم نداریم ! حتی بر رییس مردم یا جمهورم ، و جمهوری اسلامی امریکاییم !
ولی چرا مهندسی معکوسم !؟ مثل ما !؟
آیا برا اینکه برسین به ما !؟ آمریکایی !؟ اسلام آمریکایی !؟
خب برین دنبال :"حق مبین" خودتون دیگه !؟
... کیف ؟ ... ؟
ما بگیم !؟ اسلامیشو !؟ آمریکاییشو !؟
اینم حوالشو دادن !؟ بقول :
ن والقلم و ما یسطرون !؟ تون !؟
اشاره :
خب ، موضوع بحث ، نه مباحثه (3) ، چیه ؟
زیرنویس :
1 - مثلا برنامه ی :"جیوگی" ، البته تایید (2) ش !؟
2 - نه فقط باجستجوی اول ، بلکه فرجامشم ، و خلاصه قبولش ، نه ردّش بقول ما ! همینطور شما هم که هنوز در قرون وسطی ما هستین !
3 - که شکر خدا تلویزیون همین دیشب نشون داد چهل ساله ی بانوانشمشم ! البته خانوما بخودشون نگیرن ! بله چهل ساله ها رو هم نشون داد ، ولی نه در میدون مباحثه ! و روی چهار تا فرش حتی ماشینیشم ! فقط می مونه اونی که مباحثه کنندگان می گفتن ، که درس اساتیدو به بحث و گفتگو میذارن ! مثلا درس همون چهل ساله هارو ! خب مردانه هاشم که سن و سال ترن ، و بقول استاد شهید مرتضی مطهری در یکی از آثار بدون استثناء خوبشون مثل مراجعی هستن که مقلدای بزرگ هستن ! چرا ؟ می فرمایند آیا بعد :"سیصد" سال که از زمان شیخ انصاری که میگذره ، چیزی جز همون که اون گفته به بحث گذاشته شده ؟ حالا مباحثه بمونه ! که کار شاگردای بزرگ بقول ایشون نیست !
مرگ بر ... .
و سلام بر ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أل ... ، الم ... بَ ... وَلَقَدْ آتَینَاکَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ ... بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، أل ... مَلِکِ النَّاسِ ... .
دعای اول :
خبر مثل توپ پیچید ، که دعا مستجاب شد ، شعار مرگ بر شاه آخرش کار خودش کرد و مثل همین وقتا ، تو برج دی بود که شابابا دست زنش گرفت و رفت ، بچه هاشم برده بود ، البته بچه که میگم مثل شما رو میگم که من پدرتونم ، نه اونی که مثلا به حرفم گوش میده و ازم یاد میگیره .
خب ، هرکی که خبرو شنیده بود ریخت ، البته بچه های شاه نریختن ، تو کوچه ، خیابانو و کجا ؟ مسجد حاج بابا دیگه ، که خونه ی دوم بچه های انقلاب بود ، تو شهر ما ، اونا ، حتی شهربانیشم جرات نداشت بیاد بیرون ، چه رسه به اینکه جلوی ما رو بگیره ! اونا بیشترشون کپ کرده بودن که حالا چی میشه ؟ شایدم می گفتن اگه برنگرده چی ؟ البته نه همشون ، آخه بودن که مثلا می گفتن بازم ، مثلا مثل 28 مردادی که رفته بود ، برمی گرده ، و این رفتن مثلا دوام نداره و مثلا :"ماندگار" نیست و این حرفا ، در حالیکه درسته که بچه های انقلاب بهمینم شاد بودن و ریختن بیرون و مثلا به ترکی می گفتن :
1357 ، محمدرضا از تخت افتاد
ولی ازینم راضی نبودن که شاه در رفت ! آخه شعار اصلی یا مثلا :" کلیدی" اونا این بود : مرگ بر شاه
اونوقتا بقول سریال در حاشیه ی 2 ما چهار نفر بودبم ، بقولی من بودم ، مادرتون ، آبجی نرگس و داداش مهدی که کوچیکتر بود ، مام ، یعنی منم تا خبرو شنیدم زدم بیرون ، از خونه به کوچه ، خیابون و گفتم که کجا ؟
همونجایی که منو یاد جایی مینداخت که پیامبر ، خاتم الانبیاء محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم پس از هجرت از مکه به پثرب ، شترش به امر خدا اونجا زانو زد .
آخه در بحث قبلی گفتم که دعای من چی بود ، چی بود ؟
آیا مثلا بقول شاعر :
دیو چو بیرون رود فرشته در آید ؟
یا حتی کلمه ی :
لا اله الا الله !؟
که بقولی و بقول بچه مدرسه ای ها : دو بخشه ؟
تازه بخش اولشم مثلا : مرگ ... ؟
و دیگر مطالبات ؟
یا اینکه گفتم :
برا من "حکومت اسلامی" بود ؟
پیدایش هفت :
بِ ...
پنجشنبه سوم مهر 1393 ، قبل از رفتن سر تفریح ، کار :
بِسمِِ ... ، ... ، الزَّانِیةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ ... .
سلام علیکم ، صبح بخیر بچه های گلم .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ا ... .
... لم ، ... ، وَقُلْنَا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ ، ... .
پیش از رفتن سالروز شهادت آقا امام محمد ثانی ، جواد الائمه علیه السلام تسلیت بگم و ان شاء الله برگشتم خونه حرف می زنیم .
بعد از نماز مغرب و عشا :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ ... ، ... ، أَفَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یعْقِلُونَ بِهَا ؟ أَوْ آذَانٌ یسْمَعُونَ بِهَا ؟ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ ، ... .
اما بعد ، اول حلول ماه ذیحجه رو تبریک بگم ، البته بحسب تقویم رسمی ، بعد برم حرفی که داشتم .
چراکه ما که واجب الحج نیستیم که مثلا روز عرفه و عید قربان امسال برامون اینور اونور نشه ، ما ، خودمو میگم ، فعلا می خوام ببینم وقتی مثلا بقول مرحوم علامه طباطبایی برای نخستین بار بعنوان مثال چشم وا کردم چشم به چی افتاد ؟
خب ، در قسمت اظهار نظر به نوشته ی قبلی اومده :
... 5 به علاوه 1 رو که خوندم فکر کردم موضوع بحث قراره سیاسی بشه! ... .
خب سیاست یعنی چی ؟ اگه تدبیر منزله ، خب پیش از تدبیر دنیا ، که مثلا آمریکا از اون حرف می زنه ، مثلا در سوریه ! عراق و ... ، و همینطور تدبیر یه کشور ، مملکت ووو ، مثل حکومتهای کشورا ، و بشرح ایضا ایالت ، استان وووی کشوری ، بلکه شهر و محلی و حتی خانه ای ، حالا بنا شده با ازدواج مرد و زنی ، یا ... ، نخستین تدبیرو در بدنمون داریم ، حالا با پنج عضو حسی ، یا حتی دو عضوی که گفتم زیارت کرده شده باشن با لامسه و بینایی .
و تدبیر ایندو حس هم ، که مدیر و مدبرش کیه ؟ یکی از ایندو ؟ یا پنجش ؟ یا نه تنها اعضای حسی ، و بعبارت دیگر کلمه جامعش بدن ، بلکه حواس پنجگانه هم مدیر و مدبری دارن ؟
خب حالا آمریکا ، که گویا مثل اونکه میگه از فرات تانیله ، از دست راستش تا دست چپشو آمریکا میگه ، برا همینم نه تنها سوریه و عراق ووو ، بلکه در ایرانم می خواد بدونه چه خبره !؟ بدن خودشو زیارت کرده ؟ که چشش به دنیاس ؟
حالا کاری ندارم به اینکه در مثلا ایران که می خواد از همه چیش خبر داشته باشه ! چه نیازی به چهار پنج تا دیگه داره ، یا برای ورود به مثلا سوریه ی عرب ووو چه نیازی به اعراب داره ؟ مگه از راست تا چپش آمریکا نیس ؟
البته به من ربطی نداره ، ورود در آمریکا یا هر کشور دیگه رو میگم ، همینطور استان ، شهر و حتی محله هاشونم میگم ، اینو برا همون گفتم که گفتم ، که حرف از مثلا سازمان ملل زده میشه ، ولی گویندش آیا بدن خودشو زیارت کرده ؟ که به خونه ، محله ، شهر و دیار خودشم چش داشته باشه ؟ چه رسه به دنیا که بقولی : "سراسر" اون تدبیر کنه ؟
چراکه منزل نخست حسی از حواس ما همین بدن ماس ، تا بعد برسیم به تدبیر یکی دیگه حتی در خونه بعنوان همسر ، چه مرد و چه زن .
راستی ، تقویمو که نگا کردم فردا روز ازدواجه ، که با اون خونه و خانواده تشکیل میشه و بعدش چی ؟ آیا بعدش نهادهای مدنی که یکی از اونا هم مسجد محله ؟ اونم به تدبیر یکی دیگه ؟ یه نهاد دیگه ؟ که هرچند به من ربطی نداره ! ولی متاسفانه در جمهوری اسلامی ایرانم همینطوره ؟
چراکه وقتی به من مربوطه که نه تنها من مدیر و مدبر خونه ی خودمون باشم ، بلکه تحت امر مدیر و مدبر مسجد محلمون باشم ، و اونم مدیر و مدبرش امام جمعه ی اون باشه ، چراکه من نماز خونم !
راستی امسال چند نفر به حج رفته ان ؟!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ ، ... .
پیدایش پدیده 6 :
سلام علیکم
یادآوری :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ ، ... ، إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ ، فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ، ... ، وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ .
هرچند گفته باشم ، مثلا وقتی که گفته میشه برا : " نخستین بار چشم ما به اندام جهان خارج افتاد " این اندام که گفته میشه ، می تونه شامل یدن خودمون ، منجمله شما دوتا تو خونه هم بشه ، ولی به این معنا نیست که هنگامه اش فرارسیده ! که از این سجده گاه فرشته ها حرف زد ! فعلا مسجد خونه باشه بهتره ، تا مثلا ببینیم سر برج چی میشه ؟!
که امروز بحسب تقویم دوازدهم اونه ، و برابره با پنجم ماه رمضان 1435 و سوم ژوئیه ی 2014 .
خب داریم به اذان مغرب به افق خودمون نزدیک میشیم ، ان شاء الله بعد ...
قبول باشه
شب میانی ، وسط : ... ، وَمَا أَدْرَاکَ ... ؟ ...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، المص ، ... ، وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ
ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ
ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا ... .
مگر اینکه کارفرمای بیرون خونه ی ما رو ، منجمله خونه ی شما دوتا رو هم خونه ی خودش بدونه ، نه اینکه کله ی سحر راه بیفتیم برویم بیرون از خونه بقول سخنران شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران تو : "سرازیری تند" : "کوچه ، خیابون ووو" و اینبارم کار آماده نباشه ! و مثل سه دفعه ی قبلی رفت و برگشتمون یه ساعتی طول بکشه ، اونم با ماشینی که بنزینشو با با نرخ اصلاح شده ی مرحله ی دوم هدفمندی یارانه ها زده باشیم !
اونم برای ساخت و سازی بر اساس علم و دانش غربی ! از سر ناچاری ! و بیکار نموندن !
در حالیکه آخر سرازیری اتوبان : "کوچه ، خیابون ووو" اون عیانه و حاجت به بیان نداره که منتهی به شهرک و شهر سازی به سبک غربی میشه ، همینطور ادامه ی اون : " استان ، کشور " و نهایتش کره ی زمینم که نباشه و به ماهواره سازی هم بکشه ، بقولی بازم : " در انحصار غرب " ه !
و توصیه ی نه تنها : " جوانان " بلکه : " استادان " هم برای از انحصار در آوردنش ، بازم در سرازیری تند آزاد راه : " کوچه ، خیابون ، شهر ، کشور ... " ه ! نه : " خونه ، مسجد ووو " ، که خواندش فرق داره با اهل بیت : " ... ، کرات ، کره ی زمین ، کشورها ، کشور جمهوری اسلامی ایران و استان مرکزی و دیگر استانها ، شهرستانها ، خیابوناش و کوچه ها ی خونه هاشون " .
چراکه خوانده ی یکی " خانواده ی خانه " ای و در فراخوان دیگری لبیک گو :"احاد" خانواده خانه و مفتخر به عنوان :"شهروند" ه ! حتی : "جوانش" ، حتی : " استاد" صاحب نفوذ بر جوانش ، بعبارت دیگه نه فقط جوینده ی دانشش بقول "سخنران" سر سفره ی افطاری ، بلکه طلبه و طالب علم از قلم افتاده ی حوزه هم !
مگر اینکه در نقشه راه اون سرازیری تند سربالایی پیمانکار فقط دانشگاه و دانشگاهی باشه ، حالا شکل و شمایلش به " صورت " شهروندشم ندید بگیریم !
خلاصه : " فضا " ی بیرون نقش داره در اینکه میان درون و بیرون کجا باشه ، که گفتم فعلا بهتره خونه باشه تا ببینیم چی میشه ؟
البته تا سر برج ، نه ماه و ماه رمضون و شب قدر ...
چراکه تا حالا گفتم که : ماه تو آسمون پیدا شد ، برا چشم ، چشم جون دار ، نه بی جون و بی حس این وسط .
خب ، ان شاءالله تا شبی دیگر، فعلا شب بخیر .
بعد نویس :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ ... ، یس ، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ، ... .
در میان پیمانکاران ، یا بقول ( ماهواره ی ) شبکه ی یک سیمای جمهوری اسلامی ایران : " استادان " ، برادر استاد حسن رحیم پور ازغدی رو دیدم و یاد فرمایشی از ایشون افتادم که فرموده اند : کارفرما ی کجو با شمشیر راست می کنن !
بِسْمِ اللَّهِ ... ، قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ ...
آخرین اصلاح : جمعه 13 تیر 1392 ، 6 ماه رمضان 1435 و 4 ژوئیه ی 2014 ، پسر خونه :
بِسْمِ اللَّهِ ... ، قُلْ أُوحِی إِلَی أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ ... .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ ... ، یس ، وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ، ... .