آشنایی با علوم اسلامی ، منطق (الف) و (پ) :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، ن (ت) ... مَنطِقَ ... وَ ... وَ ... وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم ، تبریک (ث) .
دیشب :
... وَل (چ) ... .
خب ، متاسفانه تیم دوممون تراختور نبرد و بازی :"برد برد" شد !
برم نیمه دومم بازی تیم اولمون پرسپولیسو ببینم .
--------------------------------------
الف : مراجعه شود به الف نوشته ی قبلی ، نوشته ی :
آشنایی با منطق علوم اسلامی
نه ، نوشته ی :
آشنایی با علوم اسلامی ه (ب)
ب : پنج ، به رقم 5 .
پ : شش ، به رقم 6 .
ت : نُون .
ث : بمناسبت امروز ، جمعه ای آرومتر از جمعه ی قبل ، هشت دی هزار سیصد و نود و شش هجری شمسی ، شایدم آروم بقول سارمان صدا و سیمای (ج) جمهوری اسلامی ایران قبل از مراسم :"نه دی" پیشرو .
ج : مخابرات :"موثّق" جمهوری اسلامی ایران ، نه اوپراتور همراه اول و حتی همراه ثانی :"ولایتی" اون ! و همراه :"سوم " ... م !؟ که "مخابرات" شون حکایت دیگری داشتن ! منجمله تصویری با صدای :
یه اختلاس کم بشه ، مشکل ما حل میشه
و : ...
که امام جمعه ی امروز تهران گفت : ... "حرف" گم نشه ...
ان شاءالله ، و دعا برای سلامتی مریضا و خصوصا با بدنی که :"سرم پذیر" م نیستن ، فراموش نشه در این روز مبارک و عصر انتظار .
عصر بخیر تا فرصتی دیگه ان شاءالله بحول و قوه اش .
چ : با صدای :"ای" ، وَلی ... .
--------------------------------------------
بعد نوشت :
بنا بر خبر ساعت نه شب شبکه یک سیما ، گویا امام جمعه ی امروز تهران در خطبه ها ، بجای :"حرف" که بگوش می رسیده بود ، گفته : حق .
خب اگه مراد "حرف" حق باشه ، خب باز حرفه و در ثانی :"حق" ، مگه اینکه مراد :"حقِّ " حرف باشه ، مثل :"منطق حرف" ه .
نماز :
بسم الله ... ، الرحمن الرحیم ، مالک یوم الدین ، ایاک نعبد و ... .
با سلام و از جمله به بچه های گلم .
آشنایی با نماز :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ، ... .
اول می خوام ، هم دلم می خواد و هم فکر می کنم بهتره ، یه خاطره براتون بگم .
خاطره :
یادم نمیاد تا حالا یه بار نماز جمعه رفته باشم الا یه بار ، نماز جماعت چرا ، تو مسجد محل سکونتمونو میگم ، که امیدوارم خدا از سر تقصیرم بگذره !
یادآوری :
یادتون میاد تو قم که بودیم و پدرتون افتاده بود زندون ، یکی می گفت مثلا بریم کمیته ی امداد امام خمینی (ره) ، و یکی می گفت بریم دفاتر آیات عظام ، ووو ؟
البته داداش محسنتون یادش نمیاد ، برا اینکه اونوقتا تو شکم من بود و هنوز چشم به این دنیا نینداخته بود .
که وقتی به ملاقات پدر رفتیم گفت برید پیش پدر محل سکونت ، و بعد برید پیش پدر شهر ؟ که وقتی پیشش رفتیم ، پدر شهرو میگم ، خدا بیامرز گفت : من طلبه ای بیش نیستم .
پرسش :
حالا شاید پرسیده باشین که چرا نگفت بریم پیش خدا بیامرز بابا بزرگ قمی ؟ که خبر داشت و ملاقاتشم میرفت و براش یه بار مجله ی حوزه :"ویژه مدارس علوم دینی" برده بود .
همون مجله ای که پدرتون اون نامه ی بهار سال صلح رو برا اونم فرستاده بود ، و بعدا گفت که دیگه براش ننویسه ، نه مثل یکی دیگه ، یعنی صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران ، که گویا هنوزم می خواد براش بنویسه ! البته اگه بقول معرف سکوت علامت رضا باشه ، البته بعد فرض اینکه بدستش رسیده باشه .
یا شاید پرسیده باشین چرا وقتی پدر خدا بیامرزم با خبر شد و اومد قم و رفت ملاقات ، ملاقات پدرتونو میگم ، بهش گفته باشه دخالت نکنه ، خصوصا از طریق بنیاد شهید ؟
خب شاید برا اینکه ما تو مثلا عربستان سعودی زندگی نمیکردیم ، که ملک عبدالله بره ، ملک سلمان بیاد سرکار ، سرکار پدری مملکتو میگم ، که امام جمعه ی شهراش ، محله های شهرم همینطوری باشه .
چی ؟! (لبخند)
حاج حسن خلیلیان؟! آقای پیروی ، شهردار قم ؟! ووو ؟!
چی (سئوال و تعجب ) خاطره
مگه نگفتم ؟! قبل از نمازو میگم ، نماز ظهرو میگم ، قبول باشه .
آخه پیامبر میگه ! نماز قبول بشه بقیشم قبوله ، حالا ماسوی یا بقیه و یا ... ؟ بمونه ، آخه مثلا وقتی بقول پدرتون که میگه مرحوم علامه فرمودن : نخستین بار که چشم ما افتاد به اندام جهان خارج و ...
خب این یعنی چی ؟ نماز چشو میگم ؟ که ایشون بعنوان مثال فرموده : چشم ما
گوش و بقیه اعضای بدنمونم ، بقول پدرتون بدنی مثل پدرمون حضرت آدم علیه السلام ، مثل چشی مثل چش پدرمون حضرت ابراهیم علیه السلامه ، و نماز که فقط اختصاص به دل یا قلب محمدی ما نداره .
بقول پدر ما وقتیم مثلا گوش میدیم به حرفی با گوش حضرت موسی علیه السلام ، بنده ی اون حرفیم .
البته حرف من الان همین نمازیه که تنایی می خونم ، و وقتی پدرتون خونه هس دیدین که با اون می خونم ، و می خوام بگم که نه تنها فراداش ، بلکه جماعتشم دوتایی و در خونه نیست ، بلکه بیرون از خونه هم داره ، فقط جماعتشو تو محل سکونتمون نمیگم .
مثلا یه باردیگه هم ، تا امروز، رفتم نماز جمعه ! بیرون از خونه رو میگم ، نه تو خونه که مثلا وقتی بعنوان مثال آبجی نرگس و آقااسماعیل ، با دخترسون ساره اومده باشن خونه ی ما ، و ایندو خونواده نماز خونده باشیم ، البته روز جمعه هم باشه ، اگه یادتون باشه .
اینبار پدر نگفت که برم ، بلکه منو با خودش برد .
خدا حفظش کنه ، پدر شهرو میگم ، آقای امینی نمازو ، دو رکعت خطبه رو نمیگم ، دورکعت نماز ظهرو میگم ، دوبار خوندن ، نمی دونم براچی ؟ وقتیم بعد نماز با پدر برمی گشتیم خونه ، وقتی ازش پرسیدم ، اونم گفتم نمی دونه چرا .
روز دوم :
سلام علیکم
سخنرانی مقام معظم رهبری را ، که وعده اش را در پیام تبریک سال نو داده بودن ، ودر اولین روز سال نو درمشهد ، مرکزخراسان مرکزی ایراد فرموده بودن ، دیشب از خبر ساعت بیست شبکه چهار تلویزیون گوش دادم ، البته قسمتی از آنرا که پخش شد بعلاوه گزیده ای از آنرا که در خبر گفته شد ، البته تا وقتی که به شبکه دیگه ای نزدین برای دیدن ...
پیش فرضها :
فرمایشات ایشون بر سه پیش فرض بنا نهاده شده ، اول اینکه ما باشیم ، درثانی فاقد حافظه هم نباشیم و تازه صفرکیلومترم نباشه ، حافظه ای که داریم رو عرض می کنم .
نخستین پیش فرض : ما ...
وَهَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى؟(طه/9)... .
این ما می تونه همون منی باشه که گوش داد به سخنرانی ایشون که از تلویزیون پخش شد ، و همچنین گزیده اش بنا بر فرض گوینده ی خبر از آن ، منتها نه با پیش فرض سلبی و ایجابی آمده در آن ، بلکه با فرض گوش من گوش دهنده به آن ، نه مثلا گوینده ی خبر تلویزیون ... ، از طرف ما با آن پیش فرض ! متقابلا
تقویت ما :
این کف می تونه می تونه باشه و سقفش شنواییست ، که امکان تحریمش میره ، بعنوان مثال کافیست شما رادیو تلویزیونو اشغال کنین و منم شنونده و بییننده ی دیدنی و شنیدنیای شما باشم تو خونه و قرار گرفتن من در عرش فرشی مثل چشم و گوش ... ، تابع خواست شما باشه ، که خواستنی شما خواست من باشه که هست ، ولو اینکه بازم ! یه طرفه باشه ! نه متقابلا
چراکه در عرش نه تنها چشم و گوش ... قرار دارم ، بلکه بینایی ، شنوایی ... هم برام فرش کرده این الحمدلله رب العالمین .
بنابراین فقط کافیه با پیش فرض ایجاب و سلب ، یا سلب و ایجاب جدیدش و یا خاکستری ایندو نباشه عرش و فرشمون ، ما رو می گم .
قَالَ أَلْقِهَا یا مُوسَى(طه/19)... .
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ(البلد/11)...
سلام علیکم و عرض تبریک ، بمناسبت امروز ، روز جمعه ، روز پایانی هفته ی ما .
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ... (البلد/4) : قسمت پایانی :
در این فرصت خدادادی می خواهم نکته ای را که در قسمت قبلی به آن اشاره کردم پایان بخش باشم ، البته بازم طبق معمول به اشاره ، ولی تا جایی که امکان دارم ناتمام نماند ان شاءالله تعالی .
قبل از یادآوری آن نکته ، که در نوشته ی قبلی گذشت ، اینو عرض کرده باشم ، هرچند که قبلا به آن اشاره کرده ام و کافی باشد برایتان ، ولی آیا پدر بی پدری هم داریم !؟ حالا در هر زمینه ای که وارد آن بشویم و توصیه پذیرم داشته باشه ؟
و مسئله ساز تر اینکه مثلا جانشین استاد شهید ، در منبری که همین هفته در تلویزیون ، شبکه ی قرآن ، رفته بودن فرمودن ، بله نه تنها چنین پدری داریم ، بلکه اینا از پدرشان : " آمریکا هم بدترن " ، چرایش هم اینکه : " آمریکا بدون اینا که کاری نمی تونه بکنه " .
در حالیکه مثلا جناب آقای راسل که گفتیم با پارادوگس یا تناقض نمایی که پیش کشیده ، آیا خدای نخواسته خواسته والدین خود را زیر سوال ببرد ؟ ایشان که نه ، هر بنی آدمی ، نه تنها جایی را که در آنجا چشم بدنیا گشوده ، بلکه مادر و پدرش هم برایش قابل درک و دریافت است ، ایشان حتی علم و دانش هسته ، نام دیگر موضوع بحث ما ، یعنی علم ودانش دین ، را زیر سئوال نبرده اند ، بلکه بجای تعبد در مقابل هسته ی اولیه کار علمی خود ، یعنی مجموعه ی جامع ، بنام مجموعه ی تهی مثلا علم ودانش خود را خواسته اند که آغاز کنند ، مثلا دانش ریاضی ، فیزیک وووی خود را .
ایشان هم خواسته اند تعبدی در مقابل خدا نداشته باشن در مثلا علم ودانش هسته ای خود ، خب اینکه فقط حرف ایشان نیست ! که در علوم و دانشی مثل ریاضی نیازی به عبودیت و بندگی نداریم !
بله او بنام پدررا یا بنام خدا را در علم و دانش ، مثل پدر علم و دانش یا خدای علم و دانش ، را زیر سئوال برده ، از کتاب "چرا مسیحی نیستم ؟" او هم پیداست ، که چنین پدر و خدایی را قبول ندارد ، نه اینکه بی پدری را قبول دارد ! و این را توصیه کرده باشد به فرزندان علمی خودش ! و یکی هم بلند نشده باشد که : آقا اجازه ؟ من نه تنها پدر دارم ، بلکه شما چی استاد راسل ؟! در هذا بلد ؟ در این کلاس درستان ؟ یا بقول شبکه ی قرآن : هذا منبر ؟ یا بقول استاد حسن رحیم پور ازغدی در فرمایشاتی که داشتند و نقلی از آن را در قسمت قبلی داشتیم ؟ هذا کرسی آزاد اندیشی ؟
و آزاد از استاد ، پدر علمی ؟ مگر اینکه من بنده ای ، شاگردی از شاگردان شما نباشم استاد !؟ در این کلاس ، پای منبر ، کرسی ووو ، لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ(البلد/1) وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ(البلد/2) وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ(البلد/3)
مگر اینکه خدا دوتاچشمم به منم نداده باشه که اینا رو درک و دریافت کنم و ببینم با دو لب مبارکتون چی می فرمایین !؟ برای فرزندان ، شاگرداتون استاد ، پدر !؟
خسته نباشین ! زحمت کشیدن و وقت گذاشتین برامون استاد ! پدر !
پدر علمی ، علی الخصوص علم و دانش اقتصاد !
یه بار در این وبلاگ براتون گفتم و ثبت شده که خدا رحمت کنه ، یکی از امام جمعه های شهر قمو میگم ، که در خطبه ی نماز جمعه فرمود : اقتصاد مملکت ربطی به روحانیت نداره !
در حالیکه علم و دانش اقتصاد از گذرگاه علم و دانش می گذره ، مثل علم ودانش سیاست ، که جدای از دین نیست ! و روحانیت یا پدر دینی که مثل من پدر شماست که اگه چند روز دیگه برادر کوچکترتون بخواد برگرده سرخدمت نظام وظیفه ی اجباریش ، خب خرج برگشتش به من مربوطه !
ببخشین ، وارد وقت نماز ظهر امروز به افق خودمون شده بودیم و رفتیم ...
روزی که بعبارتی پدر ایام هفته ی ماست ، در جایی دیدم که آمده بود : حضرت سید المرسلین صلیاللهعلیهوآله فرمودند : اف لکل مسلم لا یجعل فی کل جمعة یوما لیتفقه فیه امر دینه و یسأل عن دینه
اف بر آن مسلمانی که در هر هفته یک روز را اختصاص نمیدهد برای فهم عمیق پرسش از دینش.
حالا کاری نداریم به ترجمه و برگردانش ، ولی جمعه روزیه که در نمازش جماعت خانواده هایی مثل خانواده ی خانه ی ما ، حتی آزادی بهترین عمل و کارشونو در ایام هفته از امام جمعه یا پدر روحانیشون می گیرن ، چه رسه به عمل و کار اقتصادیشون ، مثل همین خرج برگشتی که گفتم ، که گویا ربطی به پدر روحانی ما نداره !؟ بلکه به پدرنظامی هم مربوط نیست !؟ چراکه دانش نظامی رو هم بقول جانشین استاد شهید میشه در مراکز آموزش نظامی فراگرفت و تعبدی هم درکار نیست !
در حالیکه علم و دانشه و بی پدر هم نیست این علم و دانش ، حالا بنیانگذارش همون رضا شاهییه که قطار تهران تبریزو ساخت و بعد از میانه ، مثل جاده ی ماشین رو ، به طرف بستان آباد و تبریز نمیره ، بلکه میره مراغه و تبریز !؟ گفتیم که هدفمنده مثل یارانه ها مثلا .
و هدفشو کی میگه ؟ خب پدر علم ودانشش ، همونطور که هدف اینو کی میگه ؟ که بمونه برای بحث بعدی انشاءالله ، حالا چه با عنوان علم و دانش دین 4 ، و چه بعنوان دین علم و دانش ! بعبارت دیگه پدر علم و دانش ، هدفمند کننده ی علم و دانش ، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ، پدر .
ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ(البلد/17)...